پیام تسلیت بمناسبت وفات شادروان محمد یوسف کهزاد: م- عثمان محسنی

      چراغ دیگری هنر و تیاتر افغانستان خاموش شد

با تألم و تأسف فراوان مرد قلم و هنر، شخصیت بزرگ فرهنگی کشور شاد روان استاد یوسف کهزاد هم داعی اجل را لبیک گفت وبه جاودانگی پیوست.
بدین مناسبت تسلیت عمیق خود را به خواهر گرانقدر ما ذکیه جان کهزاد، فامیل محترم، اهل فرهنگ و دوستانشان عرض نموده، از خداوند منان برایشان صبر جمیل خواهانم. روح زنده یاد استاد کهزاد شاد وبهشت برین مکانش باد.
استاد کهزاد در کابل متولد، از مکتب عالی نجات با موفقیت فارغ شده بود، جاییکه من هم افتخار متعلمی آنرا داشتم وصفات قابل تذکر از دوره های قبلی این مکتب می شنیدیم که مرحوم کهزاد هم شامل آنها بود. مرحوم کهزاد دوره های بسیار پیش از ما با لیاقت و توانایی شعری و ادبی خود درخشنده بود. خوشبختانه پدرم با آشنایی که با وی داشت از شخصیت پاک، لیاقت، استعداد ادبی و شعری اش یاد می کرد. آنچنانیکه هموطنانم اطلاع خواهند داشت مرحوم کهزاد و ظایف زیادی را در عرصه های کلتوری و ادبی کشور با صداقت، پاکی، احساس میهن پرستی و علاقه به پیشرفت های هنری و کلتوری کشور انجام داده است. خوب بیاد دارم که زمانی ریاست فرهنگی وزارت اطلاعلات و کلتور را به عهده داشت و ریاست گرزندوی هم مربوط همین وزارت بود که من در آن وظیفه داشتم. در مورد پلان های انکشافی و بخش های تبلیغاتی ریاست گرزندوی صحبت های بهبودی توریزم برای کشور داشتیم که خوشبختانه شادروان کهزاد هم در مجالس تشریف داشت و می درخشید. شخصیت پاک نفس، با استعداد و مهربان در برابر همه بود. آرزوهای نیک اش با تجارب قابل ستایش وی در بخش های مختلف کلتوری کشور در مجالس دقیق و سازنده بود؛ از لطف واژه هایش، از دید با محبت، راست گویی و قاطع بودنش خوشم می آمد. حرف هایش در پیشرو وعقب، یکسان و عاری از هرگونه ریا بود. من که سالها از وی خرد سن و کم تجربه بودم؛ با محبتی که در برابر وطن و ساختار جامعه داشت، سخنانم را در ارتباط پلان های انکشافی توریزم می شنید، مرا خوب درک می کرد که در فضای پاک و دلسوزانه به وطنم علاقه مندم و با نظریات وتشویق اش مرا افتخار می بخشید. همچنان در برنامه ها و دعوت های گویته انستیتوت، چه در دوره های تحصیلی و چه در دوره ایکه تدریس می کردم، از ایشان خاطره های شیرین و فراموش نا شدنی دارم.
نقاشی هایش به سطح ملی و بین المللی قابل تعریف و تمجید است که افتخاری کم پیدا برای کشور ماست. بعد از تحصیلاتش در ایتالیا بار ها نقاشی هایش در آلمان، ایتالیا، سویدن و سایر کشور ها به نمایش گذاشته شده است که مورد دلچسپی قرار گرفته و با امتیاز جوایز حتی طلا نایل شده است.
از آغاز به شعر و ادبیات علاقه و استعداد داشت و در دوره مکتب جایزه هم گرفت که الهام و تشویق به دیگران بود. سروده ها و داستان هایش گلواژه های پاکی، عشق به انسان و وطنش بوده است. از دل مهربانش بر خاسته و به دل های علاقمندش می نشیند. دوری اش از وطن مانند تعداد وطن پرستان واقعی با درد و ناله بوده است و در غربت سروده هایش را متأثر ساخته است. او وطنش را دوست داشت و علاقه ای بی پایان برای آرامی، ساختمان و پیشرفت های اجتماعی و کلتوری کشور داشت.
جسم استاد شاد روان کهزاد دردمندانه با ما دیگر نیست، ولی قلب مهربانش، تلاش های پیگیر، صداقت و پاکی وجدانش که برای وطن و هموطنش می تپید، برای همیشه در خاطره ها زنده باقی خواهد ماند. روح اش شاد و نامش جاویدان باد.