چپه کاکل و چور معادن اشعاری از: نذیر ظفر

چور معادن

نو بت دزدی به  معادن  رسید

عرضهء آن جا نب پیکن رسید

مور  و ملخ  وار  همه  تا خته

فکری پی  سر قت آن  سا خته

هر که به یک کشوری دارد تماس

میکند هر کس به مفادش قیاس

عده یی یک دو سیه به زیر بغل

عده یی با شال و پکول و دغل

عده یی شیک است و شکیبا بود

نو کر  انگریز  و ارو پا  بود

هر که طر فدار به چینی شده

صحبت شان از رهء بینی شده

هر یکی اندیشه ائ غارت کند

برده هر آنکس که مهارت کند

ملت بیچاره بخون می  تپد

دزد به مکیدن خون می تپد

ظفر   12/17/6

  

چپه کا کل                                 

اگر من شاخه ء گل میخریدم

ترا از چشم ای بلبل میخریدم

اگر حسنت متاع عرضه میبود

بجانم ؛ هر چه عا جل میخریدم

نمیبودم   پسی  سودای  دیگر

ترا ای چپه  کا کل  میخریدم

نمی گفتم بکس راز دل خود

ز چشم غیر غا فل میخریدم

برای دست   زیبا و ظریفت

حنا از چوک کا بل میخریدم

اگر یک لحظه میبودی کنارم

به هر چه بودی مایل ؛میخریدم

امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.