ازما نشد نوشته از : نذیر ظفر

نذیر ظفر

گلشن و باغ و چمن از ما نشد

لاله و سرو ســـــمن از ما نشد

با همه شد آشنا و مهــــــر بان
دلبر شیرین ســــخن از ما نشد


عمری خد متگار گلرویان شدم
قامتی یک گلـــــــبدن از ما نشد
چور شد از دســت سفاکان ولی
یک وجب خاک وطن از ما نشد
از پکول هر کس به نکتایی رسید
بخت ما را بین چپن از ما نشد
ما شـــــــــــهیدانیم کز چور قتال
یک مــــــتر سان کفن از ما نشد