نگاهی به سیر تأریخی زبان دری به استناد آثار خطی افغانستان و کشور های همجوار : بخش دوم – : حـــامـــد نــویـد

                بخش دوم

تاریخچه زبان های هند و آریایی شرقی:

فرهنگی میان آمو دریا، سیر دریا و دریای مرغاب بستر مدنیت های شواهد تاریخی مبین این امر است که حوزه بسیار پارینه و کهنی در آغاز فلزات (  دوره عصر مفرغ)  بوده است. تحقیقات بیشتر باستان شناسی و انتروپولجی  آهن از  هیلمند( در دوره  ساحه گسترش این فرهنگ را تا به نادعلی ) در ولایت نیمروز( و مندیگک قندهار )در حوزه طریق هرات تثبیت کرده است.  در حوالی ( 1500-  )  ق م ارزش های فرهنگی این تمدن کهن در اثر مهاجرت  آره گان  باستان تا به شمال نیم هند گسترش یافت.

قاره ؛ از آنجایی که اسناد کتبی مربوط به عصر برونز Bronze تا حال بدست نیامده و سرود های ویدی نیز در نخست به صورت شفاهی سروده می شد، از اینرو قضاوت در مورد ساختار زبانهای کهن  آریایی دشوار است، اما عده ای از زبان شناسان عقیده دارند  که میتوان نشانه هایی از زبان های کهن این  دوره را در زبان باختری عصر اوستایی، و زبان های پامیری، سغدی، شغنی و گنده هاری پیدا کرد. در هنگام مستقر   اقوام آریایی  در شمال  نیم قاره  هند ٬ سرود های ویدی به زبان سانسیکریت نگاشته شد که از زبان بومی هند در  ( دراویدی) متفاوت  بود. از  این رو زبان سانسیکریت  و مشتقات ان از زمره  های هند و آریایی شرقی شناخته می  شود.  

 

سرود های ویدی شامل چهار کتاب ریگویدا یجورویدا Yajurveda اترا و ویدا Atharvaveda و سما ویدا Samaveda  یکی از منابع بسیار ارزشمند شناخت ادوار تاریخی کهن است که در آن اسم شهرها، کوه ها و دره ها و فرمانرویان  پارینه اقوام آریایی که از شمال رود آمو ( بخش های جنوبی آسیای مرکزی) و باختر می آمدند  ذکر یافته است.

بنا برعقیده ه ای از پژوهشگران در حوالی 1800  ق م و یا پیشتر از آن مردمانی از فلات  آسیای مرکزی،  بخصوص از نواحی کورگان به سوی بلخ سرازیر شدند.   این مردمان با خود اسطوره ها، ورد ها، و سروده هایی را آوردند  که با عقاید و پندار های مردمان  بلخ در آمیخت و آئین جدیدی را پدید آورد.   دره نگام کوچ اهالی باختر بسوی  جنوب اسطوره ها ، ورد ها و سروده های بیشتری با آن افزوده شد که مجموعۀ آن به نام سرود های ویدی یاد می گردد. البته قرن ها را در برگرفت تا این مردمان که خود را آره ها یا آریا ها می خواندند و سرزمین آبایی خود را آریا ورته یاد می کردند به سرزمین هفت دریا ( سپاته سندهو)  و خطه بهارت ( هندوستان) با اقلیم گرم آن برسند.               پیش  از رسیدن این مردمان به نیم قاره هند همۀ این سروده ها به صورت شفاهی بود ، سینه به سینه حفظ می گردید و از نسلی به نسل دیگری انتقال می یافت.  در سرود های ویدی اسم شهرهای قدیمی چون بلهیکا ( بلخ) ، کوبها ( کابل)  کرومو ( ُکرم)  و نام شاهانی چون یمه ( یما)  و توروایانا یاد گردیده است.  در اینجا سرودۀ زیبای از نیایش های ویدی را که توسط شهزاده  خانمی به نام  گهوچه گفته شده ارائه میداریم:

سروده  117  از جلد اول ریگویدا

گوینده: شهزاده خانم گهوچه

ای ستارگان صبح گردونه شما که تندرو تر از خیال است و اسپان دلیر و تند آنرا می کشند به سوی مردمان می شتابد تا منزلگه پاکان را جست و جو کند.

کجا می روید ای دالوران و پهلوانان؟ اینجا به قرارگاه ماه بیایید.

شما ای اربابان کارنامه های شگفت!  نیام برون آوردید تا مالک پیروزی و شکوه گردد

که در سینه ، یا مانند آفتابی که در حجله  ظلمت آنانیکه مانند  زرنابی مدفون باشد و چون کسی تباهی و فنا خسپیده , ویا مانند آفتابی  که در  حجله ظلمت  خوابیده باشد.

شما ای ستاره های صبح ! شما که به دستیاری نیروی تان آن مرد باستانی را به آغوش جوانی سپردید شما ای ناستیه ها گردونه های تان را بگمارید تا دختر آفتاب را با همه شکوهی که دارد بردارد …. با اسپ های گندمگون تان که با بال های چابک پرواز می کنید  “وها دیوا”  را از میان امواج آب برون کردید.

ای اربابان کارنامه بزرگ زمین ها را شیار زدید و جو کاشتید، برای آدمی شیر و غذا دادید. دشمنان را با کرنای تان به دور افگندید و به آریه روشنی و درخشنگی بخشیدید … ای ستارگان صبح ای ناستیه ها، ای بزرگان من به نیازهای من به دیده مهر بنگرید …. و به کودکانم  توانگری بخشید!

ای خداوندان نیرو ادعیه من زمانی به شما گفته خواهد شد که فرزندان دلیر و شجاع من در کنار من ایستاده باشند.

من به سوما خطاب می کنم که از همه به من نزدیکتر است . جای او در روان ماست.  از او می خواهم که گناهانم را یکسره عفو کند.

این سرودۀ زیبا را رالف گریفت Griffith. H.T Ralf زبانشناس معروف انگلیسی در سال 1849  از سانسیکریت به

انگلیسی ترجمه نمود؛ دانشمند و شاعر گرانمایه افغانستان جناب عبدالرحمن پژواک آن را به دری برگرداند و در سال 1322 شمسی در شماره 6 مجله آریانا به چاپ رسید.  از شاعران دیگر این دوره به گفته گریفت او را پاله، واندانی و لوپا مادوره بوده که سروده های شان در ریگویدا ذکر است.  این نیایش نمونه ایست از سروده های کتاب ریگویدا که در هزاره دوم  ق م از بلهیکا ) بلخ (  تا کوبها ) کابل(  و از آنجا تا سرزمین بهارت )هند( گسترش داشت.   فراورده های هنری و چکامه های ادبی مربوط عصر ویدی این حقیقت را با پیرایگی و صداقت بازگو می نمایند که باختر قدیم در زمانه های پار فرهنگ و تمدن شگوفایی داشته و یکی از پرورشگاه های زبان های باستانی شرقی بوده است.

پایان بخش دوم

ادامه دارد