مسجد نه گنبد یا حج پیاده: استاد حامید نوید

مسجد نه گنبد در سه کیلومتری جنوب شهر بلخ، یکی از بناهای کهن درشمال افغانستان است و از زمرهٔ  قدیمی ترین مساجد در شرق ساحهٔ اقتدار خلفای عباسی  بشمار میرود. این بنای باستانی  به گمان اغلب دراخیر سدهٔ هشتم میلادی و آغاز قرن نهم میلادی اعمار گردیده است. سبک معماری مسجد تاریخی نه گنبد با طرح های دقیق گچ بری، گل وبرگ کاری های ظریف  و طاق های پهن متشکل از دو منحنی متقاطع ، که از خصوصیات اصلی بناهای تاریخی افغانستان میباشد ، از شکوه و عظمت خاصی بر خوردار است.

اکثر تاریخنگاران اعمار آنرا به دورهٔ سامانیان اطلاق میدهند وبرخی این بنا را کهن تر ازعصر سامانیان  دانسته و به این باورند که بنای نه گنبد در ادوار پیش از اسلام درعهد اقتدار خاندان برمکی اعمار گردیده است وشاید همان معبد باستانی نوبهار باشد که برمکیان بلخ معتکف آن بوده اند. درحالیکه محل اصلی معبد نوبهار بلخ پس از ویرانی آن توسط قیس بن حیتم سلمی فرماندهٔ سپاه اموی درسال ۶۶۰ میلادی به طوردقیق معلوم نیست. ولی این نکته  مستند است که پس از رو آوردن خانوادهٔ برمکی به دین اسلام ، فضل فرزند یحیی برمکی به امر المنصورخلیفهٔ بغداد  در سال ۷۹۴ میلادی والی خراسان شد و بقایای معبد نوبهار را به مسجدی تبدیل نمود.

ازینرو این حدس میتواند تا اندازه ای مقرون به حقیقت باشد. لیکن متأسفانه از بنای های عصر سامانی به جز از مسجد نُه گنبد بلخ و کاخی در لشکرکاه  نمونه های زیادی بجا نمانده تا با مقایسهٔ آن به صحت وسقم این موضوع بطور دقیق پی ببریم ، ولی میدانیم که درآغاز سدهٔ نهم در هنگام اقتدار دودمان مقتدر سامانیان بلخ مسجد نه گنبد بنای آبادانی بوده است. برخی از مورخان معتقدند که نام ، نه گنبد مربوط به نه پادشاه از سلسله سامانیان است که در خراسان و ماوراء النهر حکومت می کردند و شاید هر پادشاه به نوبهٔ خود گنبدی برفراز این بنا اضافه کرده باشد ، اما به نظر می رسد که این فرضیه دور از واقعیت است. زیرا سلسله سامانیان از سال ۸۱۹ میلادی تا ۹۹۹ میلادی سلطنت کردند و تکمیل ساختار نمی توانست ۱۸۰ سال را در برگیرد.

 از سوی دیگر اوگوتونییتی Ugo Tonietti  ، مهندس ایتالیایی از یونیورستی فلورانس که متخصص مرمت واستحکام بناهای تاریخی است  و درسال ۲۰۱۷ مسجد نه گنبد را از نزدیک مشاهده کرده ، درحالیکه سالم ماندن رواقهای این بنای تاریخی را یک معجزه میخواند به این نظر است که مسجد نه گنبد در دوران باستان، قبل از حمله اعراب همان آتشکده معروف «نوبهار» بوده وسپس دردوران «برمکیان» به نیایشگاه بودایی مبدل گشته است. اما به اساس یادداشتهای مورخین عصرغزنوی مربوط قرن یازدهم میلادی چون ابوالفضل بیهقی و البیرونی «معبد نوبهار» دوصد گز (تقریباً ۲۰۰ متر) ، ارتفاع داشته ودارای ۳۶۰ اتاق بوده است. گذشته ازاینکه درآن اصنامی وجود داشته و بقول یاقوت حموی مؤلف معجم البلدان بیرق آن به ارتفاع صد گز( تقریبا ۱۰۰متر) حتا ازترمز هم دیده میشده ، با این اوصاف بنای بجا ماندهٔ نه گنبد نمیتواند«معبد نوبهار» باشد. 

درحالیکه درمورد پیشنهٔ تاریخی مسجد نه گنبد معلومات  بسیارمستند ودقیقی دردست نداریم، ولی آنچه بجا مانده از نگاه علم مهندسی و شیوهٔ ساختمانی بسیار زیبا و نهایت جالب  است، و این زیبایی درسراسر شیوهٔ معماری آن مشهود میباشد. در طاقچه ها وطاقهای عریض ودر قسمت بالایی  فیل پایه های ضخیم این بنای تاریخی که توسط رواقهای پرعرضی بهم وصل میگردند، نقشهای تزئینی وگلهای برجسته  همراه با طرح های که به گمان اغلب معانی نمادین و سیمبولیک دارند، با محاسبه دقیق نقش بسته  است. عده ای از پژوهشگران و باستان شناسان افغان به این عقدیده اند که این نقشها مربوط به آئین اوستایی میباشد . وبرخی هم باشناسایی گل های نیلوفر این بنا را مربوط به آئین بودایی میپندارند که  همانا شرح گذشتهٔ تاریخی معبد نو بهار را بخاطر تداعی میکند.

ستونهای قطور این بنا با مستطیل های کوچک متصل بهم  پوشش یافته واین طرح ابتکاری بافت زیبایی را پدید آورده است که در کمتر بناهای ادوار اسلامی با چنین طرحی مواجه میشویم، هرچند  ابن بطوطه، جهانگرد مراکشی ، مسجد نه گنبد را از نظر زیبایی با مسجدالحمراء در شهر غرناطه اسپانیا مقایسه نموده است. اما  ازنگاه طرح مهندسی و مواد ساختمانی تفاوتهای کلی میان این دو بنا موجود است. شاید مراد سیاح مراکشی زیبایی تزئینات ظریف مسجد نه گنبد بوده نه شیوهٔ ساختمانی آن. چنانچه از شواهد تاریخی پیداست، ابن بطوطه در حوالی سال ۱۳۳۳ میلادی یعنی یک قرن بعد  ازحملهٔ چنگیزبه بلخ که درسال ۱۲۲۲میلادی رخ داد بنای نه گنبد را مشاهد کرده است. گمان میرود این بنا در آن روزگار دروضع بهتری ازحالت  فعلی قرار داشته تا سیاح مراکشی  وصفی درمورد آن بنگارد، هرچند به اساس عقیدهٔ اکثر تاریخ نگاران و مردم بلخ این بنا ی تاریخی دراثرحملهٔ چنگیز ویران گردیده واز گنبد های نه گانهٔ آن چیزی بجا نمانده است. لیکن دریافتهای  باستان شناسان از روی مطالعات اشععهٔ کاربن نشان میدهد که این بنای تاریخی درحوالی سال ۸۱۹ میلادی در نیتیجهٔ زلزلهٔ شدیدی قسماً ویران گردیده است که این حادثه مصادف به آغاز پادشاهی سلسلهٔ سامانیان دربلخ میباشد. گمان میرودکه شاهان سامانی در سالهای بعد  به مرمت آن پراخته باشند. درحالیکه سابقهٔ موضوع وسرگذشت این بنای کهن یکی از معما های تاریخ بشمار میرود ، طبعاً ازآنجایکه قسمت فوقانی ساختمان کاملاً ویران شده ابراز نظرهای متفاوتی در مورد این بنا گفته شده ؛ اما چنانچه از نام مسجد (نه گنبد) پیداست و ۹ بخش مجزا در داخل ساختمان وجود دارد، این بنا منطقاً دارای ۹ گنبد بوده است.  اگربه نقشهٔ افتادهٔ مسجد نه گنبد نظرقیقی بیاندازیم شاید تا اندازهٔ بیشتری به حقیقت موضوع پی برده بتوانیم.

از نگاه طرح ، این مسجد بر اساس یک نقشه مربع به ابعاد حدوداً  ۲۰ متر در۲۰ ساخته شده است. فضای داخلی آن به  ۹بخش مساوی  تقسیم شده که  ستونپایه های قطوراین بخشها رااز هم مجزا میسازد . از نگاه منطق ساختمانی گمان اینکه این بنا در دورهٔ پیش ازرو آوردن اهالی بلخ به دین اسلام اعمارگردیده باشد بیشتر مقرون به حقیقت است؛ چون طرح ساختمانی آن با بخشهای نه گانهٔ مجزا با مساجد دیگر مطابقت  ندارد. زیرا در مساجد اسلامی ایجاد ساحهٔ بزرگ که دران نماز گزاران در چند قطار صف کشیده بتوانند از شرایط اصلی میباشد. عموماً درداخل مساجد اسلامی ازستونپایه های ضخیم کمتر استفاد به عمل می آید تا ستونها نماز گزاران را از هم مجزا نسازد و محراب از هرسو دیده شده بتواند. در حالیکه ستون پایه ها و رواقهای ضخیم مسجد نه گنبد  این شرایط را برای نمازگزاران میسر نمی سازد. برخلاف آئین بودایی که درآن نیایشگاه های جدا گانه برای عابدان اعمار می یابد  این روش در دین اسلام معمول ومروج نیست ، چون مراد از ایجاد مساجد جامع تجمع ونزدیکی مسلمانان میباشد.

بهرحال پیشنهٔ جالب و کمی پیچیده مسجد نه گنبد را میتوان چنین خلاصه کرد:

• به گمان اغلب این بنای تاریخی درعهد برمکیان پیش از رو آوردن خالد برمکی به اسلام نیایشگاه مهمی بوده است. اما اینکه این بنا معبد معروف نو بهار باشد تنها یک فرضیه است، و با شرح ساختمانی معبد نو بهارمطابقت ندارد. 

• این بنای باستانی درهنگام لشکر کشی های  امویان به بلخ مانند صده ها آبدهٔ دیگر ویران شده و محتمل است که درمیان درسالهای ۷۹۴  تا ۸۰۰ میلادی به مسجد اسلامی مبدل گشته باشد.

• گمان میرود که مسجد نه گنبد درسال ۸۱۹ در اثر زلزله شدید ویران شده ولی سلسلهٔ سامانیان بلخ به مرمت آن پرداخته اند.

• این مسجد باستانی در هنگام حملات چنگیز درآغاز قرن سیزدهم میلادی خسارات بیشتری را متحمل شد وبه ویرانهٔ متروکی مبدل گشت تا اینکه درسال ۱۹۶۰ تحت مطالعات باستان شناسی قرار گرفت.

دردههٔ ۱۹۶۰ مسجد نه گنبد در۲۰ کلومتری  غرب شهر مزار شریف که در میان مردم بلخ بنام حج پیاده معروف است بصورت تصادفی توسط باستان شناسان امریکایی کشف شد. این اسم به احترام درویشی بنام محمد یوسف که هفت بار با پای پیاده سفرمکه نموده و آرمگاه آن مرد روحانی در آنجا قرار دارد ، بنام زیارت حج پیاده نیزیاد میشود. 

درهنگام کشف مسجد نه گنبد قسمتهای از این بنا ی تاریخی درزیرخاک پنهان بود ، اما درجریان حفریات که با دقت زیادی انجام یافت فیل پایه های عظیم، رواقها ی عریض و دیوارها ی  خشتکاری شدهٔ بنا از زیر خاک بدرآمد ومورد توجه خاص باستان شناسان قرار گرفت. زیرا سبک ساختمانی مسجد نه گنبد ونقشبندی های ناب آن، در حقیقت گواه پختگی کار صنعتگران و معماران ماهری میباشد، که حد اقل ۱۱۰۰ سال پیش زندگی می کرده اند. این بنا با خشت های بزرگ گداخته درآفتاب ساخته شده ودر تعمیر آن ازساروچ (مخلوطی ازخاک رس، آهک، خاکستر، الیاف گیاهی وپشم گوسپند) استفاده به عمل آمده است. تزئینات رواقهای قطور آن که با گچ بری ها وگل وبرگ کاری های ظریف پوشانده شده ازنگاه بسی باستان شناسان یک اثرهنری بس بدیع و زیباست. چنانچه اوگوتونییتی Ugo Tonietti  ، مهندس ایتالیایی آنرا یک شهکار مسلم هنر معماری اسلامی خوانده و به عقیدهٔ او ستونپایه و رواقهای شکوهمند مسجد نه گنبد زمانی با پارچه های ظریف لاجورد مزین بوده است. هرچند مسجد  نه گنبد به اندازه مساجد خلفای بنی امیه و عباسی  عظیم نیست وساحهٔ بزرگی را احتوا نمیکند لیکن از نگاه کاربرد طرح های تزئیناتی بکر ،  زیبایی های هنری خودرا داراست. 

در حال حاضر این مسجد با چتر آهن پوش که در زمان ریاست جمهوری سردارمحمد داود در دهه ۱۹۷۰  برای جلوگیری از گزند حوادث طبیعی چون برف و باران بر فراز  آن برا افراشته شد، محافظت می شود ، و در همان وقت  در جملهٔ یکی از صد آبده تاریخی  مواجه به خطر جهان تحت پوشش  (صندوق جهانی حفظ آبدات تاریخی) WMF قرار گرفت. بنیاد غیر انتفاعی   World Monument Fund که مرمت و حفاظت مکانهای مهم تاریخی را درسراسر جهان به عهده دارد مطالعاتی در مورد پیشینهٔ مسجد نه گنبدوارتباط آن به دورهٔ سامانیان بلخ نموده است.

عصر سلسله سامانیان دوره شکوفایی و پیشرفت فرهنگی در سرزمین های خراسان و وماوراءالنهر بود. در دوره زمامداران سامانی بسیاری از ارزشهای فرهنگی آریانا باستان احیا شد. مطالعات اخیر نشان می دهد که این ارزشهای فرهنگی در واقع توسط سلسله های باستانی که از نوادگان پادشاهان کوشانو یفتلی بودند به خراسان اسلامی انتقال یافت. در دوره سامانیان و غزنویان بیشتر سلسله های باستانی آریانا مانند چغانیان ، فریغونیان ، کیدار ها و شاهان غرستان شاهان اندارب و شیران بامیکان چون به اسلام رو آوردند بسیاری ازسنت های فراموش شده را با خود به خراسان اسلامی به همراه آوردند. سهم آنها در پیشرفت فرهنگی دوران اسلامی در ساحهٔ علم ، ادب ، صنعت وبخصوص هنر معماری قابل توجه و ارزشمند است.