مـاتـم کابــل : م – اسحـق ثـنا

باز از کابل ما شور وفغان ميآید

اشک از دیده ای هر پیر و جوان میآید

در و دیوار ز خون لاله حمرا شده

خون اندر نظرت جوی روان میآید

هموطن موج شو این همه خاشاک بروب

این چنین گر نشود امن چسان میآید

صبر تاچند از این فتنه گر قصر نشین

ظلم بر مردم از این مرد دونان میآید

انتحاری چقدر میکشد و خون ریزد

این قدر در پی ماتم زدگان میآید

کابلم قاتل منفور ترا می شنوم

لعن ونفرین زهرسو به زبان میآيد

مزرعه کشور ما سبز نمی گردد چیست؟

هر بهاری نرسیدست و خزان میآید

سالها شد پی تخریب تو ای مامن من

دشمنانت ز هر گوشه دوان میآید

صوت سبزینه رحمت از آن سوی خدای

به لب کشته کابل ز منان میآید

محمد اسحاق ثنا

ونکوور کانادا

شنبه ۳/۶/۲۰۱۷