کنار یار – نوشته نذیر ظفر – ورجینیا – امریکا

nazir zafar_esalat

آندم که یار هدهد ای شیرین ترانه بود

چون غرفه ای بهشت برین آشیانه بود

آندم که من مجسمه بودم به دیدن  اش

او نقشی دلـــفریب به  دیوار خانه بود

هر نگــــــــهتی نگاش دل آرام مینمود

یادش بخــیر باد چه شیرین زمانه  بود

پــیرو جوان ز دیدنش انگشت میگزید

یعـــــــنی که انتــخاب دلم عا قلانه بود

این را ز یار لب شکر  خود شـنیده ام

هر عشوه ام بسوی (ظفر) دلبرانه بود         

امکان ثبت دیدگاه وجود ندارد.