انتخابات در تاريخ افغانستان جنبش مشروطيت محمد داوود خان و دموکراسی نفوس شماری و مسا ُله ُ کوچی ها اقليت و اکثريت

                                                                           

انتخابات جهت تعيین سر نوشت در حیات  اجتماعی ،
سیاسی واقتصادی جامعه رول سازنده دارد. هر فرد
آگاه در رابطه به تعيین سرنوشت خود وملت خود بی
تفاوت نبوده، امید و آرزوی بهتر شدن شرايط را به دل
می پروراند ومیکوشد با يافتن راه های بهتر، به سر منزل مقصود برسد.  بررسی واقعبينانه از گذشته باعث می گردد تا اشتباهات تکرار نگردند. مردم ما در آینده نزدیک، بار دیگر با اشتراک درانتخابات، آرزوی بهتر شدن ِ حد اقل شرايط زندگی را برای خود و اولاد خود دارند.در اين رابطه صحبتی داشتم با مبارز آگاه و مورخ بی تعصب آقای آصف آهنگ که اينک جهت آگاهی هموطنان، باالخصوص نسل جوان، به نشر می رسانم. هر چند شخصيت آقای آهنگ ضرورت به معرفی ندارد، با آنهم نقل قولی می آورم از سخنور و سخن دان شهير داکتر اکرم عثمان که شخصیت استاد آهنگ را چنین تعریف نموده اند:

(آصف آهنگ به خانوادۀ مبارز، دلیر و سر بر کفی تعلق دارد که در قرن اخیر چندین قربانی را نذر راه مشروطه و عدالت اجتماعی کرده است. او برلیان اصیلی بر انگشتر نهضت روشنفکری افغانستان ا ست). 

سوال: اولین بار چه وقت و در کدام کشور انتخابات صورت گرفت؟

جواب: انتخابات اولین مرتبه در آتن اجرا گرديد. نخبگان آتن به اين باور بودند که قدرت نبايد در انحصار يک فرد باشد. برعلاوه آنها به اين نظر بودند که رهبر انتخابيی دولت در مقابل باشندگان سرزمين مسوُليت دارد و بايد از اعمال دولت در برابر قانون جوابده باشد، يعنی اينکه دولت بايد در چوکات قانون عمل کند. هرچند فقط دو فيصد جامعه که مربوط به طبقه اشراف بودند، اجازه شرکت در انتخابات را داشتند و مردم طبقات متوسط حق کاندید شدن را نداشتند اما مهم اين است که بشر در دو هزار سال قبل به اين باور رسيده بود که تنها با حاکميت قانون می توان از يوغ مطلق العنانی و حکومت های خودسرانه ُ ديکتاتوری رهايی يافت. ايجاد نظام مشروطه در قرن پانزدهم در انگلستان، تا ُثيرات عصر رنسانس، اصلاحات دينی و انديشه های انقلاب کبير فرانسه راه را آهسته آهسته برای مبارزات پارلمانی هموار ساختند. انقلاب صنعتی که از انگلستان آغاز يافت و بعدا ً در فرانسه و اندکی بعد از آن در آلمان به حرکت افتاد، طبقه سرمايه دار را به وجود آورد که در رقابت اقتصادی، طبقه فيودال را از صحنه سياسی خارج کرد. جدايی دولت از دين و به وجود آوردن قوانين برای عام، نه فقط برای يک طبقه ُ خاص، محيا نمودن امکانات آموزش و اجباری ساختن آن برای عام، همه وهمه جهت استقرار حاکميت قانون کمک نمودند. بعدا ً اين انديشه در کشور های مانند ترکيه، مصر، هند، ايران، افغانستان و غيره نيز سرايت نمود. 

سوال: انديشه های تازه بوجود امده در اروپا که شما  یاد آور شدید، کدام الهام ویا تاثير در حیات سیاسی افغانستان داشتند؟

جواب: اولين مکتب در دوران امير حبيب الله خان تاُسيس می گردد و متعلمين اين مکتب مانند بعضی از جوانان داخل دربار صدای مشروطه را بلند می کنند؛ زيرا اينها با علم آشنا گرديده اند و می بينند که جهان در تحول است. تا آن زمان کتاب زياد در افغانستان وجود نداشت تا جوانان، مخصوصا ً جوانان خارج از طبقه اشراف بتوانند به صورت دقيق از ايديولوژی نهضت مشروطه آگاهی لازم را حاصل کنند، اما می بينيم که حتی اندکی سواد نيز باعث آگاهی عده ای از جوانان گرديد و خواستند در رقم زدن سرنوشت خود دخيل باشند، هر چند که خواسته های ايشان با اصل ايديولوژی مشروطه چندان ربطی نداشت. اما کار بزرگ و قابل ستايش اين عده از جوانان اين است که اينها برای بار اول صدای آزادی را بلند کردند و بدين طريق قدرت مطلقه ُ سلطنت تحت سوال قرار گرفت.   مشروطه خواهان در دوران امیر حبیب الله خان تقاضا نمودند که به وکلای مردم حق داده شود تا با سلطنت همکاری نمايند، يعنی اينکه در تصاميم حکومت تا اندازه ای دخيل باشند. همين.امیر حبیب الله خان  مرد هوشیار و نوکر وفا دار انگلیس بود. او میدانست که اگر به مشروطه خواهان حق داده شود، تقاضای اول انها استقلال کشور شان خواهد بود و با اين عمل، طبعا ً که در مخالفت با انگليس قرار خواهد گرفت. بنا ً چند نفر از رهبران جنبش مشروطه را جهت خوش ساختن انگلیسها ودوام سلطنت خودش از بین برد و تعدادی را هم به زندان انداخت و به اين طريق جنبش مشروطه را که در تاريخ افغانستان به اسم ” مشروطه اول ” مشهور است، سرکوب نمود.

سوال: لطفا ً در باره فعالیت مشروطه خواها ن در دربار امير حبيب الله خان کمی روشنی اندازید؟

جواب: يک عده از جوانان در داخل دربار معتقد بودند که بايد تحولی در حيات سياسی جامعه صورت بگيرد. آگاهی اين جوانان را اخبار و جرايدی که به زبان فارسی در هند، ايران، ترکيه و ماوراالنهر به نشر می رسيدند، تشکيل می داد. نماينده ُ امير در اين کشور ها، نسخه های از اين جرايد را جهت معلومات امير به دربار می فرستادند و بدين طريق جوانان دربار از انديشه های تازه آگاهی حاصل می کردند. سردار محمد کبیر جان اين جرايد را به دسترس دوستانی که در خارج از دربار داشت، قرار می داد.

سوال: شاه امان الله خان در رابطه با قانون، انتخابات و مشروطه خواهان چه نظر داشت؟

جواب: با روی کار آمدن غازی امان الله خان که به همکاری جوانان ِ دربار و همفکران بيرون از دربار صورت گرفت، انديشه ُ مشروطه به شکل جدی تر در ميان جوانان با سواد مطرح گرديد . بخصوص که محمود بیگ طرزی، سالیان ِ که به سرزمین ترکیه زندگی میکرد، از انديشه ُ مشروطه خواهان ترکیه آگاهی داشت و بدين طريق امان الله خان وديگران نيز از اين انديشه توسط طرزی آگاهی يافته بودند. هرچند غازی امان الله خان در دوره ُ سلطنتش، مشروطه خواهان را اذيت نکرد، اما به اساسات مشروطه پابنديی شايد و بايد نشان نداد.

سوال:  نقش رسانه ها در آن وقت  و رول روشنفکران چه بود؟

جواب:  در آن وقت روزنامه، هفته نامه و ماه نامه بيرون داده می شد. در اين نشريه ها از واقعات بين المللی تا واقعات داخلی و موضوعات ادبی و غيره به نشر می رسيدند اما در دسترس عام قرار نمی گرفت، زيرا از يک سو بيسوادی واز سوی ديگر توان خريد آنها برای همه ميسر نبود. جوانان مشروطه خواه  کوشش می کردند تا زبان ترکی یا فرانسوی را فرا بگيرند تا از آنطريق با انديشه های نو آشنا گردند. زمانیکه امیر حبیب الله خان در مشرقی هدف گلوله قرار گرفت، انگلیس ها غافلگير شدند و نتوانستند جانشین دیگری مطابق میل خود تعيین کنند . بنآ مشروطه خواهان بر خلاف خواست انگليس، از شهزاده امان الله خان پشتيبانی کردند، چون طرفدار تحول بودند. 

سوال: با آمدن شاه امان الله خان، مناسبات شاه با مردم چگونه شد؟

جواب: شاه امان الله، بدون مبالغه، به فرد فرد مردم افغانستان، بدون کوچکترین امتیاز قومی، لسانی و مذهبی عشق وعلاقه داشت. علاقه ُ شاه به معارف و عام ساختن آن بسيار بود. امان الله خان در رابطه با معارف ودیگر اصلاحات، فرامین به ولایات کشور فرستاد و پس از مدتی شخصا ً خودش با هیأتی به قندهار رفت تا از اجرای فرامين مطمُن گردد. هنگام ديدار از يک مکتب دید که درس شروع میباشد ولی چند متعلم در صحن مکتب به بازی مشغول میباشند. از مدیر مکتب پرسید، چرا این بچه ها درس نمیخوانند؟. مدیر به جواب گفت که ساعت درس دينیات است و این بچه ها از اهل هنود هستند . شاه امان الله گفت، انها اقلیت هستند  وما باید به اقلیت های خود بیشتر توجه داشته باشیم؛ شما دينیات خودشانرا برایشان درس بدهید که افغان اصیل باشند). شاه امان الله مرد وطنپرست، مردم دوست و ترقی خواه بود. او در راه ترقی وتعالی کشورش قدم های بزرگ برداشت اما نيرو های مرتجع به تحريک انگليس، اين شاه وطنپرست و ترقی خواه را با دسيسه از ميان برداشتند. 

سوال: استاد محترم، نقص کار امان الله خان چه بود؟ آيا انتخابات در دوران سلطنتش صورت گرفت؟

جواب: نقص بزرگ او این بود، قسمی که قبلا ً ذکر کردم، پابنديی شايد و بايدی در راه استقرار سيستم مشروطه از خود نشان نداد. در لويه جرگه پغمان، عبدالرحمن لودين از وی خواست که شاه بايد صدراعظمی از ميان مردم تعيين کند تا وی ( صدراعظم ) از اعمال حکومت در مقابل شورا مسُول باشد. شاه در جواب لودين گفت که نمی خواهد صدراعظم بين شخص شاه و مردم حايل گردد. درست است که جواب شاه امان الله خلاف اساسات مشروطه است، اما بلاخره هيچ نظامی در تاريخ بشر، راه صد ساله را يکشبه نپيموده. ليکن محمد نادر خان همین مشروطه خواه بزرگ را مقابل چشم خود در ارگ زیر قنداق تفنگ به شهادت رساند.

 سوال: قانون اساسی در افغانستان چه وقت بوجود امد؟

جواب:  در کشور ما قانون اساسی مرتبه اول توسط غازی امان الله خان بوجود امد. شاه ضمن سفری که در اروپا داشت، قانون اساسی جمهوريت وايمر را با خود به افغانستان آورد تا در تهيه ُ قانون اساسی، از آن کمک بگيرد.

سوال: چرا اصلاحات امان الله خان زیاد دوام نکرد؟

جواب: امان الله خان قدرت انگليس را که در هند مستقر بود و تاُثير نيرو های عقب مانده و مرتجع را در اذهان مردم ناديده گرفت و راه اصلاحات را با تندروی پيش رفت. انگليسها از اعمال امان الله خان سخت برآشفته بودند و نمی خواستند افغانستان را، مثلا ً به نفع روسيه از دست بدهند. لذا به روی يک دسيسه ُ از قبل سناريو شده امير حبيب الله کهدامنی را قربانی کرده و کانديد وفادار خود، محمد نادر خان را مانند شاه شجاع بر اريکه قدرت نشاندند.  

سوال: نادرشاه چگونه وبه کمک کی ها بقدرت رسید؟

جواب: نادر شاه، برادرانش ومحمد گل مهمند را انگليس به قدرت رساند.

سوال: در زمان نادر شاه قانون اساسی بود؟

جواب: نادرشاه نيز قانون اساسی داشت وروز تاسیس شورای ملی را رخصتی عمومی اعلان کرد.شورای ملی، مجلس اعیان وبلدیه ملی نيز وجود داشت اما بر تاق بلند گذاشته شده بود ودو لب شخص محمد نادرشاه قانون بود.

سوال: آهنگ صاحب، اعضای شورای ملی ویا بلدیه در زمان نادرشاه چگونه تعیين میشدند؟

جواب: اعضای شورای ملی تحت نظر شخص شاه وبه مسولیت نایب الحکومه وحاکمان تعيين می شدند. این وکلا تضمین شده بودند وکوچکترین عملی بدون نظر حکومت انجام داده نمیتوانستند.

سوال: چرا؟

جواب: قانون، دو لب شاه بود. خصلت سيستم های که اوپوزيسيون را قبول ندارند، ديکتاتوريست. اين نوع قدرت های سياسی، جهت حفظ موقعيت خود، از هيچ گونه خشونت و اعمال ضد انسانی دريغ نمی کنند. اينکه اين قدرت در دست يک فرد باشد يا يک حزب، فرقی نمی کند. ما هر دو نمونه را در کشور خود تلخ تجربه کرده ايم. نمونه ُ حکومتهای تک فردی را در دوره های نادر خان، هاشم خان و محمد داوود خان ديديم و نمونه ُ حکومتهای يک حزبی را در دوره های حزب دموکراتيک خلق و احزاب گويا اسلامی مشاهده کرديم. تجربه ُ تاريخ نشان می دهد که هردو نوع آن جز تباهی و عملکرد های وحشيانه ُ ديکتاتوری چيز ديگری به ارمغان نداشتند. تا زمانيکه قانون حاکم نباشد، هر سيستمی خود سرانه عمل می کند، زيرا مرجعی وجود ندارد تا از حقوق فرد و کرامت انسان دفاع کند. قانون دموکراسی بر هر نوع تبعيض و خشونت خط بطلان می کشد. در همينجا بايد ياد آور شوم که جوانان ما بجای اينکه نادانسته در زد و بند های قومی افتاده اند، اولا ً بايد تاريخ خود را بصورت دقيق مطالعه کنند و ثانيا ً از مسايل جامعه شناسی و علم سياست آگاهی حاصل نمايند تا بتوانند عمق فاجعه ُ را که قوم گرايی باعث می گردد، درک کرده، بعدا ً با ديد انتقادی و برخورد علمی، تاريخ واقعی ما را بنويسند تا خود و اولاد خود را از بند اينهمه افسانه و دروغ و قهرمان های دروغی برهانند. در غير آن اگر سطح سواد تاريخی، سياسی و اجتماعی ِ ما همين طور ادامه بيابد، يقين دارم که از دست اين کم سوادی و احساسات کاذب، وطن تجزيه خواهد گرديد.   

سوال: نادر خان با مشروطه خواهان چگونه رفتار کرد و چه تغيراتی بعد از کشته شدنش در سياست سلطنت به وجود آمد؟

جواب: محمد نادر خان تا آنجا که دستش رسيد، مشروطه خواهان و امانيستها را وحشيانه به قتل رسانيد و تعدادی را نيز بدون محاکمه زندانی نمود تا اينکه خودش هم توسط عبدالخالق در روز روشن به قتل رسيد. پسرش، محمد ظاهر شاه به جای او بر تخت سلطنت نشست اما او بسیار جوان بود، لذا همه کار ها راشخص محمد هاشم خان، برادر نادر شاه اجرا میکرد ولی یک مدیر را هم بدون نظر سفیر انگلیس مقرر نمی توانست. بنا ً دوره صدارت او نيز مانند دوران سلطنت نادر خان، دوره ُ شکنجه ، قتل وانداختن اختلافات قومی بین مردمان با هم برادر کشور بود. محمد هاشم خان نسبت قتل برادرش محمد عزیز خان، پدر محمد داود خان ونعیم خان، در آلمان، کینه ودشمنی زیاد بمقابل طبقه جوان وطن بخصوص مردم کابل داشت .قصه فیل مرغ های او کینه و عملکرد او را در مقابل مردم نشان میدهد. دو برادر زاده خود، داوود خان و نعيم خان را نيز، بر ضد ظاهر شاه وروشنفکران تربیت کرد. تا ختم جنگ جهانی دوم ظلمیکه توسط محمد نادر خان، هاشم خان و انديشه ُ قوم گرايی که بيشتر از جانب محمد نعيم خان طرح ريزی و عملی می گرديد بالای مردم صورت گرفت، برای همه اتباع با وجدان اين مرزو بوم روشن است. اما پس از عزل محمد هاشم خان وتقرر شاه محمود خان بحیث صدر اعظم، نشر اعلامیه ُ خقوق بشرو اعلاميه ُ ملل متحد، فضای سياسی بازتر و امکانات فعاليت های سياسی مهيا گرديد. صدا های مشروطه خواهی از جانب داکتر محمودی وعده ديگر از روشنفکران بلند شد . شاه محمود خان صدراعظم، سران قوم هزاره، تاجک،ازبیک و قزلباش را خواسته واز ظلم وستمیکه توسط سردار محمد نعيم خان  ومحمد گل مهمند بر آنها رفته بود عفو خواسته و گفت که  دشمن شما محمد گل خان بود و او را برطرف کردم.

 سوال: استاد آهنگ، شما از شاه محمود خان نام بردید؛ آیا شاه محمود خان انتخابات را در دوره ُحکومت خود و ضع کرد؟ ومناسباتش با طبقه روشنفکرجامعه چگونه بود؟

جواب: شاه محمود خان به تقاضای روشنفکران لبیک گفت و با ساختن قانون بلدیه، انتخابات بلدیه را مطابق قانون عملی نمود و هيچ گونه مداخله ُ در انتخابات نکرد.  بعد از انتخابات بلدیه، انتخابات شورای ملی نيز مطابق قانون عملی گردید و منصفانه بايد گفت که از جانب حکومت کوچکترين مداخله ُ صورت نگرفت. مردم در هر دو انتخابات، توانستند آزادانه به نفع شخصيتهای مطلوب خويش رای بدهند. بنا برآن برای اولین بار بود که بر طبق اعلامیه حقوق بشر وخواسته ُ روشنفکران، شاه محمود خان قانون را محترم شناخت و گام اميدوار کننده بسوی دموکراسی برداشت.شخصيتهای مطلوب، نيک نام و با دانش از جانب مردم انتخاب گردیدند مانند میر غلام محمد غبار، داکتر محمودی، عبدالحی حبیبی، دهقان بدخشی  وغیره که تعداد شان به بیش از بیست نفر می رسيد و همه مشروطه خواه بودند. در پنج سال اول صدارت  شاه محمود خان، مردم افغانستان بدون تبعیض وامتیاز، برادرانه زندگی کردند. در همين دوره، جمعیت های بنام ویش زلمیان ، ندا ُ خلق و وطن بوجود آمد. جراید ملی انگار ، ندا ُ خلق و وطن هم نشر وپخش میگردید. اتحادیه محصلین آزادانه فعالیت میکرد. بنا برآن کشور به سوی يک نظام دموکراسی در حرکت بود.

 سوال: کی يا کيها در آن زمان مانع پیشرفت دموکراسی گرديدند؟

 جواب: وقتیکه انتخابات تطبیق شد، سردار محمد داود خان ومحمد نعیم خان که سفرای افغانستان در انگستان وفرانسه بودند، وظایف شانرا رها کرده و به وطن برگشتند. انها خود را مستحق صدارت میدانستند و افغانستان را ملک شخصی خود فکر میکردند . پس برآن شدند که اگر دیر تر حرکت کنند،  مردم به حقوق خویش آشنا گرديده ودیگر چانس آنها از بین خواهد رفت. بنا برآن در کابینه ُ شاه محمود خان داخل شدند و آهسته آهسته او را در حاشيه قرار دادند.

سوال: آقای آهنگ، به نظر شما، چه وقت، برای بار اول، دموکراسی در افغانستان تطبيق گرديد؟

جواب: پنج سال اول دوره صدارت شاه محمود خان را می توان دوره ُ دموکراسی خواند، اما محمد داوود ومحمد نعیم که دست پرورده ُ هاشم خان بودند، دوباره به زبانها قفل انداختند  وزندانها را از مشروطه خواهان مملو گردانیدند.

سوال: استاد آهنگ، چگونه می توانيم در افغانستان، انتخابات واقعی بر اساس قانون داشته باشيم؟

جواب: ما در افغانستان مشکلات زيادی داريم که تا آنها بر طرف نگردند، محال خواهد بود تا از انتخابت واقعی صحبت کنيم.

اول: تا امروز ما احصاییه ُ دقيق از ساکنين کشور خود بدست نداریم، چرا که حاکمان کشور بخاطریکه قوم خود را اکثریت نشان بدهند، نخواستند که سر شماری واقعی صورت بگیرد. بطور مثال کوچی ها در تابستان به افغانستان می آیند و در خزان واپس به پاکستان میروند. یعنی چهار ماه در افغانستان وهشت ماه در پاکستان بسر می برند. نفوس شماری ِ جعلی ِ که دولت وقت ِ افغانستان انجام داد، يکبار رفت و يکبار نيز آمد کوچی ها را احصایه گرفتند. تعداد خيمه ها را یکصد هزار قلمداد کردند و مدعی شدند که در هر خیمه یک فامیل پنج نفری زندگی می کند. بدين طريق نفوس کوچی ها را پنجصد هزار نشان دادند که مبالغه آميز بود. حفیظ الله امین به اين هم قناعت نکرد و تعداد آنها را به خواست خود، سه ملیون نوشت.

دوم: مردم جنوبی وحاشیه ُ سرحد قطعا ً تذکره ندارند، پس چگونه می تواند احصاییه ُ دقيق بدست آید؟

تا زمانيکه برای تمام اتباع کشور تذکره داده نشود، امکان ندارد که ما بتوانيم احصاييه ُ دقيق داشته باشيم. لذا انتخابات هم نمی تواند به شکل واقعی صورت بگيرد.

سوال: استاد محترم، شما فرمودید که حفیظ الله امين نفوس کوچی ها را با قلم خود به سه مليون رساند يعنی دودنيم ميليون، خودسرانه به تعداد قبلی افزود.  چرا قبل از آن ارقام معيین از کوچی ها بدست نیست؟

جواب: دولت ها، مخصوصا ً شاهان درانی نمی خواستند که احصاییه ُ دقيق از مردمان جنوبی وحاشیه ُ سرحد گرفته شود، زيرا نتيجه ُ يک احصاييه ُ دقيق، به نقص شان می انجاميد و حقيقت ِ ادعای اکثريت و اقليت برملا می گرديد.

سوال: به نظر جناب شما چگونه باید نفوس شماری دقيق صورت بگيرد؟

جواب: نفوس شماری بايد تحت نظر ملل متحد صورت بگيرد؛ نماینده های اقوام بايد در اين نظارت حضور داشته باشند؛ در مورد کوچی ها هم که هشت ماه درپاکستان بوده و دارايی و جایداد شان نيز در همانجاست، تصميم جدی و عادلانه اتخاذ گردد؛ برای تمام اتباع کشور تذکره داده شود تا قانون مراعات گردد ونه قوم گرايی.

سوال: استاد اهنگ،  لطفا ً راجع به انتخابات قبلی معلومات دهید.

جواب: مشکل است، زيرا انتخابات در افغانستان صورت گرفته و بنده در کانادا بسر میبرم. لذا بصورت واقعی معلومات ندارم که انتخابات چگونه وبروی کدام قانون عملی گردیده است. اما قسمی که قبلا ً ذکر کردم، انتخابات دو مرتبه بدون مداخله ُ حکومت صورت گرفت؛ مرتبه اول  بعد از تقرر شاه محمود خان بحیث صدراعظم، و مرتبه دوم بعد از توشيح قانون اساسی جدید در سال 1343 که  به نام انتخابات دوره دوازدهم شورای ملی شهرت دارد. سلطنت در اين انتخابات مداخله نکرد. اما مرحوم سيد قاسم رشتيا که در آن زمان وزير مطبوعات و وزير ماليه بود، فرمانی را از جانب حکومت صادر کرد که مامورين و مستخدمين وزارت خانه ها بايد از حوزه های انتخاباتی ِ محل کار خود رأی بدهند؛ چون اکثريت وزارت خانه ها در ناحيه ُ اول قرار داشتند، مبارز نستوه و محبوب القلوب مردم شهر کابل مير غلام محمد غبار که از ناحيه ُ اول کانديد شده بود، نتوانست در مقابل خانم رقعيه ابوبکر، خواهر سيد قاسم رشتيا، موفق گردد و انتخابات را باخت. مسخره نيست؟ تو خود حديث مکمل بخوان از اين مجمل.

 در دوران نادر خان و هاشم خان تذکر دادم که وکلا از جانب نایب الحکومه تضمین شده فرستاده میشد ند وانتخاباتی صورت نمی گرفت . مردمان سمت جنوبی و یک عده بنام وکلای کوچی ها که نه تذکره داشتند ونه به دولت مالیه میدادند ونه عسکر، براساس تبعيضات قومی که از جانب هاشم خان و محمد گل مهمند دامن زده می شد، تعداد نفوس آنها (چوته انداز ) سه چهار چند بيشتر درج می گرديد، تا نفوس پشتونها را بيشتر نشان داده باشند. 

بنا برآن باید دولت برای مردم جنوبی وحاشیه ُ سرحد تذ کره بدهد وآنها هم مانند دیگر اقوام افغانستان مسولیت خود را ادا کنند؛ در انتخابات بروی تذکره دست داشته حصه بگیرند وهر که تذکره نداشته باشد، از حق انتخاب کردن وانتخاب شدن محروم گردد.

 امان معاشر، خبر نگار ازاد