اول – برای ریسک کردن دیر نشده است (۳۰ ) سالگی با آرامی ولی با سرعت زیاد از شما عبور خواهد کرد. همه توقع دارند که آدم بالغ و عاقلی هستید و می دانید چه هستید و چه می خواهید ولی به توقعات دیگران گوش ندهید. اگر از شغل و تخصص و موقعیت خود راضی نیستید هنوز شانس تغییر وجود دارد و جسارت به خرج دهید. در آینده، بیشترین افسوس از کارهایی است که در این دهه از زندگی تان انجام نداده اید.
دسته: جوانان
بــــاور هـــای غلط : پـــدرام کاظـــمــــی
ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻗﺮﻥ ۱۶ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺪﺗﯽ ﺟﺮﺍﺣﯽ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺷﺪ. ﭘﺎﭖ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺘﺎﺧﯿﺰ ﻗﻄﻌﺎﺕ ﺑﺪﻥ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﻨﻨﺪ! ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﻧﻔﺮ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﭘﺎﭖ ﻣﺮﺩﻧﺪ ﺑﻠﮑﻪ ﺍﺟﺰﺍﯼ ﺑﺪﻧﺸﺎﻥ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺭﺳﺘﺎﺧﯿﺰ ﮔﻢ ﻧﺸﻮﺩ! ﻗﺮﻥ ۱۷ ﺍﺩﻋﺎ ﺷﺪ ﻟﻤﺲ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﻗﺪﯾﺲ ﺩﺭ ﻓﻠﻮﺭﺍﻧﺲ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﻔﺎ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺯﯾﺴﺖﺷﻨﺎﺳﯽ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﮐﺸﻒ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ ﯾﮏ ﺑﺰ ﺍﺳﺖ، ﺍﻣﺎ ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻧﻬﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺷﻔﺎ ﻣﯽﺩﺍﺩ! ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺑﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﻣﻰ ﺁﻳﻨﺪ ﻧﻪ ﺍﺣﻤﻖ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﻣﻮﺯﺵ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ، ﺍﺣﻤﻖ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ! ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻭ ﺁﺯﺍﺩﻯ ﺍﻧﺴﺎﻥﻫﺎ ﺩﻓﺎﻉ ﮐﻮﺭﮐﻮﺭﺍﻧﻪ ﺍﺯ ﻋﻘﺎﻳﺪ ﻭ ﺑﺎﻭﺭﻫﺎﻯ ﻏﻠﻂ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮﺗﺮﺍﻧﺪ ﺭﺍﺳﻞ
آیا ریش سنت مؤکد است؟ دکتـور مـحـمـد فـــریــد یــونــس
درین اواخر در مطبوعات اجتماعی خواندیم که سطح رهبری کشور تاجکستان برای مبارزه با تندگرایی اسلامی مردم را وادار ساخته است تا ریش شان را بتراشند. برای توضیح این مطلب که آیا ریش سنت موکد است و یا خیر ، باید به یک سلسله توضیحات دیگر به طور خلاصه بپردازیم تا به نتیجۀ مطلوب برسیم. تاجکستان در اوایل قرن بیست و یکم همان اشتباه را میکند که مرحوم اعلحضرت امان الله در اوایل قرن بیستم کرده بود: تجدد گرایی ظاهری که مردم را مجبور به پوشیدن دریشی میکرد . امروز که نودو پنج سال سپری میشود ، اکثریت مطلق مردم افغانستان لباس محلی به تن میکنند مخصوصاً در شورای ملی کشور و در پایتخت کشور که همین جنبش مدرنیزه آغاز یافته بود. صد سال گذشت و هیچکس نخواست بداند که این اندیشه ، تفکر و ذهنیت است که یک جامعه را تغییر میدهد نه شکل و قواره ظاهری و لباس. سعدی علیه الرحمه چه زیبا گفته است:
تن آدمی شریف است بجان آدمیت — نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی بچشمست و دهان و گوش و بینی—چه میان نقش دیوار و میان آدمیت
ادامه خواندن آیا ریش سنت مؤکد است؟ دکتـور مـحـمـد فـــریــد یــونــس
مـــرتــضــی مــیــســـی کیــســـت؟ : ارسالی احــــمــد دارو
مرتضی معروف به «میسی افغانستان» از ولسوالی جاغوری به کابل سفر کرده واز مسوولان فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک خواهان دیدار بالیونال مــیــســی فوتبالر مشهوراسپانیایی میباشد. مرتضی فرزند محمد عارف پنج سال عمر دارد و در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی بدنیا آمد و در آنجا زندگی مینماید. این کودک از خریطه پلاستیک، لباس شماره (10) میسی را برتن خودش دارد و به نام این بازیکن جهانی در دور ترین روستای کشورما فوتبال بازی میکند. پدرش در مورد اینکه چگونه برای مرتضی لباس میسی را از پلاستیک ساخته و به تناش کرده بود میگویند: « مرتضی به فوتبال زیاد علاقه دارد و یکبار از من خواهش خرید لباس ورزشی کرده بود.
من به خاطر تداوی بیماری به کابل آمده بودم پسر دیگرم همایون تصویری از مرتضی را که موهایش را به گونهای میسی تیار کرده بود ٬ با همان لباس میسی از پلاستیک ساخته بود را به فیسبوک نشر کرد و پسر برادرم به من زنگ زد که همایون موی مرتضی را به گونهای دیگر تیار کرده و آن را به فیسبوک نشر کرده است، من ناراحت شدم و نمی دانستم که روزی مرتضی با این لباس شهرت جهانی مییابد».
خانواده مرتضی از مسوولان فدراسیون فوتبال خواسته است که زمینهی ملاقات میسی که گفته بود با کودکی که لباس او را از پلاستیک ساخته و آرزوی دیدار دارد٬ زمینه ملاقات را مساعد سازند.. محمدعارف پدر مرتضی میگوید در صورتیکه مرتضی با میسی ملاقات کند از او میخواهد که برای ساختن یک استدیوم فوتبال در جاغوری همکاری کند که تا مرتضی و کودکان دیگر درآن بازی کنند و کدام خواست دیگر شخصی ندارد.
ادامه خواندن مـــرتــضــی مــیــســـی کیــســـت؟ : ارسالی احــــمــد دارو
اقتباس مضمون از سایت استقلال : جاسوس انگلیسی که درمسجد “پل خشتی” جماعت میداد که بود؟
مهد ی آخرین مطالب, آمریکا, اسلامی, تحلیل ویژه, مطالب ویژه, مقالهها:
بمنظور داخل شدن به عمق بازی { سازمان جاسوسی انگلیس} mi6 در افغانستان و منطقه ، نخست عمق استراتیژی انگلیس ها را در دشمنی با جهان اسلام ،به توضیح گرفته و سپس می پردازیم به نخستین حرکت و عملکردهای mi6 {سازمان جاسوسی انگلیس} با ارسال جواسیس در لباس ملا و عالم در افغانستان.
{ چگونه اسلام را نابود کنیم ؟ } عنوان کتابیست که تهداب سازمان های استخباراتی {mi6, mi5 } انگلیس راتشکیل میدهد. این کتاب دو قرن پیش توسط مغز های متفکر استراتیژیست انگلیس برای تطبیق استراتیژی های درازمدت خود در جهان اسلام تهیه و آنرا اساس گذاری سرخط سیاست های خارجی و سلطه جوی خود در حال و آینده های دور قرار دادند و میدهند. “مستر همفر” جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی در کتاب خاطرات خود در باره تطبیق مواد های این کتاب {چگونه اسلام را نابود کنیم؟} می نویسد : { بعد از بسیار جنگ ها و تجربه ها در یافتیم که به هیچ وجه نمی توان با اسلام از درِ جنگ پیش آمد و آنرا از بین برد ؛ اندیشه ای رهبران دولت ِ بریتانیا ی کبیر بر آن شد که اسلام را با نقشه ای دقیق و حساب شده و با شکیبایی بس درازمدت از داخل نابود کنند ، درست است که ما سر انجام باید دست به کار نظامی بزنیم ، اما این تصمیم را در مرحله آخر ، زمانیکه کشور های اسلامی را به ضعف کشانده ایم ، به مورد اجرا در می آوریم ، ما به هر جز از پیکره اسلام چنان تیشه ای میزنیم که دیگر نتواند قوایش را جمع و اقدام به مقابله به مثل کند.}
یک فصل این کتاب را برافروختن آتش جنگ و شورش های داخلی و مرزی میان مسلمین و غیر مسلمین و نیز بین خود مسلمانان در کشورهای مختلف در طول زمان تا آنکه نیرو مسلمین به تحلیل برود و از اندیشه پیشرفت و یکی کردن صفوف خود غافل شوند و توان فکری و منابع مادی آنها از بین برود ، جوانان و نیروهای فعال و کار آمد شان نابود شوند و هرج مرج و نزاع در میان مسلمانان حاکم گردد ، تشکیل میدهد. به اساس تطبیق مواد ها ی همین کتاب بود که mi6 انگلیس { سازمان جاسوسی} منازعه یا خط مرزی دیورند و کشمیر را درکنار افغانستان و هندوستان در دو سوی پاکستان بعنوان پایگاه همیشگی و باب الورود خود بمثابه درد سر منطقه ، جاری نگهداشتن تنش های قومی میان مسلمانان و تطبیق اهداف خود در آینده های دور به میراث گذاشت.
هر نوع منازعه ، جنگ و قتل میان کشمیری ها ، پاکستانی ها و افغانها جاری نگهداشتن خون مسلمانان و فعال نگهداری آسیاب mi6 در منطقه بوده و است ؛ شکل گیری اداره و رهبری پاکستان در جغرافیای منطقه قبل از اینکه یک کشور مستقل اسلامی باشد یک تشکیلات مرموز و مافیایست که در راستای منافع منطقه یی قدرتهای بزرگ بخصوص انگلیس و امریکا رقم خورده ، رهبری و هدایت می شود.
انگلیس ها از وحدت و رشد فکری جهان اسلام در خوف بودند و هستند و سعی کردند با اعزام اجنت ها و جاسوسان ِ خود در افغانستان مانع رشد فرهنگ و فلسفه علمی اسلام گردیده و افغانها را در حیطه عقیده و خرافات از اصل اسلام دور و احساسات عقیدوی آنها را در گروی سحر و جادو نگهدارند و درتامین این مامول نمایندگان خود را در لباس پیر و حضرت و شیخ و طالب با عبا و قبا و دستار و چلتار آراسته به افغانستان اعزام نمودند تا اهداف سیاسی و استعماری خود را بوسیله همین فرستادگان مسلمان نما زیر چتر اسلام در افغانستان بدست بیاورند ، که مشت نمونه خروار از چند تن آنها و کارنامه های آنها که درکتاب ” افغانستان در مسیر تاریخ “از آنها ذکر بعمل آمده و در کتاب ” افغانستان تخته خیز استعمار” از صحفه ۲۳ الی ۲۸ کاملآ چهره های جواسیس را آفتابی ساخته است ، نام می گیریم: یکی از اجنت های مرموز و دست پروردگان انگلیس شخصی بنام مستعار سید حسین معروف به نقیب از طریق هندبریتانیوی در زمان حبیب الله خان وارد افغانستان و در جلال آباد در ناحیه چار باغ جا بجا شد ، که به شیوه پیر و مرشد دام تزویر سرراه مردم بی آلایش و باک طینت آن ولا نهاد و عقاید ِ پاک مردم را در ریا و ساحری بست و مردم را در جهل خرافات فروبرد ؛ مردم را علیه امان الله به قیام کشاند در محوطه اقامتگاه بهاری که بنام باغ نقیب شهرت یافت ، چرس را بنام بته فقیر مورد استفاده جوانان قرار داد و آب چرک دست و پا خود را منحیث آب تبرک و شفا بخش بالای مردم نوشانید.
توماس ادورا لارنس ، یکی از چهره های مرموز سیاسی انگلیس که در افغانستان مشهور به “حاجی پیرکرم شاه” شهرت یافته بود ، وی با عبا و قبا ملایی هرروز شعبده بازیها از خود کرامات نشان میداد و مردم را بر علیه دولت به شورش می کشاند و دعوت می کرد ؛ همین لارنس بود که هزاران قطعه عکس عریان ملکه ثریا را در بین مردم توزیع داشت ، این عکس ها بصورت فریبانه طوری مونتاژ گردیده بود که سر از ملکه ثریا و بدن از یک زن انگلیسی گرفته شده بود ، وی حتی در مسجد پل خشتی مردم را نماز داده است…..
ادامه خواندن اقتباس مضمون از سایت استقلال : جاسوس انگلیسی که درمسجد “پل خشتی” جماعت میداد که بود؟
بــحــال طفــلان وطــن صـــدق مــیـنـمایــد.
صدای زیبا از هنرمند مطرح کشور ســیــما تــرانه
سنگسار. : نوشته – نذير ظفر
نا مرد ها بفرق زنان سنگ مي زنند
تكبير گفته خنده كنان سنگ مي زنند
در هيچ ديني نيست چنين وحشت تمام
سنگسار ميكنند و عيان سنگ مي زنند
مشتي چلي و طالب و داعش ز اوج جهل
بر شيشه اي خداي جهان سنگ مي زنند
ان فاقدان غيرت و نا موس و دين و خاك
ديوانه وار از دل و جان سنگ مي زنند
لعنت. هزار مرتبه با أين پليديان
بي چون و بي چرا همگان سنگ مي زنند
روشنفکران واقعی از شبه روشنفکران معامله گر و کهنه روشنفکران سازشکار باید جدا گردد. نوشته: محمد داود سیاووش
پا برهــنــه بازگــــشــت : نوشــتــه مــاریـــا دارو
روی کدام دلیل چیزی و یا شخصی را دوست بداریم :ارسالی ثــریااحمدزی
مرد را به عقل و وقارش نه به ثروتش
زن را به وفایش نه به جمالش
دوست را به محبتش نه به کلامش
عاشق را به صبرش نه به ادعایش
مال را به برکتش نه به مقدارش
خانه را به آرامشش نه به اندازه اش
غذارا به کیفیتش نه به کمیتش
دانشمندد را به علمش نه به مدرکش
مدیر را ه عمل کردش نه به جایگاهش
نویسنده را به باورهایش نه به تعداد کتابهایش
شخص را به انسانیتش نه به ظاهرش
دل را به پاکیش نه به صاحبش
جسم را به سلامتیش نه به لاغریش
سخنان را به عمق معنایش نه بهگوینده اش
هرگاه به گفتار بزرگان عقیده داشته باشیم ٬ زندگی در مسیر اصلیش حرکت میدارد.
خرافات اجتماعی ترتیب کننده: ایمل نقشبندی -از کابل
به چه چیز خرافات خطاب میشود؟ بنیادهای اجتماعی آن کدامها اند؟ آیا هر تفکر و رفتاری پس از مدت زمانی به خرافات مبدل میشود؟ بالاخره عوامل خرافات کدامها اند؟
خرافات به معنای چیزی است که واقعیت ندارد و ساختۀ ذهن و فکر انسان است که پس از پیدایش به آن اهمیت میدهد و برای آن در زندگی خود اثر قائل میشود. در صورتیکه هیچگونه تاثیری در زندگی و حقایق هستی هم ندارد. مثلا فال گیری، سحر و جادو، و برخی از اماکن و امثال آن. از این رو با توجه به این مسئله، قرآن پاک کتاب درس زندگی بشریت است و برای کمال و سعادت بشر نازل شده است لذا با اموری که غیر واقعی، خیالی و خرافی است
ادامه خواندن خرافات اجتماعی ترتیب کننده: ایمل نقشبندی -از کابل
تحت عنوان (بابه خیرو ی بایسکیل ساز ) داستان کوتاه – نوشته ای شجاع رشیدی
خاطره ای تابستانی :- خاطره ها در زندگی بسیار زیاد اند، جاویدان و فراموش ناشدنی . هنوز هم بیاد دارم که در کوچه ای بالا تر از خانه ای ما کوچه ای حمام حاجی معلم بود و در دو صد متری آن کوچه یک بایسکیل سازی قرار داشت ،مرد سالخورده ای همیشه از سپیده دم تا غروب در دکانش مصروف ترمیم و پنجچری گیری بایسکیل ها میبود، و کسانیکه این پیر مرد را میشناختند بابه خیرو میگفتند ، گاه گاهی که از پیش دکان بابه خیرو گذر میکردم صدای او را از دور میشنیدم که با خود چنین زمزمه میکرد، بی بی صنم جانم ، انار سیستانم .
ادامه خواندن تحت عنوان (بابه خیرو ی بایسکیل ساز ) داستان کوتاه – نوشته ای شجاع رشیدی
شناخت طالبان : نوشته نذیر ظفر
ای طالـــب ِ دغـــــــا بخدا می شناسمت
از قتل و انتــــــحارو جفا می شناسمت
ده قاعده برای داستان نویسی – از نگاه نویسندگان مختلف : جمع آوری توسط سارا واترز – ترجمه : گیل آوایی
یک اشاره:
آنچه می خوانید، نظرات سی نویسندۀ انگلیسی زبان در رابطه با چرایی و چگونگیِ داستان نویسی ست که گاردین آن را در دو بخش منتشر کرده است. آن را به فارسی برگردانده ام با این نگاه که آشنایی با نظرات نویسندگان حرفه ایِ غیر فارسی زبان، می تواند برای دوستداران و علاقمندانِ به داستان و داستان نویسی مفید و حتی الهام بخش باشد.
فاجعه ی کوچ مسلمانان به غرب- نوشته ء : اسمعیل فروغی
مرگ اندوهبار و دردناک پسر سه ساله ی سوری در دریا و کوچ فاجعه بار مسلمانان از سرزمینهای پدری شان بسوی اروپای غربی ؛ قبل از همه مایه ی شرم برای دولتمداران غاصب کشورهای اسلامی ــ بخصوص کشورهای عرب حوزه ی خلیج فارس است . دولتمداران فاسد و عیاش کشورهای عرب حوزه ی خلیج فارس که هرسال صد ها میلیون دالر را صرف عیاشیها و تن پروریهای خود و بسته گان خویش مینمایند ، با بیشرمی تمام ، نتنها فقط نظاره گر این فاجعه ی کوچ مسلمانان از خانه هایشان هستند ؛ بلکه هنوزآتش بیشتربه هیزم جنگهای خانمانسوز کشورهای مسلمانی چون سوریه ، عراق ، افغانستان ، لیبیا و یمن هم میریزند . تا کنون هیچ کشور ثروتمند مسلمان ــ بویژه کشورهای ثروتمند عرب حوزه ی خلیج فارس حاضر نشده اند تا حداقل خیمه و خرگاهی برای پناهجویان جنگ در کشورهایشان برپا داشته ، بروی کودک مریض و محتاجی دست ترحم بکشند .
ادامه خواندن فاجعه ی کوچ مسلمانان به غرب- نوشته ء : اسمعیل فروغی
آغاز کن : مـــســعـود حـــداد
بشکن دیگر مهرسکوت ای هم وطن،لب باز کن
حال از قفس بیرون برآ، بالی بزن ، پرواز کن
بر تو نزیبد زیستن ،با ذلت وبیچاره گی
ای ملت آزاد منش، از برده گی اعراض کن
شمشیر عزت را بلند ، مثل نیاکانِ دلیر
در کف بگیر وصف شکن،ازعین وغین آغاز کن
گرکلبه ات آتش گرفت ازدست خونخواران،توهم
آتش بزن بر قصر شان، ازبیخ وبن انداز کن
ای ملت رنج آشنا! از روبهی کن اجتناب
رزم آوری را پیشه ات، مانند شیر وباز کن
« حداد » می خواهد ترا ،چون پاسدار آهنین
در راز ِرزمِ ضد جهل، اوراباخود همراز کن
مسعود حداد
15 اگست 2015
کشتار نا حق : نوشته نذیر ظفر
هر روز مردمــــان مرا زار میکشند
گاهی به خانه گاهی به بازار میکشند
امواج خون شده وطــــــنم از پلیدیان
در پیش چشم حضرت دادار میکشند
دو داستان از داستانهـای فولکوری کابل – داسـتان بـی بـی مهـرو علیه الرحمه : نوشته – شادروان محمد ناصر غرغشت
هنگامیکه جنگ دوم افغان وانگلیس درگرفت، دختری بس زیبا بنام بی بی مهرو علیه الرحمه، در یکی از قریه شمال کابل میزیست . یکی از جوانان ده که در خوشگلی ورشادت ممتاز بود از این دختر قشنگ را خواستگاری کرد. پدر ومادر دخترک از جوانی ومردانگی عزیز اطلاع کافی داشتند .بدون هیچ تعـلـلی به ازدواج آنان راضی شدند. پس از چندی مراسم عروسی برگذار شد؛ ودر آنشب عزیز هرقدر بچپ وراست نگریست جز اطفال کوچک وپیران سالخورده ندید. با تعجب پرسید که جوانان ده ورفقای من، کجا هستند ،چرا نخواسته اند باخوشی وشادمانی من سهـم بگیرند؟
بجوابش گفتند که همگان کمر همت بسته اند وبه جنگ دشمن رفته اند .
قصر های جالب : ارسالی پدرام کاظمی
در نگاه اول، شاید این هتل شبیه به لوکیشن سریالی کودکانه به نظر برسد، اما این سازهی اختاپوسی شکل، در واقع هتلی جادویی، مجلل و با شکوه است که از هم اکنون به لطف آب و هوای مدیترانهای، خود را برای پذیرایی از مهمانان تابستانی آماده کرده است. در ادامه کمی بیشتر با این هتل متفاوت در کشور فرانسه، آشنا خواهیم شد.
جنون آشکار : عبدالرحمن پژواک
شراب در سرم و دوست در کنار من است
بیار باده که امروز روزگار من است
خدای داند و من دانم و نداند کس
این وطن : میترا ارشادی عاصی
بردار ساز و نغمه برای وطن بزن
سازی برای جسم و تن بی کفن بزن
در خون تپیده خاک شده خاک این وطن
خنجر به قلب، چاک شده چاک این وطن
رسم کتاب خواندن از بین نخواهد رفت:ارسالی پدرام کاظمی
از اوائل قرن ۱۹ میلادی، مهاجرت وسیع مردم به شهر های بزرگ اتفاق جدیدی در روحیه بشر ایجاد کرد. ساکنین شهرهای بزرگ از نعمت ناشناس ماندن و گم شدن در اجتماع بزرگ لذت می بردند و این امکان را یافتند که به دور از حساب و کتاب های فامیل و قبیله در زمینه های مختلف رفتاری و اخلاقی و حتی شغلی جسارت به خرج دهند.
زندگی در شهر بزرگ به افراد فرصت می داد هر چیز جدیدی را امتحان کنند، از آریش و لباس های جدید تا آداب معاشرت و مراوده گرفته تا شیطنت های کوچک نظیر رفتن به سالن های عمومی موسیقی و تئاتر و حتی سرگرمی های نه چندان محترم … در ضمن شهروندان متوجه شدند دیگر لازم نیست همیشه در گردهم ایی های ثابت و هفتگیِ مذهبی در شهری که کسی آنها را نمی شناسد شرکت کنند.
ادامه خواندن رسم کتاب خواندن از بین نخواهد رفت:ارسالی پدرام کاظمی
تعریف مو: داکتر رفیع حمیدی
مو یک ماده طبیعی یا مصنوعی رشته ی(Keratin) بوده که از پیازک های مو(Follicles)، موجود در میانپوست(لایه ای از پوست که زیر رو پوست قرار دارد) رشد مینماید، مو شامل دو قسمت یعنی قسمت مرئی یا ساقه بوده که دارای حجرات مرده میباشد و قسمت نامرئی یا ریشه بوده که در آن پیازک مو قرار دارد و متشکل از حجرات زیادی میباشد. این فالیکل ها در تمام و یکی از ویژگی های معین حیوانات پستاندار بشمار میرود. مو همانند سایر موجودات زنده دیگر ضرورت به توجه دارد و چنانچه این امر تحقق نیابد، این موجود زیبا به مرور زمان صدمه خواهد دید.
。 وظیفه ی مو
- عایق بندی: این عمل را مو ها به دو روش زیر انجام میدهند.
1. مو یک مانع فزیکی بین هوای سرد خارج و جلد بدن است.