
ای غم مسوز تاب شرارم نمانده است
صبرم به آخر است و قرارم نمانده است
فریاد من به طارمی اعلی شده بلند
دیگر مجال ناله و زارم نمانده است
ادامه خواندن وعده ای فردا : محمد اسحاق ثناای غم مسوز تاب شرارم نمانده است
صبرم به آخر است و قرارم نمانده است
فریاد من به طارمی اعلی شده بلند
دیگر مجال ناله و زارم نمانده است
ادامه خواندن وعده ای فردا : محمد اسحاق ثنامیهــن بــه قـعــر دوزخ آتـش فتاده است
در چنگ دزد و جانی سرکش فتاده است
پیر و جوان و کودک ما غرق بحر خون
ادامه خواندن قعر دوزخ سروده ء – رسول پویانگفتند كه چهار زبان است اولى، يونانى بترتيب فارسى-درى، لاتينى و سانسكريت كه باستانى بودن زبان ، ادبيات غنى و تغيير اندك در هزارهَ اخير را مبنا و ملاك قرار داده اند .
اما اين مهم را همه ميداند كه زبان فارسى درى ياهمان فارسى باستان زبان كلاسيك اول جهان بوده و است نه دوم, چرا كه در نشست ادبى سه روزه برلين سال ١٨٧٢ ميلادى اروپاييان ياغربى ها بودند كه داورى مى كردند ولى شوربختانه در آن زمان ما در كشور خود موقع آن را نداشتيم تا در اين نوع مسائل كدام گفتمان يا بحثى داشته باشيم و يا كه بدانيم در دنياى فرهنگى، ادبى و علمى چه جريان دارد .به هر روى واژه كلاسيك از زبان يونانى و واژه كلاسيكوس مشتق شده است كه در وهله نخست درجه اول معنا شده بود و بعد ها زيبا و الگو معنى شده است .
ادامه خواندن بنام خداوند علم وهنر! زبان هاى كلاسيك جهان: عبدالسمیع کارگرزبان فارسی یکی از چار زبان زنده دنیا پس از سنسکرت ، لاتین و یونانی می باشد. اثار بدست آمده از فرامین کنشکا کدفیسوس و ویما کدفیسوس از سمنگان و شهر تورفان به خط خروشتی و مانوی به مادر زبان فارسی تعلق دارد،در سده ای دوم هجری ادبیات و زبان فارسی دومین زبان دینی و شعر جهان اسلام گردید اثار بدست آمده به خط و کتابت الفبای تازی این زبان را در جایگاه بلند و فرازینی زبانهای جهان قرار داده است، همچنان زبان پشتو که در آن واژه های بسیار باستانی اوستایی و مادا یی تا ایدون حفظ گردیده است و از زبان فارسی میانه برخاسته است ، نیز از جمله زبانهای شیوا وشیرین کشور ما به شمار می رود.
مناسبات زبان پشتو وفارسی را می توان در دومرحله به پویش و کاوش گرفت :
ادامه خواندن مشترکات واژگانی میان زبان های پشتو و فار سی-دری : داکتر حمید الله مفیدبیشتر از سی سال میشود که از آسمان وطن غم پشت غم میبارد؛ زمینش پر از مزار شهدا و چشمِ دل و دیدهٔ هموطنان دردمند ما دشت لاله های خونین گردیده است. در چنین شرایطی نویسنده بودن و شاعر بودن انسان دانشمند، حساس و دراک چون نادری را که غم وطن و هموطن را چون جلد بر تن کشیده است از یکسو جزا و از سوی دیگر ثواب بزرگ میدانم. جزا زیرا چون باغبان از شکستن شاخه های درخت، تکیدن شگوفه ها و از بین رفتن حاصل آن پریشان، رنجور و دردمند میگردد. و ثواب زیرا او فریاد ناگفته های هزاران هزار هموطن خاموش گردیده است. پرتو نادری در اشعار، مقالات و گفته های خود با فصاحت و صراحت اشتباهات تاریخی گذشته و حال را محکوم کرده و با قلم سبز و سازنده از طریق انتقاد و پیشنهاد رسالت قلم را ادا میکند. او فراتر از مرز ها با قدم های استوار چراغ به دست دل تاریکی ها را شگافته و پاسدار داشته های ادبی، فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی میهن گردیده است.
ادامه خواندن در قدردانی از نویسنده و شاعر معاصر افغانستان پرتو نادری: زرغونه عبیدیچو مرغی خفته به خوابی بیا نفس بکشیم
فغان کنیم و سر از گوشه ای قفس بکشیم
بدین تجمل بیجا که بگذریم شب و روز
به خویش آیم و تا دست از هوس بکشیم
ادامه خواندن دار عدالت: شعراز محمد اسحاق ثنازیر بنای همه تعالیم مولوی برای انسان ها عشق است
هشت سده و اندی سال پیش از امروز، مولانا جلال الدین محمد در شهر بلخ یکی از بلاد خراسان قدیم به دنیا آمد. بلخ اکنون یکی از توابع مزار شریف از شهرهای شمالی افغانستان امروز است.
مولوی به دلیل نوشتن مثنوی و دیوان شمس تبریزی – دو اثر از پنج اثر بجا مانده – یکی از معروف ترین شاعران زبان فارسی دری، و به دلیل افکار و اندیشه های عرفانی و فلسفی، اندیشمند و متفکر شمرده می شود.
افکار و آثار مولوی از چنان وسعتی برخوردار است که تا حالا در مورد اندیشه ها و آثارش صدها کتاب در سراسر جهان به وسیله مهمترین نویسندگان و پژوهشگران نگاشته شده و هنوز هم نوشته می شود.
در کشورهایی نظیر ایالات متحد آمریکا، آلمان، فرانسه، ترکیه، روسیه، ایران و افغانستان خانه مولانا ساخته شده است و ارادتمندان و علاقمندان اندیشه ها و افکار این عارف قرن سیزدهم میلادی هر از گاهی دور هم گرد می آیند و از چشمه سار معنویت او آب می نوشند.
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
ادامه خواندن هشت سده و اندی سال از تولد مولانای بلخ گذشت : سعید حقیقیسينه ام شد شرحه شرحه همچو رومي در فراق
شيشه صبرم شكست و طاقت دل گشت طاق
ساز كن اي مطرب خوش لهجه اهنگ عراق
تاكشم من هم زدل چون ني نواي اشتياق
اتفاق اتفاق اي اتفاق
در چنين قرني كه بايد خواندنش قرن ستيز
ادامه خواندن اتفاق اتفاق اي اتفاق :شعر از : طالب حسین طالباین مقاله ی پژوهشی ارزشمند را که به قلم توانای پروفیسور لطیف ناظمی، استاد ادبیات فارسی، ( دارنده ی دو دوکتورا/ PhD )، برنده ی جوایز جهانی، شاعر و نویسنده ی بزرگ زبان فارسی نگاشته شده است ، به هدف پخش و اشاعه ی ثقه ترین معلومات درین باب ، خدمت دوستان ارجمندم تقدیم می نمایم .
دری همان فارسی است و هرگز زبان جداگانه یی نیست و کسانی که جز این می اندیشند پیداست که از زبان فارسی دری و تبار و تاریخ آن بی خبراند. این زبان پنج نام دارد بدین سان : فارسی ، پارسی، دری ، فارسی دری ، پارسی دری . این دگرسانی نامها به هیچ روی به معنای آن نیست که ما با پنج زبان جداگانه رو یاروییم . از دیدگاه زبان شناسی هیچ دست آویزی نداریم که پارسی و دری دو زبان مستقل باشند با دو دستور زبان مختلف و دو نظام واژگانی جدا ازهم. شاعران و خامه زنان ما در گذشه اگر زبان شان را دری خوانده اند آن را پارسی هم گفته اند و تمایزی میان دری، فارسی و فارسی دری قایل نبودند.
ادامه خواندن زبان فارسی ربطی به فارس ندارد ” زبان گهربار ما فارسی/پارسی است” : نوشته دکتور لطیف ناظمیمحمود فارانی، یکی از پیشگامان شعر نیمایی یا شعر آزاد عروضی در کشور، دوگام از هشتاد سالهگی آنسوتر گذاشت. او روز شانزدهم دلو 1317 خورشیدی در کابل چشم به جهان گشود و حال رسیده است به 82 سالهگی. تا کنون سه گزینۀ شعری از او نشر شده است: رویای شاعر، آخرین ستاره و سفر در توفان. عمرت دراز باد، ای « عقاب زخمی آواره!»
ادامه خواندن بال در بال با آن عقاب زخمی!: استاد پرتو نادرینوایی؛ شاعر و نویسنده ی سرشناس دوره ی تیموریان هرات
آدمی ایرسنگ دیما گیل آدمی
آنی کیم یؤق خلق غمیدین غمی
« نوایی »
باید گفت امیر علیشیر نوایی اگر چه از فامیل بزرگان به شمار میرفت ولی هیچگاه از مردم عادی دوری نگزیده است. او با دِه نشینان، کسبه کاران و قاطبه ٔ مردم علاقه و رابطه ٔ حسنه و نیکو داشته است.
دوره ٔ تیموریان هرات با نام امیر علیشیر نوایی رابطه ٔ ناگسستنی دارد.
اساسگزار مکتب میناتوری هرات استاد کمال الدین بهزاد در این دور ، شهره ٔ آفاق گشت . مدارس، مساجد، شفاخانه ها، پُلها و سایر ابنیه ، در زمان حضرت نوایی قد برافراشه بود. او، شاعران، نویسنده گان و دانشمندان را دَور خود جمع کرد و به تشویق و ترغیب آنان همت گماشت .
مردم افغانستان، به شخصیت عالی و انساندوستی نوایی ارج میگذارند. نام و آثار نوایی در ادبیات شفاهی مردم ما به خوبی انعکاس یافته است .
خواننده گان ارجمند !
مقاله ٔ من درباره ٔ آنچه که در بالا تذکار یافت به زبان تورکی اوزبیکی نبشته شده است :
ادامه خواندن به مناسبت ۵۸۰ سالروز تولد امیر علیشیر نوایی : دوکتور فیض الله ایماقکتاب خورشید شرق بیان گر افکار و مبارزات علامه سید جمال الدین افغانی که با قلم و گفتارش علیه استعمار گران خارجی و ارتجا و استبداد داخلی مبارزه کرده است . سید جمال الدین افغانی جنبش های انقلابی را در کشور های تحت اشغال انگلیس رهنمایی می کرد و در کشور های اسلامی روحیه وحدت و همبستگی ملی را ایجاد مینمود.
نه آسمان و نه ماه و ستاره میخواهم
که در زمین خدا بیش و کم گذاره میخواهم
به خانه ها که ز روزن نمی رسد نوری
کمی فروغ درین خانه ها دوباره میخواهم
کمی محبت و احساس و لطف انسانی
نه هم به دل ز آتش شراره میخواهم
هرآنکه خانهی آباد من نمود خراب
دلی نشسته به غم پاره پاره میخواهم
ادامه خواندن محبت : شعر زیبا- محمداسحاق ثنامی رسد روزی که دستی زآستین آید برون؟
دست پر مهری، نه مشت آهنین آید برون؟
شهسوارعادلی، یا رهبر آزاده یی
از همین جا، از دل این سرزمین آید برون؟
نه غلام ملک مردم، نه اسیردست کس
نه زامریکابرآید، نه زچین آید برون؟
ادامه خواندن شعر خیلی زیبا« سرخ رهایی» : استاد دکتور لطیف ناظمیچون من کجا یافت شود دل شکسته تر
بیچاره تر ز غصه و غم پا نشسته تر
در پیچ و تاب زندگی و رنج روزگار
آخر کجاست همچو من خسته خسته تر
در کار من گره به گره میخورد گره
تا چند زندگی چنین بسته بسته تر
من دفتر حیات خودم تا ورق زدم
ادامه خواندن رنج روزگار : محمد اسحاق ثنا
چند ای خصم بسوزد وطن از بیدادت
شرم بادا به تو از این همه استبدادت
اشک و آه پدر و مادر اولاد وطن
عاقبت سیل شود تا بکند بنیادت
دشمن یک روز ز میدان نبرد بگریزی
کفش و دستار تو در صحنه رود از یادت
بجز از ریختن خون جوانان وطن
ادامه خواندن خصم وطن : محمد اسحاق ثناافغاني ام، تمام تنم غرق آتش است
در شهر آشنا بدنم غرق آتش است
رقصيده ام به همرهي شعله هاي داغ
تا موج موج پيرهنم غرق آتش است
ديواره ها بسوخت زمين و زمان بسوخت
ادامه خواندن سوز دل هموطنان ما که در ایران با موتر شان سوختند: پرنیان صدیقیان
از تیره دلی ماه شب افروز شکستند
آیــینــــه ی آزادی پیروز شکستند
دیوار زمستانیی سرمای ضخیم اند
دروازه ی خورشیدیی نوروز شکستند
سنگ اند که از دشمن بیرحم رسیدند
پا تا به سر شیشه ی دلسوز شکستند
ادامه خواندن دشنه ء دشنام : منصور سایل شبآهنگروزوشب، همی بینم بسکه خواب کابل را
هرزمان به دل دارم، اضطراب کابل را
چارفصل موزونش، رنگ وبوی مکنونش
درجهان نمی یابی هیچ باب کابل را
درشمارمشتاقان، ازجهان چه می پرسی
دوستان بسیاروبی حساب کابل را
گفته اند رمزآمیز، اینکه «صائب» تبریز
پرطراوت وگل بیز، دید خواب کابل را
ادامه خواندن خواب کابل : ملک الشعراء محمد نسیم اسیرآنچنان کز رفتن گل، خار می ماند به جا
از جوانی حسرت بسیار می ماند به جا
آه افسوس و سرشک گرم و داغ حسرت است
آنچه از عمر سبک رفتار می ماند به جا
ادامه خواندن صائب تبریزی چه خوش گفته استرفت از نظرم دیده به راهش نگران شد
دل برده ای ما بود دل آرای جهان شد
امید به نخلی که بهارش دهد ات بر
هنگام ثمر بود گرفتار خزان شد
از بخت بنالم شب و روز در این دهر
از طالع بد حاصل من شور فغان شد
یک چند کتاب و غزل و شعر ترانه
ادامه خواندن تنهایی: محمد اسحاق ثنادیوان اشعار ناصرخسرو قبادیانی، مشتمل است بر روشنایی نامه، سعادت نامه، قصاید و مقطعات. به اهتمام استاد سید نصرالله تقوی، مقدمه و شرح حال از استاد سید حسین تقی زاده، تصحیح از استاد مجتبی مینوی، تعلیقات از استاد علامه علی اکبر دهخدا. انتشارات معین، چاپ نخست 1380. سفرنامه ی ناصرخسرو نیز از برجسته ترین تألیفات او است. قصیده ی زیر در بحر هَزَج مثمّن مقصور یعنی مَفاعِیلُن مَفاعِیلُن مَفاعِیل آمده است.
ناصرخسرو قبادیانی
خدایا عرض و طول عالمت را
– توانی در دل موری کشیدن
نه وسعت در درون مور آری
ادامه خواندن اشعار ناصر خسرو قبادیانی، : رحمت الله رونددملي ولولوخاوند،هیوادپال اواولس پال شاعرښاغلی عبدالوهاب سرتیر:
د افغانستان په معاصره شاعرۍ کې زموږتکړه او خوږژبې شاعرښاغلی عبدالوهاب سرتیرهغه ملي،ټولنیزاوادبي سټه ده چې د ده د نوم سره زموږدادب اوفرهنګ مینه وال آشنا دي.ښاغلی عبدالوهاب سرتیرد حاجي صاحب عبدالغني زوی دی چې پر (۱۳۲۸) لمریزکال د ننګرهارولایت د سره رود په موسی زیو کلي کې زیږیدلی دی. ده خپلې زده کړې د سید جمال الدین د ښوونې او روځنې په موسسه کې سرته رسولې دي.تر ( ۱۳۵۸) لمریز کال پورې د حبیبیې او استقلال په لیسو کې د پښتو ژبې او ادبیاتو د ښوونکي دنده لرله، او وروسته یې په رادیوتلوږیزون کې پر کار پیل وکړ.
ادامه خواندن عبدالوهاب سرتیر ! : محمد صدیق سمندردر هوای هی هی و هیهات تو!
صفحه پرداز بزرگ کاینات
تعبیه میکرد چون طرح وصفات
زد رقم تصویر صبح وشام را
داد آذین پخته را وخام را
هرچه ، هرجا بود نقش تازه یافت
ادامه خواندن به پیشگاه خداوند گار بلخ مولانا جلال الدين محمد بلخی: عزیز آسوده