دیــکــتــاتــوری در نـقـاب دمــوکــراســی : نـوشتــه – داود سیاووش

محترم داوود سیاووشتوقع انسانها در جوامع از دولت ها به موازات اعلام خطوط کلی اهداف شان شکل میگیرد. از یک نظام توتالیتر و دیکتاتوری که یا به بهانه گویا (عدم رسیدگی وپختگی مردم به مرحله رشد لازم شعور سیاسی ) چون حکومت داود خان یا به بهانه (اتخاذ سیاست دولت کارگری در رژیم های پس از هفت ثور) و یا به موازات (درک افراطی از مفهوم امت مسلمه با تنزیل شأن و شوکت حکومتداری از مقام جمهوریت به سطح امارت ) از دموکراسی انکار میشود هیچکس توقع مفاهیم آزادی بیان، مردمسالاری، جامعه مدنی، تفکیک قوای ثلاثه را نداشته و هیچگونه گلایه و شکوه و شکایتی از آن نظام ها بنابر خصلت شان در این زمینه نزد مردم وجود ندارد.

اما گلایه و شکوه و شکایت از روزی و از لحظه یی آغاز میشود که پای جهان آزاد به کشوری چون افغانستان باز میشود و اهداف و برنامه های جوان پسند و مدنی مردمسالاری، تفکیک قوای ثلاثه، آزادی بیان، جامعه مدنی، تساوی حقوق زن و مرد و… را بلطبع در اذهان تداعی و زنده میسازد. حضور جهان آزاد در وجود این شعار ها چنان توقعات مردم را ارتقاء بخشیده و بالا میبرد که در آرزوی رسیدن به چنان ستاندارد های بلند عطش و اشتهای سیری ناپذیری در مردم به وجود می آورد.

لیکن بحران و تراژیدی در چنین وضعیت از لحظه یی آغاز میگردد که به ضرب المثل مردم (از زیر پلو مُلی می بر آید ) و سیمای افراطی ترین قوم پرستان و قبیله گرایان و عبدالرحمن خانی ها و منکران تاریخ از زیر نام دموکراسی و از مکتب مردمسالاری سر بلند میکند . این همان اشتباهیست که شوروی نیز در افغانستان مرتکب شد چون شوروی ها نیز میخواستند یک قوم خاص را در دولت افغانستان از بیروی سیاسی تا سازمان اولیه مستولی و حاکم سازند که پس لرزه آن نظام را به قهقرا وبحران وسقوط برد.

وقتی جهان آزاد با اندیشه سرکوب دهشت افگنی و مبارزه با تروریزم در افغانستان با طیارات بی 52 وارد میشود خیلی دلچسپ است که در فردای سقوط طالبان افغان امریکایی نماینده بزرگترین دموکراسی جهان در کتاب «فرستاده» می نویسد:

«من مثل بسیاری نسبت به طالبان خوشبین بودم.» (ص 84 کتاب فرستاده)

و دلچسپ تر از آن رازیست که افشأ میشود که در آن کرزی از رازی پرده بر می دارد که طالبان در نظر دارند او را به صفت نماینده خود در سازمان ملل تعین کنند. (ص 96 همانجا) و دلچسپ ترین بخش دیگر آن وقتی به ملاحظه می رسد که افغان امریکایی نماینده امریکا با روایت معیاری سازمان سیا در مورد افغانستان به بهانه اینکه گویا :اینجا یوگوسلاویا نیست مخالفت میکند و دوست نزدیک اش کرزی که به حمایت افغان امریکایی نماینده امریکا در افغانستان به قدرت رسیده در دوره بعدی با هولبروک که سابقه کار در یوگوسلاویای سابق را دارد حتا تا سطح مخالفت شخصی پیش میرود و بایدن را از سر میز قابلی پلو ناراحت ساخته مجبور به ترک سفره میسازد، اما با مک کریستل رابطه دوستی برقرار میکند.

دلچسپ ترین نمونه دیگر کار معمار دموکراسی در افغانستان آنست که جهان آزاد ستار سیرت را با 9 رأی در برابر 2 رأی کرزی از صدر حکومت مؤقت کنار کشیده، حامد کرزی را با 2 رأی پیروز اعلان میکند و دموکراسی افغان امریکایی نماینده امریکا در افغانستان با زور فرساژ های هوایی بر فراز خانه جنرال دوستم در شبرغان، خانه برهان الدین ربانی در وزیر اکبر خان و ترساندن اسماعیل خان در هرات تحقق می یابد که خیلی خنده آور است. اینجاست که میتوان به جرأت و صراحت نتیجه گرفت که اصلاً این تشکل و اتحاد به وجود آمده نه تنها دموکراتیک نبوده بلکه ضد دموکراسی میباشد که باید قصر سفید مسوولان خود را در افغانستان در چنین موارد مورد بازپرس قرار دهد.

در هیچ فصل کتاب (فرستاده ) دموکراسی، جامعه مدنی، آزادی بیان، مردمسالاری و دفاع از حقوق اقلیت ها و زنان در متن تعاملات و معاملات قرار نداشته بلکه در حاشیه و خود بخودی چون سر زدن سبزه در هنگام بهار سر بلند کرده است.

کسانیکه کتاب «فرستاده» را خوانده اند به خوبی میدانند که اصلاً به معاملاتی که پس از یازده سپتمبر به رهبری خلیلزاد در افغانستان جریان داشت ساختار نظام بر مبنای بازی های تطمیع، تخویف و فشار مطرح بودند نه روند نورمال دموکراسی.

سیر حوادث بعدی دلگیر کننده تر و ناراحت کننده تر از ماجرای تشکیل اداره مبتنی بر دموکراسی در افغانستان است. به رسوایی کشیدن رقابت انتخاباتی کرزی با قانونی، سر و صدای کرزی با گالبریت در جریان انتخابات، آمدن سرمنشی سازمان ملل به کابل و بلند کردن دست کرزی به عنوان پیروز، رسوایی انتخابات بدون نتیجه اشرف غنی احمدزی و دکتر عبدالله، عدم تشکیل کابینه حکومت وحدت ملی در شش ماه اول، محاصره پارلمان توسط نیرو های نظامی در دوره حامد کرزی، انکار 9 ماه حکومت حبیب الله کلکانی از لحاظ زمانی توسط اشرف غنی، عدم دسترسی رسانه ها به اطلاعات، تنگ شدن جاده آزادی بیان و توقف بسیاری رسانه های آزاد در دوره اشرف غنی، فشار شورای امنیت بر تلویزیون طلوع و سایر رسانه در زمینه یکدست شدن اخبار فرمایشی، معاملات پنهانی با برخی کدر های شمال ، طالبان و حزب اسلامی حکمتیار دور از انظار مردم، جعل کاری در قانون اساسی، ادامه خارج وقت قانونی کار ولسی جرگه، عدم اصلاح نظام انتخاباتی، عدم توزیع شناسنامه برقی، زمینه سازی برای مواجه ساختن جنرال دوستم با تاجک ها در قضیه به خاک سپاری امیر حبیب الله کلکانی، اجازه دادن به تبلیغات تمامیت خواهی قومی عده یی از رسانه های تصویری همزمان با تحت فشار قرار دادن رسانه های رقیب شان، محدود ساختن ساحه فعالیت رسانه های چاپی و صوتی با ممانعت های قصدی اداری دیوانسالاری، انکار از شنیدن خواسته های مدنی جنبش روشنایی و عدم جلوگیری از بوقوع پیوستن فاجعه حمله انتحاری به دمونستراسیون نافرمانی مدنی جنبش روشنایی، ترویج حس نفرت و نفاق میان اقوام با هم برادر و استفاده افزاری حکومت از آن، جان به لب رسیدن معاون اول رییس جمهور از غصب صلاحیت هایش توسط رییس جمهور، شکوه و شکایت رییس اجرائیه از عدم ملاقات رییس جمهور طی سه ماه با وی، شکستاندن قلم نماینده یوناما به رسم اعتراض بر فساد جاری در دولت افغانستان، نشان دادن بکس نماینده سازمان ملل به حاضرین جلسه مبنی بر اینکه با همین بکس و از طریق پول کدر ها در وزارت داخله مقرر میشوند، به غلیان آوردن قصدی احساسات مردم با عدم توافق به دفن حبیب الله کلکانی، نفوذ دشمن در حمله بر ریاست ده، سقوط کندز، وجود مکاتب خیالی، افشای توزیع پیسه های سیاه میان رییس اجرائیه و رییس جمهور، عدم جلوگیری از حمله بر تلویزیون طلوع با وجود اطلاع قبلی، سبکدوشی والی پکتیکا و معاون والی هلمند بخاطر افشاگری هایشان، سر به مهر ماندن قضیه سی دی که ظاهر قدیر مدعی افشای آن بود، بستن دروازه دفتر نمایندگی یونیسکو به بهانه عدم توانایی دولت به پرداخت 20 هزار دالر کرایه به آن در پاریس، خاموش ماندن ماجرای اجرای تفاهمنامه امنیت ملی با آی اس آی، خاموش ماندن ادعای فاروق وردک مبنی بر رد و بدل شدن چند میلیون دالر در امضای تفاهمنامه امنیت ملی با آی اس آی، مجبور به استعفا ساختن نور الحق علومی طوریکه در استعفا نامه اش تذکر رفته، مجبور به استعفا شدن رحمت الله نبیل، استعفای مرموز داودشاه صبا، امضای تفاهمنامه دندغوری و سپردن آن منطقه به طالبان که به قول لوی درستیز، پاکستانی ها در آنجا با دولت می جنگیدند، دست خالی برگشتن هیئت افغانستان از کنفرانس وارسا و عدم کارآیی کمیسیون عدلی و قضایی که به عنون تحفه به آن کنفرانس برده شد، عدم دستگیری و مجازات عاملان تقلب انتخابات ریاست جمهوری و…

که با این شرایط در سالگرد روز جهانی دموکراسی و همزمان نزدیک شدن پایان دوره دو ساله حکومت وحدت ملی با عدم اجرای تعهدات رییس جمهور و رییس اجرائیه هرگاه در افغانستان سال 2016 از دموکراسی و مردمسالاری حرف بزنیم شاید یک گزافه و مضحکه یی بیش نباشد ، چون از یکطرف با سپردن کنترل اکثر ولایات به طالبان دولت شرایط تطبیق قوانین عنعنوی و عشیروی و عرفی و قبیلوی را در اکثر ولایت جنوب افغانستان مساعد ساخته و از جانب دیگر با آوردن حکمتیار در کابل و تقابل و تخالف حضرت مجددی، پروفیسور سیاف، دکتر عبدالله و بسیاری قوماندانان ائتلاف شمال باآن با اشتعال جنگ به خصوص در شمالی آخرین میخ بر دموکراسی نام نهاد افغانستان کوبیده خواهد شد و این شعر حافظ در منصه اجرا قرار خواهد گرفت:

این چه شوریست که در دور قمر می بینم

همه آفاق پر از فتنه و شر می بینم

هیچ رحمی نه برادر به برادر دارد

پسران را همه بدخواه پدر می بینم

اسب تازی شده مجروح به زیر پالان

طوق زرین همه در گردن خر می بینم

پایان

م – داوود سیاووش