باور : نورالدین همسنگر

nooruddinhamsangar
غافل نیم که بار دگر پرپرم کنی
باران تند باد غضب بر سرم کنی
آتش زنی به شاخه ءسبز امید من
پای گداز کینه ای خاکسترم کنی

آرامش خیال مرا آوری بچنگ
شب زنده دار دردی کش هر درم کنی
دگر مجال پر زدنت نیست خانه ام 
سیلاب خون واشک به چشم ترم کنی
غافل نیم که بال وپرم بشکنی زقهر
چون صیدی دام فتنهءاستمگرم کنی
دست فریب غیر نهی سرنوشت من
محتاج درب بستهءهر رهبرم کنی
باور بکن حصار جفایت دهم بباد
این یک حقیقت است که تو باورم کنی.
هالند-جون 2015
نورالدین همسنگر