مرا ز دولت عشقی دلی جوان باقیست
به باغ خاطره گرچ آفت خزان باقیست
اگرچه از شرر شمع سوخت پروانه
خود آب گشت و کجا غیر دود آن باقیست
ادامه خواندن امید لطف ؛ شعر از : استاد محمد اسحاق ثنامرا ز دولت عشقی دلی جوان باقیست
به باغ خاطره گرچ آفت خزان باقیست
اگرچه از شرر شمع سوخت پروانه
خود آب گشت و کجا غیر دود آن باقیست
ادامه خواندن امید لطف ؛ شعر از : استاد محمد اسحاق ثنابارها گفتهام که زبانِ پارسی، تنها زبانِ یک عشیره یک تبارِ و یک جغرافیای ویژه نیست؛ بل زبانِ یک حوزهی تمدنی و فرهنگی بزرگ است که در جریانِ سدهها بهاین زبان داد و سِتدِ فرهنگی و تمدنی انجام شده و فرآوردههای سترگِ اندیشهورزی در بستر آن شکل گرفتهاست.
اما شوربختانه در سالهای پسین، بهدلیلِ کمکاری و بیتوجهیِ گاه هدفمند و گاه ناهدفمند، زبانِ پارسی بهدلیل مواردِ زیر در افغانستان دچار ناهنجاریها و کژباوریها شدهاست:
• هجومِ بیرویهی واژههای بیگانه، وضعیّتِ این زبان را سخت آشفته ساختهاست؛• نبودِ فرهنگستان از بهر برابرسازیِ پارسی برای واژههای بیگانه بسیار محسوس بودهاست؛
ادامه خواندن آیندهی زبانِ پارسی در افغانستان : استاد جاوید فرهادروزی، جوانی کتابی برایم داد و گفت: شعرهای خودم است. شاید در انجمن قلم سرخورده بودیم. راستش تا آن روز نه با نام «مقصود حیدریان» آشنا بودم و نه هم چیزی از این جوان خوانده بودم.
نیاز به برگگردانی کتاب نبود، نام کتاب به نظرم خود یک کتاب آمد. تا کنون چنین نامی تامل برانگیزی بر کتابی ندیده بودم. هدفم در کشور خودمان است.
وقتی بر پیشانی کتابی بخوانی «به حیواناتمان آهن داده بودیم که از گاوها سیاست دوشیدیم»، آیا میتوانی در پیوند به چنین نامی درنگ نکنی و یکی و یک بار بپردازی به برگگردانی کتاب!
در نام کتاب رابطۀ موصولی یا حرف ربط «که» سرچپه نوشته شده است که نام کتاب را بیشتر تامل برانگیز میسازد. من حس خودم را میگویم که این نام اعتراضی است در پیوند به سیاستهای که منطق آن از گلوگاه تفنگ بیرون میآید و هر گروهی جنگ و کشتار خود را توجیه میکند.
ادامه خواندن به حیواناتمان آهن داده بودیم؛ که از گاوها سیاست دوشدیم:استاد نصرالله پرتو نادریحبیب مردم افغانستان
حبیب مردم افغانستان
بزرگ مردیکه خورشید وجودش درغروب افتاد
افق بر علم و آثارش طلوع جاودان دارد
درست یکسال قبل جنبش فرهنگی وداد خواهانه افغانستان بهترین فرزند نستوه وشخصیت
آزاده ی خود را از دست داد. دریغا که زنده نام اکادمیسین داکتر اسد اله حبیب همچون
خورشید کلام وادبیات قرن ما در آسمان فرهنگی افغانستان غروب کرد . بدین مناسبت
بهترین شادباشها ی خویش را بروان پاک استاد فقید وعمیق ترین همدردی خود را به
پیشگاه باز مانده گان محترم آن و جنبش فرهنگی مردم افغانستان ومنطقه تقدیم داشته
خاطرات تابناک استاد فقید را گرامی میداریم .
ادامه خواندن اکادمیسن دکتور اسد اله حبیب : عبدالوکیل کوچیاینجا سرود و ساز و نوا غیرممکن است
عشق و نشاط وعیش و صفا غیرممکن است
این جا هوا مکدر و لبها همه خموش
گفتار حق به پیش ملا غیرممکن است
گویند کارها همه «OK!» شود پسان
«اوکی» شدن برای شما غیرممکن است
ادامه خواندن غیر ممکن است شعر طنزی؛ هارون یوسفیبه گـوش دل شندیم نغـمه هـای قلب شیدا را
به لـوح دل کـشـیـدم جلـوۀ تصـویـر زیبا را
زقول و وعـدۀ جانان کنم احساس وحدت را
دل صد پـاره می گیـرد پیام شـوخ رعـنا را
ادامه خواندن به لـوح دل کـشـیـدم جلـوۀ تصـویـر زیبا را؛ شعر از : رسول پویانعدالت، انصاف و انصاف سیزلیک حقیده مقاللر
ضرب المثل هاییکه در باره ی عدالت ، انصاف و بی انصافی گفته شده است
خطانینگ یؤلداشی- جزا
رفیق خطاکار، جزاست
یورسنگ سیاق
ییرسن تیاق
ادامه خواندن ضرب المثل های تورکی اوزبیکی ؛گرد آوری و ترجمه: داکتر فیض الله ایماق· هه، هه، هه!
همان روزی که ما را آفریده
کلیسا و «ملا» را آفریده
برای گوسفندان رشقه ی تر
برای ما غذا را آفریده
ادامه خواندن · هه، هه، هه : هارون یوسفیما را برای سوز و گداز آفریده است
گویی که در تنورِ خباز آفریده است
یک عده را رذیل و حرامی و بیشرف
مابقیه را فرشته و ناز آفریده است
ادامه خواندن عجایب! سرودهء از: هارون یوسفیهر کسی گر نظر از دور بیافتد به منش
یابد آواره و درمانده و دور از وطنش
کوهکن شاد شود گر کنی از شیرین یاد
بشگفد دل به برش نام بری از وطنش
ادامه خواندن مرغ مهجور گل؛ شعراز: استاد محمد اسحاق ثناشرح مجموعۀ گل، مرغ سحر داند و بس
نه هرانکو ورقی خواند معانی دانست
با کمال مسرت و بخت مساعد ، چهار عنوان کتب ، اثر دانشمند پر کار و فرهنگی دو زبانه ٔ «فارسی و اوزبیکی » داکتر فیض الله ایماق؛ ژورنالست، ادیب، شاعر ونویسندهٔ شناخته شدهٔ کشور، در دسامبر سال ۲۰۱۴ میلادی به حلهٔ چاپ آذین شد.اینکتب چهار گانه، توسط (بنیاد غضنفر) در کابل با قطع و صحافت زیبا، نوع کاغذ مرغوب و دیزاین روی جلد جالب، هر کدام به تیراژ ۵۰۰ نسخه چاپ و بدسترس خواننده گان عزیز قرار گرفت. کوشش و تلاش «بنیاد غضنفر »تحت سرپرستی داکتر حسن بانو غضنفر وزیر پیشین وزارت امور زنان و الحاج محمد یوسف غضنفر نماینده ٔ مردم در پارلمان کشور، صرف به خاطر خدمت به فرهنگ کشور صورت گرفته که لازم آمد تا از حمایت و زحمات اوشان در مورد اعلاء فرهنگ کشور قدر دانی بعمل آید.
مؤلف مبتکر و دانشمند آقای فیض الله ایماق پس از یک عمر رنج و زحمت، مطالعه و تحقیق در فرهنگ مردم خود، خدمت به سزا و مؤثری به وطن نموده و این جزوات نفیس را به دوستداران زبانهای عمدهٔ این خطه، تقدیم داشته اند.
۱- کتاب «شگوفه های ادب» که مشتمل بر تک بیتی ها، دوبیتی ها، و رباعیات گلچین (دری، پشتو و ترکی) است در ۷۱۴ صفحه با دیزاین خیلی زیبا به چاپ رسیده است. جناب داکتر ایماق این کتاب وزین را به روان پاک قبله گاه امجدش مرحوم کلانتر شاهمیردانقل خان«ایماق» که در سن ۴۷ سالکی جهان فانی را وداع گفته اهدأ نموده اند. روحشان شاد و فردوس برین مکان شان باد!
ادامه خواندن معرفی چهارعنوان کتاب دکتور فیض الله ایماقیک لحظه حس کردم که همه چیز دور سرم میچرخد. سایهیی نبود، مانند آن بود که من خود به سایهیی بدل شده بودم. صدای فرو افتادن چنار کهنسالی تمام هستیام را لرزاند. حس کردم که خون فرسودهیی در رگهایم به آهستهگی راه میزند. حس کردم که خون فرسودهیی در رگهایم یخ میبندد.
آیینهیی گرفتم تا خودم را در آن تماشا کنم. آیینه تاریک بود و شکسته؛ اما در آن تاریکی خودم را شناختم. چون من خود تاریکی آیینه بودم.
ادامه خواندن من خود به سایه یی بدل شده بود؛ نوشته ی : استاد پرتو نادریبرهان الدین نامق زادۀ سرزمین لعل و لاجورد است، سرزمین زیبایی که خنیاگران زمان طبل سرخروی
شکوه و بلند آوازه گیش را در خلال سده ها و زمانه ها برای باربار نواخته اند و سخنوران و شاعران بزرگ صفای طبیعت و سیمای دلاویزش را در شعر خویش به استعاره و تشبیه و تلمیح و مجاز گرفته اند و نقاشان و مذهیبان و مینیاتوران بزرگ زمان صحنه های زیبایی از مناظر دلکش آنرا زینت بخش تصاویر دلخواه خود کرده و صاحبان ذوق دوستداران زیبایی آنرا برقاب زرین جاویدانه گی با احترام و دقت تمام آنرا به آذین بسته اند.
نامق شصت و پنج سال پیش در دهکده شهران ولسوالی خاش ولایت بدخشان متولد میشود، دهکده یی که سی سال پیش اکثریت اهالی آن از نعمت سواد و تعلیم برخوردار بودند و اصلاً عنصر بیسواد را نمی شناخت و اگر هم بود کمترین آنرا تشکیل میداد، او تعلیمات آغازین را در شهران، متوسطه را در کابل در مکتب ابن سینا و دورۀ لیسه را در اکادمی تربیه معلم و لیسانس را در رشته ژورنالیزم در فاکولته ادبیات و علوم بشری دانشگاه کابل درسال 1353 هجری شمسی بپایان میرساند.
ادامه خواندن زندگی نامه برهان الدین نامق– بخش نخست –
5 روزسمیع حامد، هم شاعر قصیدههای بلند است و هم شاعر نیماییهای بلند. با این حال بخش قابل توجه شاعری حامد کوتاهسراییهایی اوست. گذشته از رباعی و دوبیتیهای که با زبان، حال و هوای تازه سروده شدهاند، او در نیماییها و شعر سپید خود به میزان زیادی به کوتاهسرایی نیز پرداخته است.
من اینجا به سه گزینۀ شعری او «بگذار شب همیشه بماند»، «رازبنها در فصل شگفتن گل انجیر» و «قفس از پرنده ندارد رهایی» نگاهی دارم. در گزینه بگذار شب همیشه بماند، شمار زیادی سرودههای کوتاه شاعر آمده است. این دفتر در کلیت خود کوتاهسرایی شاعر است. سمیعحامد در این گزینه غزلهای کوتاهی نیز دارد. در کلیت شعرهای این گزینه، چه در غزلها و چه در نیماییها روایتهایی اند از بدبختیهای بزرگ مردم. شعرهای کوتاه؛ اما با روایتهای بزرگ از بدبختی، آوارهگی، جنگ، خون، آتش و ویرانی.
فضای هر شعر ذهن انسان را به آن روزهایی میکوچاند که جای پرندهگان گلولهها در آسمان شهر پرواز میکردند. فرار، کوچ و جستوجوی پناهگاه به مضمون اصلی زندهگی بدل شده بودند.
ادامه خواندن · سمیع حامد درشعر کوتاه : استاد پرتو نادریگمانم ای صنم امروز مست از خانه میآیی
به قتل عاشق مسکین تو بیباکانه میآیی
ندارند زور بازوی تورا این جمع معذوران
بچشم این فقیران شاهی و شاهانه میآیی
خدا را رحم کن بر حال ما ای شوخ شهر آشوب
ادامه خواندن تو خورشید درخشانی جهان…شعر از استاد برهان الدین نامقوطن آدم افغانستانی جایی است که ساربان آنجا روزی در لابهلای شکستهترین و غریبانهترین ترانههای خود، چنین خوانده بود، «یا مولا دلم تنگ آمده…!» چنین است که همین صدا، همین سیمفونی ِ دل ِ تنگ، همین دل زخمکش و همین هنرمند شریف و دوستداشتنی تاریخ، مالامال از وطن است، از حس است. از شنفتن است، از زیبایی است و پر از راز و رمز یک تاریخ قصهها و حکایتهای بزرگ است.
ادامه خواندن تاریخ قصهها و حکایتهای بزرگ وطن : وحید ادیبگفتند روز نخست عقرب، روز بزرگداشت از ابوالفضل بیهقیست. به یاد نوشتهء کتابسوزان در انجمن نویسندهگان افغانستان افتادم که بیست و اند سال پیش نوشته بودم.
یك روز دیگر كه دهان بخاری باز بود و مطالعه می كرد از بخاری صدایی شنیدم كه مرا تكان داد. كسی با لهجهیی سخن میگفت كه تا كنون نشنیده بودم كه زبان فارسی دری را با این همه صلابت و شكوه سخن بگویند.
حیران بودم كه كیست. این قدر فكر كردم كه از شمار نخبهگان است.
سیمای پر شكوهی را در بخاری دیدم كه پیامبروار سخن میگفت. فكر كردم پدر كلانم ملا محمد نادر است كه مثنوی معنوی میخواند و یا بیت های دشوار بیدل را برای دیگران تفسیر می كند. متوجه شدم كه شعر نمیخواند و اما به گونهیی سخن میگوید كه انگار شعر میخواند.
مجذوب سیما و صدای آن بزرگوار شده بودم. من همچنان در حیرت بودم كه این بزرگوار كیست؟ مردی كه در كنار بخاری نشسته بود، ورقهایی را از كتاب ضخیمی بر كند و مچاله كرد و تا خواست در بخاری بیندازد متوجه شدم كه تاریخ بیهقیست. سراپا هیجان شده بودم. آه! خدای من، مگر این همان راوی صادق القول تاریخ، همان تندیس بزرگ صداقت و فرزانه گی، نیای بزرگ من، ابوالفضل بیهقیست!
ادامه خواندن یاد ازابولفضل بهیقی : استاد پرتونادریهنرپیشه شخصیت ممتاز یست که ذهن ، روان واعضای بدنش برای بیان وافرینش شخصیت دوم ( کرکتر) توام با حرکات متناسب ، موزون ،حین اجرای نقش هویدا وظاهر میشود.
هنر پیشه_ ( اکتور)
هنرپیشه _ ( اکتریس)
هنر پیشه( اکتورو اکتریس) در صحنه تیاتر( نمایش) ودر صحنه فلم که ظاهر میشوند از خود، مواردبا هم مشترک دارند.
در هردو زمینه سعی دارد ، کرکتر یا شخصیت را كه برایش سپرده شده، با تحلیل از واقعیت شخصیت دوم( نقش) خصوصیات آنرا برجسته همراه با مهارت هنر بازیگری وخلاقیت عمل، توانایی، حرکات موزون به اجرا درآورد.
ادامه خواندن هنر پیشه_ شخصیت دوم « عزیز فروغ »: موسی رادمنشگفتی فغان و ناله سرودم گریستم
گفتی میان غصه غنودم گریستم
گفتی میان دفتر انباشته قطور
گشتم به خویش راه گشودم گریستم
ادامه خواندن شیوَن حزین: شعرزیبا از؛استاد محمد اسحاق ثنادرین روزگاران پوچی و بیهوده گی در زادگاه دردمندم ….
استاد واصف باختری قبل از سفر بی برگشتش چنین سروده بود ؛
«آنکه شمشیر ستم بر سر ما اخته است ،
خود گمان کرده که برده ست، ولی باخته است».
و اما امروز استاد لطیف ناظمی همچنان با غزل غزلهایش درین روزگاران مرگ انسانیت و ناامیدی در سرزمین سوخته ی میهنم ، چنان شور و هیجان دلانگیز در روح و روانم ایجاد کرد ، که حیفم آمد تا شما را نیز با این سروده نغز و بکر امید رهایی و آزادی وطن ندهم ، ولو یک امید نارسیدنی در زنده گی مان باشد.
************
پایان روز های غم انگیز می رسد
رستم پی رهایی ما نیز می رسد
رستم شنیده است ز افراسیاب ها
رستم دوباره پای به مهمیز می رسد
ادامه خواندن درین روزگاران پوچی و بیهوده گی در زادگاه دردمندم …داکتر شمس سیناسنگ سنگش قصه گوی ماتم است
گویی بردوشش غم یک عالماست
ناله صدها نیستان در گلو
زآن نهاده سربه زانوی غم است
ادامه خواندن میهن من : نورالدین همسنگربیگمان هر خوانندۀ فارسیزبان از تاجیکستان تا ایران، در این مجموعه مقدار معتنابهی از امثال و حکم رایج در جامعۀ خود را پیدا میکند و بهتعداد دیگری که برای او تازهگی دارد بر میخورد. همانگونه که در موارد متعدد شواهد شعری از شاعرانی چون حکیم ناصر خسرو قبادیانی بلخی، حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی و حکیم نظامی گنجوی و حکیم سنایی غزنوی و مولانا جلالالدین محمد بلخی و افصحالمتکلمین سعدی و لسانالغیب خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی و صائب تبریزی و بیدل دهلوی و اقبال لاهوری را در ذیل امثال و حکم خواهد خواند و گاه صورتی را که در این کتاب آمده است با آنچه که در جامعۀ او به کار میرود صرفنظر از اختلاف عبارت یکی خواهد یافت و گاه از یک مثل چند صورت را ذیل یکدیگر ملاحظه خواهد کرد و آنگاه اگر به سر قصه واقف نباشد و فقط به عنوان کتاب «ضربالمثل های دری افغانسان همراه با تعابیر و حِکم» توجه کند، تعجب او بر انگیخته خواهد شد که به جای خود میمون و مبارک است.
ادامه خواندن پیشگفتار از دانشمند محترم پروفیسور دکتور سرور مولایی درباره کتاب امثال و حکم دری و پشتو» تألیفات آقای دکتر شهرانیمحتوای ترانههای بابا طاهر آمیزهای است از عرفان، عشق، اندوه مرگ، ناپایداری زندهگی و جهان، پند و اندرز.
عرفان و عشق را که از میان برگیریم دیگر همهاش در دایره همان اندیشههایی قرار میگیرند که بهنام اندیشههای خیامی یاد میشوند.
زبان ترانههایش چنان ساده، روان و دلنشین است که از روزگار شاعر تا امروز به مانند ترانه یا دوبیتیهای عامیانه در میان مردم با سرود و تغنی خوانده میشوند.
ادامه خواندن سایه اندیشههای خیام بر ترانههای بابا طاهر عریان : استاد پرتو نادریمیمونه غزال ( تیاتر ، سینما، و رادیو تلویزیون افغانستان)
زمانیکه ما به پدیده هنر درنگی می افگنیم ،خاصتا هنر تیاتر، سینما،رادیو، تلویزیون، درمیابیم که هنرتیاتر وسینما
یکی از بهترین وکاملترین هنرها محسوب میشود.
هنر نمایش وتصویر چنان تاثیر عمیق وهمگانی دارد که ذهن وفکر تماشاگر را بسوی خود میکشاند و جذب میکند، تا موضوع محتوا را در زوایای عمیق زندگی از اجرای هنر پیشه گان وامور کارگردانی توام با بکاربرد افزار تخنیکی در مجموع تاثیرگذاری آن تا بدان حد است که میتواند تغییری در مسیر افگار و اندیشه های بشری بیاورد.
ادامه خواندن میمونه « غزال » یک نام آشنا در رواق تاریخ پر شکوه هنر تمثیل : موسی رادمنشاگر بخواهیم گذشتۀ اندیشههایی را که خیام در شعر خود پرورده، در شعر شاعران پیش از او مرور کنیم، بیتردید رودکی سمرقندی یگانه شاعری است که در اندیشهپردازیهای خود همگونی و یگانهگیهای زیادی و گستردهیی با خیام دارد.
شاد زی با سیاه چشمان شاد
که جهان نیست جز فسانه و باد
ادامه خواندن اندیشه های خیام در سروده های رودکی : استاد پرتو نادری