چـــالــش هـــای آزادی مـــطــبــوعـــات درافـــغــانـــســـتــان : دکــتــورعـلـی احــمــد کــریــمـی تــحــلـیـلگـــردرامــوربــیــن الــملــلــی – مـــسـکو

دکتور  علی  احمد کریمی  مطبوعات افغانستان ازسال 1919 درخشانترین وتاثیرگذارترین عصردرتاریخ مطبوعات ما  تاکنون فرازونشیب های گوناگون را مطابق پارادایم زمان سپری نموده است.رسانه های گروهی درکشورما امروزبمراتب متنوع ومرغوب گردیده است. مطبوعات آزاد ازویژگی های نخستین دموکراسی است که هرشخص بدون ترس وتعقیب وفشارمی تواند عقاید خودرا ابرازنظرنماید وبدون تجاوزوحمله به حریم خصوصی ازآزادی بیان دفاع نماید. مطبوعات آزاد، رکن چهارم دموکراسی است ودر مطبوعات آزاد مردم برای پیروزی دموکراسی متحد میگردند. مطبوعات رنگارنگ وچند صدایی ما امروزبه چالش ها،مشکلات ووظایف جدید مواجه گردیده است واگربه حل این چالشها،مشکلات ووظایف جدید مسئولانه برخورد نگردد افراد نمی تواند جایگاه خودرا در ساختارقدرت سیاسی پیدانماید ومطبوعات آزاد دچارعوامفریبی و قربانی خودخواهی های غرض آلود وابلهانه خواهد گردید.     

رسانه های گروهی افغانستان باید صدای قوی ومحکم برای منافع ملی ماباشد. دردفاع ازمنافع ملی مطبوعات باید قدرت وتوانایی را درمبارزه بادشمنان منافع ملی ماداشته باشد.منافع ملی کشورها بیشتر ازهمه در جنگ های خبری صدمه می بیند،ملتی که نتواند امنیت خبری خودرا تامین نماید قادربه دفاع ازامنیت ملی خودنیزنه خواهد گردید، دفاع ازامنیت خبری، جنگ با رسانه های سایرجهان نیست،اما رقابت های خبری به منظورکشف وارزیابی واقیعیت ها،طرفداری ازصلح،آزادی، حقوق بشرومنافع اقتصادی درجهان معاصرکه مملوازشک وتردید وجعل وتقلب است همیشه ادمه خواهد داشت. میزان فرهنگ وتمدن کشورها به کیفیت رسانه های انها سنجیده می شود.ارتقای سطح دانش وعلاقمندی مردم به فرهنگ مطالعه، ارتباط مستقیم به رسانه ها دارد،رسانه زمانی میتوانند ارتقای با کیفیت داشته باشند که مستقل ازدولت باشندوبراعمال دولت نظارت وکنترل داشته باشندوبه دولت کمک نمایندتا نواقص واشتباهات خودرااصلاح نماید تا دولت مردم را مجبوربه قیام برعلیه خود نگرداند. اما مشکل خبرنگاران درآنست که وقایع همیشه نمی تواندبیانگر سلیقه ها باشد.خبرنگاران معمولا درد واشتباهات رامی دانند اما نمی توانندآن راانعکاس بدهند.قدرت ها درذات خود انتقاد ناپذیرند.مارکس درکتاب «سانسوروآزادی مطبوعات»سانسوررااقدام پیشگیرانه در انحصاردولت می داند. با توجه به این موضوع که دولت یک نهاد است ورسانه ها نیزیک نهاداند وبنا ارتباط بین این دونهاد نباید آمرانه واجباری باشد، دولت درکاروفعالیت رسانه ها مداخله نه نماید ورسانه ها برعلیه دولت رفتارنه نمایند. نقد دولت رفتاربرعلیه دولت نیست. دولتهای ریاکارکه در زبان ازآزادی مطبوعات ولغوسانسورداد می زنند اما درعمل ذاتا از سانسوربرای پنهان گردانیدن اعمال رمزآلود خود استفاده مینمایند وبه روشنفکران وحتی عواطف واحساسات نجیبانه مردم عوام اعتماد نمی نماید. مارکس سانسوررانیروی مرموزوریاکارانه دولت برعلیه آزادی بیان میداند که دولت  ازقانون سانسور آزادی را به عنوان سوء استفاده ازآزادی مجازات می نماید.«جوهرسانسوربه طورکلی برتصور خود پسند استواراست که حکومت خودکامه نسبت به مقامات خود دارد. به روشنفکران وحسن نیت تمام مردم حتی درساده ترین مسایل هم اعتمادی نیست اما درمورد مقامات حتی نا ممکن هم ممکن میشود.    ذات مطبوعات آزاد،ذات باشخصیت ، عقلانی واخلاقی است. مطبوعات سانسورشده باریاکاری،نبود شخصیت، زبان تملق،سگ وار ودم جنبان خود صرفا شرایط درون ماهیت ذاتی خود را تحقق می بخشد. قانون سانسورقانون بدگمانی علیه آزادی است. قانون مطبوعات رای اعتمادی است که آزادی به خود میدهد، قانون مطبوعات سوء استفاده ازآزادی رامجازات میکند. قانون سانسورآزادی را به عنوان سوء استفاده مجازات می کند به آزادی چون جرم جنایتکارانه برخورد می نماید.» مارکس این مقاله را درباره سانسوروآزادی مطبوعات درقرن نزده نوشت، این مقاله مارکس تاهنوزدرقرن بیست ویک برازندگی دارد که قدرت حدود واندازه آزادی مطبوعات وسانسوررا تعیین می نماید و درصورت لزوم بخاطرحفظ قدرت رمزآلود خود آزادی را محکوم وسانسوررا تقدیرمی نماید. مهم ترین چالش دیگردر دوران معاصر درآنست که حیات خبرنگاران وابسته به دخل وخرج آنها می باشد. درهیچ جای دنیا نمی توان رسانه راپیدانمود که قدرت سیاسی واقتصادی مستقل داشته باشد،وابستگی های سیاسی ومالی موج سانسوروخود سانسوری راجاری می گرداند.تشکیل موسسات نشراتی که سودمالی داشته باشدتا اندازه می تواندغرض ورزی های سیاسی واقتصادی راکاهش بدهد که اتحادیه های خبرنگاران کشورهای صنعتی وپیشرفته این موفقیت راکسب نموده اند. شایان تذکراست که حتی دردموکرات ترین کشوردنیا مانند امریکا سرمایه داران تاثیرونفوذ محسوس به رسانه ها دارند وتلاش به عمل میآورند تا ازرونق موسسات نشراتی  وسهم آنها درمالکیت مالی ومعنوی جلوگری نمایند.

دردولت های دیکتاتوری قدرت سیاسی ،آزادی مطبوعات راتعین می نماید وخبرنگاران پای روی مینی می گذارند که پیش ازآن گذاشته شده است.درجوامع بسته، مطبوعات مرثیه خوان ومداح قدرت است. امنیت خبری کشورقربانی مداحان چاپلوس میگردد،مطبوعات بجای دفاع ازمنافع ملی وتاریخی به چاپلوسی افراد واشخاص مقتدرومشهورمی پردازند،کرامت های انسانی وحقوق بشرنقص میگردد وجامعه به تنبلی عادت می نماید ومانع رشد وترقی میگردد.جنگ زبان درکشورما برای مطبوعات آزاد چالش برانگیزگردیده است وکسانی خودرا دوستان مطبوعات آزاد میدانند بیشترازهمه اتش این جنگ را شعله ورمیگردانند بجای دوستی ووحدت برخلاف قانون اساسی جنگ الفاظ وکلمات را براه میاندازند. دشمنان آزادی بیان ومطبوعات بخاطرتعصب،فخرفروشی وامتیازگیری وتجارت های سیاسی درمقابل کلمات مانند، دانشگاه، دانشجو افکارعمومی اقوام مختلف افغانستان را ازحل مشکلات اساسی، ساختن افغانستان آزاد،با امنیت ومترقی وسربلند دورمیگردانند. دفاع دوستان نادان ازآزادی بیان ومطبوعات خطرناک ازدشمنان است، دوستان نادان با زبان وعقاید مردم می رزمند که شرینی طعم آنها را ازشیر مادرچشیده اند، مزاحم کارصلح آمیزمردم میگردند تادرتفرقه ونفاق افگنی مانع آگاهی مردم به علم ودانش گردند، دوستان نادان مشکل ذهنی دارند،چون دهان شان همیشه به دشنام دیگران بازاست، دوستان نادان زیبایی زندگی را همواره درجنگ می بینند و هراس دارند اگرصلح بیاید با خود درگیرخواهند گردید.درشرایط امروز وطلوع قرن 21  مطبوعات باید ازوسوسه های شیطانی و آزادی های بی بند وبار وچپاولگرانه واستبدادهای واپسگرایانه مذهبی وسیاسی نجات نجات یابد، تامطبوعات سرافراز وبا وجدان داشته باشیم وبزبانهای اقوام مختلف افغانستان درزیر یک سقف واحد ازتساوی طلبی وافتخارات تاریخی وفرهنگی وزبانی همه دفاع نمایم.مطبوعات آزاد وجدان وشرف هرکشوراست ومردم هرکشوررا بروحیه انسانی واحترام به کرامت های بشری تربیت مینماید.افراد بی انصاف،متملق،جاه طلب دشمنان آزادی بیان ومطبوعات میباشند ومخصوصا سرمایه داران حریص، بادستیابی باین ابزار قوی اجتماعی تلاش دارند تا به مقام های حساس دولتی نفوذ نمایند که طبعا منافع ملی وتاریخی را برمنافع مقطعی ترجیح خواهند داد واین حرص وآز دورنمایی مطبوعات آزاد راتاریک خواهد ساخت.

خبرنگاری کارفوق العاده خطرناک است،خبرنگاران حرفه ای درشرایط جنگ وصلح درخطربه سرمی برند،کشف ونشرواقعیت ها بینش وشجاعت می طلبد. قدرت میان نقد دوستانه ودشمنانه فرق نمی گذارند. چون انواع انتقاد که اقتدارآنرا به مصاف می طلبد دشمنانه میداند.عقل ومنطق درجوامع که تابو ها درهمه جا حاکم اند وسیله تفهیم وتفهم نیست،مقابله با ریاکارانیکه با تظاهربه دموکراسی برای جلب خوشی مردم سخن میگویند وآنرا وسیله ای اطفای قدرت شهوت خودمی دانند جرات وصداقت می طلبد. دشمنان آزادی مطبوعات ازانواع تفرقه دراردوی دموکراسی بهره برداری می نمایند تاازاتحاد مردم برای پیروزی دموکراسی درجامعه جلوگیری گرد مطبوعات باید یک صدا افراد جامعه رابا جرات،با شهامت وحقیقت پرست تربیت نماید تا نسل جوان ازدموکراسی وقانون برعلیه زورگویان دفاع نمایند.

دکتورعلی احمد کریمی تحلیلگردراموربین المللی – مسکو