از عنایت یاران : شعر ناب از مولانا فرخاری

از خــامه ی خیــال اثــر  می کشیم ما- دشمن به جای دوست ببر می کشیم ما

گـردم قــوی چـو پتک به آیین مردمی- از آســتین  سنگ  شــرر می کشیم ما

خــونابه از دو چشم هـنر بین روزگار – از غم بجای خــون جگر می کشیم ما

تا دامــن صدف  نشود غرقه در فساد – از پیچ و تاب رشته گهر می کشیم ما

مغزم بــرای مــن نشود رهنمون اگــر- سـر از بساط دور هجــر می کشیم ما

خرمن کنیم دانه ی گندوم به صد عذاب- خون از دو ران و پشت بقر می کشیم ما

قاتل منــم به نــسل بشر در بسیط خاک- خــونپاره از درون سکــر می کشیم ما

دین با خرد  چگونه  نگیرد رهی ستیز – نقب قــوی  ز کــفر  بتر می کشیم ما

“فــرخاری” از عــنایت یاران ترقــدم – از نــای خشک قــند شکر می کشیم ما