مرد نمیرد به مرگ، مرگ از او نام جست
 -نام چو جاوید شد، مردن آسان کجاست: از قول شاهد عینی

         منبع معتبر که در جلسه قندهار حضور داشتند چنین حکایه میکند.

من در جلسه قندهار حضور داشتم ساعت ۱۱ بجه داخل مقام ولایت شدم تا شام هم در این محل بودم آنچه که در مورد شهید شدن مقامات بلند رتبه افغان در این ولایت من میدانم این است که در این روز هیچ افغانی از سرباز گرفته تا والی اجازه حمل سلاح را در محوطه مقام ولایت نداشت همه افغان ها دست خالی بود مسلح تنها نیرو های خارجی و ناتو بود.

زمانی که میلر فرمانده ناتو داخل سالون جلسه شد کل مقامات داخلی و خارجی در این جلسه حضور رساندند موضوع امنیت انتخابات بود اما قسمت از آجندا را پروسه صلح و خط دیورند تشکیل میداد این مطلب توسط خارجی ها پیشنهاد شده بود باید در آجندای جلسه در نظر گرفته شود زمانی که میلر در مورد صلح و خط دیورند صحبت هایش را آغاز کرد در ادامه گفت باید فرمانده رازق در مورد خط دیورند و صلح در کار حکومت افغانستان و ناتو مداخله نکنند و خاموش بنشینند در این حال فرمانده رازق حرف های میلر را از زبان ترجمان شنید و گفت ما به خاطر دیورند سال ها قربانی دادیم و می دهیم حق داریم در مورد مرز وطن خود سهم داشته باشیم و مداخله بکنیم و صلح هم برای مردم افغانستان است نه برای دیگران ما برای آوردن صلح در کشور به خارجی دو دهه گذشته وقت دادیم اما نه تنها نویدی از صلح ندادند بل روز افغان ها را از گذشته بدتر ساختند حالا خود ما دست پا شده ایم برای آوردن صلح در کشور از هر طریق ممکن صلح را به مردم خود هدیه خواهیم داد.

در این وقت بود میلر باردیگر تاکید کرد و گفت این را همه بدانند که ما خواهان خاموش ماندن فرمانده رازق در موارد متذکره هستیم وگرنه صلح و امنیت جنوب افغانستان در مخاطره خواهد افتید و بعد از آن فرمانده رازق از این حرف های میلر قهر شد و جلسه را خاتمه یافته اعلام نمود به بیرون از سالون رفت در این حال میلر با محافظین اش در پشت جنرال رازق جلسه را ترک گفت در ادامه ترک جلسه والی ریس امنیت ریس منابع بشری هر سه سخنی در مورد تنش جنرال رازق با میلر در جلسه حرف میزد از سالون بیرون شد من که در پایین جلسه حضور داشتم میخواستم بیرون بروم دو تن از محافظین میلر در دهن سالون روی ما را گرفت و گفت انتحاری آمده است شما بیرون نشود یک دم تیر اندازی شروع شد در همان لحظه در تعمیر بالا رفتم داشتم به میدان با احتیاط نگاه میکردم دیدم جسد فرمانده رازق در میدان خواب است دانستم که فرمانده رازق در پیر های اول شهید شده است در همان لحظه نیرو های ناتو در داخل و خارج سالون خود را رساندن نخست نیرو های خارجی یکی از محافظین والی را تیر باران کردن فکر کردم همین شاید فرمانده رازق را شهید کرده باشد با این حال از بالا نگاه میکردم همکار های دیگر من هم آمد و یک دم میدان را دود گرفت من و سه همکارم با چشم های خود دیدیم از میان دود یک خارجی والی و ریس امنیت و منابع بشری که در ورودی دهلیز ایستاده و بند مانده بود تیر باران کرد و به شهادت رساند در همین لحظه بود که فهمیدم قضیه دیگه قسم است بسیار ترسیدم ما را هم خواهند کشت و داشتیم جای برای ماندن جان خود فکر میکردیم بلاخره در همان منزل هر چهار ما خود را در تشناب گوشه گرفتیم ده دقیقه گذشت فیر ها تمام شد بیرون آمدیم چیز های که با چشم خود دیده بودیم در میدان مانده است و بس هیچ خارجی در صحنه حضور ندارد رفته است در داخل سالون شدیم جسد دیگر فلم بردار تلویزیون ملی افتاده است وی نیز شهید شده است در آن زمان یک همکارم در داخل صدا کرد گفت بیا خبرنگار را بردار شاید زخمی باشد و گفت خارجی ها شهید شان ساختن و فیلم جلسه را حذف کردند و کمره را شان را به آتش زدند من در زیر میز پنهان بودم مرا ندیدند.