فرمان مادرِ عبدالرحمان خان.
این مقاله را در چند نوبت بخوانیم تا بدانیم که چرا باید به خود بیاییم؟
بخش سوم و نهایی
نوشتهی محمد عثمان نجیب
نه می دانم چی پیش آمد که تاجیک تباران و اقوام ساکن در خراسان و پارسی زبان های پیشا ظهور احمدشاه درانی و پسا سقوط نادر افشار با آن همه غنای کلتوری، فرهنگی و اقتدار به سقوط یک باره تن دادند و هرگز سربلند نه کردند؟ ایران همچنان بر عکس توانست اصالت زبان پارسی را نه تنها نگاه داشت بل در باروری آن سعی بلیغ به خرچ داد و پارسی زبانان مدیون کار های مداوم دانشمندان و فرهیختهگان ادب فارسی ایران زمین است نه آخوند های زشت کردارِ ایران.
سر رشتهی بزرگان پارس زبانان تاجیک و هزاره و ازبیک از ۲۸ رجب سال ۱۱۶۰ هجری قمری مطابق ۱۵ جولای یا ۱۷۴۷ حدود یک ماه پسا قتل نادر افشار و تاج گذاری احمدشاه ابدالی به افول رفت.
تاجیک تبار ها و پارسی زبان ها راهی جزء دو انتخاب نه دارند:
اول- تن دادن به ذلتِ مادامالعمر و پی کوچی های ملیگرا! رفتن و مالیه پرداختن برای عشرتِ آنان.
دوم- مقاومت برای شهروندی داشتن دست اول و بدون تبعیض و بدون پنجاه فیصد دروغ.
با آن که تشکیل ارتش احمدشاه ابدالی بیشتر غلجایی ها و ازبیک ها و هزاره ها و همه تحت فرماندهی نادر افشار بودند اما نقش اساسی هزاره ها و ازبیک در رهبری و تصمیمگیری ها چندان مهم نه بود و تقریباً به حیث گروه های پیشمرگه مورد استخدام قرار میدادند. به روایت تاریخ های غبار و فرهنگ حتا احمدشاه ابدالی هم همه صلاحیت و اقتدار را برای عشیره و قبیله و قوم خود تقسیم کرد.
ادامه خواندن خانهی کرایی دیده بودیم، وطن کرایی نه: محمد عثمان نجیب