بررسی و نظریات پروفیسور داکتر عبدالواسع لطیفی برکتاب انسانیت برتر HIGHER HUMANISM نویسنده : پروفیسرداکتر اشرف شهاب غبار (به زبان انگلیسی)

«وقتی خداوند قصدبربادی مردمی راداشته باشد، آنانرادربرابرآرمانها و معنویات شان کورمیسازد.»(سقراط)

همین گفتار ارزشمند فیلسوف بزرگ بشریت کهن، سقراط را به خاطری درآغاز این نوشته تذکردادم که درصفحۀ آغازین کتاب پر از تعبیرات وتحلیل های علمی و فلسفی دوست دانشمند و گرامی ام پروفیسرداکتر اشرف شهاب غبار، فرزند برومند مورخ فقید وطن میرغلام محمدغبار، باخط درشت به انگلیسی جلب نظرمی کند.

همچنان بیان عالمانۀ اندیشمندشهیرآلمانی (البرت شویتزر) که من درزمان تحصیلات تخصصی ام درهامبورگ باآثار اوشناسایی یافتم، درهمان صفحه چنین تجلی دارد : « امروزباید یک رنسانس جدید درجامعه بشری به میدان آیدکه بزرگتر وپرنفوذتر از رنسانس سابق باشد. رنسانس اولی درعصرخود از خرابه های قرون وسطی سربلندکرد، حال بایدیک رنسانس بزرگتر که درسیر آن بشریت به این نکته ملتفت شودکه پدیدۀ اخلاق وکرامت انسانی بلندترین حقیقت به شمارمیرود، واین تجربه ایست که درروشنی خودمیتواندبشریت را ازوسوسله های تاریک وپرازتیره بختی که آنرامیتوان میلان شدیدبه مادیات نامید، رهایی بخشد

بهرحال کتاب ارزشمند فلسفی روشنگرسیرتاریخی ارتقای دانش وشعور و معنویات جامعۀ انسانی که زیرعنوان «بشریت برتر» توسط پروفیسراشرف شهاب غبار در170 صفحه نوشته شده وموسسۀ (پترلانگ) درنیویارک آنرا در همین تازگیها به نشررسانیده است، ازطریق آمازون بدستم رسید.

مولف دانشمندواستاد فلسفه دریکی ازیونیورستیهای امریکا محترم پروفیسر غبار درمقدمۀ کتابش مطلبی مینویسدکه من فشردۀ آنرابه فارسی ارائه میکنم:

«مدنیت مودرن یک پدیدۀ غم انگیز یاتراژیک راتبارز میدهدکه درسیرآن با پیشرفت محیرالعقول علمی وتکنالوژی، یک سیرنزولی رادرعرصۀ تحریر و ادبیات ومتمایل به خوشگذرانی ومتضررگردیدن ارزشهای اخلاقی می پیماید. درین گیرودار فرهنگ ماازدیدگاه متفکرین گوناگون منحیث یک فرهنگ اغفال وگول زدن وبالاخیر منحیث یک فرهنگ افلاس معنوی تبارزمیکند. سئوال اینجاست که آیادرخلال این رویدادها مابسوی یک عصرتاریکی مجدد حرکت میکنیم؟امروزبعضی نویسندگان وتولیدکنندگان وتهیه کنندگان (ساینس فکشن) باداستانهای تخنیکی عجیب، ذهنیت مردم رابطرف یک تصویر ومنظرۀ کابوسی آینده سوق میدهندمن درینجا یک سئوال انتقادی طرح میکنم: ریشۀ اصلی وسببی این تراژیدی مودرن ما ازنظر بینش وارزش های فلسفی درکجاست؟

بزرگترین سبب انحطاط همانا سیستم ناموزون تعلیم وتربیه وآموزش ماست، که یک هدف دوگانه راتعقیب میکند. بطوریکه یک ارزش ونمای روشنگر کرکتر پرورش دهنده دربرابریک کرکتر نسیان ومسامحه کاری درتقابل هم قرار میگیرد. کم ارزشی اخلاقی درپدیدۀ این واقعیت تبازرمیکندکه پروگرام آموزش تنویرکننده و روشنگراخلاق درمکاتب ماکدام جزء مهم روندتدریسی بشمارنمی آید. درنتیجه سیستم تعلیم وتربیۀ ما درجریان اجتماعی نسل جوان ما یک جهش شیطانی ویک نوع ازهم پاشیدگی اخلاقی رابارمی آورد.

بهرصورت، ریشۀ بیماری فرهنگی درکم شدن ارزش معنوی انسان یا(آدم) منشأ میگیرد، ایدیولوژی مودرنیست یا نوگرایی باپدیدۀ عدم تبارز مزایای طبیعت اصلی انسان مترافق شده وسیرمنفی رامی پیماید. درین رویداد موضوع مفکورۀ افزاری یاINSTRUMENTALISM (جان دیوی) و تفکر(اکزستیالیسم) ژان پول سارتر، و تجربۀ ضدافلاطونی کارل پوپر، سهم قابل ذکری گرفته است. اینهادرپایین آوردن ارزش معنوی انسان مودرن نقش ویژۀ خودرا بازی کرده اند. لهذا برای رهایی ازین رویداد وراهیابی روشن، دراثر فعلی من یک تحلیل وبررسی عمیق فلسفی بکاررفته است.

مفکوره و ایدیال (انسانیت برتر) درین کتاب من موضوع اصلی رادرآستانۀ تراژیدی مودرن دربرمیگیرد، وهدف آن نیرومندی وقدرتمندساختن شخصیت انسان و رنسانس فرهنگی میباشد. درقسمت اول کتاب من نظریات فلسفی را بحیث تسکین دهنده ای مقابل نظریات ماده گرایی یافزیکالیستPHYSICALIST  مورد بررسی قرارداده ام ودرین میان نقش قدرتمندشعور یا کانسانس انسان راکه روحیات یا PSYSHE پرورشگاه آن است، توضیح کرده ام.

درقسمت دوم من برهه های خاص تاریخ فرهنگ رنسانس وتنویرفکری را بررسی کرده ام، البته نه بحیث یک مورخ که رویدادهارابطورعمومی جمع آوری کنم، بلکه بحیث روشنگر وکرتیک فلسفی راههای رجعت وتبارز دو بارۀ انسانیت برتر HIGHER HUMANISM راتوضیح داده وبرملا ساخته ام .

درقسمت سوم من تغییرارزشهارا درمسیرتجدد یامودرنتی براساس چلنج فسلفی دانشمندشهیر، نیچه، و هیدگر، منقدین این رویداد موردبحث قرارداده ودر مقابل آن معنی ودستآورد انسانیت برتر را روشن ساخته ام.

من بطورواضح تشریح فینومینولوژی (رویدادآشکار) وتجربه رویدادتصوری و ازهمه بالاتر ومهمتر واقع بیننی دیالکتیک(مناظرۀ منطقی) رانوشته ام.

بطورعمومی کوشش ومیلان فلسفی من درین کتاب همان طوریکه قبلاً در اثر دیگرخود باعنوان (تنویرعالی) نیزیادآورشده ام، هماناواقعبینی دیالکتیک می باشد. درتشریح این پدیدۀ روشن من مناسبت بین واقعبینی ایدیالی واقعبینی وجودی رادرزندگی انسانی بررسی کرده ام.

درپایان این مقدمه وپیشگفتار خودبه خوانندگان عزیزخودحالی میسازم که برای نوشتن مفکوره های ژرف فلسفی، یک شیوۀ خاص نگارش راکه جدا از مکالمه عادی ومباحث خودمانی روزمره باشد، استفاده نموده ام. »

مکالمه وتبادلۀ فکری بادوستان هم ذهنیت وهم نظر میتواندانسان رادرین دنیای کنونی پرازتلاطم ووقایع دلخراش وتکان دهنده، یک آرامش معنوی نسبی ببخشد، زیراانعکاس رویدادی غم انگیز وفاجعناک بعضاً باعث افسردگی ودلتنگی شده ومیتواندبه یک استرس دردناک تبدیل شود، وطوریکه خودتان منحیث یک داکترطب آزموده میدانید، دوام وتکرارچنین استرس وافسردگی باعث افراز هرمون ضررناک(کورتیزول) میشودکه به نوبۀ خودقوای طبیعی دماغی عضویت انسان راپایین میآورد.

بهرحال، منشأ اصلی این اندیشه هاهمانا پدیدۀ دردناک نزول کرامت انسانی و بروز شقاوت وبداندیشی روزافزون درجوامع بشری میباشد. ولی خوشبختانه عناصرخیرخواه وروشن ضمیری هم هستندکه برای تحلیل وچاره سازی این رویدادها وجلوگیری ازسقوط قهقرایی کرامت واخلاق انسانی، سعی وتلاش بهیخواهانه دارند تاراههای نجات راچه دربیانات وچه درآثارتحریری و کنفرانس هاومصاحبه های روشنگرخود برملا سازند. درهمین راستا همین حالا کتاب ارزشمندوپراز تحلیلهای فلسفی برادربزرگ ماجناب پروفیسر اشرف شهاب غبار زیرعنوان(انسانیت عالی) جهت بررسی روبرویم بازاست که شمانیز درهمین شب وروز تحت مطالعۀ خودقرارداده اید.

پروفیسرصاحب درپیشگفتارخود نکات عمدۀ راتذکرداده که مفکورۀ انسانیت عالی یک پدیدۀ بسیارفراموش شده گردیده، واحیاناً یک فراموشی وکم نگری درساحۀ تحمل وشکیبایی انسانی بشمارمیرودکه بلهواسی تاریخی رابه میدان آورده است. تصویرچنین سایه ها(تاریکیها) درزمینۀ اندیشه های رو به انحطاط بشری تأثیرنموده ومعنویات وذهنیت انسان رازیر پوشش قرارمیدهد.

درهمین راستا درپشتی کتاب جناب پروفیسرغبار، گفتارتحلیلی یک دانشمند وفیلسوف معاصر دربارۀ متن اثرچنین جلب نظرمی کند: « مفکوره وایدیال (انسانیت عالی) درواقعیت مدنیت کنونی یامودرن ماراچلنج داده وموردسئوال قرارمیدهدکه درآن تنزیل وسیرقهقرایی تصویر(جامعۀ) انسانی به مشاهده می رسد وباعث یک انتقاد یاکریتیک دربرابر(انسانیت بورژوازی) بشمارمیرود

بهرحال، امیداست درین شب وروز پرحادثه ایکه دراثرخصومت وشقاوت انسان برانسان جامعۀ بری روزتاروزمتضرر ودردمندمیشود، بالاخیر این بیت سعدی طرف توجه جهانی قرار گیرد :

بنی آدم اعضای یک دیگر اند      که درآفرینش ز یک گوهراند

چوعضوی به دردآورد روزگار      دگرعضو هارا نمــــاند قرار

باعرض حرمت، لطیفی ./

**********************************************