این شعر زیبا بنام « رفـــیــق» : از فرهاد سجودی پیشکش حضور تان میگردد

طبعم دُچارِ شعر و ترنُم شده رفیق
در ازدحامِ حادثه ها گُم شده رفیق

تا آشنای مریم و عشق و غزل شدم
نامم حدیث و قصه ی مردُم شده رفیق

مغرور نه، حسود نه، بد هم که نیستم
در باور تو سوء تفاهُم شده رفیق

تو ماجرای عشق مرا خوانده ی درست؟
آغاز از رُمانِ تبسُم شده رفیق

بار نخست نیست که می خوانم عشق را 
شاید که بارِ یک صد و بیستُم شده رفیق