گرامی باد یادمرحوم استاد اولمیر

گرمی باد یاد اولمیر

استاد اولمیر هنرمند جاویدانه
استاد اولمیردرساب 308 خورشیدی در قریه نوتیه پشاور تولد گردید، ازکودکی با هنرموسیقی بزرگ شد. یعنی در کنار دروس مکتب، نزد استاد جعفرعلی گرُ گذاشت ومدت شش سال اساسات موسیقی وآرمونیه وآوازخوانی را آموخت. آستاد اولمیر درآوان کوکی پدرش راازدست داد و چند سال بعد مادرش نیزبا کاروان عدم هم راه گشت و استاد درحمایت کاکایش قرارگرفت. کاکایش اورا منحث فرزند خویش خوب سرپرستی نمود ودخترش با استاد نامزاد نمود. کاکایش نیزد اورا جهت آموزش بیشتر هنری به موسیقی دانان دیگر معرفی ورنمایی کرد اما وقتیکه اولین آهنگ استاد با استاد سبزعلی ازرادیو پشاورنشرگردید وچند ریکار نیزاز وی ثبت شد، نسبت نا موزون بودن آواز جوان استاد با سبزعلی خان، خشم کاکایش را برافروخت وپرابلم های خانوادگی آغازشد. اودرسن 18 ویا 19 سالگی قرارداشت یعنی در 1329خورشید جهت اشتراک درمراسم استقلال افغانستان کابل آمد و دیگر برنگشت. وی بریاست مستقل قبایل خودرا معرفی کرد. محمد امین شاعر معروف زبان پشتو که بعداٌ به ملنگ جان شهرت یافت، با استاد معرفی گردید. ملنگ جان استعداد هنری اولمیر را میدانست اشعار فلکلور ولندی های پشتو واشعار خود را برایش تهیه میکرد، منلگ جان خود منتظم موسیقی بخش پشتو در رادیو افغانستان وقت بود ، از همین طریق استاد اولمیر دررادیو راه پیدا کرد. با وجودیکه در آنزمان فرهنگ سنتی دیوارصخیم برای هنرمند شدن بود، یک تعداد محدود جوانان مانند استاد اولمیر که علاقه، استعداد ودانش هنری داشتند، بدامن هنرچنگ میزدند بدبختانه رقابت های نا سالم سد پیشرفت آنها میگردید. جای آن دار که ازکمک وتشویق ودلسوزی مرحوم استاد نبی گل یاد آورشوم، استاد نبی گل رابطه استاد اولمیر را با رادیوخیلی محکم نمود وبا کمک ملنگ جان برای استاد اولمیر یک اتاق درزیرزمینی های تعمر رادیو افغانستان وقت که درپل باغ عمومی موقعیت داشت، تدارک دیدند. کارهنری استاد با رادیو اینطورآغازید. آن وقت نشرات رادیوافغانستان مستقیم بود یعنی استدیو ضبظ برای پروگرامها وآهنگهای موسیقی وجود نداشت و پروگرام مستقیم نشرمیشد، در وفقه پروگرامها استاد میخواند، تا شنونده توقف رادیو رااحساس نکند. درآنزمان تعداد سراینده گان خیلی محدود وانگشت شماربود و استاد مرحوم ازجمله اولین ها بشمارمیرفت. استاد اولمیر انسان خیلی بی آلایش، فقیر مشرب، گوشه گیر ومحجوب بود، اوعاشق میهن، شعر وموزیک بود، همیشه با خود زمزمه میکرد، باهیچ کس سرکارنداشت، جزدرجواب سلام همکاران سلام میگفت وراه خودرا میگرفت.
استاد اولمیر شاگردان خوب نیزتربیه کرد ازجمله نعمت الله، سیدعلم؛ طلا محمد وایوب را میتوان نام برد. کمپوژ اهنگهایش خیلی ناب بود وتا امروز شنوندگان خود را دارد. او درپیدا کردن ویا انتخاب شعر تشویش نداشت، زیرا شاعران مشهور چون ملنگ جان، محترم نصرالله حافظ، مرحوم امان الله سیلاب، سنب گل وغیره شاعران محبوب پشتو زبان را درکنار خود داشت، وازاشعارشان استفاده مینموئد. استاد اولمیرمانند همه ما وشما تنها بدنیا آمد مگر خلاف امرطبیعی تنها زیست، وتمام عمر را درهجران به پایان برد. او ازنوجوانی تا پیری دریکی ازاتاق های عمارت رادیو تلویزیون ملی زندگی کرد، درحقیقت درخانواده بزرگ با کارمندان”رادیو تلویزیون ” ایام گذراند، همه کارمندان اورا چون پدرمحبوب میداشتند واز احترام عام وخاص برخوردار بود. او مدت تقریباٌ چهل سال زندگی خویش درخدمت هنرموسیقی بود، ازطریق صدایش آیئن عشق وطن پرستی را بتمام علاقه مندان آوازش درسرتاسرافغانستان انتقال داد. شانزده آهنگ در تلویزیون ملی و چهار صد آهنگ به آرشیف رادیو ازخود بجا گذاشت، با آنکه مدت چندسال در استدیو های کهنه رادیو درپل باغ عموی سرود مگر نسبت پرابلم که فوقاٌ اشاره شداثر از آن دوره دردست نیست. هنگامیکه آهنگ ” وطن جنت نشان دی – گلان په کی کارمه” را سرود ویا زمانیکه آهنک “ای زما وطنه دلعلونه زمانه زما” ویا آهنگ ” نوی محفل نوی ساقی نوی سازونه کنه” سرود قلوب همگان رااشغال کرد. در اواخرعمرش به سختی زیست، زیرا در اثرحادثه ترافیکی دست وپای چپش صدمه دید وازآن به بعد پریشان گردید. با جودیکه در ان زمان مورد توجه خاص مسوولین رادیو تلویزیون قرارداشت ازوضع صحیی اومراقبت میشد وانتقالش شفاخانه بدوش چند نفرمسوول گماشته شده بود، اما تنهایی خود یک مایوسی بزرگ برایش بود . زمانیکه از تصادم وی مطلع شدم با شوهر مرحومم عاجل خودرا به شفا خانه علی آباد رساندم ، چند روز بعد دوباره از وی عیادت کردم، دیدنم دربستر بیماری برای شاگردانش کمپوژمیساخت. اوعاشق میهن بود تا دم مرگ عاشقانه بیاد وطن سرود بخصوص آهنگ { دا می د بابا وطن، دا می د دادا وطن} او رازندگی جاویدانه بخشید . استاد در خارج از کشور نیز برای اجرای کنسرت با گروپ هنرمندان سفرکرده بود که میتوان از کشور تاجکستان، هند، چکوسلواکه وقت، پاکستان نامبرد. اودر سال 1350 خورشید لقب استادی را بدست آورد ودوبارمنحیث آواز خوان درجه دوم و درجه اول نایل شد، جوایز مطبوعاتی را از ان خود کرد. تا حال چندسال از وفات وی میگذرد نسل جدید که درخارج ازافغانستان تولد شدند و به هنر رو آوردند، عشق وطن ازاثر آن آهنگ { دا موژ زیبا وطن} در ایشان ایجاد میشود وهنرمندان جوان آنرا عاشقانه بیاد وطن میسرایند، کسب شهرت میکنند. { سینه که سوزعشق وطن درآن نباشد پاره به } بلی استاد باسینه چاک زسوزعشق وطن در سال 1361 خورشیدی به جاویدانگی پیوست و درجوار زیارت شاه شهید پادشاه آرامید.
در سالهای 1371 و1372 خورشید، باران راکتها قدرت طلبان ئو متعصبین هنر وفرهنگ زندهارا بگور برد ومرده ها را از گور بیرون آورد، مفبره فقیرانه او نیز از بین رفت. با اظهار سپاس از نماینده پارلمان افغانستان خانم ملالی جویا ، بتاریخ هشت اکتوبرسال 2006 میلادی مقبره آن مرد بزرگ را ترمیم نمود . روح استاد شاد باد .
شما را به شنیدن چند آهنگ استاد وبیانیه خانم جویا دعوت میکنم به لینک زیر مراجعه نماید
نوت : فوتوی استاد ازسایت رشاد احمد وبعضی معلومات نیز از ویکیپیدیا اقتباس گردیده است.

watch اولمیر
watch اولمیر #2
watchاولمیر #3