مـحـور تـوکـیـو – دهــلی : مـبـصـر سیـاسـی: میـرعبـدالرحـیـم عـزیـز

 وزن رو به افزایش  اقتصادی چین در سطح جهانی و گسترش  روز به ازدیاد نظامی  این کشور در بحیرۀ چین و بحر هند، چاپان و هند را در اضطراب قرار داده است که چطور بتوانند  “خطر” احتمالی چین را مهار نمایند. تماس های متدوام  بین این دو کشور  قبلاً برقرار شده  که سفر تاریخی ماه نومبر 2016 ناریندا مودی صدراعظم هند به جاپان قرینۀ محور توکیو – دهلی را در تقابل با بیجینگ تقویت نموده است. همکاری این دو کشور بیشتر متوجه نگهداری   راه های بحری و امنیت آن خواهد بود که چاپان و هند سخت بدان نیازمند اند. قوای بحری هند و  جاپان تا حال چند بار تمرینات  نظامی در بحر هند انجام داده و متعهد شده اند که این گونه تمرینات تداوم بیابد. 

هدف عمدۀ ستراتژیک جاپان و هند به راه انداختن یک قوای بازدارندۀ بحری در منطقه است که در صورت عقب نشینی امریکا بتواند جوابگوی روش قاطع چین در گسترش  توانائی قوای بحری اش در حوزۀ بحر هند و بحر اقیانوس آرام باشد. البته این عمل بازدارندگی جاپان و هند در صورت لزوم شامل بحیرۀ جنوب چین هم خواهد شد.

95 فیصد تجارت جهانی هند و تقریباً صد در صد تجارت جهانی  جاپان از طریق ابجار صورت می گیرد. خطوط مواصلاتی بحری از نگاه هر دو کشور بایست بدون کمترین بندش آزاد بوده و هیچ کشوری نباید انحصار ابحار را در دست داشته باشد. هر دو کشور به نفت و گاز منطقۀ خلیج فارس ضرورت مبرم دارند. اگر کشوری بر خطوط مواصلاتی بحر هند و حوزۀ خلیج فارس حاکم میشود، روزگار هر دو کشور سیاه خواهد شد. بنابران، نگهداری صلح و آزادی کشتی رانی سرلوحۀ همکاری ستراتیژیک چاپان و هند به شمار میرود. از نظر گاه هر دو کشور، گسترش قوای بحری  چین که البته تا حال خطری را متوجه هیچ کشور نساخته است، میتواند در آینده زنگ خطر را برای جاپان و هند به احتزار درآورد.

انگیزۀ امریکا در مهار کردن چین شاید هم دلیل مهمی در همکاری بحری هند و جاپان تلقی گردد. یکی از اهداف امریکا در بحیرۀ چین و بحر هند این است که بتواند گسترش و توانائی بحری چین را زیر نظر گیرد و سایر کشور را هم در تقابل با چین تشویق نماید. دو کشور مقتدر آسیائی هند و جاپان میتوانند امریکا را در رسیدن به هدف کمک نمایند. کشور های جنوب و شرق آسیا از رقابت کشور های بزرگ در هراس اند و خود را آسوده نمی پندارند. رقابت نظامی و اقتصادی میان چین، جاپان، امریکا، هند و آسترالیا کشور های کوچک منطقه  جنوب شرق آسیا را آسیپ پذیر ساخته و امنیت این کشور ها را دچار تحول نموده است. منطقۀ جنوب شرق آسیا یکی از مراکز مهم جیو ستراتژیک  جهانی است که قدرت های منطقه ئی و بیرونی به آن چشم دوخته اند. بحیرۀ جنوب چین حالت خاص خود را دارد که ادعای های ارضی کشور های منطقه ثبات جیوپولیتیک منطقه را تهدید می کند. چین امروز 80 فیصد بحیرۀ چین را از آن   خود میداند که با ادعای ارضی سایر کشور ها در تصادم قرار می گیرد. چین به ساختن جزایر مصنوعی ادامه میدهد که نگرانی جدی دهلی و توکیو را سبب شده و آنها را به همکاری دو جانبه وادار ساخته است. 

جاپان و هند به تنهائی توانائی رویاروئی را با قوای عظیم بحری چین ندارند. ضعف هر دو باعث شده است که این دو کشور به مصلحت برسند و همکاری نظامی بحری خود را توسعه دهند. نظر به احصائیۀ قدرت آتش جهانی، مجموع قوای بحری چین دو برابر قوای بحری جاپان و هند است. چین 714 کشتی جنگی و 68 تحت البحری دارد در حالیکه جاپان 131 کشتی جنگی و 17 تحت البحری و هند 295 کشی جنگی و 14 تحت البحری دارند. با این رقم، جاپان و هند هرگز قادر نخواهند بود که به تنهائی از عهده چین برآیند. پس هر دو کشور به این عقیده رسیده اند که بدون همکاری دو جانبه، رویاروئی با چین نا ممکن خواهد بود. همچنان این دو کشور میدانند که در یک تصادم نظامی با چین، امریکا در عقب آنها استاد خواهد شد  و یا حد اقل یاری خواهد رسانید.

در زمان حاضر، حفظ توازن قوا در آسیا برای جاپان و هند اهمیت خاصی دارد. با درنظر داشت ، کاهش قوای نظامی امریکا، جاپان و هند به این نظر اند که همکاری با سایر کشور های منطقه برای حفظ ثبات ستراتیژیک حتمی است. جاپان علاقمندی نشان داده است که با آسترالیا در یک همکاری نظامی شامل گردد. این کشور همچنان سعی می ورزد که متحدین سابق امریکا یعنی  کوریای جنوبی و فیلیپین را که همکاری شان با واشنگتن در حال آشفتگی است،  بسوی خود بکشاند. هند سعی دارد  که بنگله دیش را به همکاری دعوت نماید  تا با تاسیس محور دهلی – داکه، محور بیجینگ – اسلام آباد را به مبارزه بطلبد.  روی همین دلیل بود که سه کشور جاپان، هند و آسترالیا مذاکرات سه جانبه را  در ماه جون 2015 به راه انداختند که امریکا در آن حضور نداشت. هدف از دور ساختن امریکا در تلاقی  سه جانبۀ این سه کشور، تأسیس و رشد همکاری مستقلانه بود که جوابگوی نیازمندی های سیاسی و نظامی منطقه باشد.

جهان به سوی چند قطبی شدن روان است. چین یکی از قطب های مهم جهانی خواهد بود. به موازات آن سایر قدرت ها منطقه هم آرام نخواهند نشست و برای بقای خود در اتحادیه های منطقه ئی شامل خواهند شد. محور توکیو – دهلی سرآغاز تشکیل محور های جدید الخلقه خواهد شد که سیاست جهان را از ریشه تغییر خواهد داد