معبد سنگی ایبک یا تخت رستم به سلسلهٔ معرفی آبدات تاریخی افغانستان : نوشتهٔ – حامد نوید

   معبد بودایی ایبک که ازسنگ بزرگی تراش یافته درولایت سرسبز سمنگان موقعیت دارد واین جایگهاه تاریخی دربین اهالی محل بنام تخت رستم مشهوراست.

درعهد تمدن اوستایی سمنگان وخلم ساحه ای بود آبادان ازتوابع زریاسپه که ویرانه های آن هنوزشکوه مدنیت پارینهٔ آریانای باستان را به یاد می آورد. زریاسپه نام دیگری بخدی یا بلخ کهن بود و ازآنجایکه فکر میشد زادگاه زردشت است مورد حرمت وقدرفراوان قرارداشت. مردم محل را عقیده برین است که زردشت مدتی را درسمنگان سپری کرده واین معبد سنگی بزرگ را رستم بنا نموده است. چون کسی بجزرستم نمیتوانست سنگی به این بزرگی را تراش کند ومعبدی را برفراز آن بیافزاید. نظربه عقاید پارینه رستم قهرمان افسانوی آریانا با رخش اسپ رزمنده و معروفش برای شکار به سمنگان آمد و پس ازحوادثی چند با تهمینه دختر پادشاه سمنگان آشنا شد. تهمینه به اودل باخت ورستم نیزبا او نرد عشق ورزید . شاه سمنگان تهمینه را به زنی رستم داد که ثمرهٔ این ازدواج فرزندی بود بنام سهراب. ازینرو مردم محل این جایگاه تاریخی را که در قلب ولایت سمنگان واقع است بنام تخت رستم یاد میکنند.

فردوسی شاعر دربار محمود غزنوی نیزجریان آشنای رستم با تهمینه و تراژیدی کشته شدن سهراب را بدست پدر که درعالم ناشناسی اتفاق افتاد درشهنامه با آب و تاب شرح داده است، اما با وصف این باورها مبنی براسطوره های باستانی معبد سنگی ایبک یا تخت رستم به اساس تحقیقات باستانشناسان یک نیایشگاه بودایی است که به گمان اغلب درعهد زماداری کوشانیان آباد گردیده و درزمان فرمانروایی یفتلی ها معبد فعال ومزدحمی بوده است. از جانب دیگر شهر ایبک که تخت رستم در دوکیلومتری جنوبشرق آن قرار دارد نیز یکی ازتاریخی ترین نقاط ولایت سمنگان است. این شهر برسرراه تجارتی ای قرارداشت که ازجنوب به بلخ به ره میکشود. به اساس یادداشتهای پتالمی Ptolemy واقعه نگار یونانی ایکرود یتس Eukratides شاه بلخ درسدهٔ دوم پیش ازمیلاد مسیح درجنوب زریاسپه در جواررود « دارگیدوس» Dargydus احتمالا دریای خلم محلی را بنام Varni وارنی یا آرنی (Uarni) درشرق زریاسپه یاد کرده است. ممکن است که « دارگیدوس» دریای شبرغان امروزی باشد، زیرا ویرانه های حصارودیوارهای کهنی که تا هنوزبرفراز تپه های اطراف ایبک هویداست دال برموجودیت شهر کهنی درین نواحی میکند.

شهرباستانی ایبک که تا اوایل ادواراسلامی بنام ادریسی یاد میشد، دردورهٔ زمامداری کوشانی ها مانند خلم یکی ازمراکزعمده تجارتی وتبادله های فرهنگی بود وبدیهیست که بازرگانان، زائرین و مردمان صاحبان فکرواندیشه ازهردیار درآنجا می آمدند، تبادل نظرمینودند وازهمدگرمی آموختند. ازسوی دیگر سکه های که مربوط به عصرغزنویان است واز اینجا کشف گردیده تأکید به این نکته دارد که ایبک یا ادریسی باستان درهنگام اعتلای تمدن خراسان نیزیکی ازشهرهای مهم بازرگانی درادوار اسلامی بوده است.

بطورعموم یکی ازخصوصیات مهم معابد عصر کوشانی این بود که بیشتر آنها در جوارشهراه های تجارتی آباد میگردید تا ازیکطرف توجه بازرگانان ومردمان صاحب نفوذ را به این نیایشگاه ها جلب کنند و ازجانب دیگر رفت وآمد زائرین را به این معابد سهلتر سازد. به اساس یادداشتهای هوان تسانگ Hsuan-Tsang ویا به تلفظی Xuanzang مراسم مذهبی تراودا Theravada که یکی ازشعبات سنتی کیش بودایی است درین نیایشگاه بزرگ برگزار میگردید. آموزه های تراودا که برمبنای قوانین سختگیرانهٔ پالی وآنچه از زبان مقربین بودا ازجمله آنند پسرعم وهمچنان حواریون نزدیکش نقل شده استوار میباشد که این طرزدید درنقطه مخالف پیروان مکتب فکری مهایانا (چرخ بزرگ) قرارداشت. این طرز اندیشه به مکتب فکری موسپیدان سنتی مسمی بود وراهبان جوان وآزاد اندیش با ایشان توافق نظر نداشتند. اینکه این مکتب فکری که بیشتر درجنوب هند وسیلون گسترش داشت چگونه در سمنگان پیروان و هوا خواهانی پیدا کرده ازمسایل پیچیدهٔ تاریخیست که تحقیق وپژوهش بیشتری را ایجاب میکند. شاید این امرارتباط به مراحل نخستین پخش آئین بودیزیم درافغانستان درقرن ششم پیش از میلاد داشته باشد. بدین معنی که این کیش قرنها پیش ازگسترش شعبه فکری مهایانا به افغانستان و ظهورامپراتوری مقتدر کوشانی درنواحی بلخ و سمنگان پیروانی داشته است. درینجا یک بار دیگر شرح پخش این آئین را که در مبحث (گسترش مذهب بودایی در افغانستان) آمده به توجه میرسانم:

درمتن باستانی ایکه درحوالی سال ۵۳۷ پیش ازمیلاد نگاشته شده وازجمله قدیمیترین اسناد بودایی بنام سروستی ودا Sarvastivada یاد میشود آمده که دو برادرباختری تاجر به نامهای ته پسو و بلهیکا ازجمله نخستین حواریون بودا بودند که ازوی دعا گرفتند وحلف وفاداری یاد کردند. قرارمندرجات این متن این واقعه هشت هفته بعد ازبه روشنایی رسیدن بودا شاکیامونی رخ داده است. سوتراها (جملات مؤجز دین بودایی) همچنان اضافه میکند که بلهیکا یکی ازراهبان مهم دین بودایی شد ودرهنگام بازگشت به بلخ معبدی را برای بزرگداشت بودا بنا کرد ودران هشت تارموی بودا را که بودا خود به او هدیه داده بود محافظت نمود.

ازجانب دیگر، با آنکه بلخ خاستگاه هنرهلنیستیک باختری درساحهٔ صنعت ظریف پیکره سازی شناخته میشود، ولی پیکره های بودایی قابل ذکری مانند عبادتگاهای بودایی دیگر افغانستان ازمعبد سنگی سمنگان بدست نیامده، ازینرو این گمان شاید قرین به حقیقت با شد که مغاره های تخت رستم مربوط به مکتب فکری سنتی بودایی تراودا Theravada بوده و هنر پیکره سازی درآن عبادتگاه فرصت ظهور نیافته است. بدین معنی که شاید پیروان آن با پابندی به سنن باستانی خویش ، حتی درعصرکوشانیها ودرخشش هنرهلنیستیک بودایی (قرن دوم تا پنجم میلادی) عقاید پارینهٔ خودرا حفظ کرده وازساختن پیکره های بودا ابا ورزیده اند.

با آنکه باستانشناسان تاریخ اعمارنیایشگاه تخت رستم را میان سده های چهارم وششم میلادی که مصادف به عصرفرمانروایی کوشانیها وسپس یفتلی ها میگردد تخمین مینمایند، اما هیچ سندی دردست نیست تا تاریخ دقیق اعمار این عبادتگاه بزرگ را تعین نماید. درحالیکه بصورت دقیق نمیدانیم که آیا بلهیکا آن عبادتگاه کهن بودایی را در داخل محوطه شهر بلخ آباد کرده بود و یا درنواحی خلم و سمنگان که در آنوقت از توابع بلخ بود ، ابراز نظر درمورد قدامت تاریخی این نیایشگاه بصورت دقیق مشکل به نظر می آید، اما آنچه مسلم است همانا یادداشتهای زائرین چینی مربوط به سده های پنجم وششم میلادی میباشد که آنرا محل پرتجمع ویکی ازتربیتگاه های مهم راهبان جوان بودایی خوانده اند. ازینرو با اتکا به اسناد دست داشته اکثرباستانشناسان قدامت آنرا درحدود ۱۵۰۰ تا ۱۶۰۰ سال پیش تعین کرده اند که همزمان با دورهٔ تمدن کوشانویفتلی میگردد.

بهرحال نیایشگاه عظیمی که امروز بنام تخت رستم مشهور است، مانند معابد متعدد بامیان دارای مساحت بزرگی بود ودرهنگام آبادانی خود محل رهایش صدها نفررا فراهم میساخت. ازینروشامل چند بخش میگردید.

بصورت عمومی ساحهٔ وسیعی که این نیایشگاه بزرگ درآن اعمار گردیده به دوبخش تقسیم میگردد:
اول: معبد بالای صخره محوطه ایکه درآنجا صخرهٔ سنگ عظیم قرار دارد
دوم: ساختمان های حفاری شده در تپه مقابل یا محل رهایش وتعلیمگاه راهبان

اول: صخرهٔ عظیم و معبد سنگی:

محوطه ایکه درآنجا صخرهٔ سنگ عظیمی با ابعاد بیش وکم ۸۰ متر قرار دارد و برفراز آن عبادتگاهی از سنگ تراش یافته. این ساختمان از بلندی های یک میدانی فراخ که به گمان اغلب همانا تخت رستم است دیده میشود. باستان شناسان معتقدند که عبادتگاه اصلی این ساختمان عظیم نیز تراش یافته از یک پارچه سنگ است که دران عبادات ونیایش های خاص مذهبی صورت میگرفته است.

صخره سنگ آهکی بزرگ ومدوری که اطراف آن به شکلی منظمی حفاری گردیده ساختمان عجیبیست که با عبادتگاه های باستانی دیگر افغانستان شباهت زیادی بهم نمیرساند. از قراین چنین برمی آید که این صخرهٔ عظیم بصورت طبیعی در جایگاه خویش قرار داشته و سپس در دورا دورآن راهروی را حفر کرده ، و همچنان لبه ها وبدنهٔ صخره بطوردقیق تراش نموده اند تا شکل منظمی بخود بگیرد. این تراشکاری راهرو دایروی شکلی را درگرداگرد این صخرهٔ قطور ایجاد کرده که بسیار جالب است. اگر این صخرهٔ بزرگ را از نزدیک ببینیم ازین دهلیز طبیعی که در پای صخرهٔ مدور قراردارد ارتفاع و اعظمت این بنای تاریخی بهتردیده میشود. اتاق های چند نیز در دیوارمقابل صخره حفر گردیده که شاید محل بودوباش راهبان خاص این معبد بوده است. چنانچه قبلاً ذکر گردید معبد که بر فرازصخره موقعیت دارد نیز از سنگ تراش یافته بر زیبایی طبیعی آن می افزاید. ا ین ساختمان سنگئ به اصطلاح درازرخ به شکل یک جعبهٔ مکعب مستطیل طرح گردیده ودربی بسمت شرقی آن دیده میشود که یگانه مدخل این بنا ست. عدهٔ از باستان شناسان ازجمله ژنین ابویر فرانسوی معتقدند که درداخل این بنای مستحکم متبرکات بودایی مانند مو ویا لباس بودا وامثال آن حفظ میگردیده، که جز راهبان بلند پایه کسی ازین راز آگاه نبوده است. ازینرو امکان دارد که بلهیکا و برادرش ته پوسوهشت تار موی بودا را درجعبهٔ خاصی درین مکان گزارده باشند. قرارفرضیه باستانشاسان این درب ورودی نیز با پارچه های سنگ مسدود میشده ودرمواقع خاص با پس نمودن پارچه های سنگ متبرکات به بیرون انتقال می یافته است. البته پس ازاجرای مراسم دوباره بجای اصلی خود قرارگرفته و مدخل دیوارازنو مسدود میگشته است.

دربالای بام این بنا ی این معبد سنگی مسندی مستطیل شکل دیگری به ضخامت ۲۰ سانتی متر یاکمی بیشتردیده میشود. نظر به تخمین باستان شناسان این ساختمان تهداب یک ستوپهٔ کوچک ویا گنبدی بوده که بنام هارمیکا Harmika یاد میشود ومانند چتری بخش تزئیناتی ستوپه ها را میپوشانده است ، اما ازآنجایکه بجز ازچند پارچه سنگ چیزی از آن باقی نمانده مشکل است تا درین مورد نظردقیقی ارائه کرد.

دوم: ساختمان های حفرشده در تپه مقابل:

درین تپه که درفاصلهٔ دورتری موقعیت دارد، سمچ ها ، دهلیزها و مغاره های متعددی کنده شده . قرارگزارش هوان تسانگ جهانگرد وزائرچینی این مکان اختصاص به محل رهایش وتجمع زائرین وراهبان داشت.

به این اساس تا قرن هفتم میلادی در« دانش سرای» تخت رستم راهبان زیادی مشغول فراگیری اساسات آئین بودای وعلوم متداول آنزمان بوده اند. درینجا باید مکث کوتاهی بالای اصطلاح « دانش سرا» نمود که در متون قدیمی دری مانند اصطلاحات «کاروان سرا» و «مهمان سرا» بمعنی محل فراگیری دانش معمول بوده است، وازجمله میتوان از«دانشسرای» بغلان که درنزدیکی دوآب میخ زرین برفراز تپه ای سنگی درعهد سلاطین غوری و یا وپیشتر از آن در عصر غزنویا ن بنا یافته یاد کرد.

بهرحال اگرنگاهی به دهلیزهای پرپیچ خم ودالانهای شکوهمند این بنا بنماییم پی به بزرگی این نیایشگاه باستانی برده میتوانیم.

با آنکه این ساختمان بزرگ در قلب تپهٔ حفر گردیده اما ازدریچه های آن نور زیبایی بداخل میتابد که دهلیزهای پرپیچ وخم آنرا بگونهٔ مطبوعی روشن میسازد . برخی از دهلیزها به تالارهای گرد هم آیی بزرگی منتهی میشود که سقفهای بلند وگنبدی شکل آن با گچ بری های ظریف گلبرگهای بهم پیوسته مزین است. تالارهای بزرگتر این بنا گنجایش تجمع بیش از سی نفر را دارد. واین طرح بدیع یکی ازدست آوردهای مهم دانش مهندسی وهنرمعماری آنزمان است که تمدن فرهیختهٔ افغانستان را درادوار پار بیان میدارد.