وطن ! به موج درد وغم آغشته گشتی : م – نـسیـم اسیـر

وطن ! ای کاش موزونت ببینم

زچنگ ظلم بیرونت ببینم

شکوفائی وسرسبزی وشادی

به کوه ودشت وهامونت ببینم

چوهندوکش بلند آوازه باشی

به اوج نازگردونت ببینم

گسسته رشته های هستی تو

اگربینم، به قانونت ببینم

گلستان منظروشاداب وسیراب

زآب پاک جیحونت ببینم

ترا درقید ذلت می کشانند

ازین آفات، مصونت ببینم

تو مافوق جهان بودی به مردی

مبادا، آنکه مادونت ببینم

زدامان تودست ناکسان دور

رها ازمردم دونت ببینم

نظام طالبانت نیست مطلوب

به صد مطلوب مقرونت ببینم

چنان بیهوده درخونت کشیدند

برون ازموجه خونت ببینم

به موج درد وغم آغشته گشتی

ازین سرحلقه بیرونت ببینم

تمام دشمنانت سرنگون باد

فلک پیما ومیمونت ببینم

به جزعشق وطن کاری نداری

دلا ترسم که مجنونت ببینم

چه مضمون است«اسیر»این عشق میهن

که درهرصفحه مضمونت ببینم

م.نسیم«اسیر»۴دسمبر۰۹ع، فرانکفور