جــنــگ، هــم لــذت و هــم قــدرت : نــویــســنـده: حــکــیــم مــهــری


حکیم  مهری جنگ این پدیدهء زشت که همواره در گردهمآئی ها محافل و مجالس همه و همه انرا نقد و نکوهش می کنند ولی معلوم می شود که هررزوزیکه می گذرد دامنهء آن وسیع و حتی گسترده تر می شود. ما ازجنگ های وطنی تا جنگ های بیرونی زیاد مثال ها داریم که درواقع برای خوش گذرانی و لذت بردن ازآن استفاده می شود، چون سگ جنگی، قچ جنگی ، شترجنگی ، مرغ جنگی ، کرک جنگی، کبک جنگی و شاید هم جنگاندن چیزهای دیگر ، ولی درپهلوی این همه جنگ دادن و لذت بردن ازآن از چند سالی به اینطرف آدم جنگی هم خیلی بازارش گرم شده که این جنگ بیشتر درکشور های پیشرفته ترویج و حتی بیک جنگ خطرناک مبدل گردیده که ماهم کم کم آنرا ترویج کرده ایم . این آدم جنگی که به آن نام دلچسپی گذاشته شده( ورزش های رزمی) یعنی جنگی، و نامهای دارد که فقط بگونهء نمونهء چند نامی را یاد آور می شوم . کراته ، بوکس، کانفو، کانفوتوا، کچ، وغیره که در واقعیت نه یک ورزش بل یک یک وحشتی است که در مواقعی بنام لذت بردن ازآن حتی بمرگ منتهی می شود. باور کنید وقتی این صحنه های آدم جنگی را می بینم ازفرط غضب شوکه می شوم و با خود می گویم آیا زدن و کوبیدن برسرو روی یک انسان ولذت بردن ازآن هم یک ورزش است یا یک وحشت؟

انسان موجود ظزیفی است که فقط برای مهربانی، عاطفه و ترحم خلق شده و ظرافتش حکم می کند تا همواره به هم نوعش از عطوفت و مهربانی استفاده و آنرا پیاده نماید ، نه اینکه با تشویق و بهره برداری های زشت ازآن برای خوش گزرانی و لذت بردن استفاده شود.

اینکه درین امر یکایها مقصراند ؟ شاید بیشتر رهبران و حاکمان درکشور ها باشند که به این وحشت صبغهء قانونی داده و این پدیدهء زشت را بیک وسیله ء تفریحی مبدل کرده اند. چرا جهانیان بخاطر خوش گزرانی از بازی های خیلی خوب چون فوتبال ، والیبال ، باسکتبال و غیره استفاده و آنرا بیشتر و بیشتر حمایت نمی نمایند تا مگر جنگ یک انسان با انسان و یا یک حییوان و یا بال دار با همدیگررا ؟

بارها وقتی ازراه عبور می نمایم شاهد آن هستم که حتی اطفال خورد سال بمجرد برآمدن از مکتب به بهانه های مختلف باهم درگیر اند و بدون اینکه کسی اوشان را ازین پدیدهء زشت بازدارد به کوبیدن برسرو روی همدیگرتهدید نه بلکه تشویق هم می شوند. در بین کشور ها جنگ ، در خانه ها جنگ، درفلم ها جنگ و در نهایت درتمامی عرصه ها فقط جنگ است که دلچسپ است.

سوال اینجاست که چرا انسانها ، کشور ها، ملت ها فراموش کرده اند که انسان موجود زشت آفریده نشده ، و این ما هستیم که زشتی و ناپسندی را درآن آمیخته ایم. مگر نمی شود فکر کنیم که بجنگ انداختن دو موجود غیرازانسان چی لذتی دارد ایا آن موجودات حق ندارند درفضای دورازجنگ زنده گی کنند و ما منحیث انسان در پرورش شان ا عطوفت و مهربانی کارگرفته بجای اینکه آنها را بجنگ اندازیم درعوش ازین پدیدهء زشت بدور نگهداریم.

اندیشمندان همواره می گویند زنده گی زیباست و این ما هستیم که همه را بزشتی مبدل کرده ایم.

آیا مناقشات کشوری ، ملیتی، و فردی را نمی توانیم با صلح مهارکنیم ؟ ایا نمیتوانیم اختلافاتی را که بروز می کند دور ازجنگ و شقاوت به نرمش و صلح ازبین ببریم؟ وقتی چنین بدیلی وجود دارد پس جنگ یعنی چه و چرا؟

ما بنام انسان و موجود اشرف مخلوقات سالهاست که دربند این پدیدهء زشت دارو ندار خویش را ازدست داده ایم ولی هیچگاه نه اندیشیده ایم که مگر نمی شود اختلافات مانرا با تفاهم و صلح حل کنیم و ازخون ریزی، شقاوت و دربدری که شایستهء یک انسان نیست خودرا نجات دهیم؟ اگر ممکن نیست باید بگوئیم که اشتباه است ، و اگر ممکن است تقصیر از کی و کیهاست؟ مگر ما انسان نیستیم و نمی توانیم راه انسانیت و انسان دوستی را بجای جنگ و کشتار انتخاب کنیم ؟ که می توانیم.

پس بیائید با تمامی انواع چنین زشتی ها وداع بگوئیم و انسا نی باشیم که شایستهء زنده گی کردن است.

اینکه گفته شد قدرت بلی جنگ نه تنها درکشور ما به ابزار قدرت مبدل گردیده بلکه درهمهء جهان درحال جهانی شدن است.

امروزه آنهای که سالها جنگیده اند تا سرحد رؤسای جمهور ، معاونین و وزرارا تشکیل میدهند. و امروزه به بزرگترین مراکز قدرت مبدل شده اند ، درحالیکه با صلح هیچ فردی نتوانسته جایگاه ء اصلی اش را باز یابد. صلح بی ارزش است، صلح قدرت نمی آفریند، و سرانجام صلح خواست بشر نیست. وقتی متوجه می شویم که ارزش یک تفنگدار با یک فرد تعلیم یافته چقدر متفاوت است باید بپذریم که جنگ قدرت بار می آورد و صلح نیستی و حقارت که من برایش ابراز تآسف می کنم و آرزو دارم روزی برسد که خون هیچ موجودی دراره جنگ بزمین نریزد.