صلح نیاز بشریت است ُ بخصوص کشور های جنگ زده به صلح نیاز بیشتر دارندُ زنده باد جوانان صلح جوی کشور که از هر طریق ممکن خواسته های صلح آمیز شانرا بیان میدارند و توجه جهان را بخود جلب نموده اند. ویدیو ذیل را که جناب میر عنایت الله سادات ارسال نموده اند ُ جهت استماع شما گذاشته شده است لطفا بشنوید.

 

آهنگ زیبا از خانم ماهره طاهری ُ کمپوز از امیر جان صبوری

دوستان  گرامی  :
 در  این  زندگی  کوتاه  ُ کوتاه فکران  صدای  جنگ  را  بلند  میدارند  و صدای  مهیب  جنگ قلیها را  میلرزاند ُ اما یک  هنرمند با صدای  موزیک  و اهنگ  زیبا قلب  انساها را  شادی و  سرور  می بخشد ُ به  اواز  خانم  ماهزه طاهری  گوش  بدهید تا اندکی غم هار فراموش  کنیم  و شاد باشیم .

آریانا سعید با هنر ستوده : امان معاشر

255105_130563387101541_1756044946_n چرخ زمان همیشه درگردش است. چون باد، بی وقفه به پیش می تازد.افراد زبون وتاریخ زده نمی توانند پا به پا با آن گام بردارند.لابد به عقب میروندو مردود و منفور تاریخ میگردند . در کشور ما افعانستان که از نظر عقب ماندگی درجهان یکم و از نظر اندیشه و تفکر به دوره ی حجر باز می گردد ؛آهسته آهسته شیوه ی تفکر قبیلوی و متحجر به اندیشه ی روشن وتفکرانسانی جا خالی میکند. برخی ها باافکار تاریک وچشمان نا بینا می خواهند سد راه ترقی، پیشرفت و تغییرنا گزیر گردند.عقربک زمان را به چرخش نگذارند و مانع پیشرفت های جوامع بشری گردند.بی خبر از انکه عقبگرد امکان ندارد و این مردم بی فرهنگ، تاریک و کج نگر در برابر سیل خروشان تغییر و پیشرفت قرار دارند.خواهی نخواهی با انبوه خاشاک نابود میشوند. تجارب تاریخی جوامع اروپایی و پیشرفته ثابت میکند که افکار متحجر دیگر حتی در کشور ما جای پایی ندارند . روشنفکران ما به خصوص قشر جوان که بالنده و آینده ساز اند ، از چنبره ی این دیوان وحشی در آتیه ی نه چندان دور،رهایی خواهند یافت. اندیشه، راه و رسم سالم ، مشروع و فارع از فساد عرض وجود خواهد کرد . نسل جوان میهن با درنظر داشت نیروی بالنده ونقش کارای شان در جامعه،بادشواری های جدی روبرواند. این پدیده های منفی در برابر هنرواستعداد خلاق شان که چون شعله زبانه می کشد ، قرار میگیرند و اشکالاتی را با عث می گردند. الگوی این مدعا، آریانا سعید دخترجوانیست که به تازگی به هنر آواز خوانی رو کرده، در عرصه ی هنرو موسیقی ، خوب می درخشد .او با عشق، احساس و جذابیت کم نظیری روی ستیژ می درخشد. نام این دوشیزه درمدت زمان بسیار کوتاه بر زبانها افتیده. عاشق است، عاشق هنر، جوانی،مردم،میهن…جسارتش را باید ستود .

امان معاشر

 

شـجـاع‌ تــریـن آواز‌خـــوانــان جــهـان ُ اسما و حمیرا دو خواهر هنرمند تحت تهدید قـــرار دارنــد: محمد محسن

1374137130326.cached
پدر و مادر اسما و حمیرا، سال گذشته وقتی دیدند که دخترانشان در یک برنامه‌ی تلویزیون آواز می‌خوانند و عمل‌کرد برجسته‌ای دارند، تکان خوردند. آن‌ها می‌دانستند که دختران شان حتا از دوران کودکی علاقه‌ی خاصی به آواز‌خوانی داشتند و پیوسته در اطراف خانه ساده‌ شان در کابل، آواز می‌خواندند. اما آنها راهنما نداشتند‌ و به شکل دزدکی روزانه به یک هنرکده‌ی موزیک سر می‌زدند تا عمل‌کرد شان را صیقل بزنند و اصلاح کنند و به استدیوی تلویزیون ژوندون می‌رفتند تا آهنگ ثبت کنند، که بعدا در سرتاسر افغانستان در معرض نمایش قرار می‌گرفت. چهار برادر‌، عموها و پسرعموهای این دختران، بیش‌تر از این که غافل‌گیر شوند، وحشت‌زده شده بودند و این کار را اهانت شدید به خود می‌دانستند. خانواده‌ی این دو هنرمند و سایر مردم محل‌ آن‌ها در حوالی ولایت کاپیسا، اجرای آهنگ توسط اسمای ۱۸ ساله و حمیرا عیار ۲۲ ساله در محضر عام را، توهین غیر‌قابل تحمل به خود می‌دانستند. این بی‌حرمتی به وقار خانواده بوده، برای برادران قابل تحمل نبود. آن‌ها تصمیم گرفته بودند که به هر‌قیمت ممکن جلو این دو‌ هنرمند را بگیرند، حتا با زور و خشونت. طالبان هم آن‌ها را تهدید به مرگ کرده و وضعیت را برای آن‌ها دشوارتر ساختند. آن‌ها اکنون پنهانی زندگی می‌کنند.

گفت و گویی خودمانی با: سرکار خانم مهستی خاکپور 

تاسیس سالگرد پنجاهمین ۴۱۴۴ سال و است کرده کار به شروع ۴۶۹۴ سال ازSaskatchewan Internationa Association سازمان Open door society مثل مهاجرین به مربوط دیگر های سازمان و است بوده سسکچوٓان ملیتی چند سازمان اولینSIA بود. خواهد سازماناین ادامه در اند. کرده فعالیت به شروع سازمان این از بعد گذرد) می ٓان تاسیس از سال ۴۴ به نزدیک (کهglobal gathering و ۴۶۱۱)(تاسیس

کنند. مراجعه باید سازمان کدام به اموری چه برای کسانی چه و چیست دیگر های سازمان با سازمان این تفاوت که داد خواهمتوضیح

executive به ٓان از بعد و مدیریتی های سمت بهcoordinator از ۴۱۱۱ اواخر از تقریباْ و هستم همکاری به مشغولSIA با ۴۱۱۲ سال ازمن مختلف های قسمت های فعالیت ببریم. پیش تر شده تعریف را سازمان های فعالیت کردیم سعی ما بعد به تاریخ ٓان از ام. داشته سمت تغییرdirector به مربوط های برنامه یکی کنیم. می تقسیم بخش سه به راSIA های فعالیت خالصه طور به کنیم. مشخص را غیره و ٓاموزش سکونت٬ واحد ازاعم ٓاموزشی های برنامه و دیگر های زبان ٓاموزشی های برنامه وESL انگلیسی زبان ٓاموزش های دوره شامل ٓاموزشی های برنامه دیگری است٬کاریابی

هست. جامعه در ٓاموزش سطح باالبردن بر تمرکزش که outreachهست برنامه دیگری وجوانان. ما ی هزینه تامین منبع واقع در چراکه متفاوتند. کنیم فراهم خدماتی کاریابی یا ٓاموزش سکونت٬ واحدهای از هریک در برایشان توانیم می ما کهکسانی  است. متفاوت مختلف های برنامهبرای

ادامه خواندن گفت و گویی خودمانی با: سرکار خانم مهستی خاکپور 

خانم ناذیه اقبال ، هنرمند توانا ……:عنایت سادات

خانم ناذیه اقبال ، هنرمند توانا از منطقۀ پشتونخواه میباشد .درین پارچۀ هنری او ، سراسر انتقاد و نکوهش ازاوضاع مسلط در جامعۀ مورد نظر وی بیان شده است .این بیان ، دقیقا” وضع موجود وطن مارا مشخص می نماید . بهتر است خود تان این پارچۀ زیبا را بشنوید.

http://youtu.be/FCPeod67WHo

وحیدامید پیشقراول (راک ان رول)درموسیقی افغانستان : امان معاشر

Untitled1

  در باره ی وحید امید که تاریخ پر شکوه و جاویدانه ی هنرکشور با ان خانواده ی گرامی که شخصیت های چون: غلام محمد میمنگی ،غلامعلی امید گره خورده است مطالب را عرض میداریم:

وحید امید از طرف مادری نواسه غلام علی امید نویسنده ، شاعر ، نقاش و هنر مند با نام افغانستان و از طرف پدری نواسۀ پروفیسور غلام محمد میمنگی پدر هنر نقاشی و یکی از فعالین مشروطه خواهان جوان  دور امان الله خان بحساب میرود. مادرش ماری امید (سرخابی)نطاق ، سخنور و هنر بیشه سینما و تیاتر افغانستان است که  مرتبط به خانواده ی هنر و فرهنگ میهن است.
Untitled2
وحید امید از سن پنج سالگی پیش از انکه شامل مکتب شود همراه با مادر هنر مندش ماری امید به میدان هنر قدم گذاشته در رادیو کابل میرفته است  و در دها نمایشنامه و تیاتر در جمع هنرمندان نامدار افغانستان محترمان: استاد رفیق صادق، بایقرا، حاجی محمد کامران، پردیز، فریده انوری و دیگران نقش  بازی کرده علاقمندان زیادی داشته است.

ادامه خواندن وحیدامید پیشقراول (راک ان رول)درموسیقی افغانستان : امان معاشر

با هنرمند جوان عبدالله کمال رفیع آشنا شوید .

Abdullah Kamal Rafi Safi is an Afghan singer and tabla player who was born in Germany. At the age of 5 he grew an interest in tabla, harmonium and singing. To play tabla he tried to use everything he could get his hands on. At the age of 12 he started to learn tabla with his father, Ustad Same Rafi. His father is an established tabla player himself. He is also a great singer, poet and writer and teaches tabla, harmonium and singing.

تاچر و هنرمندان خشمگین دنیای موسیقی : « فرانک عمیدی » ارسالی مرجان از هالند

الویس کاستلو،در انتقاد از جنگ فالکند آهنگ ‘کشتی سازی’ را خواند

مارگارت تاچر را بیشتر به خاطر سیاستهای رادیکال اقتصادی و یکدندگی های سیاسی اش می شناسند تا تاثیرش بر موسیقی و فرهنگ بریتانیا. واقعیت این است که خانم تاچر شاید به طور مستقیم خدمت چندانی به فرهنگ و هنر در بریتانیا نکرد، ولی خشم حاصل از سیاستهای اقتصادیش در قشر کارگر آن دوره باعث تولید یکی از بهترین دوره های موسیقی اعتراضی در تاریخ بریتانیا شد.

در اواخر دهه هفتاد میلادی جنبش پانک در موسیقی صدای نارضایتی جوانان از وضعیت موجود را به گوش مردم رساند. پیروزی خانم تاچر در سال ۱۹۷۹ و سیاستهای اقتصادی اش آتش موسیقی و فرهنگ پانک در بریتانیا را در دهه هشتاد میلادی شعله ورتر کرد.

آهنگ “صدای دو میلیون نفر” (Voice of two Million) از گروه پانک راک “انجلیک آپ استارتز” در مورد جمعیت بیکاران و نرخ بیکاری در بریتانیا در سال ۸۲ میلادی بود و طولی نکشید که به سرود اعتراضی مردم تبدیل شد، آن چنان که در بسیاری از تظاهرات ضد تاچر این آهنگ شنیده می شد.

ادامه خواندن تاچر و هنرمندان خشمگین دنیای موسیقی : « فرانک عمیدی » ارسالی مرجان از هالند

آینده سازان موسیقی افغانستان با اکامی موزیک مربوط وزارت تعلیم وتربیه به مدیریت داکتر ناصر سرمست و دوره نهایی ستاره افغان سال (۱۳۹۲ – ۲۰۱۳م) بمناسب جشن نوروز این برنامه زیبا را برای شما عزیز ان انشتار دادیم تا آغاز یک بهار خوب داشته باشیم

برای  تماش  این برنامه  بالای  ویدیو  فشار  دهید

کودکان آینده ساز و داکتر احمد ناصر سرمست: نوشته از ماریا دارو

    در  کشور  جنگ  زده  ما در کنار  همه  تشویشها  آمید واری  های  دیگر  هم  وجود  دارد ُ هرگاه  جای  تفنگ  از سلاح علم ودانش  و تقویه  هنر و فرهنگ کار گرفته شود ُ برای  انکشاف  این  بخش  بزرگ  و قابل  افتخار کار  صورت گیریدُ به  یقین  جهان چهره دیگر  از  افغانستان  جنگزده را تماشاه  خواهند کرد.  خردمردانی بکار است  که ذهنیت  کودکان و جوانان را  در این  راستا  تشویق و تربیت  بدهد  . همانطوریکه  استاد سلیم سرمست  در گذشته  هنر موسیقی وطن ماُ  صاحب  نام  و نشان  قابل  افتخار  بودند امروز  ما شاهد فرزندش  ارجمندش هستیم  که قدمهای  پدرش را  تعقیب  میدارد  و هنر  افغانستان را  به جهان  از طریق  تربیت  کودکان ی  که  جاهلان  بی فرهنگ  پدر  ُ مادر  و زندگی  شان را  گرفتند و آنها را روانه پرورشگاه کردند  ُ اما داکتر ناصر سرمست  همان کودکان را که بیشترین  صدمه را  درزمان جنگ  دیده اند  و بیشتر  از دیگران  نیاز به  پرورش  و نوازش  روحی دارنددر انستیتوت  موسیقی  جمع  کرده  است تا آیند  افغانستان را از  طریق  هنرنمایی  در ستیج  جهانی  معرفی  بدارند … و به  جهان نشان بدهند  که افغانها  تنها به  سلاح  جهت  کشتار  ومنازعه  متوسل  نیستند  بلکه  هنر و  علم ودانش  را نیز  دوست دارند … باید برای  این  نورسته  ها زمینه  مساعد  گردد تا در دامان زیبای  مادر وطن شگوفان گردند  و راه شان را  نسل  آینده  تعقیب  نمایند و سلاح زنگ  زده و نفرین شده را  از  وطن  دور  افگنند.  برای  داکتر سرمست این موقفیت بزرگ را تبریک  وتهنیت  گفته و برای  کودکان و نوجوانان  در کنار  تبریکات صمیمانه آینده درخشان  آرزو میدارم. همیشه موفق  وکامگار باشند.
برای  شنیدن  کنسرت  در  کنیدی  سنتر  بالای  لینگ  فشار  دهید  و تماشاه بدارید.

 http://www.kennedy-center.org/explorer/videos/?id=M5339

موسیقی یا سمبول از وحدت ملی فرزندان اقشار مختلف افغانستان

چند  سال  قبل  جناب  داکتر احمد  ناصر  سرمست  جهت  ایجاد  و رهبری  انستیتوت  موزیک  وارد  افغانستان  گردید و توانست  یک  تعداد  کودکان  پرورشگاه  ها را  تحت تربیه  قرار بدهد و بعداز  فرا گرفتن  کورسهای  مویسقی  کلاسیک  شاگردان او  قادر بعه  اجرای  کنسرت  در ایالات  محتمده  امریکا  گردیند.  برای  وحدت  و همبستگی  نژاد  ها  و زبانهای  مختلف  کشور ما  راه  های  خیلی  مفید  مانند  موسیقی  ُتیاتر  و  نقاشی  وجودذ دارد که  در سطح  بین المللی  افغانستان را با نه  تها از طریق  سلاح  بلکه  از  طریق  ارت  نیز  به  جهان  معرفی  بدارد. در این  راستا  از اتبکار  و اقدام  نیک  داکتر  سرمست  اطهار  امتنان  نموده  شمار ا به  شیندین  موزیک  کودکان  افغان  دعوت  مینمایم.لطفاٌ بالای  لینک  فشار دهید

http://cdnbakmi.kaltura.com/p/1175831/sp/117583100/serveFlavor/entryId/0_u9tc4i26/flavorId/0_l5jmgn2t/name/a.

 

جوانه های موسیقی در انستیتوت موزیک : نوشته ماریا دارو

  بعد از  سه  دهه  جنگ  در کنار  همه مشکلاتیکه  هموطنان ما  همه روزه  مقابله  میدارند  ُ امید  های  هم  وجود دارد  ُ جوانان  کشور با  تجارب  تلخ  که  از جنگ  داشته  اند ُ دست  به  مبارزه  دیگر  زده  اند  که  خیلی  امید وار  کننده  و نشاط  آفرین  است .  جنگ  مصبیت های   زیاد  به ارمغان  آورد  کسانیکه  دست  به  میله  تفنگ  میبرند  ُ دست  هنر مندان  و فرهنگیان  را  قطع  میدارند  تا در ظلمت  شبگونه  بتوانند  اهداف  نا  میمون  شان را  عملی  نمایند اما  فرزندان  گرانقدر مادر وطن  با همه  زجر و شکنجه  های  روحی  ُ هجرت آباد  کشور  های  بیگانه  داشته  اندُ  دوباره  مصدر خدمات  در دامان مادر وطن گردیده  اند  که  جای  بس  خوشی  میباشد  و  باید برای  ایشان  مرحبا  ودرود  فرستاد.

ادامه خواندن جوانه های موسیقی در انستیتوت موزیک : نوشته ماریا دارو

چرا داوود سرخوش هنرمند محبوب ماُ در تلویزین ها ظاهر نمیشود: ماریا دارو

چند سال قبل مراسم سال نو و یا میله جش نور روز در هامبورگ کشور جرمنی از طرف یک تعداد افغانان برگذار گردید و هنرمندان سابقه و جوان دران محفل جهت هنرنمایی امده بودند مگر جای انکه کنسرت بدهند به لبسنگ پرداختند …جناب همایون مروت سیمنا گر افغان چشم دید خودرا از آن محفل طی یک انتقادیه در سایت ها نوشت واینجانب « ماریا دارو» نیز اطلاعیه و شکایت از طرف هنرمندان اشتراک کننده  ای  بخش تیاتر در آن محفل  را دریافت  نمودم  و با تائید از نوشته جناب مروت در همین سایت انتقاد نوشتم که باعث… آزردگی بسیار از هنرمندان آواز  خوان  که دران محفل اشتراک کرده بودندُ گردید . هرقدر انتظار کشیدم که هنرمندان سابقه دار به تائید از نظریات من و جناب مروت چیزی بگویند و یا بنویسند اما هیچ کس چیزی نگفت … گویا حالت بیتفاوتی اختیار کردند. ب ا تشکر از هنرمند محبوب کشور داوود سرخوش که در یک محفلی در همان باره سخن گفته اند اینک ویدیو  محفل را جهت استماع شما عزیزان گذاشته ام …لطفاٌ به سخنان هنرمند گرامی گوش دهید.

آهنگ دلنشین از هنرمند جوان شهرزاد عدیل : نوشته از ماریا دارو

دوستان گرامی  :

امید  قوی  همه  وطنداران  وابسته با  افکار  جوانان  وطن  در  وحدت  وتحکیم  پیوند  های  دوباره از  صمیم  قلب  برای  نسل  آینده  کشور  همین  جوانان  عزیز ماست. امید  وارم  تعداد  این  جوانان  با  احساس  افزون  گردد  و این  گل دسته  های  بوستان  وطن  رنگین  تر  از  امروز برای  فردای  شگوفان  باشد . شهرزاد  گرامی  آهنگ  خیلی  زیبا  و با  احساس  اجرا  نمودید  احساس  شما  و شاعر  گرامی  که  تصنیف  را سروده  اند  قابل  قدر و تمجید  میباشد.  دوستان  لطفاٌ بروید  ویدیو  فشار  دهید  و از آهنگ لذت  ببرید . 
http://www.youtube.com/watch?v=NrJnBNgpo04&feature=related

اولین آواز خوان « موسیقی پاپ » خانم سوسن فیروز

سوسن  اولین  آواز  خوان  موسیقی پاپ ( زن ) در «افغانستان»

در طول  تاریخ  هنرمندان  و فرهنگیان  هر کشور گفتنی ها و تظالم اجتماعی  را توسط  آرت  بیان کرده  اند. استعداد های  هنری  در همه  زمانها بیانگر  واقعیتهای  تلخ  زندگی  مردم  بوده  است ُ یونان  قدیم  توسط هنر نمایی  تیاتر دربرابر کلیسا قد علم کردُ  نقاشان  توسط  انگشتان  هنر  آفرین شان  تصاویر  جنگهای اول  و دوم  جهانی را ترسم  واز وحشت جنگ مردم جهان مطلع  ساختندُ آهنگساز و آواز خوان گفتنیهای را ذریعه  هنر شان  تقدیم  جامعه  کردند… بلی افغانستان در حال  حاضر گفتنی های  زیاد در باره جنگهای  سی ساله  دارد. جوانان عزیز ما در داخل و خارج از طریق  هنر آواز  خوانی شان پیام  صلح  برای  مردم  میدهند…. هرگاه تاریخ  گذشته  امریکا را نگاه  کینمُ تعصب  درمورد مردم سیاه  به  انداز  زیاد بود که  سیاه پوستان حق  شمولیت  به  مکتب  و بخصوص  دانشگاه را نداشتند. در سرویس  شهری  کسی  در یک  چوکی  کنار  شان  نمی  نشست ُ ظلم دولت  و مردم امریکا سیاه  پوستان امریکایی  را به فریاد  رساند و آنها بدون موزیک  در کوچه  و بازار  از ظلم ُ توهین  وحق  تلفی شان در برابر مردم  سفید پوست  فریاد میزدند  و اهسته آهسته  به موزیک  دسترس  پیدا کردند و آهنگ  های «ر پ »  موسیقی را با نوای موزیک  بگوش  سفیدان  پر قدرت  امریکایی رسانیدند و«رپ» موسیقی  پاپ  بنام موزیک  سیاه پوستان  معرفت پیدا کرد. این پاپ سرودن  بذات خود یک  مبارزه  قوی در برابر استعمار بود.
سال  «۲۰۰۴ م-  اولین  خوانند  رپ یا  موسیقی پاپ جناب کندوزی  بود که موسیقی پاپ  را به افغانستان برد. سال « ۲۰۱۲» م- یگانه خوانند « رپ » از طبقه نسوان  خانم  سوسن «فیروز»  میباشد که تجارب  تلخ هجرت در کشور ایران و پاکستان و برخورد توهین  آمیز مردم دو کشور همسابه را هنرمندانه انتقاد مینماید.  خوش بحال  فامیل  هنرپرور «سوسن  فیروز» که برای  فرزند شان  نه  تنها اجازه  هنرنمایی  داده اند بلکه  شجاعت مندانه از هنرنمایی سوسن  دفاع  مینمایند. سوسن عزیز موفقیتهای بیشتر برایت آرزو  میدارم.
برای  شنیدن روی  ویدیو فشار دهید

http://www.youtube.com/watch?v=clp0hBH3Lyg&feature=youtu.be

روز پدر برای خانواده استاد همآهنگ خیلی ناگوار است

  ُ با بزرگداشت  از خدمات  هنری استاد در این روز  خجسته پدر  اندک در  معرفی  وی  میپردازم:

                                            الحاج  عبدالمحمد  همآهنگ

عبدالمحمد فرزند طلا محمد  زاده  کوچه  خواجه خوردک  «خرابات» شهر کابل سال (۱۳۱۶) میباشد.  پنچه  های  هنر آفرین  کودکان  خرابات  که زاده  دامان مادران  و پدران  هنرمند میباشند  همیشه  از کودکی  روی  پرده  های  آرمونیه  و روی  صفحه  تبله  در آهتزاز  بوده  است  و از همان  آوان  کودکی  مجالس  و محافل  را برای  وطنداران  شان نشاد بخشیده  اند.  در گذشته  های  دور که  محافل  عروسی  زنانه و مردانه از هم  جدا بودُ  کودکان خرابات برای  هنرآفرینی  در دسته  ساز زنان میرفتند و مجلس  ارایی  میکردند و درکوره  هنر  نوازه گی  وآواز خوانی  پخته  میشدندُ همآهنگ  نیز در آنزمان  کودکی  نظر به  رسم و عادات  مردم  خرابات بنام بچه طلا در دسته  های  ساز زنانه شهرت کشید.

ادامه خواندن روز پدر برای خانواده استاد همآهنگ خیلی ناگوار است

دنبوره بابه قیران سمنگانی

دنبوره نواز قدیم بابه قیران سمنگانی

دنبوره بابه قیران سمنگانی

شمال افغانستان با داشتن شرایط خوب اقلیمی ومنابع فروان طبعی خود , انسانها را بخاطر زنده گی جلب نموده  هزار ها سال   درحفظ کلتور وتاریخ قدامت دارند.سه هزار قبل در دور حکومت شاه سمنگان  با داشتن عبادت گاه  بودای ( تخت رستم) واقع در مرکز ولایت سمنگان انسانهای ان سر زمین موسیقی وساز واواز داشتند سرود خدا پرستی وهماسی را همرا با ساز واواز می خواندند و با رقص تمثیل میکردند.

ادامه خواندن دنبوره بابه قیران سمنگانی

تحفه سال نو از :عنایت الله سادات

دوستان نهایت عزیز :
خواندن های “رپ” در وطن ما سابقه نداشته و اخیرا” تعدادی از جوانان ما که دراروپا بزرگ شده اند ، این هنر را فرا گرفته و در بعضی مناسبت ها آنرا پیشکش مینمایند . یکی ازین جوانان بیژن قندزی است که آنرا نه تنها به شیوۀ گیرا و دلچسپ ارائه میکند ، بلکه مشکلات وطن مارا بالوسیلۀ آن مطرح میسازد . چون این پارچۀ او مورد پسند من قرار گرفت ، خواستم  که شما هم از شنیدن آن لذت برده و منحیث تحفۀ سال نو آنرا بپذیرید . با عرض حرمت  عنایت سادات

الماس فراهی

الماس  فراهی
الماس فراهی

سال  ۲۰۱۲ میلادی  تعداد زیاد جوانان برای  هنرآواز خوانی  ثبت نام  کردند و استعداد های  جدید کشف  گردید در  جمع  آنها  الماس فراهی  نیز خوب درخشید. هنر زیبا آواز خوانی بسته به استعداد-  آواز  گیرا و بسته به ابتکارات  است که  خوشبختانه تعداد زیاد  از اشتراک  کنندگان دارای  همین  صفات بودند.  کاپی  خوانی  در تمام  جهان  مروج  است  اما بشرط  آنکه  هنرمند   پارچه ی را  باز خوانی نماید که خوبتر وبهتر از هنرمند  اصلی  بخواند واگر نتواند  بدتر نخواند.
هنرمند  باید توانایی و تون گلوی  خودرا  بداند  شاید و آهنگ را انتخاب نماید که وبدلها  چنگ بزندُ هرگاه پارچه اصلی  که به  اعظمیت  اجرا  شده هنرمند تازه کار آنرا خوانده نمیتواند وزنی  خواهد بود که برداشتن آن  بالاتر از توانایی   اوستُ در ایجاست که  هنرمند  کاپی  خواند  تمام  شهرت هنری  خود را به صفر ضرب  خواهد نمود.
داوران  محترم  ستاره  افغان استعدادهای  خوبی کشف  کردند و جوانان نیز بااحساس و استعداد هنری در برنامه حصه  گرفتند و درخشیدند و از جمله استعداد های کشف  شده  پنج نفر در مرحله  نهایی  « پنج بهترین » را بنام  هنرمند معرفی  نمودند یکی هم  الماس  فراهی  بود.
جناب  فراهی  دارای  حنجره  قویُ  آواز گیرا و استعداد سرشار روی  ستبج ظاهر گردید او کاملا در سبک  مخصوص هنرنمایی  میکرد.  پیروی از سبک  احمد  ظاهر هنرمند دلها که  او خود پیرو مکتب وسبک «الویس  پرسلی» امریکایی بودُ  الماس  فراهی  دوباره آن  دو هنرمند  فقید  را زنده ساخت.
هنرمندان زیاد  مخصوصاٌ جوانان  آهنگهای « احمد  ظاهرمرحوم » را کاپی  نمودند  بعضی ها نسبی خوب  و بعضی  ها آنقدر خراب  اجرا نموده اند که از آهنگ اصلی آن  نیز انسان دلسرد میشود اما الماس  فراهی  در دوره  آموزن  آنقدر زیبا اجر کرد که  باید برایش  آفرین  گفت.
استعداد های جوانان  امروز تا استعدا های چند سال قبل  خیلی ازهم  متفاوت بود زیرا موقع  دادن برای  تبارز  استعدادهاُ  زمینه رشد و آزمون گاه برای  برسی استعداد ها و دسترسی  به  آلات  موسیقی  خیلی  در این  دوره  چشمگیر بود و از طرف  دیگر جوانان  واقعاٌ به هنرعشق  داشتند و با روحیه  عشق  به  هنر موسیقی ثبت  نام کردند  زیرا هرکاری  که  منشه  آن  عشق  باشید از قلب  برمیخیزد وبر قلب  دیگران  اثر میگذارد. جوانان که برای هنرمندان  شدن  ثبت نام  کرده بودند  چه محلی  خوان و یا غیر محلیُ  نورام  های  آواز خوانی  و هنرمند شدن را رعایت  میکردند.
الماس  فراهی  جوان نازنین  وطن ما که از سرزمین  شعر و ادب هرات باستان میباشد وبا آنکه  تجربه هنری کمتر دارد مگر نظر به سلیقه  وعشقی  که  به  هنر آواز خوانی  و نواختن  گیتار  داردُ به  زودترین  فرصت  به  قلعه  های  شهرت  خواهد رسید و میرسد هرگاه  در اتنخاب اشعار خوب مطابق  حنجره  خودش  و باداشتن استادان  مجرب برای کمپوز آهنگهایش   آینده  خوب  هنری  خواهد داشت و با پشتکار و زحمت  میتواند  در فرصت  خیلی کم  احمد ظاهر  ثانی گردد.
الماس  در سال  (۱۳۶۷( هش- در ولایت  فراه بدنیا آمد و ولایت  هرات  زندگی  مینمایدُ  او برای  (۲۱ ) سال  در ایران  مهاجر بود مکتب  را در همان جاه فرا  گرفته  است. وی فرزند  محبوب  خانواده بوده  و پدر ومادرش از دوستان  نزدیک  او میباشندُ  درفامیل با یک  خواهر کوچکش خیلی  صمیمی است.  الماس  در نواختن  آلات  موسیقی به گیتار دسترسی  دارد و هنر رسمامی را نیز دوست دارد و ازجمع  هنرمندان کشور « فرهاد دریا» را دوست دارد او با طبعیت  بی علاقه  نیست واز رنگ آبی  خوشش  میایدُ برای  این  هنرمند  جوان و با استعداد موفقیت های  بزرگ  آرزو  میدارم تا مانند  نامش  درخشش  الماس را در  تمام  ساحات  زندگی داشته  باشد.  الماس  عزیز  موفقیت  تان  آرزو  ماست.

 

فرهاددریا بایک دریا جراُت از خط قرمز عبور کرد.

کنسرت کابل نوشته  از: ماریا درو  

جناب  دریا تصمیم  داشت  بتاریخ  روز صلح  کنسرت  بزرگ  را در شهر کابل  اجرا نماید اما بدبختانه تجلیل  از روز صلح با عمل  ترورستی  بروز خونین تبدیل  گردید و ریئس صلح  را در روز  صلح از بین  بردند…مگر  « فرهاد » این  هنرمند  رسالتمند  و متعهد  بقولش  پایدار ماند و بتاریخ  بیست و دوم سپتمبر  ۲۰۱۱ میلادی  در شهر کابل  برای  بانوان  شهروند کابل  کنسرت با شکوهی  اجرا نمود.
این  هنرمند نامدار کشور بازهم  بانوان  کشورش را برای لحظات  در فضا ی صفا وهمدلیُ  خنده  ونشاد  بروی  تمام خواهران  هموطنش  آورد.
فرهاد در شرایط  جنگ  و نا امنی  چندبار در  ولایات  کشور  برای  آشتی  ملی کار هنرمندانه  انجام داده  است.
 او در جمع  هنرمندان  دور از وطن  اولین هنرمند بود که بعد از سقوط  طالبان  برای اجرای  کنسرت  بکابل  سفر کرد وجرائت باز گشت  بوطن را در وجود  همه هنرمندان ایجاد کرد.
  درسال  (۱۰۱۰) میلادی  درشهر  هرات  کنسرت  با شکوهی اجرا  نمود…  دشمنان  سوگند  خورد  برای  ایجاد  ترس  و وحشت  در خارج  از محل  اجرای  کنسرت  بم گذاری  نودند تا برای  انحلال  کنسرت مانع  اشتراک  مردم  در همچو فضای  صلح  و آشتی  شوند…اما  مردم  دیگر  فریب  آنها را  نمیخورند  و میدانند  که یگانه  راه  رسیدن  به  آرامش  و صلح  …ایجاد  فضای  صلح  میباشد.
 او همچنان  کنسرت  باشگوه  را در  ولایت  لشکرگاه ( هلمند) که  نا امن  ترین  ولایت  کشور  بودُ  با  جسارت اجرا  نمود  این  کنسرت  از لحاظ  زون  امنیتی جنوب که  صد ها نفر قربانی  بم  های  انتحاری  و حمله  وحشیانه  دشمن  شده  اندُ  خیلی  با ارزش  میباشدُ  زیرا مردم از  رفتن  به  وظایف  رسمی  در هلمند  هراس  دارند و صدها  کارمندان  ومعلمین  و  افراد  امنیتی  قربانی  حملات گردیده  اند.  جسارت  این  هنرمندان  قابل  تحسین میباشد.  دیده  شد که  مردم  شریف  هلمند  سخت  به  صلح  وآمرامش  و فضای  نشاد آور نیاز دارند…. در این  کنسرت  حتا از  وکویته  وولایات  همجوارُ  افغانان  عزیز اشتراک  نمودند و این نشان  دهند نیاز مردم  به صلح  میباشد.
هموطنان ما میتوانند با همدلی  و همبستگی  برای ایجاد  فضای  صلح  عمیقاٌ کار نمایم تا عرصه برای  فعالیت  خرابکارانه  دشمن تنگ و تنگتر  گردد.  ما  شاهد نتایج مثبت  کنسرتهای  محترم فرهاد  در شهر مزار شریف  بودیم  که  صرفاْ برای  خانم  های  عزیز  کشورش  کنسرت  اجرا  نمود و دلیل  کنسرت  صرفاٌ برای  بانوان  خود  نمایانگر  آن  است  که مادران  وخواهران  ما بیشتر  به  صلح  و نشاد  و امرامش  روحی  نیازمند  دارند و از فضای  تلخ  جنگ  که  نغمه  مرگ را میسرایدُ  خسته  شده اند.  زیرا  مادرست  که  در اغوشش  طفل  را پرورش  میدهد  او بیشتر  از  همه  چیز  به صلح  وخوشی  نیازمنداست.  دراین  راستا کار  هنرمندانه  دریا  قابل  ستایش  اشت.
همچو کنسرات های  هنری  و فرهنگی در چنین  شرایط  تلخ  سیاسی ُدر داخل  کشورُ  جز تاریخ  با شکوه  فرهنگی ما شمرده میشود.  زیرا  هیچ  کشور  بدون  فرهنک  و رسالت  فرهنگی  بوده  نمیتواند. در برآورده  ساختن  این  آرمان «  صلح  و  ترقی  وتعالی  وطن » با کار یک  نفر هیچگاه  مهیچگاه ثمر زود رس  ندارد  تا ما خواهران و برادران  دست  بدست  هم  ندهیمُ  از خط  قرمز گذر نکنیم…. عبور از خط  سرخ تنها سلاح  بردوش حمل  کردند نیست.!!!!!

کنسرت
کنسرت


برای  از بین  بردن  این حصار تعصب  و عقبگرایی  راه  های  خوبی  هنری  و فرهنگی  وجود  دارد.  هنرمندان ُ تیاتر ُ  ساز  و آواز  توسط  پیام شان  مردم را آشتی  میدهند ُ شاعر  توسط  نازکخیالی های شعر  و نویسنده  با نوشتن  واقعیت  ها بدون  سمتگیری ُ ایدلوژیُ  ژورنالستان  توسط  برون  کردن  واقعیتها سر پوشیده  سیاسی و خواست جامعه  و نقاش به  ترسم  از آبادی  و ویرانی  های جامعه جنگزده و صلح امیز ُو فیلم سازان  با ارایه  فیلم  های  مستندُ  این  همه دست  اندر کاران هنر و فرهنگ  و ادب پایه  های  اساسی  صلح  وثبات  در هر کشور  بوده  اند و در کشور ما نیز  میباشندُ  نام  نیکو شان  جز  اوراق  وزین  تاریخ  میشود.
در کشورهای  مختلف  جهان  یک  سپاهی  گم نام  که برای  وطنش  جنگیده  ُو قربان شدهُ  توسط  شاعرُ  نقاش و یا  نویسنده ُ بمردمش  و جهان  معرفی و جاویدانه  گردیده  است. 
روز ( ۲۲)سپتمبر  یک  روز  فراموش  ناشدنی  بود که خواهران شهروند کابل ما نیز با جرائت از  خط  قرمز با  فرهاد  دریا  یکجا  عبور  کردند.  این  جرائت  بانوان  شهروند  کابل  را  صمیمانه  استقبال و  شاد  باش  میگویم…. امید چنین  روزها  وفضای  خوشی و نشاد آور بیشتر را خواهران هموطنم  پیش روز داشته  باشند و برای  فرهاد دریا  این  هنرمند مشهور کشور عمر طولانی  و باصحت  و دست  آورد  های  بیشتر  هنری  خواهانم.   دوستان  همان  طوریکه  دریا  میگوید  که  زندگی  زیباست  روی  ویدیو ی  آن  فشار  دهید  و بشنوید چه  خوش  پیام  دارد.

http://www.youtube.com/watch?v=lAu2xSNHQI4&feature=related

آهنگ زیبا از: مکش پران

این  سایت  بروی  تمام  هموطنان اردو ُ پشتو ً دری  و غیره  زبانهای  عام  افغانستان  باز است  با  تشکر  از مکش  پران  که  ویدیو  کلپ  خودرا برای  نشر  در این  سایت  ارسال  نمودندو  چه زیبا به زبان  دری  میسرایند. لطفاْ بروی  ویدیو  فشار دهید  ُ بشنوید  و لذت  ببرید

اشک از روی کودکان شستن ، حج اکبر است

تبریکی  عید
عید سعید قربان مبارک باد

ماریا  دارو
_______________

خدا دلم  تنگ است، اشکهایم نا امیدانه گونه هایم  را سشتشو میکند
میخو اهم  چو کودکان  بگریم ، چون  بهاران  ژاله  از چشمه  سار بینایی خویش  جاری  سازم  ….
سرم را روی  زانویم  گذاشتم ….سکوت هراس  انگیز  اطرافم را احاطه  نمود…نمیدانستم  چرا … فکر کردم،  تمام  خوشیهای  عید را فراموش  کرده  ام ….در حالیکه چند روز به عید  بزرگ قربان  مانده… همه مردم  روی  سوی  خانه  خدا  دارند ودر قربانگاه  حضرت  اسمعیل  “ع” …قربانی  مینمایند  و در جای  پای  حضرت  ابراهیم  “,” بحضور  خداوند یکتا شرفیاب  میگردند. همه  خورد وبزرگ  ، غنی  ودرویش آمد آمد  عید را استقبال  مینمایند ….مگر من چرا  مایوسانه  شانه  هایم  را زیر بار گناه  سنگین  احساس  میکنم….یاد م  آمد  که به زیارت  آرامگاه  مادرم  نرفته  ام…از جایم بلند شدم  وطرف  آرامگاه  مادرم  حرکت  کردم  ….نزدیک  قبرستان  خانه  متروک  و غریبانه  وجود داشت  کودکی  در دم  درو ازه  ایستاده بود. برایم  سلام کرد …دست  محبت  برسرش  کشیدم….معصومانه  از من  پرسید …کاکا جان …کاکاجان  برای  پسرت  کالای نو  خریدی ؟. خودم را به  کوچه  حسن  چپ زدم  دوباره  سوال  کرد  کاکاجان  پسرت  هم سن  وسال  من  است …. گفتم  اگر هم سن وسال  تو باشد  چه  تاثیر به حال تو دارد ….
گفت  کاکا  جان  اگر هم سن  من است  روز عید  لباس  نو میپوشد؟ … کاکا جان میتوانی  لباسهای کهنه  اورا برایم  بدهی ؟. یکبار درجایم  میخ کوب  شدم… دو قدم عقب  رفتم  ….دوباره  دو قدم  به  پیش گذاشتم … پیش پای کودک  زانو زدم ونامش را پرسیدم .  گفت  عمران ….عمران…بلی  کاکا جان عمران.
عمران  …عمران را تکرار کردم، درذهنم  غوغا عجیبی  پرپا شد  …بعدازلحظه  ی سکوت  گفتم  بلی عمران عزیز برایت  لباسهای  اورا  … لباسهای  پسرم را  میآورم  …اکنون باید  به زیارت  مادرم  بروم…چشمانش چون کاسه صبر دل من که از دوری مادرم ز غم  لبریز بود،  لبریزغم شد وگفت  …کاکا جان  مادر شما  مرده …مرده  مرده …آهسته  اهسته  صدایش خفه شد وگفت  مادرم….. گفتم  مادرت  ….مادرت را چه شده ؟
گفت ، مادر من  هم مرده  است  جز یک  خواهر کسی ندارم  ..بلی او هم  بزرگ  نیست  فقط  سه سال  از من  بزرگ تر  است….او خود دربی مادری ، مادر من  ومسول نگهداری من است .
لحظات را  که بر سرمرقد  مادرم  دعا  میخواندم ، طنین صدای  عمرا ن گوشهایم  را  اذیت  میکرد  ودلم  از  غم  دونیم  شد  ….با  آنکه  هیچگاه  در سر مرقد مادرم  گریه  نکرده بودم، مانند  کودک  حق حق  گریه سردادم. بعداز دعا ودرود  بر روح  مادرم،  برگشتم  …. خانه عمران را  نشانی  کردم  ….خانه عمران، خانه  که از محبت  مادر تهی  شده بود و عمران وخواهرش  تشنه  مهر ومحبت  مادر بودند  تا بروی  فرزندانش لبخند بزند .
در همین  شب و روزها که  مسلملنان  درجایگاهی حضرت  ابراهیم ” ع” درحضور خدا درخانه  مقدس  شرف  یاب میشوند ….روح  مادرم  مرا به زیارت دل غمگین  یک  طفل معصوم  هموطنم رساند.  من به زیارت  دل کودکی  پاک رسیدم …عمران  یکی  از هزارتن کودکی  است  که مادرش  را  در بم  انتهاری  از دست  داده  ….و پدرش  نیز  قربانی   جنگ شده بود. اما هزاران طفل  یتیم  دیگر نیز در سرزمین  ویران  و جنگ زده  ی  ما  وجود دارد  که به  نوازش  ودل  جویی و مساعدت  نیاتزمند  اند…..
هموطن  گرامی  خانه  دل  را  آباد  کنید وحج  اکبر نصیب شوید ،  زیرا گفته اند :
دل  بدست اور که  حج  اکبر است  – از  هزاران  کعبه  یک  دل  بهتر  است.
و هم  چنان  حضرت  مولانای  بلخ چه  خوش  سروده  است .
ای  قوم  به  حج رفته  کجایید کجایید   –   معشوق  همین جاست بیایید بیایید
معشوق  تو همسایه  دیوار به دیوار     –   در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گرصورت  بیصورت  معشوق  ببینید   –  هم خواجه وهم کعبه وهم خانه شمایید
ده بار از آن راه  بدان خانه برفتید       –    یک بار از این  خانه براین بام برآیید
آن خانه لطیفست  نشان هاش بگفتید     –    از خواجه آن خانه نشانی  بنمایید
یک دسته  گل کو اگر آن باغ بدیدیت   –    یک  گوهرجان  کو اگر از بحر خدایید
با این همه آن  رنج شما گنج شما باد    –   افسوس که برگنج شما پرده  شمایید

بلی  ای  هموطن  در بارگاه  خداوند  همه بندگانش یکسان، انسان با هم برابر وبرادر آفریده  شده  است  چه خوب خواهید  بود  که بدین  مناسب  ” خدا  پرستی”  که  همه  بند گانش  راه  اورا  میجوید  ونام  اورا برزبان  میراند  و در وصف  خدا  ورسول  الله  ثنا  میخواند ، آهنگهای  اردو که بنام رسول خدا و بندگان  هندو ومسلمان   و دوستی  وبرادری  سروده  شده است  گوش  بدهیم  و در این خجسته  روزها  که دیوالی  هندو باوران وعید  قربان مسلمانان با یک  فاصله خیلی  کوتاه  تصادف  کرده  است، عید بزرگ  قربان را برای  تمام هموطنان ومسلمانان  جهان  ودیوالی را برای هندوان هموطن  تمام هندوان  جهان ازصمیم  قلب  تبریک  وتهنیت عرض  بیداریم.