بشـــــنو سبب خلقــــتم از تار ربابم
در محور هســـتی جهان لب لبابم
در جوهر ذاتی من هرگزنشود شک
در نقش سگ کهف نگیریدحسابم
ادامه خواندن سبب خلقت :مولانا عبدالکبیر فرخاری ازونکوور -کانادا
بشـــــنو سبب خلقــــتم از تار ربابم
در محور هســـتی جهان لب لبابم
در جوهر ذاتی من هرگزنشود شک
در نقش سگ کهف نگیریدحسابم
ادامه خواندن سبب خلقت :مولانا عبدالکبیر فرخاری ازونکوور -کانادا
گلبدین حکمتیار رهبر شاخه نظامی حزب اسلامی افغانستان در مصاحبه أخیر خویش سهمگیری پروسه انتخابات را مشروط به خروج نیرو های خارجی وشفافیت وعادلانه بودن پروسه انتخابات دانسته واز معرفی کاندید غیر از خویش صحبت نموده است وخوب است که درین راستا کمی مفصلتر صحبت شود.هر چند از أعضای برجسته و کلیدی حزب اسلامی کسی نیست که در بیرون از حکومت آقای کرزی باشد ولی باز هم نسبت باید به إظهارات أخیر جناب حکمتیار باید نگاه مثبت داشت چون این اولین مصاحبه نرم بنوع خود در تاریخ مبارزات ایشان میباشد
جنگسارلاران و چپاول گران قرن 21 که دین را وسیلهء امرار حیات خویش قرار داده اند و با اعمار قصر های با شکوه از خون شهید و حق یتیم و بیوه زن در بلندای غرور به فریب خویش مشغول اند .
از پروردگار عا لمیان که حیات و ممات همه جهان و جها نیان به ید قدرت اوست ترس ندارند و از قلم و صداقت نویسنده و شاعر هراس میکنند. هر روز با زندانی کردن و تهدید های نا جوانمردانه عده یی از قلم بدستان ما را اذیت و آزار میکنند و غا فل ازینکه مو جودیت خود شان در میهن و تماشا ی چهره های منحوس شان با همان بیانات ضد و نقیض شان خود یک رنج عظیم و غیر قابل تحمل برای همیهنان و اهل قلم است. این سبکباوران که از دستمال چارخانه سلیقهء نکتایی بسته کردند را آمو ختند و
وطن یعــنی متاع پر فــروشی
که دارد او چه بازارخروشی
وطن یعنی درخت را پوست کردن
با هر دودست تقدیم دوست کردن
ادامه خواندن شعر زیبا ء وطن از دیدگاه آغای کرزی و وطن از دیدگاه مردم : از مسعود حداد
“آسیب دیده گی های روانی” یکی از عوامل بنیادی ی بدبختی ها تاریخی و کنونی ی مردم افغانستان است یعنی عاملی مزید بر ناملایمات جغرافیایی، موقعیت جیوپولیتیک و میدان «بازی های بزرگ» ابرقدرت های عالم بودن این سرزمین.
نخست به خاطر روشن شدن مسئاله و زدایش تمامی سوءتفاهمات که بنا بر زمینه های فرهنگی متصور است؛ اجازه دهید عرض کنم که اینجا مقصود از روان؛ روح به مفهوم مذهبی ی آن نیست. روان مجموعه کارکرد های بدن فیزیکی و مادی ی ماست که حد اکثر در رفتار و کردار ما خودش را نشان میدهد و به همین علت هم قابل شناخت علمی ـ تجربی میباشد.
ادامه خواندن “آسیب دیده گی های روانی” و بدبختی های مردم افغانستان : عالم افتخار
از هر کناره دست ســـــــتم در گلوی ماست
در آســـــــــتین پــــــاره مکان عدوی ماست
آنانـــــکه در مـــــــقام خرابـــــــات خفته اند
غافل از آنـــــــکه باده شان از سبوی ماست
با نام نویسنده و پژوهشگر متبحر کشور ما محترم سلیمان راوش کمتر ک است که آشنا نباشد، به خصوص آنهاییکه اهل مطالعه اند. ایشان در 30 دلو 1330 در کابل تولد یافته اند ،لیسۀ حبیبیه را تمام و بعد در دانشکدۀ ژورنالیزم دانشگاه دولتی تاشکند تا درجۀ ماستری درس خوانده است. ایشان بر علاوۀ مقالات پژوهشی گسترده، صاحب سه اثر تاریخی ( سیطرۀ 1400 سالۀ اعراب در افغانستان) در دوجلد، ( نام و ننگ یا تولد دوبارۀ خراسان
ادامه خواندن پیدایش حقایق از زبان با درایت محترم سلیمان راووش :
امریکا آمده که بماند. ادعا های خروج سریع همه ترفند است. مقامات رسمی واشینگتن ورسانه های مفسد توضیحی نمیدهند. دروغ وخیال باطل جای حقیقت را گرفته است.
سرمقاله رویترز ” اوباما وکرزی ختم نقش رزمی امریکا در افغانستان را تسریع می بخشند “” اوباما مصمم است تاجنگ طولانی وبدنام راخاتمه بدهد”.
سرمقاله نیویارک تایمز” اوباما انتقال مسئولیت امنیتی را به افغانها تسریع مینماید”. اوباما ” مشتاق است تابعد از، بیشترازیک دهه جنگ ، صفحه را ورق بزند ” ” ازشروع بهارامسال نیروهای امریکائی درافغانستان تنها رول حمایتی خواهند داشت “
سرمقاله واشینگتن پست ” اوباما کاهش نقش امریکا درافغانستان راازشروع بهارامسال اعلام مینماید”.پلانها مشتمل است از” حضورمحدود قوتها درمملکت بعد ازختم رسمی ماموریت امریکادر2014 “
از آنجا که میدانیم امروزه مسئاله زن و حقوق فطری و مدنی آن محور اصلی گفتمان کشور ها و رسانه های خبری است که در واقع یک بحث وسیع و گسترده حیاتی میباشد . همان طور که چندی پیش در مورد تجاوز گروهی بالای دختری 23 ساله که باعث جان باختن وی گردید، در دهلی خبر داده شد که اعتراضات و عکس العمل شدید مردم برای مدافعت از حقوق این دختر و دستگیری و مجازات عاملان همچو قضایای تکان دهنده را در پی داشت. پدر این دختر خواهان اعدام مجرمین گردید . بررسی ها درهند نشان داده است که در هر 20 دقیقه یک تجاوز جنسی صورت میگیرد .
ادامه خواندن به من چی گفتن ـ یک خصلت غیرانسانی است: نوشتهء الهه افتخار
“افتخارعزیزم سلام :
فکرمیکنم درتتبعات تان چنان وامانده شده اید که حتی شفیع عیار را سرور و سردار خویش گر دانیده اید، لطفآ دست از پا خطا ندهید و به دریافت دانش بیشتر درین بحر متلاطم تلاش بی امان نمایید، عمرتان طویل باد.
بامحبت ، وزیر”
****
ادامه خواندن افغانستان؛ به رونسانس؛ هم ضرورت دارد و هم لیاقت!
جناب محترم احمد سعیدی نسبت به مریضی که مدتها پیش عاید حالش بود اکنون تلکیف شان وخیم تر گردیده و برای علمیات بزرگ و ضروری آماده میباشد . برای این شخصیت آگاه و وطن پرست کشور از خداوند متعال صحت یابی کامل شان را تنما میداریم
هموطنان گرانقدر بخاطر وحدت ملی و دفاع از خاک نیاکان تان به پیام دگرجنرال ارکان الحرب توجه فرمائید .
****
با عزیزی حرف دارم در بیــان قصه ها گویم زراز این جهان
خون بگیرید هردوچشمان ترش خنده دارد مردم بی آب و نان
بهتر است گیرد ره خلق خدای کینه را بیرون کند از استخوان
خرده کی باشد روا برذات حق حسن بهتر داد بر ما ارمغان
ادامه خواندن محترم عزیزی : شعر محترم مولانا فرخاری از ونکوور کانادا
اخیرا سفری بکشور آ.سترالیا داشتم که با سرور از دیدن اعضای فامیل و دو ستان فر هنگی انجامید. سفر برای هر کس جالب است آنهم برای اولین بار در قاره دگر ، دید و باز دید اعضای فامیل پس از مدت ها یا فتن دو باره دوستان فر هنگی و تماشای شهر ها ی نو و از زمستان به تا بستان رفتن و از شب به روز رسیدن همه و همه ، صفحه جدیدی در تاریخ زنده گی انسانهاست ؛ من هم مانند سایر انسانها بری ازین علایق نبودم . بخصوص درین سفر دیدن محترمه خانم حبیبه جان عسکر و ضیافت شاندار شان و قصه های شیرین شان از زبان خود شان قصه ها و نا گفته های ز مان مهاجرت که هر کدام آن را میتوان کتابی نوشت ؛
بیصبران منتظر پرواز هوا پیما بودم ؛ ازدهام مردم در میدان هوایی و راست و چپ رفتن های شان و مخصو صا وداع جوانان با معشوقه های شان احساسات عاطفی ام را تحریک میکرد با وجودیکه میدانستم اینها با استفاده از رخصتی های قانونی شان جهت تفرج میروند مگر ما شر قی ها دل نریم داریم که از همین نرمی های ما هم استفاده ها کردند و میکنند….موقع موعود. سوار هواپیمای غول پیکر شدم و با وجودیکه بار دگر هم به چنین طیاره سفر کرده بودم و برایم نو نبود و تنها پرواز مستقیم 14 ساعته یگان خیالات را بسرم می آورد…. نشه که این سفر آخرم باشه و غیره واولین باریکه با ساعت بند دستی ام علاقه مند شدم درهمین سفر بود که در هر ساعت به حرکات عقرب هایش متو جه بود م که بلاخره مسافر جوارم پرسید ساعت را نو خریدی ؛ گفتم نه میخواهم بدانم چند ساعت دیگر مانده و برایم گفت و آخر الامر اعلان نشست هو ا پیما در میدان بین اللملی سدنی تمام مسافرین خواب برده را تکان داد و همه جهیدن گرفتند
ادامه خواندن بلبلان مهاجر نوشته : نذير احمد ظفر ورجينيا – امريکا
کانفرانس های مطبوعاتی داستان گونه رئیس جمهور تمثیل سناریوی خمار وبیمار است، داستانهای تکراری مبهم وضد ونقیض برای گوشداران بی زبان ودر مانده در دام درد نا علاج دیکتاتوری نرم،. درین نوشته نخست توجه خو.انندگان عزیز را به سیاستهای های مبتذل وبی جهت وجست های ضد ونقیض حکومت فعلی وترفند های مضحک متوجه میسازم که کشور را به سرعت به سوی انزوا وبی إعتباری سیاسی در سطح جهان و.منطقه سوق میدهد وهم افتضاحات اداری که که سیه چال های وحشتناکی را فرا راه زندگی مردم وملت قرار خواهد داد. رئیس جمهور افغانستان طوری با مردم صحبت میکند مثل اینکه این ملت چشم وگوش نداشته ویا درک وحواس خودرا از دست داده اند که اتفاقات وحوادث یک سال قبل از صفحه ذهن شان پاک شده باشد ولی چنین نیست وخوب است حوادث را با هم مرور کنیم.
در طلیعه بحث بسیار مهم و سخت غرور آفرین امروز؛ سپاس ویژه خدمت محترم خلیل نجات بابت مساعدت پولی (نزدیک به 200 دالر) شان به پروژه ” گوهر اصیل آدمی” تقدیم میدارم و قابل یاد دهانی میدانم که این مساعدت با ادراک و تفاهم و احساس خیلی بلند و به درجاتی متفاوت از سایر عزیزان نیز توأم است که از نیلِ اثر نمایشی چاپ شده و مباحث مفهومی و معرفتی جاری در باره؛ به فاز جدید اقبال در ذهن و روان هموطنان صاحب اندیشه مژده گانی میدهد.
ادامه خواندن شفیع عیار؛ و کشف حقیقت قرآن و حدیث در اَبَر لابراتوار”افپاک” ; عالم افتخار
بالای دانلود فشار دهید و کتاب را مطالعه فرمائید
Download |
بالای لینک فشار دهید و مصاحبه را بشنوید و تماشاه کنید
http://amanpour.blogs.cnn.com/2013/01/12/karzai-confident- he-can-get-u-s-troops- immunity/
****
ای همایون خامه ی کـــــــبک دری این زبان پرشـــــــکوه مادری
محکم از بنیاد, چون دیوار چـــــــین روشن ازخورشیدوشیدخاوری
از تو(جوهر)درگلستان رنگ وبوست روشنای بخـــــش چرخ چمبری
این بحث جالب ادامه دارد
پدر ! پدر چو شدم از دل تو دانستم
تمام رنج و غم و مشکل تو دانستم
مرام زنده گی و مردی و متانت را
شنیده ام زتو ؛ از محفل تو دانستم
عطور بینش و تقوی شمیده ام از تو
بهار زنده گی را از گل تو دانستم
پدر! تو قا فله سالار عشق من بودی
پیاده رفتن آن منزل ای تو دانستم
درود روز و شبم باد بر روان شما
تو بودی سالک من قابل تو دانستم