آه و نوا :از حسن شاه فروغ از لندن

مشاعره تاکــی  زسینه آه  شــرر  می کشیم ما-شور و نواه ز سوز جگر می کشیم ما

با دشمنان خــاک  وطـــن همنوا شــده- بر جان خــویش تیر تبرمی کشیم ما

آید رضای خـــاطـر دشمن به ملک ما-صد جام زهر جنگ بسر می کشیم ما

از چهره های  اهریمنان  وطن همیش –تصویر صلح و دفع خطر می کشیم ما

با میل خــود عرابه ی جنگی  دیگران –با پا و دست  سینه و سر  می کشیم ما

ما را زبون درد و غم وجهل کرده اند- بیرون زخانه علم  و هنر می کشیم ما

گوشۀ جهان ز ناله و فریاد ما کر است- از دشمنان مــلک  ضرر می کشیم ما

بر مردمان دیده ی خود ظلم کرده ایم –خاک از چه جای کحل بصر میکشیم ما

از بسکه خون ز دیده و مژگان همیرود – چون سیل خون ز دیده ی تر می کشیم ما

بی جوهر “فروغ” تو ای خــاک میهنم- شبها به گریه  تا به سحــر می کشیم ما