تعمیر دل : مولانا عبدالکبیر (فرخاری)

     مولانا فرخاری

                                             تعمیر دل

پایم کس ار به تیشه نیرنگ مـــــی زند          بر شیشه ی شرافت خود سنگ مـــی زن

تعـــمیر دل به خشت ادب گردد استوار            نقش و نگــــار٬ مانی ارژنگ مـــی زند

هر واژه در شفافی خود امتحان شـــود         حـــــرف بجاست بر دل اگر چنگ می زند

ادامه خواندن تعمیر دل : مولانا عبدالکبیر (فرخاری)

لشکر خورشیدی : نورالدین همسنگر

nooruddinhamsangar
میروم شور دگر از نو بدل بر پا کنم
پارهُ امید های رفته را پیدا کنم
از سرشک دیده بغض سینه را آبی دهم
دشت خشک و تفته را سیراب ازین دریا کنم
راحتی آرم بجان خسته از رگبار غم
خانهُ ویرانه رافارغ از ین غمها کنم
بذر امید ی فشانم هر سواز نجوای عشق
باغسار مرده را رشک همه دنیا کنم
دست جلاد ستم را از گریبانم رها
جام می گیرم جهانی را پر از غوغا کنم
شب به پایان آورم ا ین ظلمت دیرینه را
پایمال لشکر خورشیدی فردا کنم.
هالند- اکتوبر ۲۰۱۵
نورالدین همسنگر

عــادت مــــــــــــــی کنـــم:نـــثــار احــــمـــد کــوهــیـــن ازفیض آباد_ بدخشان.

nesar_ahmad_kohin_نثار احمد کوهین

رفته رفته با غم، تکرار عادت می کنم

با قلم وکاغذ وسیگار عادت می کنم

روز وشب آهنگ غم خواهم نواخت

در نوایی سنتور و گیتار عادت می کنم

ادامه خواندن عــادت مــــــــــــــی کنـــم:نـــثــار احــــمـــد کــوهــیـــن ازفیض آباد_ بدخشان.

مکر اروپایی و توهین مرکل به خانهءکعبه :نوشته – داوود عطایی کندهاری


dawood_ataei (1)داوود عطایی  کندهاریمتاسفانه ما مسلمانان در عصر حاضر چنان محسور رسانه های غربی شده ایم که اگر انها به مقدس ترین مقدسات ما توهین بکنند، بازهم نه تنها اعتراضی نمی کنیم بلکه با انها همصدا هم می شویم. اینکه انکلا مرکل گفته { کودکان مسلمان درحالی به المان پناه می اورند که خانهء کعبه به انها نزدیکتر است! } این سخن نه تنها یک دروغ و خلاف واقعیت است بلکه یک اهانت اشکار به مقدسات مسلمین می باشد!
درحالیکه تنها کشور سوریه بیش از 6 میلیون اواره دارد، کشورالمان فقط 20 هزار مهاجر را پذیرش کرده. واین درحالی است که حداقل دو میلیون اواره سوری را کشوراسلامی ترکیه قبول کرده است… بنابراین مهاجر پذیری المان در ماقبل ترکیه بسیار ناچیز تر از انچیزیست که رسانه ها بزرگنمایی می کنند…
کشورهای مصر و اردن نیز صدها هزار اواره سوری و عراقی را متقبل شده اند … کشورهای اسلامی اعم از ایران و پاکستان وترکیه و امارات و عربستان صدها هزار بلکه میلیون ها مهاجر مسلمان خود را پذیرش کرده اند… کسانی که مکه و مدینه را از نزدیک دیده اند به خوبی می دانند که بخش اعظمی ازمردم ساکن در امارات و عربستان از مهاجرین عرب و افغانی و بنگلادیشی و افریقایی هستند!

ادامه خواندن مکر اروپایی و توهین مرکل به خانهءکعبه :نوشته – داوود عطایی کندهاری

منان ملګری د افغانستان د تیاتر، سینما، ډرام او تمثیل غوره استاد : م- یوسف هیواددوست

   منان ملگری ) بې له شک ټول هنرمندان او هنرپوهان په دې خبره کې سره متفق دي چې ارواښاد منان ملګری د افغانستان د تیاتر ،سینما ، ډرام او تمثیل غوره او بې جوړې لوبغاړی او منلی استاد و . استاد منان ملګري لا هغه وخت چې د لغمان په هنرپروره ولایت کې اوسېده او د تنکي ځلمیتوب بې غمه وختونه یې تېرول ، له تمثیل او تیاتر سره مینه درلوده ، او همدغې مینې د هغه پښه د وخت راډیو افغانستان ته راکش کړه .زه ( هیواددوست )هغه وخت نوی د کوچنیانو له پروګرام څخه د راډیو یو شمېر نورو خپرونو ته ورمعرفی شوی وم چې د وظیفوي ارتباط له کبله د پښتو ډرام او داستان په شعبه کې ورسره آشنا شوم .خبرې یې تل په موسکا او ورین تندي کولې .په لاره به ورو ورو روان و خو کتل به یې تل شا او خوا ته ، یوه ږمنز او خوش بویه عطر به تل ورسره ول ، اکثرا به یې ملي جامي په تن وي خو کله به چې په دریشي کې راغی نو ارواښاد استاد فضلي به ورته ویل ( ملګری صیب ! بیا دې ځان ښایسته کړی ، خیریت خو به وي …) .

ادامه خواندن منان ملګری د افغانستان د تیاتر، سینما، ډرام او تمثیل غوره استاد : م- یوسف هیواددوست

احمدشاه مسعود چگونه قــهـــرمـــــان شـد : نوشته نطر محمد طوفان

nazar_m_toofan نظر محمد  طوفاناحمدشاه مسعود ملقب به شیر پنجشیر از فرماندهان و مجاهدین افغان بود که سالها با ارتش شوروی سابق که افغانستان را اشغال کرده بود جنگید و پس از آن هم درگیری‌های نظامی‌ای هم با گروه طالبان داشت. وی روز ۱۸ سنبله ۱۳۸۰ برابر نهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی، بر اثر انفجار انتحاری دو تروریست عرب مظنون به ارتباط با شبکه القاعده که خود را خبرنگار معرفی کرده بودند، در خواجه بهاوالدين ولايت تخار در کشور افغانستان کشته شد.

احمدشاه مسعود فرزند دگروال (سرهنگ) دوست محمد خان در ۱۱ سنبله سال ۱۳۳۲ هجری شمسی مطابق به ۲ سپتامبر ۱۹۵۳ میلادی در قریة جنگلک ولايت پنجشیر پابه هستی گذاشت.

ادامه خواندن احمدشاه مسعود چگونه قــهـــرمـــــان شـد : نوشته نطر محمد طوفان

نسل جنگ : نوشته نذیر ظفر

zafarnazir

تا گشودم چشم هر جا جنگ بود

غصه بود و فتـــنه و نیرنگ بود

در لبان مرگ تبســـم نقش داشت

چهره ها پر چین و پر آژنگ بود

ادامه خواندن نسل جنگ : نوشته نذیر ظفر

هر وعده كه دادند به ما باد هوا بود – هر نكته كه گفتند غلط بود و ريا بود

بنده هم در مورد اوضاع ناهنجار كشور كه مردم را به پاى صندوق هاى رأى بردند و تقلب كردند، بهمان وزن وقافيه اين را سرودم:
 
اين ساده دلى ما بنگر، وه چه خطا بود
اين دولت دو رهبره بر ملك جفا بود
 
از راه تَقَلُّب برسيدند به قدرت
نِى شرم ز خالق ، و نِى از خلق حيا بود

ادامه خواندن هر وعده كه دادند به ما باد هوا بود – هر نكته كه گفتند غلط بود و ريا بود

ناله ی پیگیر : لــــیـلا تـــیــمــوری

زندگی  بی  روی  تو  دلگیر  میگردد بیا

ابر غم  در سینه ام تقطیر میگردد بیا

در  مسیر  بی  تو بودن راه نا زیباست یار

گریه  هم  یک کاروان تصویر  میگردد بیا

ادامه خواندن ناله ی پیگیر : لــــیـلا تـــیــمــوری

شبانگاه خونين كابل ٬ به مناسبت واقعه دلخراش و جان گداز در ” شاه شهيد” كابل كه به شهادت و جراحت بيش از چهار صد تن منجر شد: ارسالی استاد توریالی اچکزی

تو قتل بى گناهان كردى و نامت نهى انسان

هزاران مرتبه دارد شرافت بر تو هر حيوان

” شهادت” بر زبان رانى و معنايش نمى دانى

خلاف أمر الله و رسولش مى برى فرمان  

ادامه خواندن شبانگاه خونين كابل ٬ به مناسبت واقعه دلخراش و جان گداز در ” شاه شهيد” كابل كه به شهادت و جراحت بيش از چهار صد تن منجر شد: ارسالی استاد توریالی اچکزی

بــــسم الله الرحمن الرحیم : در پیوند با اسم مبارک شعری از خواجه عبدالله انصاری

Khaje-Abdollah-Ansari-1

ای  زسر راه تو هرگز  کسی  آگاه نی

وی بجز غم سالک راه  تو را همراه  نی

ای صفات تو بجز پاکی  جز پاکیزه  نی

وی ترا هیچ  افریده همسر و همتا نی

هرکه  شاهنشاه تر در  پیش  حکمت  بنده تر

حکم  تو مقهور سلطان  و وزیر و شاه نی

هر که  اندر  راه تو آهی  برآرد  در دوکون

شاه گردد گرچه اورا  قدرت یک  کاه نی

راحت عشاق  تو جز بای بسم الله  نیست

مونس  مشتاق  تو قاف قال الله نی

غرق آتش وخون است : سید محمد نادر خرم

Said_M_Khoram

خون ز آسمان بارد ابر  بهمن کابل

جای  لاله خون  می جوشد خون بدامن کابل

سبزه زار و گلزارش زرد و زار  و بریان است 

غرق  آتش  و خون است سرو  و سوسن کابل

نی  گل  است  ونی  بلبل مردمان  همه بسمل 

شعله میزند آتش   کوی  و برزن  کابل

جای  آب  بارانش  مرمی  از  هوا  بارد

العطش همی  گوید باغ  و گلشن  کابل 

می روم بصد ارمان سوی  ملک  غیرستان

جای  امن  وامان نیست  شهر و مسکن کابل

آغاز کن : مـــســعـود حـــداد

مسعود حداد

بشکن دیگر مهرسکوت ای هم وطن،لب باز کن

حال از قفس بیرون برآ، بالی بزن ، پرواز کن

بر تو نزیبد زیستن ،با ذلت وبیچاره گی

ای ملت آزاد منش، از برده گی اعراض کن

شمشیر عزت را بلند ، مثل نیاکانِ دلیر

در کف بگیر وصف شکن،ازعین وغین آغاز کن

گرکلبه ات آتش گرفت ازدست خونخواران،توهم

آتش بزن بر قصر شان، ازبیخ وبن انداز کن

ای ملت رنج آشنا! از روبهی کن اجتناب

رزم آوری را پیشه ات، مانند شیر وباز کن

« حداد » می خواهد ترا ،چون پاسدار آهنین

در راز ِرزمِ ضد جهل، اوراباخود همراز کن

مسعود حداد

15 اگست 2015

کشتار نا حق : نوشته نذیر ظفر

ظفر

هر روز مردمــــان مرا زار میکشند

گاهی به خانه گاهی به بازار میکشند

امواج خون شده وطــــــنم از پلیدیان

در پیش چشم حضرت دادار میکشند

ادامه خواندن کشتار نا حق : نوشته نذیر ظفر