نامه ای برای عاملین جنگ : احمد سعیدی

        آتش جنگ سال ها است در کشورم شعله ور است ادامه این جنگ چراغ روشن زیادی از خانواده ها را خاموش، درخت زندگی تعداد بسیاری را قطع، شمع وجود انسان های زیادی را بی فروغ، کودکانی بسیاری را یتیم چهره های بی شماری را خاکستر آلود چشم های زیادی را اشک ریزان ساخته است.

زنان زیادی در غم از دست دادن شوهر، مادران  بی شماری در فراق  فرزند، دختران زیادی در ماتم پدر خواهران  بی پناهی  در مصیبت برادر ، اشک ماتم می ریزند. مصیبت بی نظیری که حتی تصور آن هم برای انسان های با وجدان تلخ و ناگوار است.

متاسفانه هنوز هم این داستان دنباله دار ادامه دارد هر کسی ممکن است در هر لحظه پیکر بی جان عزیزش را بیبیند و بر آن اشک ماتم بریزد و گویا پیامش این است که این داستان را هنوز پایانی نیست.

اینکه تا چه وقت داستان مظلومیت و صبر این مردم مظلوم ادامه خواهد یافت سوال دیگریست تا کی یتیمان و  بیوه زنان سند این جنایت ها آدم کشی ها خون ریزی ها را با دانه های اشک خود امضا نمایند تا کی با آتش  جنگ و نا امنی این مردم به مذبح برده میشوند تا کی این مردم در غم از دست دادن عزیزی دل سوخته خود در چشمه اشک شستشو میدهند.

تا کی مظلومان عزیز از دست داده بالای قبر عزیزانشان بسوزند و بر فروزند از این که در دریای این غم دستشان جز به دامن اشک نمی رسند و جز نهال حسرت نصیب شان نمی شود معلوم نیست گناه این همه جنایات به گردن کیست به عقیده من گروه طالبان یکی از سهامداران عمده این همه درد، غم و رنج مردم ما اند.

اگر عادلانه قضاوت نماییم سهم گروه طالبان در بدبختی مردم و ویرانی  کشور، سهم قابل توجه است شاید اغراق نباشد که طالبان را از سهامداران اصلی بدبختی مردم بدانیم که مواردی را به عنوان مشت نمونه خروار یاد آوری می نمایم.

اگر شما تشنه گان قدرت بدستور بیگانه گان جنگ نیابتی را ادامه نمیدادید هرگز آتش  جنگ و نا امنی به این اندازه شعله ور نمی گردید و دست های زیادی بسوی ماشه اسلحه این هیولای بی عقل و بی رحم دراز نمیشد و انسانی را نشانه نمی گرفتند درخت زندگی  کسی قطع نمیشد و هرگز یتیمی  در فراق پدری گریه نمیکرد مادری چشم به راه آمدن عزیزش  بی فروغ نمیگردید. بن بست جاده خون ریزی و آدم کشی  گشوده نمی شد هیچ بچه ای یتیمی حسرت خوردن یک وعده غذای مناسب و پوشیدن یک بار لباس دلخواه خود را به گور نمی برد.

گرچه میدانم آنهایی که در اثر آتش این جنگ ها و نا امنی ها جان عزیزان شان را از دست داده و به خواب ابد فرو رفته دیگر بیدار و زنده نمی شوند. اما میتوان از پرپر شدن گلهای بیشتری جلوگیری کرد .

عاملین ادامه این جنگ باید بدانند و باور داشته باشند در افغانستان نا امنی جسم بسیاری را خسته و جان های بسیاری را فرسوده ساخته است، دشت ها کوه ها جنگل ها  دریا ها رودخانه ها نخلستان ها به ستوه آمده اند از این نا امنی چه حالی دارند انسانهای آن تمام در و دیوار مساجد مکاتب  شهر ها کوچه ها و بازار ها خانه ها و ادارات راه ها و سرک ها شاهدان عینی هستند برای انعکاس آثار عاملان نا امنی قد مناره های مسجد خمید، دیوار های مکاتب فرو ریختند، خانه های زیادی به خاک یکسان گشتند چرخ تولیدی فابریکات از فعالیت باز مانده  همه به زبان بی زبانی میگویند امنیت امنیت، باور دارم  سال هاست که مردم افغانستان غم نامه ای  از دست دادن امنیت را می سرایند و از ترس و یاسی که نا امنی بر آنها تحمیل کرده است بازهم در سکوت سرخ به سر مبرند و سهم عاملین جنگ بخصوص گروه طالبان و حامیان روی سیاه شان  باعث ادامه این غم نامه گردیده است.

نتیجه و راه حل:

افغانستان کشوری بوده که در طول تاریخ اقوام مختلف با باورها، افکار و انديشههاي متفاوت در آن سکونت داشته و با روحيه برادري و برابري در کنارهم به صورت مسالمت آميز زندگي منمودند. متاسفانه در سال های اخیر دامن زدن به تعصبات قومی و زبانی نفاق و شقاق را در بین مردم ما زیاد نموده به باور من  بدون اتحاد و وحدت ملي، ادامه زندگي اجتماعي مطلوب در چنين جامعهاي امکانپذير نخواهد بود.

ما بايد اين تحليل و درک را داشته باشيم که وحدت ملي در افغانستان ضرورت مطلق بوده و به عنوان يک معيار براي جمع شدن اقوام و مهمترين عامل گردهم آمدن، باهم بودن و در کنارهم زندگي کردن، محسوب مي گردد. بدون اتحاد همگرایی هیچ کس و هیچ نیروی توان آنرا ندارد تا این بن بست سیاسی را بشکند و به این جنگ خانمان سوز خاتمه دهد. اتحاد و همبستگي اقوام ساکن در افغانستان ضامن بقای ماست .