مــصــاحــبــه : داوود سیاووش با لــطــف احـمـــدی رئیس ســابــقــه افــغــان فــیــلــم

%d8%b3%db%8c%d8%a7%d9%88%d9%88%d8%b4-%d8%a8%d8%a7-%d8%a7%d8%ad%d9%85%d8%af%db%8c

ارمغان: چرا سينماي افغانستان به ماركيت جهاني راه نيافته؟

انجنير لطيف: به خدمت جنابعالي عرض شود كه اول بايد ارزيابي شود سينماي افغانستان كه در كدام مقطع زمان آغاز به كار كرديم و به يك سلسله چرا ها جواب داده شود كه چرا سينماي افغانستان رشد نكرد؟ دلايل خاص خود را دارد اول اينكه سينماي افغانستان در وقتي پا به عرصه گذاشت كه هنوز آن وقت هند بريتانوي بود و يكتعداد آدم هايي كه دسترسي به نوشتن سناريو و بازيگري داشتند سرمايه گذاري كردند و رفتند به لاهور هند و آن فلم را ساختند، بياييد كه آغاز و مهد سينماي افغانستان را از همانجا آغاز كنيم. چون اين تپش و اين تلاش از جانب آنعده اشخاصي كه علاقمندي به سينما داشتند آغاز شد ولي اين ميرود و به شكست مواجه ميشود، آن وقت يك سينماي كابل وجود داشت كه آمدند و آنرا در سينماي كابل به نمايش گذاشتند، خوب بالاخره يك عطشي بود از جانب يكتعداد آدم ها كه اين عطش شان فروكش كرد به ساختن اين فلم، بعداً وقتي كه دولت فهميده بود در همان زمان كه هسته گذاري شد حالا سينما بايد آغاز به فعاليت ميكرد و اين را پشتيباني ميكرد، حمايت ميكرد زمينه سازي برايش ميكرد كه متأسفانه دولت وقت اينكار را نكرد و اشخاص و افراد فني و مسلكي هم در اين رابطه چون از نظر موضوعات اقتصادي در يك بيس بسيار غريب قرار داشتند به آن خاطر نتوانستند كه ديگر اين بيس را ادامه بدهند، چند نگاه مشخص در اين رابطه بايد آدم بگويد:

يكي اينكه كشور ما يك كشور سنتي است هنوز هنر را به قسم هنر بودنش تحويل نميگيرد و هنوز هنرمند را به عنوان هنرمند بودنش تحويل نمي گيرد، هنوز هنرمند را دلاك ميخواند، هنوز هنرمند را مغلط ميخواند مغلط هايي  كه از آنسوي مرز مي آمدند و مغلطي ميكردند اينها را هم در همان رديف قرار مي دادند بخاطريكه سينما را صرفاً وسيله تفنن مي دانستند به يك ساعت خنده و يك چيز ديدن و بعداً هم اين سينمايي كه براي مردم پيام داشت يك حرف داشت براي گفتن براي زندگي شان، تأثيري را مي گذاشت به روانشان، متأسفانه كه اين موضوع بسيار جدي گرفته نشد و از آن لحاظ كه گويا برسيم به اين نقطه كه تصوير حرام است همين حرفي را كه امروز طالبان ميگويند كه تصوير حرام است همان وقت هم موسيقي حرام بود و هم تصوير حرام بود به آن منظور مردم واكنش هايي از خود نشان ميدادند كه گويا مرزي را بين خودشان و هنر و سينما خلق كنند، به اين منظور سينما در يك انزوا قرار گرفت مردم زياد نتوانستند كه اين را پشتيباني كنند، مردم نخواستند كه روي اين سرمايه گذاري كنند، هدف اصليش را برايتان گفتم ولي بعداً از اينكه سينما خصوصيت هايش اينست كه بايد به مزاح مردم و براي تفريح مردم و براي تأثيرگذاري و حتي به عنوان معلم جامعه بايد عرض اندام ميكرد، اين را روشنفكران فهميدند بعداً شروع كردند و از سوي ديگر افغانستان در يك حالتي قرار داشت در آن وقت كه گويا بايد از رجال برجسته افغانستان مثليكه موزيم ها از آثار گرانبهاي تاريخي و فرهنگي ما پُر است بايد ماهم تصويري ميداشتيم از رجال برجسته و از انكشافات و اكتشافاتي كه در افغانستان صورت ميگيرد اين يك ضرورت زمان بود، در آن ضرورت زمان آن وقت كه وزارت اطلاعات و فرهنگ وجود نداشت و رياست مستقل مطبوعات بود در يك گوشة آن بنام شعبة فلمبرداري يك جاي وجود داشت كه در آنجا فلمبرداري وقايع صورت ميگرفت و براي پروسس روان ميشد به امريكا و از امريكا دوباره پخته شده مي آمد به افغانستان كه امروز آرشيف ما نيز شاهد بعضي از اين فلم هاست، ولي بعداً اين اكتفا نكرد حجم اينكار بيشتر شد تقاضا زيادتر شد بناءً اين تعميري كه شما در آن هستيد بنام افغانفلم در سال (1968م) كه تقريباً (1347) خورشيدي ميشود افتتاح شد. به سرمايه (USAID) امريكا ساخته شد استاد هاي مجرب آمد رفتند به تحصيل و دوباره آمدند اما بنياد اين به اساس يك سينماي خبري يعني فلم هاي اخباري و فلم هاي مستند بناء گذاشته شد. بالاخره از آنجاييكه ديگر به افغانفلم امكانات يك بزرگ استوديوي فني- هنري وجود نداشت، به آن منظور توانستند كه از همين استوديوي افغانفلم كاربگيرند براي ساختن فلم هاي هنري، يكي دو فلم در افغانفلم با يك بودجه قابل ملاحظه از طرف دولت ساخته شد، تكثير شد، به نمايش گذاشته شد ولي چندان دلچسپي مردم نگرفتند گرچه مردم بسيار زياد تشويق ميكردند، مردم بسيار حمايت مي كردند، به عنوان اولين كار پذيرفتند ولي مردم تقاضاي شان هنوز هم بيشتر از سينماي افغانستان بود، سينماي افغانستان كه افغانفلم مهد اوست و به اصطلاح مادر است چند دانه فلم ديگر هم ساخت البته در طول سالها.

ارمغان: عرض من اينست كه ابتدايي ترين فلم هايي را كه استاد رشيد لطيفي و ديگران كه شما فرموديد كه در هندوستان بردند و يا فلم مانند عقاب را به امريكا بردند اينها به اساس تشويق هاي شخصي ساخته شده اند ولي بعداً افغانفلم آمد و آنهم به  منظور ساختن  فلم هاي خبري كه  بايد در سينما ها به شكل سر فلمي نشان داده ميشد بياييم بالاي پرودكشن هاي شخصي شما خودتان هم به نام آريانا فلم پرودكشن شخصي داشتيد چرا اين پرودكشن ها از فعاليت ماندند؟

انجنير لطيف: چرا دولت نتوانست براي اينكه در هيچ نقطة دنيا دولت ها تا پول وافر سر فلمسازي خرچ نكنند آنها فلمسازي را نميتوانند كه به پيش ببرند فلمسازي كار موسسات شخصي است بالاخره وقتي كه ديدند افغانفلم نميتواند به يكي دو موسسه شخصي آن وقت اجازه فلمبرداري دادند اما از نظر خصوصيات دولتي دولتها هيچوقت نميخواستند كه سكتور خصوصي تقويه شود و فقط ميخواستند كه هر چيز باشد از مجراي دولت باشد يعني راوي سياست هاي دولت باشد همان قسم دولت هاي آن وقت شيوة كاري شان ايجاب ميكرد. خوب بالاخره همان زمان چون جمهوري افغانستان به وجود آمده بود يا ساخته شده بود به آن منظور يكي از پايه هاي برجسته دولت كه آقاي حسن شرق بود در آن زمان خسر بره اش خدا بيامرز نذير بهبود زاده، نذير فلم را ساخت و اولين فلم رابعه بلخي را شروع كردند ولي همان هست كه به اصطلاح ما و شما كه ميگويند «دزد نا بلد در كاهدان مي در آيد» عوضي كه از يك كار ابتدايي و خورد شروع ميكردند چون سرمايه گزاف بود و در آن وقت تشويق هم ميشد نقطه نظر هاي معين هم وجود داشت رابعه بلخي را شروع كردند بسازند يعني رابعه بلخي كار امروز يك موسسة مثلاً هاليوود است مثلاً باليوود است مثلاً بسيار كمپني هاي با سرمايه گذاري بسيار كلان است در آن رابطه خوب از رابعه بلخي شروع كردند بالاخره موفقانه با هزار مشكل فلم رابعه بلخي ساخته شد و به معرض نمايش قرار گرفت و مورد دلچسپي مردم قرار گرفت تشويق هم شد رابعه بلخي كار عظيم بود بايد عظيم ساخته ميشد هنر پيشه ها، كارگردان جمع اعضاي تخنيكي مكياژور همگي كارهاي خود را در حد توان كردند و فلم به سه ساعت ساخته شد و به معرض نمايش قرار گرفت بعد از آن آقاي نذير ميخواست به فلم ديگري مبادرت ورزد كه دست اجل اجازه ندادشان و در جواني داعي اجل را لبيك گفت و در همين فرصت بود كه آريانا فلم هم،…

picture-0221

ارمغان: من ميخواهم كه پيش از اينكه سر اصل گپ برسيم، از شما بپرسم كه چطور آريانا فلم را در افغانفلم مدغم كرديد؟

انجنير لطيف: باز هم اين يكمقدار زمينه ميخواهد كه من برايتان بگويم كه چرا آريانا فلم مدغم شد بايد بالاي آن بيايم كه چطور آريانا فلم شروع به كار كرد منتها از كارهاي بسيار ابتدايي شروع كرد مثلاً ما (9) فلم اشتهاري ساختيم در آن وقت، تمامش از صنايع خود كشور ما بود از صنعت همين كشور بود، باز هم شروع كرديم به فلم بلند، بعداً بلند تر، باز بلند تر يعني از آريانا فلم تا وقتي كه تأسيس شد در سال (1975م) يا (1355) خورشيدي ما شروع كرديم از همين اشتهارات تا سال هاي (1978م) ما كار كرديم كه مطابق مي شد به سال (1365) يا (1366) خورشيدي، بعد از آن تحولي كه به افغانستان آمد يعني رژيم تازه يي كه در افغانستان مستقر شد آن از ما كرده دو آتشه تر بود يعني اگر در افغانستان دو موسسه فلمسازي را اجازه داده بودند كه فعاليت كند او ديگر نام خدا تمامش را بسته كرد و شخصاً براي خود من گفته شد چون حالا رژيم تغيير كرده و شما را در بيرون كار كردن كسي نمي ماند با انديشة آزاد، شما ميتوانيد چون استعداد هست و بچه ها كار كرده اند و شما توليد هم داريد و شناخته شده هستيد همگي با اعضايتان برويد و مدغم شويد به افغانفلم، دليلش هم اين بود كه شرايط سياسي كشور براي فعاليت هاي خصوصي اجازه نميداد فقط همين گپ ديگر هيچ گپ نبود، باز ما آمديم و مدغم شديم و يكتعداد نيامدند و به پيكر افغانفلم نچسپيدند و رفتند از خود موسسات ساختند ما آمديم به افغانفلم من از همان وقت سركارگردان بودم چند وقت بعد از آن رييس افغانفلم شدم و تحولات ديگري در افغانستان رونما شد پس آمديم رييس افغانفلم شدم باز تحول ديگري رخ ميدهد باز ميرويم بيرون و خدا نكند هيچ وقت پا از افغانستان برون بگذارم و اين تعهد من است اگر سنگ هم از آسمان ببارد ما در جاي خود سنگين خواهد بوديم، اين دليل عمده و يك دليلش آنست كه مثلاً افغانستان، اگر اين سوال  تان خلاص شد حال به سوال دوم تان ميرويم خوب در اين زماني كه تحول رخ داد تا سالهايي كه مجاهدين تشريف آورند سينما يك روال دقيق خود را داشت يعني بهترين فلم ها در همين زمان ساخته شد براي اينكه هم توجه دولت بود بخاطر تبليغ دولت و هم توجه به طرف هنر بود بخاطريكه وقتي شگوفان شود مملكت همرايش شگوفان است وقتي كه اين بميرد تمام مملكت با او ميميرد به آن خاطر بالاي اين بسيار ديد، داشتند در همان زمان بود كه افغانستان به فستيوال هاي بين المللي راه پيدا كرد فلم هاي خود را بردند و ديدباز پيدا كردند، ديدند كه مردم چه ميخواهند جهان چه ميخواهد ما كدام طرف روان هستيم چه ميخواهيم كم كم مسير هاي فكري در اين رابطه تغيير كرد كه بعداً بالاي فلمسازي بسيار تغيير كلي آمد مگر در زمان تشريف آوري مجاهدين مستقيماً اين تنزل كرد در ساخت يك فلم. يعني از سال (92) الي (96) كه طالبان آمدند يك فلم ساخته شد كه آن به نام عروج بود و بسيار كم كار در عرصه فلم هاي مستند و در عرصه فلم هاي اخباري صورت ميگرفت بعد از آنكه طالبان آمدند ديگر آنها تمام كانون هاي فرهنگي را جمع سينما بستند و هيچگونه فعاليت هنري در داخل كشور صورت نگرفت بعضي فعاليت هاي هنري صورت گرفت در خارج از كشور كه ما هم در خارج از كشور چند تا كار هنري داشتيم و بچه هاي ديگر هم در امريكا و در فرانسه و در آلمان و همينجا ها جسته و گريخته كارهاي هنري داشتند كار ميكردند حالا كه باز پس آمديم در حكومت انتقالي، مؤقت و رياست جمهوري حالا اين ديگر يك بحث عليحده است كه ما بايد بالايش بحث عليحده داشته باشيم.

ارمغان: همين موضوع اصل مطلب مورد بحث ما هست كه در گذشته سياست رسمي دولت در جهت رشد و انكشاف پرودكشن هاي خصوصي نبود در حاليكه از اداره مؤقت، انتقالي و انتخابي سياست رسمي، سياست بازار، سياست آزادي بيان، سياست رفتن به طرف ماركيت و سياست كمك هاي بزرگ است حالا ما چرا نميتوانيم؟

انجنير لطيف: اين دو جنبه دارد يكي اينكه حالا بازار آزاد است يعني كه آزادي بيان است ما آزادي بيان داريم ما هيچكس را گفته نميتوانيم كه برادر تو فلم نساز به هيچكس به خود هم اجازه نميدهيم نظر به قانون، ولي سوال اينست…

ارمغان: وقتي كه درگذشته هنر را آزادي دادند از بين آن احمد ظاهر برآمد احمد ظاهر را حالا در تاجكستان استاد ميگويند درغرب هم ببينيد بسيار قدر دارد ولي   ما از دهه چهل در عرصه كار ميكنيم چرا يك كسي نداريم كه مثلاً در پهلوي يك هنرمند هند ايستاد شود يا پهلوي يك هنرمند گذشته ايران ايستاد شود هاليوود و باليوود را نميگوييم گپ خود را ميگوييم كه چرا؟

انجنير لطيف: همين گپ خودتان بستگي به اين دارد كه از تولد سينماي بيرون صد سال ولي از ما و شما تمامش به ده سال نميرسد در كشور هاي ديگر وقتي سينماي شان رشد كرد كه آن سينما را از اول بدل به صنعت ساختند اينجا سينما نظر به شوق و علاقه است بين صنعت و بين شوق و علاقه بسيار يك مرز طولاني وجود دارد من برايتان ميگويم كه هيچ سرمايه گذار افغانستان حاضر نشد در عرصه سينما سرمايه گذاري كند يكي از دلايل بخصوص و خاصش همين است

ارمغان: اين پولهاي جامعه جهاني چي شد؟

انجنير لطيف: آن را از من نپرسيد.

ارمغان: ما پيشنهاد ميكنيم كه اينجا هيأت بيايد و اين را بررسي كند كه اينجا چي كرده اند از سال (2001)؟

انجنير لطيف: هنوز من در اينجا نيامده ام حالامن خدمت تان افغانفلم را بگويم افغانفلم همانطور كه برايتان گفتم به عنوان مادر شما را حالا نشان ميدهم اين افغانفلم تكه تكه ويران، گلوله اصابت كرده گي، زخمي، تمام وسايلش از بين رفته گي كلش، تا به حالا صد ها پيشنهاد شده براي دولت از همين شخص وزير ماليه همين قسم كه همراي شما نشسته ايم با معاون رييس جمهور نشسته ايم و همرايش صحبت كرده ايم وزير ماليه ميگويد من حاضر نيستم يك روپيه يك دينار به افغانفلم بدهم.

ارمغان: آيا ما اين را چاپ كنيم؟

انجنير لطيف: بله، در تمام شانزده ورق چاپش كنيد كه من تمام واقعيتها را برايتان ميگويم، معاون صاحب افغانفلم نشسته من ميتوانم همين حالا مصوبه را برايتان بدهم همين مصوبه را نشان بدهم كه رياست جمهوري به وزارت ماليه نوشته ميكند كه آقاي وزير ماليه تو تعهد كرده اي كه براي سينماي افغانستان پول ميدهي چرا نميدهي؟ و تا امروز ماليه را هم چند چند بالاي همين سينما گرهاي ما بالا كرده اند كه اينها همين دروازه سينما را بسته ميكنند و ميروند به گوشه هاي خانه خود مي نشينند، ميگويند بيا چيزي كه راجسترش كردي بيا از آن هم پيسه بده در حاليكه هيچ توليد هم ندارند من دليل اصليش را برايتان بگويم دليل اصلي كه وزير ماليه دارد چي هست همين را هم چاپ كنيد دليل اصلي يي كه وزارت ماليه دارد اينست كه ميگويد آقا! من ميروم به طرف اقتصاد بازار آزاد، وقتي كه براي دونر خود ميگويم كه براي سينما پيسه بده، دونر ميگويد كه من شكم اورا سير كنم، برق براي او بدهم، چاه براي او بكنم، يا براي سينماي تو پيسه بدهم، من براي سينما در اين حد پيسه قطعاً نميدهم سينما ميداند و تشبث خصوصي.

ارمغان: يعني معنايش اينست كه وزير صاحب استدلال ميكند كه جهان به سينما علاقه ندارد؟

انجنير لطيف: وزير صاحب نازنين و             كه خودش يك آدم بسيار شيك و آدم بسيار فهميده و دانسته كه در يونيورستي هاي امريكا درس ميدهد، من متأسف و متأثر هستم كه پيكر فرهنگ را براي اينكشور بسيار ناديده ميگيرد، يعني فكر ميكند كه اين جامعه بدون پيكر فرهنگ ساخته ميشود در حاليكه فكر غلط ما، انديشه غلط ما، برداشت غلط ما در همين نكته است. شما فرانسه را ببينيد كه در اوج خود رسيده ولي همين روز سينماگر خود را كمك ميكند و پيسه ميدهد و سينماي فرانسه را به پا ايستاد كرده است در حاليكه انقلاب  فرهنگي در فرانسه آمد، در حاليكه فرانسه شكلش تغيير كرد، سينماي فرانسه درست است كه امروز در دست تجار ملي است ولي دولت هنوز رهايش نكرده دولت ميگويد كه درست است كه تو تاجر ملي هستي اما من هم پشتيباني ات ميكنم دولت ما نا فهمي اش در همينجاست درك غلطش در همينجاست، عقل ناقصش در همينجاست، كه نميتواند بفهمد كه من بايد سينما را تقويه كنم كه همان آدم انتحاري نكند، كه همان آدم كشت كوكنار نكند، من بايد سينما را تقويه كنم كه همان آدم گرسنه نماند، امروز نصف مردم هندوستان از سينماي هند نان ميخورند. همين را نميفهمد دولت ما، ما اين را بارها از تلويزيون ها گفتيم، جار زديم، جيغ زديم ما هيچ وقت از خود نمي ترسيم همين حالا هم كه برايتان ميگويم من هيچ از خود نميترسم گپ دل خود را برايتان ميگويم براي دولت بارها گفتيم متأسفانه دولت دو گوش دارد اگر يك گوش‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ميداشت در همان مي در آمد و هيچ پس نمي برآمد منتها ميان اين گوش سيخ داخل شده هر كسي را كه بگوييد، آنقدر اين جامعه شاريده، آنقدر اين دولت از هم پاشيده كه هيچكس اصلاً احساس مسووليت نميكند، هركس يك خنده خود را ميكند و چپ خود را ميگيرد و فكر ميكند كه اين كار خود را ميكند در حاليكه كار سينما وابستگي به همانها دارد شما از براي خدا اگر دوسيه ها را معاون صاحب افغانفلم بكشد اينقدر دوسيه شده كه هر سال يك نقل قول كنم برايتان چه خوب ما اميدوار ميشويم در سر سال، هله بياوريد پيشنهاد هاي تانرا، هله بياوريد كه چي ضرورت داريد هله بياوريد مشكلات تان را، هله پلان انكشافي، هله پلان عادي كل اينها را بيچاره ها پُر ميكنند درست ميكنند تيار ميكنند دو ماه بعدش مثل پوقانه هوايي كه بادش برود پس به زمين نشسته و كله اش بالا است من را امسال گفتند پلان بده گفتم چرا پلان بدهم من شش سال است كه پلان ميدهم تو چه كردي براي پلان من كه امسال باز هم پلان بدهم هر رييس نو ميآيد بده پلانت را هر مدير نو مي آيد بده پلانت را، برادر ما اينجا سي سال در سينماي افغانستان كار كرده ايم ما كله ما كار مي كند كسي كه كار ميكند ما ميفهميم كه كي پاي خود را غلط ماند و كي پاي خود را راست ماند، ما اين را خوب درك ميكنيم، ما ميفهميم كه چرا در كشور ما اينطور حال است، ما ميفهميم كه چرا سر فرهنگ كار نميكنند آگاهانه فرهنگ ما را ميخواهند از بين ببرند، آگاهانه سر فرهنگ ما حمله است، آگاهانه نميخواهد چون اگر فرهنگ رشد كند، مردم ما آگاهي پيدا ميكنند وقتي مردم آگاهي پيدا كرد سوال پيدا ميشود، ني اين مردم بايد همينطور گرسنه باشند تا هيچ وقت سوال خلق نشود اين مردم نا آگاه باشند براي اينكه هيچ وقت نتوانند سر بلند كنند، مورد پرسش كسي را قرار دهند اين گپهاي سياسي يي است كه در يك حلقة بالاتري كه بازما و شما بخواهيم تحليل هاي سياسي بكنيم جامعه را و روابط و اينها را باز اين را در حلقه هاي بلند تر از اين آن را هم با دلايل و با منطق هاي بسيار عالي سياسي و اجتماعي بايد آدم اينرا صحبت بكند، اما در همين مقطع كه شما صحبت ميكنيد مثلاً شما حق داريد به عنوان هموطن بپرسيد كه چرا فلم هاي ما در فستيوال هاي بين المللي راه پيدا نمي كنند و من يك چيز را برايتان مي گويم كه در همين جان كم در همين كم خوراكي كه مثل يك پهلوان كم ميخوريم اما بيست تا را هم چت ميكنيم ميدانيد كه ديروز من از ايران آمدم و كشور هاي اسلامي (26) كشور اسلامي بهترين جايزه كشور هاي اسلامي را در عرصه فلمسازي به من دادند براي اينكه من همانقدر فعاليت در عرصه كشور هاي اسلامي از طريق انترنت كرده بودم كه همين كشور ها با هم يكجا شدند در ايران و همين اتحاديه كشورهاي اسلامي را ساختند اين يك افتخار به افغانستان است افتخار به افغانستان است، كه در مجله ايران كلان نشر ميشود كه آقاي برمك با فلم جنگ ترياك جايزه نقد داوران را از آن خود ساخت كه اين جايزه جايزه اصلي است متأسفانه ما پشت خود هيچ نميگرديم مگر دنيا پشت ما مثل تار و سوزن است، دنيا مارا پيدا ميكند كه ما در كجا ها هستيم دنيا ما را پيدا ميكند كه ما چي كرده ايم، شما اينطور فكر نكنيد كه ما اگر در اين جا فلم هاي ما بسيار زياد مورد           نيست ما در عرصه فلم هاي كوتاه و هم در عرصه فلمهاي بلند ما جايگاه خودرا امروز در عرصه سينماي بين المللي پيدا كرديم در كمترين فستيوال دنياست كه ما عرض اندام نميكنيم دختر ها در هرات فلم ميسازند، در كابل فلم ميسازند، در مزار شريف، ميرود فلم هايشان از ما هيچكس خبر هم نميشود ميرود در فستيوال ها شركت ميكنند، جوايز هم ميگيرند و ميآيند، اين هست استفاده از آزادي بيان، اينست عرض اندام كردن در يك جامعه، امروز اگر برايتان بگويم هسپانيه عليحده دعوت ميكند، افريقا عليحده دعوت ميكند چرا اگر چيز در چانته ما نداشته باشيم توانمندي هاي اين را ما نداشته باشيم ما نميتوانيم عرض اندام بكنيم، ميفهميد من برايتان نويد ديگري بدهم مثلاً فلم آقاي همايون مروت كه از ساخته هاي برمك فلم است امروز ميرود در تاجكستان در ميان (8) كشور جهان جايزه اول را ميگيرد، خوب حالا برايتان بگويم همين سينما گرهايي كه مثلاً بصير مجاهد در پيشرويم نشسته با همين تخنيك هايي كه او در ميان سينماي خود كارميكند اگر دولت اندك تشويقش بكند، اندك بخواهدش، اندك دست نوازش سرش بكشد، اين در كجا ها ميرسد ولي هيچ نيست هيچ ميگويند خوب بگذاريد يكعده هستند ميروند همانجا كار ميكنند و بار ميكنند راستي برايتان بگويم كه دلم در همين عرصه بسيار تنگ است و دل من در اين عرصه بسيار سياه شده براي اينكه ما ميرويم زور خودمان را خود ميزنيم، قدرت خود را خودما ميزنيم، ولي ما ميفهميم كه هيچ پشتوانه ما نداريم كه دولت باشد.

ارمغان: چه بايد كرد؟

انجنير لطيف: ما چه بايد كرد را از دولت هيچ توقع نداريم، ما چه بايد كرد را از اينها كه در پيشروي ما نشسته اند توقع داريم ما خود ما سيستم ايجاد ميكنيم، طرح ما اينست كه ما افغانفلم را ميسازيم، افغانفلم را تقويه ميكنيم، بچه هاي خود را متقاعد ميسازيم كه بياييد جمع شويد براي من يك تجربه بسيار عالي بود كه من ديدم كه در جهان مردم با پول كم بسيار فلم موفق ميسازند منتها راه پيدا كردن اين بسيار ساده است كه ما بچه هاي خود را جمع كنيم و برايشان بگوييم كه: بچه ها! اگر ميخواهيد با كمترين پول فلم بسازيد و ميخواهيد كه بسته شويد به حلقه بين المللي راه هايش اين است، اين سوژه را ده ها دانه كتاب را آورده ام كه برايشان بدهم صدها دانه فلم آورده ام كه برايشان بدهم، امروز به بصير مجاهد هم گفتم ما به اختيار ضرورت داريم ما ديگر هيچ نه طرف وزارت اطلاعات و فرهنگ ميبينيم نه ديگر طرف دولت ميبينيم، ما خودمان تا وقتيكه از همينجا نرفتيم و جواب ما ندادند كه برو برادر كه خشونت دولت را بار آورده اي، تا همينجا كه هستيم همين راه را ما خود مي آوريم خوشبختانه بعضي چيز ها را هم برايتان بگويم كه، در برون از مرز هم تكاني كه بچه هاي ما خورده اند حالا خط فكري خود را بسيار زياد تغيير دادند، حالا كوشش ميكنند كه بسيار زياد فلم هاي خوب بسازند، فلمساز هاي بروني كه در برون هستند ميخواهند بيايند در مايه هاي اصلي يي كه در وطن شان است از اينجا استفاده بكنند فلم خود را در همينجا بسازند، ببرند و در جهان فلم خود را نمايش بدهند، من يك چيز برايتان ميگويم كه چهرة ما در جهان حالا روشن شده ما در فرانسه مطرح هستيم، در آلمان مطرح هستيم، در سويدن مطرح هستيم، در ايران مطرح هستيم، در بسياري كشور ها البته ما مطرح هستيم.

ارمغان: شايد بهتر آن باشد كه با توجه مطرح بودن تان يك مركز و محراق ايجاد شود كه ما بتوانيم يك محصلة بسيار بزرگ داشته باشيم، براي اين چه پيشنهاد داريد حالا شما مطرح هستيد جهان هم مي فهمد اما پوتانسيل كار ما در انترنت است چه بايد كرد  كه همان امكانات جمع همين ظرفيت ها به نتيجه برسد؟

انجنير لطيف: من موافق با شما هستم منتها من نميدانم كه آن كدام وسيله ايست كه ما به كار گيريم چه قسم كنيم كه بعضي ها يكدفعه از همين خواب بيدار شوند يكدفعه اينها  رو بگردانند به سوي فرهنگ خود، يكدفعه بگويند كه ما با بسيار چيز ها نتوانستيم در جهان افتخارات حاصل كنيم و نميتوانيم كتي چار تا كلاشنكوف و چار تا تفنگ و چار تا دانه شمشير در كوه من افتخارات حاصل كنم، آن افتخارات زمان معين و مشخص خود را داشت گرفتم كل چيزهاي خود را دارم آنجا در الماري افتخارات خود مانده ام، حالا ضرورت به اينست كه من با فرهنگ (5000) ساله خود عرض اندام بكنم من بگويم كه من اينطور فرهنگ دارم وزير ماليه را  بايد متقاعد ساخت، وزير ماليه دولت را، او را ديگر هيچكس نتوانست جز رييس جمهور بايد بخواهدش.

ارمغان: شما به آقاي كرزي اين مسأله را گفته ايد؟

انجنير لطيف: بلي، ما اين پيشنهاد را داريم كه ما فرصتي را ميخواهيم كه برويم با آقاي كرزي بنشينيم در يك ميز برابر شويم، اين سوال هايي را كه امروز شما از من گرفتيد در همين تيپ ريكاردر كوچك تان، ما ميخواهيم كه همين را صد چند بالاتر در برابر رييس جمهور بگوييم ورييس جمهور را بگوييم كه گناه تو چيست؟ گناه ما چيست؟ حق ما چيست؟ توجه تو چيست؟ ما اين را شخصاً به رييس جمهور ميگوييم، ما اين را زمينه سازي كرديم از يك سال به اين طرف، بدبختانه كه فضاي افغانستان هر روز تغيير كرده مي رود هر روز يك چيز نو و هر روز يك چيز نو، از اين موضوع وزير من هم خبر دارد، رييس عمومي هم خبر دارد، معين من هم خبر دارد همگي خبر دارد و ميفهمند كه ما سينماگر ها به رييس صاحب جمهور ما چي ميگوييم ما از رييس جمهور تقاضاي ديگري نداريم ما رييس جمهور را متوجه فرهنگ ميسازيم.

ارمغان: شما به دفتر رياست جمهوري ارتباط حاصل كرده ايد تا به مشكل شما رسيدگي شود؟

انجنير لطيف: به دفتر رياست جمهوري ما نميتوانيم مستقيماً ارتباط بگيريم جز اينكه از طريق وزارت، وزير من برايم وعده داد همين انفجاري كه در وزارت اطلاعات و فرهنگ شد بالاخره مانع اينكار شد براي چند روز، وزير اطلاعات و فرهنگ ما واقعاً آدم از حق نگذرد و واقعيت را آدم بگويد بسيار دلش براي فرهنگ افغانستان مي تپد، دلش بسيار زياد براي سينما مي تپد، بسيار زياد، اما وزير ما چاره ندارد، من ميگويم برايتان كه همينطور وزير ماليه ما كتي وزير اطلاعات و فرهنگ همراه شخص معاون صاحب اول رياست جمهوري نشستند دو به دو و ماهم در كنارش بوديم به عنوان مدافعين ولي نتوانستيم وزير صاحب ماليه را قناعت بدهيم، وزير صاحب ماليه گفت كه نميدهم، حالا همان خزانه دار ما است، او كه ندهد ما چه گفته ميتوانيم بالاخره وزير صاحب اطلاعات و فرهنگ به معاون صاحب اول رياست جمهوري روي خود را دور داده گفت كه: همين افغانفلم را يا بسته كنيد با بدهيدش به يك گدام دار تا به حيث يك گدام استفاده شود، مثلاً روغن ميماند، برنج ميماند، آن بسيار خوب است. اين حرف وزير صاحب اطلاعات و فرهنگ است كه براي معاون رياست جمهوري ميگويد: معاون صاحب! ما يكصد و چند نفر را در بين افغانفلم معاش ميدهيم و به چند نفر ديگر را هم شب كاري ميدهيم حالا از وزير صاحب ماليه بپرسيد كه همين پول را براي چي برايش ميدهي؟ وقتي كه تو قبول كرده نميتواني كه در اينجا فلمسازي است و يكمقدار تو اين سبسايدي را قبول كني كه براي ما پول بدهي كه ما اين را نگهداري كنيم پس چرا بسته اش نميكنيد، وزير صاحب ماليه گفت بدهيدش به يك سكتور خصوصي، ولي من نميتوانم اين را به سكتور خصوصي بدهم، دليل دارم، براي اينكه همانجا در پهلوي تان يك دانه آرشيف است از من، كه آرشيف (60) ساله افغانفلم است كه مثلش در همينجا نيست من چطور ميتوانم اين را بدست كسي بدهم، باز در تمام دنيا يك مركز است به نام فلم ديويژن يعني بخش فلم، اين بخش فلم مربوط به دولت است يعني دولت آنرا حفظ ميكند، كنترول ميكند، نگهداري ميكند از خارج نفر ميآيد، كي كنترولش ميكند؟ وزير صاحب اطلاعات و فرهنگ؟ معين صاحب ها؟ آرشيف ملي؟ يا سازمان غلام محمد ميمنه گي؟ يك رياست ديگر دارد به نام افغانفلم برايش ميگويد كه برو رياست افغانفلم است راجعش ميسازد به ما من كل كارهايش را خلاص ميكنم، در مابين افغانفلم باز برايش ميگويم، يا بياو يا نه بيا اين حق دولت است،

picture-016

ما دولت هستيم حالا دولت كه هستيم بايد در كنار دولت ما سازماندهي هاي ديگري هم داشته باشيم به رشد سينماي افغانستان، آقا مي آيد گردن من را محكم ميگيرد كه تو امكانات داري من برق ندارم من را اجازه بده كه كار مونتاژ خود را كنم، من كي در روي وي نه گفته ميتوانم كه محاكمه ام هم كند دولت كه من را بيست تا مستوفي بيايد در بيست جاي من را معرفي كند و بگويد حارنوالي عليحده از من سوال كند، من ميگويم كه اين آدم ضرورت داشت

به اتاق من، من دادمش، اين آدم به يك مايك ضرورت داشت، من دادمش، براي اينكه فلمسازم است، من بايد او را تقويه كنم در تمام دنيا موسساتي كه مربوط دولت هستند تقويه ميكنند.

ارمغان: من اميدوارم آغاي كرزي با شما يك جلسه باز بگيرد كه شما از مشكلات تان گپ بزنيد و جريان آن مستقيماً از تلويزيون ها نشر شود.

انجنير لطيف: منتها خوب شد كه براي ما يك درس داده شد كه اينبار ما سينماگرها برويم و رييس صاحب جمهور را ببينيم و در رأس شان هم من خودم ميروم و اينبار تصميم گرفته ايم كه رييس صاحب جمهور را ميگوييم كه ما ديگر گپ نميخوريم، همينجا وزير ماليه را بخواه، همينجا در همين پيشنهاد ما به وزير ماليه قاطع امر بده كه همينقدر پيسه در اختيار سينماگر ها قرار بده و بيست تا مستوفي را هم در پشت سر اين ايستاده كند تا از ما حساب بگيرد.