هر وعده كه دادند به ما باد هوا بود – هر نكته كه گفتند غلط بود و ريا بود

بنده هم در مورد اوضاع ناهنجار كشور كه مردم را به پاى صندوق هاى رأى بردند و تقلب كردند، بهمان وزن وقافيه اين را سرودم:
 
اين ساده دلى ما بنگر، وه چه خطا بود
اين دولت دو رهبره بر ملك جفا بود
 
از راه تَقَلُّب برسيدند به قدرت
نِى شرم ز خالق ، و نِى از خلق حيا بود

 
” جان” آمد از امريكه، دو تا دست بلند كرد
صد حيف ندانست چها كرد و چها بود
 
دو پشته سوار خَرِ شيطان ، و روانند
اى كاش به دلها كمى از ترس خدا بود
 
صد واى به قومى كه نشد عاقبت انديش
خرتازى شان ما حَصَّل رأى شما بود
 
اين رأى شما بود كه آورد به قدرت
هر بيخرد و بى هنر و بى سر و پا بود
 
با دست خودت تيشه زدى ريشه خود را
آشفته ى دردى كه نه درمان و دوا بود
 
هر ناكس و مكار و فريب كار و دغلباز
آمد سرِ قدرت چه توانگر چه گدا بود
 
هر زخمى و معلول ز هرجا كه خطا خورد
شد شامل كابينه و در دست عصا بود
 
در صدر دو رهبر نه يكى مهتر و كهتر
هر يك به صفت مظهرى از كذب و دغا بود
 
دارند مشاور كه شمارش نتوان كرد
اين مصرف هنگفت كِى دادست و كجا بود؟
 
ملّت همه در رنج و غم و ماتم و در سوگ
دو رهبر ما بار الها دو بلا بود
 
بردار خدايا دو بلا از سرِ ملت
مارا سرِ شب تا به سحر ورد و دعا بود
 

آگست ٢٧ / ٢٠١٥