خیز سریع به سمت رهبری : جمشید مطمین

    در عصر دانش نوین امروزی، همه ی کار ها و اقدامات در بازار کار، نیاز به رقابت شدید دارد. سازمان ها باید مزیت های رقابتی شان را به حد کافی تقویت بخشند و استراتژی های خود را به صورت درست به کار گیرند.

این در حالیست که پیاده سازی استراتژی ها را به دست آن عده افراد حرفه یی و استراتژیست بسپارم تا توانایی انجام و تطبیق آن را به گونه ی موثر آن داشته باشند. سازمان های که از داشتن رهبر مستعد و متخصص کاری مرتبط به آن سازمان مستفید هستند، توانسته اند استراتژی های کاربردی سازمان های خود را به گونه بهینه به هدف برسانند.

پس، برای برخی از افراد، گماشتن حرفه‌ای به مقام بالای سازمان، فرای توانایی و آمادگی آن ‌ها است. آن ‌ها برای سرعت بالای جریانات جدید و تخصصی آمادگی ندارند و فاقد چشم ‌انداز ضروری اهداف اصلی سازمان هستند و یا هم خلاف تخصص از یک پست به پست دیگری گماشته شده اند.

 در اینجا میتوان گفت،  اغلب آنهایی که ناگهان به پله ای بالاتر از مقام اصلی خود ارتقا می‌یابند نمی‌توانند بر چالش‌های استراتژیک رهبری فایق شوند.

 در چنین شرایطی، تنها کاری که یک رهبر سازمان را از چشم‌ انداز ناقص و دید کوتاه ‌مدت محفوظ می‌دارد، این است که دایمآ از اطرافیان خود بازخورد بگیرد. بسیاری از رهبران تازه گماشته شده در کار در اوایل اجراات خود، پروسه ‌های کاری را سخت‌گیرانه پیگیری می‌کند، اما خیلی زود به علت مشغله ‌های زیاد کاری، فراموش می‌کندکه باید کیفیت عملکرد خود را نیز ارزیابی کند. بسیاری از آن‌ ها طی شش تا هشت ماه اول، به بازخورد های خیلی کوچک توجه می‌کنند، اما پس ‌ازآن همه‌ چیز به دست فراموشی سپرده می‌شود که در نتیجه از انجام اصل کار که رهبری کارمندان و تغییر آنها به سرمایه انسانی است، به دور می ماند.

رهبر جدید، باید با فرهنگ سازمان سازگار شود و تشخیص دهدکه به تقویت روابط کلیدی در داخل شرکت نیاز دارد تا بتواند در همه ی موارد با همکاران و کارکنان قبلی شرکت با استراتژی موفق، به هدف برسند و مزیت های رقابتی سازمان را در بازار کار به ارمغان بیاورد.

یکی از نقص های رهبر جدید که با فرهنگ و استراتژی سازمان نمی خواهد سازگار شود، عدم اعتبار دهی و مشکوک بودن بالای کارمندان می باشد و این را باید وظیفه خود بداند تا اعتبار دهی و کار مشترک را در سازمان تقویت بخشد. در صورت عدم چنین عملکرد،  این امر سبب می شود تا شرکت با داشتن مزیت های رقابتی مفید از قبل، نتواند در بازار کار با رقیبان رقابت نماید و در نتیجه، شرکت به ورشکستگی مواجه می شود.

با درود

جمشید مطمین