نام و تئوری علمی «بوزون» متعلق به دانشمند فیزیکدان هند و شرق است! – گفتار ششم –

    گوهر اصیل آدمی چگونه کشف گردید و چه پیامد هایی به دنبال خواهد داشت؟

ندانستم! چرا درین هفته؛ خیلی از ویبسایت های افغانی آپدیت، نشدند. به هرحال؛ این واقعیت شاید مطالب ویبسایت هایی را که آپدیت شدند؛ بیشتر نظر گیر کرد!
در یکی از این ویب سایت ها؛ منجمله چنین خواندم:

شعر حرف‌های پراکندۀ یک دیوانه است

 بدون اینکه فرصت خواندن مطلب مربوط را داشته باشم؛ در ویب سایت دیگری با این سرنامهء شعری مواجه شدم :  طوفان  مرا  زغربتم   بردارید

 ابهام و ایهامی  که بدنبال هم درین سرنام ها بود؛ مرا ناگزیر کرد؛ تا آخری را باز کنم و بخوانم تا اگر شود بدانم که دنیا کدام طرف روان است:

                                                               غبار غربت

طوفان  مرا  زغربتم   بردارید

مشتی  زغبار  تربتم  بردارید

گرخاک دیار غربتد  باد بهشت

ازتخت  بساط  مسندم  بردارید

زین پیر خراب باب این میکده را

باجام  شراب  و شهرتم بردارید

گرجمع صلاطین های غربت باشم

با عقل  کمال  و عزتم بردارید

همدم به همای نور شارخ غرون

ازصحبت  بزم  وصلتم بردارید

دانید که ره گوشوده است باز بمن

زین  سیر گذر ز فطرتم بردارید

لال شد همین زبان گویای وطن

مگذار بدل  ز حسرتم بردارید

مژگان مرا بکوه شمشاد وطن

در یاد بقای  قدرتم  بردارید

یادیست مرابمرغه زاران هرئ

نامی  زگدار{ شفقتم }بردارید

                                                                                               مشفق
+++++++++++

 این “چکامه” شیمه ام بخشید تا بر سرنامه نخست هم کلیک نمایم. دیدم و خواندم:

“زبیر هجران از شاعران موجِ‌ نو شعر امروز افغانستان و از غزل‌سرایان دارای زبان و نگاه تازه و از جوانان پرسش‌گر و باخبر از سرگذشت دیرینۀ شعر فارسی است. من بسیاری از کارهای این شاعر نوآیین و نستوه را می‌پسندم و می‌خوانم.  به باور من، اگر در افغانستان به شمار انگشتان دو دست غزل‌سرای قابل اعتنا از نسل جوان داشته باشیم، بی‌گمان یکی ازین چامه‌پردازان جدی و قابل اعتنا، زبیر هجران محسوب می‌شود.

چهار ماه پیش، این گفتگو را با زبیر هجران داشتم که تازه فرصت مرور دوباره‌اش را پیدا کردم…”

انصافاً به نظر من(محمدعالم افتخار)؛ مصاحبه گیرا و پرمتن و آموزنده ایست و از همه مهمتر در آن از تکنیک ها و فنون و التزامات خردمندانه و با مسئولیت بودن کار و هنر شاعری گفته و شنیده میشود و بنابر این با در نظر داشت معنا و بار قرار دادی مفهوم و تصویر «دیوانه»؛ تکهء «شعر از نظر من حرف‌های پراکندۀ یک دیوانه است» که سرنام (عنوان) از آن برداشت گردیده با سراپای گفت و شنود نمیخواند و نمی چسپد.

 توجه فرمائید:

«…شعر از نظر شما چه تعریفی دارد و واپسین حرف شما برای خوانندگان و خواهندگان ‌تان چیست؟

(پاسخ:) شعر از نظر من حرف‌های پراکندۀ یک دیوانه است که با خودش می‌نشینید و آن‌چه را که می‌بیند برای دیگران ابراز می‌کند. گاهی دیگران را حس می‌کند و حرف‌های شان را انعکاس می‌دهد و گاهی گره‌های ناگشوده را می‌خواهد که بگشاید و این‌ که می‌تواند یا نه کار او نیست. شعر به ‌تصویرکشیدنِ حرف‌هایی است که دیگران می‌خواهند آن را بیان کنند. شعر، «گفتن» نیست، «تصویر کردن» است و نشان‌دادن دردها به واسطۀ کلمات.کلمات، خشت و گِل شاعر(بخوانید: دیوانه!)  اند و شاعر (بخوانید: دیوانه!) معمار است که از این ابزار به صورت درست آن استفاده می‌برد. برای شاعر(بخوانید: برای دیوانه!)، واژه‌گان خوب و بد وجود ندارد و همه دارای روح و جان و نفس هستند. برای شاعر(بخوانید: برای دیوانه!)، کلمات مخلوقات ‌اند که در هر زمانی نفس می‌کشند و با انسان‌ها زنده‌گی می‌کنند. کوچک هستند، جوان می‌شوند و بزرگ می‌شوند و می‌میرند و دوباره زنده می‌شوند و بزرگ می‌شوند. و در فرجام، بهترین شعرهای جهان هنوز سروده نشده‌اند. (بخوانید: بهترین دیوانه های جهان؛ هنوز حرف‌های پراکندۀ خود را نزده اند؟!)

+++++++

 با صد سلام و صد درود به عزیزان دنبال کنندهء مبحث «گوهر اصیل آدمی چگونه کشف شد و چه پیامد هایی به دنبال خواهد داشت؟»

 میدانم خیلی عجله دارید تا بالاخره صورت کشف ادعایی اینجانب از «گوهر اصیل آدمی» را ملاحظه فرمائید. احتمال داده بودم که ما و شما در گفتار پنجم به آن خواهیم رسید ولی دیدید که حرف و حدیث مبرمتر و مهمتری پیش آمد؛ حرف و حدیثی که کشف مورد نظر را بیشتر و بهتر از سایر مدلول ها و مستندات و متکا ها … پشتبانی میکند: کشف لابراتواری ذرهء بنیادین بوزون هیگز(ذرهء آفریدگاری) در اَبَر لابراتوار «سرن» که با دقت و با اطمینان ۵ سیگما (احتمال بروز خطای یک به ۹ تریلیون) متحقق گردید.

 گفتار پنجم که طی آن به این بزرگترین انکشاف دهه دوم قرن بیست و یک (که میگویند ممکن است حیثیت بزرگترین کشف در تمام قرن را حفظ کند) پرداخته شد؛ بیشتر از گفتار های پیشین واکنش ها را بر انگیخت.نخستین؛ بارزترین و برجسته ترین واکنش را جناب دکتور سید احمد جهش  دارای (PHD) و مطالعات فراوان در علوم مرتبط ؛ نشان داده و ضمن تصدیق موارد مندرج گفتار پنجم و ارزنده و جذاب خواندن آن؛ به نکته تکاندهنده و غرور آفرین برای اینجانب؛ اشارت فرمودند و آن اینکه:

«دوست ارجمند افتخار صاحب!

با تقدیم سلام و احترامات قلبی آرزومندم با صحت و عافیت باشید.

تشکراز پیام تان خیلی دلچسپ و خواندنی میباشد  و هم در خصوص میخواهم به عرض برسانم که کلمه بوز از نام عالم هندی یعنی ستندرا نات بوز که سالها قبل و بعد از اینشتاین در موضوع دخیل بود گرفته شده است بناءً بهتر خواهد بود اگر پراگراف 3 صفحه 4 مطابق به موضوع کمی اصلاح گردد.»

روبرو شدن به اینکه « بوزون» نام علمی یکی از ذرات بنیادی؛ مأخوذ از نام دانشمند کوانتم فیزیک هندی و شرقی میباشد؛ مرا به شدت هیجان زده  کرد و در عین حال متعجب؛ که چرا طی مطالعات نسبتاً زیادی که در مورد نموده بودم؛ موضوعی با این اهمیت مورد تذکار قرار نگرفته بود. در گام اول از جناب دکتور سید احمد جهش؛ تمنا کردم تا معلومات بیشتری در مورد لطف نمایند و در عین حال خود؛ به کنجکاوی و تفحص پرداختم.

محترم دکتور جهش؛ خیلی زود این اطلاعات را فرستادند:

 « دوست عزیز و گرامی افتخار صاحب!

با تقدیم احترامات اینک معلومات بیشتر در مورد ستندرا نات بوز پیشکش است:

او در اول جنوری سال 1894 در کلکته متولد شده هنوز در مکتب عالی بود که در امتحان ریاضی از صد نمره حایز یکصد و ده شد ؛ زیرا او سوالات را به چند طریقه حل نموده بود. ستندرا نات بوز بعد از ختم دانشگاه کلکته ابتدا در بخش فزیک دانشگاه متذکره و بعداً در دانشگاه داکه به تدریس و تحقیق در رشته فزیک متیماتیکی پرداخت. او همعصر اینشتاین بود. تحقیقات و آثار مهم او در کوانتوم مکانیکس در سالهای 1920 اساس بوز- اینشتاین  ستاتستیک و تیوری بوز- اینشتاین کاندنسیت را تشکیل داد.

کاندنسیت – یک حالت غیر عادی ماده است، زمانیکه اتومها در یک گاز خیلیها سرد  به یک سوپر اتوم کاندنسیت میکنند؛ رفتارآن ها مانند یک پدیده واحد میباشد. در این حالت اتومها نه به مثابهء پارتیکل یا ذره بلکه چون موج عمل مینمایند. ستندرا نات بوز این وضعیت را در سال 1924 پیشگوئی کرده بود. او در 4 فبروری 1974 فوت نمود.

مطلب فوق عاجل ترجمه شده است فکر میکنم از نظر فارسی قابل اصلاح میباشد.

با درود ها و شادباش ها»

طئ جستجو در انترنیت و خاصتاً ویکی پیدیا؛ به نام و تصویر و معرفی خیلی کوتاه ستندرا نات بوز دسترس پیدا کردم و رویهمرفته هنوز به اندازهء آنچه جناب دکتور جهش لطف نموده بودند؛ مطلب گیرم نیامده است. الا اینکه یک مورد خاطر نشان شده بود که دانشمندی آنچنان بزرگ یعنی ستندرا نات بوز؛ در امر چاپ مقالات خویش در مجلات علمی زمان مشکل داشت؛ یعنی مجلات متذکره حاضر نمیشدند آنها را چاپ نمایند. با آنکه ستندرا نات بوز به اینشتاین متوسل شد و آن نابغه نامبردار جهانی؛ مدد کرد تا مقالات ستندرا نات بوز درج مجلات علمی گردد. البته نویسندگان این متن؛ قید کرده بودند که اینشتاین مقالات ستندرا نات بوز را دستکاری و اصلاح می نمود.اینکه مناسبات اینشتاین و ستندرا نات بوز؛ چه جزئیات و اما و اگر داشت؛ به نظر این کمینه چنان اهمیتی ندارد که شخصیت، موقف علمی و مقام جلیل تاریخی بوز را تنزل دهد. همین که او توسط اینشتاین استقبال شده و مقالات و تیزیس ها و نظریاتش از تائید این نابغه برخوردار شده است؛ نشان میدهد که ستندرا نات بوز از مقامات طراز اول علم در زمانی معاصر اینشتاین بوده است.هیچ شکی وجود ندارد که ذواتی مانند اینشتاین مقالات ده های دانشمند معاصر خود را مرور و دستکاری ننموده و برای صاحبان آنها ارشاداتی ارائه نداده باشند. ولی همینکه چنین موردی در رابطه به دانشمندی هندی و شرقی؛ منحصراً نوشته و به میدیا داده میشود؛ بوی تند تبعیض سیاسی میدهد. تازه این تنها نیست. منجمله ویبسایت رادیو آزادی درج میکند:

«ذرهء هیگز بوزون از نام پژوهشگر بریتانیایی پیتر هیگز گرفته شده است. پیتر هیگز در سال 1964 مفکورهء موجودیت ذرهء بوزون را مطرح کرده بود.»

 http://da.azadiradio.org/archive/international_news/20120704/1090/2119.html?id=24634972

 

 بدون اینکه در مورد مقام علمی و اهمیت فرضیهء تکمیلی جناب پیتر هیگز انگلیسی؛ تردیدی داشته باشیم؛ می بینیم که مغالطه و طفره روی عمدی و حتی بیشرمانه ای؛ اینجا در کار است.اولاً تعدیل «بوزون هیگز» به «هیگز بوزون»؛ هدفمندانه میباشد و دقیقاً به خاطر انحراف توجه خواننده و دانشجو از وجود نام «بوز» در تسمیهء «بوزون» صورت گرفته است؛ چرا که بسیاری ها میدانند پسوند «ون» لزوماً در پیشروی خود نام دانشمند و کاشف و مخترعی را حمل مینماید. چنانکه ذرات متقابل «بوزون»؛ «فرمیون» نامیده شده اند و «فرمی» اشارت به انریکو فرمی دانشمند و فیزیکدان ایتالیایی – امریکایی (1901 – 1954) دارد.

 ثانیاً این مغالطه دیگر کاملاً خائینانه یا لااقل جاهلانه است که گفته شود:«پیتر هیگز در سال 1964 مفکورهء موجودیت ذرهء بوزون را مطرح کرده بود.» چنانکه دیدیم ستندرا نات بوز این وضعیت را در سال 1924 (چهل سال قبل) پیشگوئی کرده بود و به همین علت؛ پارتیکل مورد نظر «بوز- ون» نام گرفت و دیگر رادیو آزادی و رادیو بندگی و…؛ هیچکدام قادر نیستند؛ این حقیقت آفتابی را بپوشانند و یا خاک و دود کنند.ولی هندی ها و شرقی های مورد تبعیض و غبن امپراتوری اطلاعاتی امپریالیستی و صیهونیستی بائیستی جداً و با وسواس و غیرت و دقت تمام متوجه این تفتین ها و تلبیس ها و التباس ها بوده با افشا و خنثی ساختن به موقع و مستدل و مسجل آنها؛ جلو اتلاف و غارت ثروت های مادی و معنوی و افتخارات و شائیسته گی های خویش را بگیرند!
گفتنی است که با پیشرفت ها در علم فیزیک ذرات؛ چنانکه در مورد پارتیکل «فرمیون» واقع شد؛ پارتیکل «بوزون» هم دارای زیر پارتیکل های خود گردیده و لهذا نام علمی «بوزون» به ردیفی از ذرات بنیادی اطلاق گردید. به نظر میرسد جناب پیتر هیگز؛ نظراتی تکمیلی درمورد یکی از این زیر پارتیکل های «بوزون» قایم نمود.ولی اینکه در مجموع ذرات جرم بخش به اتوم ها یعنی «بوزون» ها کشف تنهایی و منحصر به فرد ایشان به لحاظ نظری باشد؛ واضحاً پذیرفتنی نیست و تلاش به جهت القای چنین مفهوم یک جنایت علمی و خیانت سیاسی میباشد. حتی این خیانت و جنایت علیه اینشتاین هم متوجه میگردد چرا که فرضیه ها و تئوری های؛ هم مربوط به ردیف ذرات «فرمیون» و هم مربوط به ردیف ذرات «بوزون» – چنانکه توسط جناب دکتور سید احمد جهش آگاه شدیم؛- اساساً از سرچشمهء نبوغ او بر میخیزند.

++++++++

 به اجابت خواست عزیزانی که میخواهند در مورد اَبَر لاتوار سرن و طرز کار و اهداف و دستاورد های آن بیشتر و مفصل تر بدانند؛ نیز خواهم رسید. اما اجازه دهید به دو نکتهء عطفی دیگر هم اشاراتی داشته باشم.

 1 – دوست گرامی انجنیر احمدالله سابق استاد در حربی پوهنتون فعلاً مقیم در تورنتوی کانادا طی ماه های اخیر؛ با اینجانب چندین تماس تلیفونی داشتند. انگیزهء تماس؛ خوانش کتاب «گوهر اصیل آدمی» توسط خود شان و دوست دیگرشان محترم انجنیر سیدحکیم الله بود که همچنان سابقاً استاد در حربی پوهنتون بوده اند. من؛ با این عزیزان شناخت قبلی نداشتم و کتاب نیز توسط دوست دیگرشان از اروپا به ایشان پُست گردیده بوده. به هرحال تماس ها و سخنان نوازشگرانه شان بیحد برایم الهامبخش و تقویت کننده بود. از آن گذشته اخیراً هردوشان صد صد دالر پول نقد نیز فرستادند و پس از اینکه از دریافت مبالغ مذکور از طریق ویستریونین؛ اطمینان گرفتند؛ فرمودند که از نشر کتاب ها و آثار بعدی هرچه زودتر برایشان خبر دهم.

گفتنی است که منجمله با استفاده از این امداد؛ توانستم محل بود و باش خود در دهلی حاره ای را با ایرکاندیشن مدرن گازی؛ تجهیز نمایم!

 +++++++

 2 – دوشیزهء دانشجوی فرهیخته «الف-الف» توسط یکی از اقارب شان که به هند تشریف آوردند؛ پیغام و پرسش سترگی فرستاده بودند:

 «من کتاب گوهر اصیل آدمی را درست نمیدانم که برای چندمین بار خوانده ام و هنوز قصد دارم بار ها بخوانم؛ چرا که با هر بار خواندن بسیار چیز های نو یاد میگیرم و هم بیشتر لذت می برم. اول ها خیلی سوال های مختلف پیشم پیدا میشد؛ لاکن رفته رفته سوال هایم را خود کتاب حل کرد. مگر یک سوال کلان هیچ برایم حل نمیشود و بسیار در آن حیران میمانم و آن اینکه پری (قهرمان نمایش و داستان) آخر سه طفل را گرفته کجا رفت؛ حالا کجاست؟ باز میگردد یا نه؟ چطور بدانیم که کودکان دارای گوهر اصیل آدمی چه قسم بزرگ میشوند و از آنها چه انسانهایی ساخته میشود؟»

بدبختانه یا خوشبختانه برای این دوشیزهء با فضل و فرهنگ و دانش بزرگ؛ پاسخ کوتاه و حی و حاضر ندارم؛ الا اینکه صورت کشف گوهر اصیل آدمی طی مقالات و گفتار های ضروری ارائه گردد و بعد پیامد ها به تشریح و تحلیل و پیشبینی گرفته شود. اما فقط یک اطمینان را به ایشان میدهم که به عالیترین وجه؛ کتاب گوهر اصیل آدمی را درک و دریافت نموده اند. مبارک شان باد!

 +++++++++

 اینهم برای اجابت خواست چندین تن از عزیزان؛ یک مقاله نسبتاً غنی و عامفهمِ بر گزیده.

معلوم میشود که این مقاله چند سال پیش نگارش یافته؛ با آنهم خواندنی و حاوی اطلاعات ضروری بسیار است.

 سرن کجاست؟

سرن(CERN) بزرگترين مجموعه آزمايشگاهي دنيا در زمينه فيزيك ذرات بنيادي و فيزيك هسته اي است.

اين مجموعه عظيم و منحصر به فرد در حاشيه شهر ژنو سوئيس در شهر ميرين و در مرز مشترك فرانسه و سوئيس واقع شده است. سرن در 29 سپتامبر سال 1954 ميلادي توسط سازمان اروپائي تحقيقات هسته اي شكل گرفته و در طي اين مدت نزديك53 سال توانسته نقش بسيار موثري در رشد و توسعه علم فيزيك داشته باشد. تحقيقات و آزمايشها و پژوهشهاي انجام شده در اين مركز و كسب جوايز متعدد توسط دانشمندان و پژوهشگران فعال اين مركز معتبر علمي دنيا (از جمله6  جايزه نوبل) خود نشان از اهميت سرن در عرصه تبادلات علمي دنيا دارد. دولت سوئيس بعنوان پايه گذار اصلي سرن (به همراه 11 كشور اروپائي ديگر) در پنجاهمين سال تاسيس سرن و بعنوان هديه، مركزى به نام «جهان علم و نوآورى» را كه يك مركز شبكه اى جديد و نيز مكانى براى بازديد علاقه مندان است، به اين سازمان اهدا كرد.

در اين مركز تحقيقات فيزيك هسته اي و ذرات بنيادي كه مهمترين هدف آن “كشف رازهاى مبداء جهان”تعريف شده است هم اكنون بيش از 3000 فيزيكدان و مهندس بعنوان كاركنان مقيم در زمينه هاي مختلف نظري و آزمايشگاهي مشغول به كار هستند. در سرن همچنين بيش از 6500 دانشمند از 500 دانشگاه 80 كشور دنيا به صورت بازديدهاي كوتاه مدت به سرن مي آيند. به گفته «چارلز كلايبر» وزير علوم و پژوهش هاى سوئيس، در50 سال گذشته سازمان اروپايى تحقيقات هسته اى، كانون همايش و ملاقات دانشمندان مختلف جهان با ريشه هايى از تمامى ملت ها، فرهنگ ها، مذاهب و اقوام بوده است. كلايبر در مراسم جشن پنجاهمين سالگرد تاسيس «سرن» گفت:

در اين مركز مناقشات و دشمنى هاى سياسى به هيچ وجه راه ندارد و حكمفرمايى همين روحيه باعث شده است اين سازمان بتواند در چگونگى شكل گيرى تفكر انسان نسبت به طبيعت و آغاز جهان كمك هاى قابل ملاحظه اى داشته باشد“.

به جز سوئيس 11كشور اروپائي ديگر كه در تاسيس پروژه سرن همكاري داشتند عبارت بودند از:

آلمان، بلژيك، دانمارك، فرانسه، يونان، بريتانياي كبير، ايتاليا، يوگسلاوي، هلند، نروژ و سوئد.

و البته بعدها نيزكشورهاي  اتريش (۱۹۵۹)، اسپانيا (۱۹۶۱-۱۹۶۸ و بعد ۱۹۸۳)، پرتغال (۱۹۸۶)، فنلاند (۱۹۹۱)، لهستان (۱۹۹۱)، مجارستان (۱۹۹۲)، جمهوري چك (۱۹۹۳)، اسلوواكي (۱۹۹۳) و سرانجام بلغارستان (۱۹۹۹) به عضويت آن درآمدند.
اين كشورها اعضاي اصلي اداره كننده سرن هستند و از لحاظ اداري- مالي تامين كننده عمده هزينه هاي مالي سرن هستند. اين كشورها ساليانه حداقل مبلغي بالغ بر 5 ميليون يورو پرداخت ميكنند كه صد البته بسياري از اين كشورها علاوه بر مبلغ حداقل فوق، جهت هزينه هاي بسياري از پروژه هاي سرن بصورت مستقيم و غير مستقيم مبالغ ديگري در نظر ميگيرند، مثل آلمان و ايتاليا كه تنها براي يكي از پروژه هاي سرن به اسم (LHC) تاكنون بيش از 300 ميليون يورو هزينه كرده اند. بزرگترين برنامه كنوني سرن، علاوه بر تحقيقات گوناگون در زمينه فيزيك هسته اي و ذرات بنيادي، اجراي پروژه بزرگ (Large Hadron Collider) يا همان” ابرتصادم گر هادرونى”است كه به عنوان بزرگترين پروژه تحقيقاتي جهان شناخته ميشود. ابرتصادم گر هادرون يك شتاب دهنده  ذرات با انرژى و پيچيدگى بى نظير و بى سابقه است كه نتيجه آن همكارى و مشاركت جهانى براى آشكارسازى بخش پنهانى از حقيقت است.
دسته دوم از كشورهاي مشاركت كننده در سرن، شش كشور آمريكا، روسيه، ژاپن، تركيه، هند و اسرائيل هستند كه بعنوان ناظر در سازمان تحقيقات هسته اي سرن حضور دارند. اين كشورها هم سهم و مشاركت فعالي در انجام پروژه هاي تحقيقاتي سرن و همچنين در تامين هزينه هاي مالي و تجهيزات سرن دارند. براي مثال تاكنون ايالات متحده رقمي بالغ بر يك ميليارد دلار براي پروژه LHC هزينه كرده است.

و اما دسته سوم از كشورهاي مشاركت كننده در سرن، كشورهاي غير عضو سازمان اروپائي تحقيقات هسته اي هستند كه در برنامه هاي مختلف تحقيقاتي سرن مشاركت دارند. اين دسته كه شامل 26 كشور است عبارتند از:
الجزاير، آرژانتين، ارمنستان، آذربايجان، بلاروس، برزيل، چين، كانادا، كرواسي، قبرس، استوني، گرجستان، ايسلند، ايرلند، مكزيك، مراكش، پاكستان، پرو، روماني، صربستان، اسلوني، آفريقاي جنوبي، كره جنوبي، تايوان، اوكراين و ايران.
اين كشورها بسته به توانائي هاي علمي و تحقيقاتي خود مي توانند در پروژه هاي آزمايشگاهي و نظري سرن شركت كنند. در حقيقت، عمده ترين بهره اين كشورها از همكاري با سرن، تماس نزديك و خارج از محدوديت هاي متداول (سياسي) با تكنولوژي نوين و كسب مستقيم دانش علمي و فني است.

بعد از عضويت رسمي ايران در سرن در سال2001 ميلادي و همكاري با سرن در زمينه پروژه بزرگ LHC و ساخت و تامين قطعاتي از اين پروژه هم اينك هفت پژوهشگر و سه دانشجو دوره دكترا در زمينه فيزيك ذرات بنيادي در سرن مشغول پژوهش و تحقيقات هستند و همچنين قرار است دو دانشجوي ديگر دوره دكترا به اين جمع اضافه شود. لازم به ذكر است كه مشاركت انفرادي فيزيكدانان ايراني در سرن به قبل از سال2000 بر مي گردد.
شتابدهنده خوشه هاي پروتوني LHC با محيطي بالغ بر 27 كيلومتر

هدف از پروژه LHC ساخت دو پرتو پرانرژي پروتوني با انرژي بيش از Tev 7 است كه با برخورد دادن اين دو پرتو و آشكارسازي ذرات حاصل از اين برهمكنش ساختار دروني مواد و ذرات بنيادي سازنده آنها شناخته مي شود. پروژه LHC با بودجه اي بالغ بر شش ميليارد دلار از سال1995 شروع شده و راه اندازي آن و شروع آزمايشهاي مربوطه براي انتهاي سال 2009 پيش بيني شده است. بد نيست بدانيد هزينه ساختماني اين شتابدهنده كه در آن نصب مي شود بالغ بر 500 ميليون فرانك سوئيس است و پيش بيني مي شود كه هزينه نهائي آن بعد از انجام تمام مقدمات و آزمايشات در نهايت بالغ بر 10ميليارد يورو شود.

قبل از هر چيزي لازم است بدانيد كه براي پروژه LHC، چهار آزمايش بزرگ با آشكارسازهاي بسيار زياد طراحي شده است كه در چهار محل تلاقي دو پرتو پروتوني قرارگرفته اند.اين آزمايشها عبارتند از:

LHCB-ALICE-CMS-ATLAS

هر كدام از اين آزمايش هاي چهارگانه شامل مجموعه عظيمي از آشكارسازهاست كه كار ساخت آنها توسط مراكز تحقيقاتي مختلف و دانشگاهها و شركت هاي بزرگ صنعتي در سراسر جهان در حال اجراست.

همكاري ايران در آزمايش CMS با عنوان “ميز نگهدارنده آشكار ساز HF و محفظه استوانه اي پوشاننده آن” بود و با انتقال دانش فني مربوطه به شركت هپكو اراك بعنوان مجري اين آزمايش به انجام رسيد.

اين ميز بايد بتواند قطعاتي به وزن حدود 200 تا 300 تن را تحمل كند كه اجزاي آن با فاصله ميليمتري از يكديگر باز و بسته مي شوند . اين ميز در حقيقت يك دستگاه مكانيكي با تلورانس بسيار بالا به شمار مي رود كه هزينه ساخت آن نيز برعهده ايران است. (مبلغي بالغ بر 600 ميليون تومان)

دكتر محمد محمدي، متخصص فيزيك ذرات بنيادي و سرپرست گروه سازنده شتاب دهنده سرن در ژنو، كه از طرف دانشگاه فلوريدا اين مأموريت را عهده دار شده است در اين زمينه مي گويد:«براي ايران، موضوع اصلي فعاليت هاي پژوهشي از اين قبيل، دستيابي به منافع اقتصادي آن نيست، بلكه منفعت اصلي، دستاوردهاي علمي است كه از طريق مشاركت در يك پروژه علمي بين المللي، آن هم در بالاترين سطح پژوهش در حوزه فيزيك ذرات بنيادي نصيب كشورمان مي شود.» همچنين براي آزمايش CMS چهار لايه مختلف از آشكارسازهاي RPC در دو قسمت انتهائي استوانه آن در نظر گرفته شده است كه بايد سه لايه آن براي سال2007 ميلادي و لايه چهارم براي آزمايش سال2010 آماده باشند. در ساخت PRC هاي CMS چهار كشور ايتاليا، كره جنوبي، چين و پاكستان همكاري ميكنند. در مورد ساخت لايه چهارم PRC هايCMS هم اكنون كشورهاي هند، ايران، كره و پاكستان مشغول بررسي براي قبول مسئوليت هستند و در نهايت با همكاري كشور ايتاليا انجام خواهد شد. در صورت موفقيت ايران در كسب مسئوليت ساخت RPCهاي لايه چهارم CMS در داخل كشور، اين پروژه اولين مشاركت آزمايشگاهي ايران در يك آزمايشگاه بزرگ بين المللي خواهد بود.در انتها لازم به يادآوري است كه بدنبال مشاركت موفقيت آميز ابتدائي ايران در CMS پروژه تور(grid)  را نيز به موارد همكاري ايران و سرن ميتوان اضافه كرد. در باب معرفي مختصري از پروژه تور(grid) بايد گفت همانطور كه وب براي به اشتراك گذاردن اطلاعات در اينترنت است، تور يك سرويس نرم افزاري براي به اشتراك گذاردن توان محاسباتي و فضاي ذخيره داده ها بين كامپيوترهاي متصل به اينترنت است و هدف نهائي از آن ايجاد يك شبكه وسيع جهاني محاسباتي و اطلاعاتي است.

http://3kallepook-sampad.blogfa.com/cat-1.aspx

++++++++++++++

عزیزان عطشان اطلاعات و دانستنی های فراتر و تصاویر و نمودار های بیشتر میتوانند «سرن (CERN)  یا سازمان اروپایی پژوهش‌های هسته‌ای» و یا نام های علی البدل را به مرورگر های انترنیتی داده سرچ کنند؛ اطلاعات حقیقتاً حجیمی در مورد به زبان فارسی دری وجود دارد.