بحثـــی درپیـــوند بــه شـــعر مقـــاوت پـــارســی دری در افغــانســـتان ادبیـــــات نثری -نوشته : پرتو نادری

  partaw-naderi  سخنان آغازین : باری حسین جفعریان نویسده و روزنامه نگار ایرانی پرسش‌هایی را در پیوند به شعر وادبیات معاصر افغانستان با من در میان گذاشت و از آن جمله پرسیده بود:«از چی چشم اندازی به شعر مقاومت نگاه می‌كنید؟ آیا می شود در ادبیات دو دهۀ گذشته در افغانستان بحث شعر مقاومت را مطرح كرد؟‌«  پاسخ های من در شمارۀ ششم سه ماه نامۀ « سپیده» سال 1378 زیر نام «از واژه های اشک تا قطره های شعر» به نشر رسید که بحث های گسترده یی را به دنبال داشت، بعداً انجمن فرهنگی افغان های هامبورگ آلمان آن را به سال 2001 میلادی به گونۀ رساله یی به نشر رساند.     حال که می خواهم اندکی با گسترده گی در پیوند به چگونه گی شعر مقاومت یا شعر پایداری بحث کنم می خواهم پاسخی را که به این پرسش ارائه کرده بودم و هنوز به بخش بیشتر دیدگاه‌های مطرح شده درآن باورمندم، به گونۀ مقدمۀ این بحث بیاورم. « نمی دانم چرا هرگاهی كه سخن از شعر مقاومت به میان می آید این سرودۀ حنظلۀ بادغیسی در حافظه ام بیدار می شود.

ادامه خواندن بحثـــی درپیـــوند بــه شـــعر مقـــاوت پـــارســی دری در افغــانســـتان ادبیـــــات نثری -نوشته : پرتو نادری

ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ‌ ﺧﻼ‌ﺻﻪ‌ ‌ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﯽ‌ﺷﻮﻡ‌ ﻣﺸﺘﯽ‌‌ ﺧﺎﮎ ،،،،!!!! پـــدرام کاظـــمــی

 photo  كه ممكن ﺑﻮﺩ ﺧﺸﺘﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﯾﮏ‌ ﺧﺎﻧﻪ

ﯾﺎ ﺳﻨﮕﯽ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﯾﮏ كوه 

ﯾﺎ ﻗﺪﺭﯼ ﺳﻨﮕﺮﯾﺰﻩ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ ،،،،،، 
ﻭﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﮔﻠﺪﺍﻥ ،،،،
ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻏﺒﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﭘﻨﺠﺮﻩ ،،،،،
ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻧﺪ براي انسانيت ، ﻧﻬﺎﯾﺖ ، شرافت ،،،،،
به منﺍﺟﺎﺯﻩ ﺍﻡ ﺩﺍﺩن ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ
ﺩﯾﺪﻥ…ﺷﻨﯿﺪﻥ…ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ ،،،،!!!!!
ﻭ ﻧﻔﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﻣﯿﺪ…
ﻣﻦ ﻣﺸﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﻢ ﮐﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺍﻡ ﺩﺍﺩن ﺑﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﺗﻐﯿﯿﺮ ،،،،،!!!!
ﺑﻪ ﺷﻮﺭﯾﺪﻥ…ﺑه محبت …
ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﮐﻪ ﻗﺪﺭ ﻧﺪﺍﻧﻢ ،،،،،

سایت ماریا دارو بهار ۱۳۹۴ را برای تمام هموطنان گرانقدر تبریک گفته و بهار پر شگوفه و سال پر سعادت برای تمام مردم دنیا آرزو میبرد

زکوی  یار میآید نسیم باد نورزوی

از این باد  ار مدد خواهی  چرا غ دل بر افروزی

به  صحرا  رو که  دامن  از  غبار غم  بیفشانی

به  گلزار  ای  کزبلبل غزل  گفتن بیآموزی

 download

دوستان گرامی ! شما شاید از نقالان هم صنفی تان خاطره های داشته باشید ُ با دیدن این تصاویر خاطرات تان تازه میگردد -تقلب به اين ميگویند : ارسالی پدرام کاظمی

 

کاریکاتورهای جالب و مفهومی ارسالی : پدرام کلظمی

آخری رو حتما ببینید. کاریکاتور منتخب منه
http://groups.google.com/group/Mandana
گروه سرگرمی ROZANEH
کاریکاتور کودکان کار
http://groups.google.com/group/Mandana
کاریکاتور فقر
http://groups.google.com/group/Mandana
کاریکاتور تکنولوژی
Mandana
کاریکاتور نقاب
http://groups.google.com/group/Mandana
www.ROZANEHONLINE.com
کاریکاتور محیط زیست
http://groups.google.com/group/Mandana
کاریکاتور فقر
http://groups.google.com/group/Mandana
عشق
http://groups.google.com/group/Mandana
http://groups.google.com/group/Mandana
کاریکاتور با موضوع فقر
www.ROZANEHONLINE.com

کاریکاتور نابودی محیط زیست و درختان
www.ROZANEHONLINE.com

کاریکاتور های بسیار با مفهوم
روزنه آنلاین

نابودی محیط زیست
http://groups.google.com/group/Mandana
پیرمردی با دل و روحیه جوانی
http://groups.google.com/group/Mandana
وحدت اجتماعی !
http://groups.google.com/group/Mandana
دنیای تکنولوژی
http://groups.google.com/group/Mandana
دنیای مکانیزه !
روزنه آنلاین

شستشوی مغزی !
گروه سرگرمی روزنه

خانواده ای اسیر دنیای تکنولوژی
www.ROZANEHONLINE.com

کمک !
http://groups.google.com/group/Mandana

مــن عــــاشــق امــــرزم : پدرام کلظمی

photo
من عاشق امروزم…

 

دیروز را که نمیتوانم جان دوباره ببخشم، 

 

برای همیشه دیروزم گذشته است،

 

تمام شده است،

 

همه ناکامیها،شادیها،پیروزیهای دیروزم از بین رفته اند،

مشـــتــی خــاکـــــم : پدرام کاظمی

 photo  ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ‌ ﺧﻼ‌ﺻﻪ‌ ‌ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﯽ‌ﺷﻮﻡ‌ ﻣﺸﺘﯽ‌‌ ﺧﺎﮎ ،،،،!!!!

كه ممكن ﺑﻮﺩ ﺧﺸﺘﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﯾﮏ‌ ﺧﺎﻧﻪ

ﯾﺎ ﺳﻨﮕﯽ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﯾﮏ كوه 

ﯾﺎ ﻗﺪﺭﯼ ﺳﻨﮕﺮﯾﺰﻩ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ ،،،،،، 
ﻭﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﮔﻠﺪﺍﻥ ،،،،
ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻏﺒﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﭘﻨﺠﺮﻩ ،،،،،
ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻧﺪ براي انسانيت ، ﻧﻬﺎﯾﺖ ، شرافت ،،،،،
به منﺍﺟﺎﺯﻩ ﺍﻡ ﺩﺍﺩن ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ
ﺩﯾﺪﻥ…ﺷﻨﯿﺪﻥ…ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ ،،،،!!!!!
ﻭ ﻧﻔﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﻣﯿﺪ…
ﻣﻦ ﻣﺸﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﻢ ﮐﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺍﻡ ﺩﺍﺩن ﺑﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﺗﻐﯿﯿﺮ ،،،،،!!!!
ﺑﻪ ﺷﻮﺭﯾﺪﻥ…ﺑه محبت …
ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﮐﻪ ﻗﺪﺭ ﻧﺪﺍﻧﻢ ،،،،،

نسلِ بلاتکلیف ” : پدرام کاظمی

  پدرام  کاظمی  petram

پدرم دلواپسِ آینده‌ی خواهرم است، اما حتی یک‌بار هم اتفاق نیفتاده که با هم بیرون بروند، در خیابان قدم بزنند و گاهی بلند بلند بخندند.
 
خواهرم نگرانِ فشارِ کاریِ پدرم است، اما حتی یک‌بار هم نشده که خواسته‌هایش را به تعویق بیاندازد تا پدر برای مدتی احساسِ آرامش کند.
 
مادرم با فکرِ خوشبختیِ من خوابش نمی‌برد. اما حتی یک‌بار هم نشده که با من در موردِ خوشبختی‌ام صحبت کند و بپرسد: پسرم چه چیزی تو را خوشحال‌ می‌کند؟
 
من با فکرِ رنج و سختیِ مادرم از خواب بیدار می‌شوم. اما حتی یک‌بار هم نشده که دستش را بگیرم، با او به سینما بروم، با هم تخمه بشکنیم، فیلم ببینیم و کمی به او آرامش بدهم.
 
ما از نسلِ آدم‌های بلاتکلیف هستیم. از یک‌طرف در خلوتِ خود، دلمان برای این و آن تنگ می‌شود، از طرف دیگر، وقتی به هم می‌رسیم، لال‌مانی می‌گیریم! انگار نیرویی نامرئی، فراتر از ما وجود دارد که دهانمان را بسته تا مبادا چیزی در موردِ دل‌تنگی‌مان بگوئیم!
 
تکلیفمان را با خودمان روشن نمی‌کنیم. یکدیگر را دوست می‌داریم اما آنقدر شهامت نداریم که دوست‌داشتن‌مان را ابراز کنیم. ما آدم‌های بیچاره‌ای هستیم! 

بیست اثر برتر تاریخ هنر نقاشی : ارسالی پدرام

در طول زمان، کارهای هنری زیادی خلق شده است. غبار زمان اما فقط بر روی تعداد انگشت‌شماری ننشسته و تنها چند اثر بر محدودیت‌های فرهنگی چیره شده‌اند تا بتوانند جای پای خود را برای همیشه در تاریخ هنر ثبت کنند.
آثاری هنری ارزشمند همواره از جایگاه والایی در جوامع انسانی برخوردار بوده است. به گونه‌ای که این آثار تحت تدابیر شدید امنیتی در بزرگ‌ترین موزه‌های جهان نگهداری می‌شوند. در ادامه ایمیل 20 اثر مشهور نقاشی در تاریخ را می‌بینید.

مونالیزا
مجله آنلاین ایران‌سان | www.IranSun.net
امکان ندارد که یک فهرست از مشهورترین آثار نقاشی در تاریخ ایجاد شود و نام تابلوی مونالیزا در آن ندرخشد. لئوناردو داوینچی بین سال‌های ۱۵۰۳ تا ۱۵۱۹ این تابلو را کشیده و این اثر اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری می‌شود.

شب پرستاره
وینسنت ون گوگ آثار زیادی را خلق کرده، اما از این تابلو به عنوان شاهکار او یاد می‌شود. این تابلو در سال ۱۸۸۹ کشیده شد. گفته می‌شود این تابلو را از روی تصویر ذهنی خود کشیده و نمایی از آسایشگاهی است که او در آن زمان در آنجا بود.

جیغ
ادوارد مونک این تابلو را حدود سال ۱۸۹۳ کشید. این تابلو یک فرد غول مانند را به تصویر می‌کشد. گفته می‌شود که زمینه این تابلوی اکسپرسیونیستی اسلو در نروژ است.

گِرنیکا
پابلو پیکاسو در سال ۱۹۳۷ این تابلو را کشید. تابلویی که از بمباران دهکده گِرنیکا در شمال اسپانیا و در خلال جنگ داخلی اسپانیا الهام گرفته است. گرنیکا در واقع تابلویی ضد جنگ، یا به اعتبار بهتر، به عنوان نمادی برای صلح است.

تداوم حافظه
یک هنرمند اسپانیایی دیگر این تابلو را در سال ۱۹۳۱ کشید. سالوادور دالی با الهام از نظریه نسبیت انیشتین این تابلوی خارق‌العاده را کشید: ساحلی با ساعت‌های در حال ذوب شدن!

سه موسیقی‌دان
در نگاه اول، به نظر می‌آید که این تابلو یک چسبانه‌کاری یا کلاژ باشد. اما این تابلوی مشهور پیکاسوی اسپانیایی در واقع نقاشی با رنگ روغن است. پیکاسو این تابلو را در سال ۱۹۲۱ به اتمام رساند. او دو تابلوی مشابه با همین نام کشید که می‌توان آن‌ها را در موزه هنرهای معاصر نیویورک و موزه هنر فیلادلفیا پیدا کرد.

بعد از ظهر یکشنبه در جزیره گراند ژات
ژرژ سورا با استفاده از تکنیک منحصر به فرد نقطه‌چینی، این تابلو را کشید. این تابلو در واقع از تعداد زیادی نقطه تشکیل شده است.

دختری با گوشواره مروارید
برخی به این تابلو می‌گویند “مونا لیزای شمال” این تابلو زیبا توسط هنرمند هلندی، یوهانس ورمر، کشیده شده که در واقع بازگوی همان عنوان تابلو است. این تابلو حدود سال ۱۶۶۵ به اتمام رسید و اکنون در موزه مائریتشویس در لاهه هلند نگه داشته می‌شود.

مادر ویسلر
جیمز مک نیل ویسلر این تابلو را در سال ۱۸۷۱ کشید و از معدود تابلوهای آمریکایی در این فهرست است. نام کامل این تابلو “طرحی از خاکستری و مشکی: مادر نقاش” است که به مادر ویسلر معروف شده است.

سیمای هنرمندِ بدون ریش
گرچه عنوانی خلاقانه برای این تابلو انتخاب نشده است، اما این تابلوی ون گوگ بی‌شک یکی از شاهکارهای نقاشی تاریخ است. او تابلوهای زیادی را کشیده ولی دلیل شهرت این تابلو شاید این باشد که او بالاخره بدون ریش دیده شده است! این تابلو با قیمت ۷۱٫۵ میلیون دلار یکی از گران‌ترین تابلوهایی است که تاکنون فروخته شده است.

نگهبان شب
رامبرانت در سال ۱۹۴۲ این اثر را خلق کرد. یک فرمانده نظامی و ۱۷ محافظ او به رامبرانت سفارش دادند تا آن‌ها را نقاشی کند تا برای ملکه فرانسه خودنمایی کنند.

بوسه
بوسه اثر مشهور گوستاو کلیمت و بی شک از مشهورترین آثار این نقاش نماد گرای اتریشی است. بوسه تابلویی واقعی و البته هندسی است که در سال ۱۹۰۸ در وین به اتمام رسید. این تابلو از جهت پوشش طلاکاری استفاده شده بر روی بوم نقاشی با تابلوهای دیگر متمایز است. پوشش طلایی این اثر و نمای نامفهوم پس زمینه شکوه اولین بوسه را به زیبایی به تصویر کشیده است.

نیلوفرهای آبی
کلود مونه، نقاش فرانسوی، مجموعه‌ای شامل ۲۵۰ اثر از نیلوفرهای آبی را بین سال‌های ۱۸۴۰ تا ۱۹۲۶ میلادی کشیده است. او با الهام از برکه خانه‌اش این ۲۵۰ تابلو را کشید. این آثار در موزه‌های جهان پخش شده‌اند.

باربر گل
دیگو ریورا در سال ۱۹۳۵ این تابلو را کشید. از او به عنوان برترین نقاش مکزیکی قرن بیستم نام برده می‌شود. ریورا به سبک ساده و رنگ‌های روشن در نقاشی‌اش مشهور است.

گوتیک آمریکایی
گوتیک آمریکایی یک اثر دیگر از آمریکا در این فهرست است. گرنت وود در سال ۱۹۳۰ تصویر پدر و دختر کشاورز را در دوران رکود بزرگ کشید.

کافه تراس در شب
ون گوگ در سال ۱۸۸۸ یک تصویر از زندگی روزمره مردم کشید. از نکات جالب این تابلو این است که او هیچ‌گاه این تابلو را امضا نکرد، اما به این کافه مشهور در چندین سند دیگر اشاره کرده بود. گفتنی است که نام این کافه اکنون به کافه ون گوگ تغییر کرده است.

پسر انسان
جدیدترین تابلوی موجود در این فهرست، اثری از رنه ماگریت در سال ۱۹۶۴ است. پسر انسان تصویری از ماگریت است که چهره‌اش به طور کامل با سیبی سبز رنگ پوشیده شده‌است.

شماره ۵، ۱۹۴۸
این اثر نیز یک تابلوی جدید دیگر است که جکسون پالاک در سال ۱۹۴۸ آن را نقاشی کرد. عنوان تابلو در واقع تاریخ به اتمام رسیدن این نقاشی است و غوغای درونی پالاک در آن دوران را نشان می‌دهد.

رقص در مولن دِلا گالت
مجله آنلاین ایران‌سان | www.IranSun.net

تصویرسازی انجام شده در این نقاشی را نمی‌توان به سرعت دریافت کرد. این تابلو در سال ۱۸۷۶ میلادی به اتمام رسید. در ضمن، به قیمت ۷۸٫۱ میلیون دلار فروخته شد. تابلوی نقاش فرانسوی، پیر آگوست رنوار، یکی از گران‌ترین و ارزشمندترین تابلوی تمام تاریخ است.

بلوف شجاعانه
نقاش آمریکایی، کاسیوس کولیج، مجموعه‌ای شامل ۱۶ تصویر خارق‌العاده را با نام “سگ‌های پوکر باز” و به سفارش کمپانی هنری براون و بیگِلو در سال ۱۹۰۳ تهیه کرد. در این تابلوها، سگ‌های مختلفی پشت یک میز در حال پوکر بازی کردن نشان داده شده‌اند.

دوش از مــسـجــد سـوی مــیخـانــه آمد پــیــرمــا: حــافــظ شـیــرازی

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما

چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون

روی سوی خانه خمار دارد پیر ما

در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم

کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیرما

عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوش است

عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما

روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد

زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما

با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی

آه آتشناک و سوز سینه شبگیر ما

تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش

رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما

غـــــبــــار راه آزادی : نوشــتــه مـــاریــا دارو

    Maria Daro 2008 زنده یاد میر غلام محمد غبار در طول  عمرش  هوای  آزادی  را تنفس نکرد و در مبارزه  علیه  رژیم  استبدادی آل  یحیی قلم از استخوان سر کرد وبا خون  دل  وقایع  ناهنجار ُ ظلم زندانهای مخفوف , را که چشم  دیدش  بوده  و فداکاری  مبارزین  وطن  دوست را بروی  کاغذ  ریخت ُ تا نسل نوین  جامعه  از گذشته  های  سیاه  و ظلم  رژیم  های مستبد که بالای  پدران شان چه  گذشته است  ُبدانند.

ghobar

مرحوم  غبار از جعل کاریهای  تاریخ  نویسان  درباری پرده  برداشت  و طرز نوین  تاریخ  نویسی را در وطن  رایج  ساخت  ُ او با اقدام ارزشمندش  تاریخ  نویسانی    را که کتب  و اثار شان  فرمایش درباریان بود و بنفع  خانوادگی و تمایلات تبعیضی می چرخید  ُ سرنوشت رادمردانی راکه در راه  مبارزه  بخاطر  آزادی  به  سلول  های  زندان ها پوسیده  و بعضی  شان به  چوبه  دار آویخته شدند ُ به فراموشی  گذاشته میشدُ  افشا کرد. چنانچه نویسنده ء ( جناب  خالق  بقایایی پامیرزاد ) بزبان شعر  در  مورد  شادروان غبار چنین  میگوید:

ای  غبار  ای سرور  آزادگان 

ای که بودی  حامی محنت کشان

درد مردم را  تو کردی  آشکار 

راوی  روشندل  روشندلان 

در جسارت درصف مردان  دهر

نام پاکت جاودان باشد عیان

دست  پولادین بسازد پیکرت 

برفراز  قله ئی تا کهکشان

بر نوشتی  راه  درد ورنج را 

بر صریر سوره ئی تاریخ  مان 

 افغانستان  درمیسر تاریخ  از مبارزات  وطن پرستانُ و ظلم رژیم bothvolumesofAfgh..sm-medium-init-

های  مزدور و دست  نشانده  و تاریخ  واقعی  سرزمین  آریانا  ُ خراستان  و افغانستان  امروز بحث  میدارد تا نسلهای  آینده  وطن  بدانند که  تغیر  نامهای  وطن  و آب  و خاک از دست  رفته  شان چطور  و روی  کدام  ملحوظات به وقوع  پیوسته  است  و پدران مبارز شان  چرا تا اخرین نفس برای  آزادی میرزمیدند.  

ادامه خواندن غـــــبــــار راه آزادی : نوشــتــه مـــاریــا دارو

به او مى خندند،ديوانه است : ارسالی خلیل راغب

خلیل راغب   كسى كه سخنانش نه راست است نه دروغ فيلسوف است

كسى كه راست و دروغ براى او يكى است،چاپلوس است

كسى كه پول مى گيرد تا دروغ بگويد، دلال است

كسى كه دروغ مى گويد تا پول بگيرد، گدا است

كسى كه پول مى گيرد تا راست و دروغ را تشخيص دهد،

قاضى است . كسى كه پول مى گيرد تا راست را دروغ و دروغ را راست

جلوه دهد،وكيل است

كسى كه جز راست چيزى نمى گويد، بچه است

كسى كه به خودش هم دروغ ميگويد،متكبّر است

كسى كه دروغ خودش را باور مى كند،ابله است

كسى كه سخنان دروغش شيرين است، شاعر است

كسى كه على رغم باطنى خود دروغ مى گويد.همسر است

كسى كه اصلاً دروغ نمى گويد،مرده است

كسى كه دروغ مى گويد و قسم هم مى خورد،بازارى است

كسى كه دروغ مى گويد و خودش هم نمى فهمد،پر حرف است

كسى كه مردم سخنان دروغ او را راست مى پندارند،

سياستمدار است

كسى كه مردم سخنان راست او را دروغ مى پندارند و

به او مى خندند،ديوانه است

مــهـدی ظــفــر نطاق حنجره طلایی رادیوی افغانستان

 دوستان  گرامی  شادروان  مهــدی ظـفـر نطاق برجسته رادیو  با به قدرت رسیدن نور محمد تره کی به  شهادت رسید.  در  آرشیف  رادیو  افغانستان برنامه های زیاد سیاسی  ُ اجتماعی  و فرهنگی ُ مذهبی  و اشعار تصوفی با صدایش موجود است  خوشبختانه  این شعر  تصوفی حضرت بیدل را با صدای  گیرایش  بدست  آوردم ُ  آرزومندم  از  شنیدن آن لذت  برده وبه بروح  ایشان دعا  نمایید . 

پســتــو و شــگــوفـــه های خــاکــی فــانــوس : شــاپور احـــمدی

 

كلون در را زود انداختم.

نمي‌دانم چرا يكهو به ياد همزادم افتادم، اوه فره‌زاده‌ام.

روي بسترش در بيمارستان بلبل مرده‌اي ديدم

كه ملحفه را خيس كرده بود اما

بنفش و الماسوار مي‌تابيد.

ادامه خواندن پســتــو و شــگــوفـــه های خــاکــی فــانــوس : شــاپور احـــمدی

خــپــلی ســـتــرگـــی : حــیـــران صــــاحـــب

خــــــپلی ســــترگی د لـــیدلي دي کــــــــنه دي

د نرگس له ســــــــترگو ښـــــکلي دي کـــنه دي

هغــــــه زړونه چی زخـــمي دي نه روغـــــــــیږي

تا په دوه ســـــــــترگو ویشـــــــــتلي دي کـنه دي

ادامه خواندن خــپــلی ســـتــرگـــی : حــیـــران صــــاحـــب

به یـــاد یــــار ودیـــــار : شعر زیبای از استاد محــمــد یـــوســف کـــهـــزاد

استاد کهزاد
 کی فراموش شود، کابل ویرانک ما
جــــاده وشهرنو وآن پل لرزانک ما
با رفیقان شــــــب مهتاب زیادم نرود
تــا وبــالا شــدن تپـــۀ پغــــمانک ما

داستان کوتاه ( مرد و نامرد) بقلم و آواز مــحـــتــرم اکرم عثمان

دوستان گرانقدر این  داستان یک گوشه  از تاریخ  شکوهمند شاه  فرهنگ دوست افغانستان شادروان شاه امان الله خان و استاد هنر استاد قاسم افغان است  جناب داکتر عثمان چهره نقاب داران  دربار  را افشا و  صداقت ُ  راستی  و پاس  نمک استاد قاسم را نسبت به شاه  امان الله خان در  برابر امیر حبیب  الله کلکانی  بیان  میدارد.

 

( آریانا ) سرزمین من ، ( آریایی ) نژادِ من و (اوستایی) زبانِ من : نوشته یی از : امیر فروغ

 شاه امیر فروغ (1) وقتیکه از لابلای اوراقِ تاریخ ، به گذشته های دور می نگریم ، به گذشتـ های دوری که هنوز انسانِ نیمه برهنه و متوحش ، در ساده ترین شکلِ زندگی بشری می زیسته وگذشته  هایی که هزاران سال لازم بود تا این انسانِ نیمه وحشی با گذر از این دوران ، وارد مرحلـۀ تمدن گردد ، می بینیم که جای پایی از مردمانِ آریایی ، روی این کرۀ خاکی پیداست .

اگر باز هم از لابلای اوراقِ این دفــــتر ، مراحل مختلفِ زندگی بشری را مرور کنیم ، به این نتیجه می رسیم که تغیراتی هرچند کوچک در زندگی انسان ، ابتدا به کندی صورت می گرفته و این تغیرات ، تابعی از زمان و مکان بوده و در همـه جـــا و در هر زمانــــی بطور یکسان صورت نمی پذیرفته بل این تغیرات ، تحت تأثیرِ شرایط محیطِ طبیعی و اجـــتماعیِ باشندگان آن ، سیر تکامل خود را طی میکرده و از همین جاست که کانون های تمدنِ باستان، نماینـــدۀ سیر تکــامل جــوامع مختلفِ بشری در ازمنـــۀ مختلفِ تاریــخی بوده و از همدیگر متمایزند .

سرزمین آریانا که از بیست هزار سال قبل از میلاد مسیح وجود داشته ، با پشت سر گذاشتنِ مراحل سختی از تکامل ، از یک جامعۀ ابتدایی و بدوی ، به جامعۀ پیشرفتۀ امروزی ارتقا یافته است .

شادروان میر غلام محمد غبار، مؤرخ و نویسندۀ نامدار کشور افغانستان ، در اثر جاودانه اش ، کتابِ ( افغانستان در مسیر تاریخ ) چنین میگوید :

ادامه خواندن ( آریانا ) سرزمین من ، ( آریایی ) نژادِ من و (اوستایی) زبانِ من : نوشته یی از : امیر فروغ

حـــقــوق بـــشــر : عبدالفتاح سکندری

 سکندری

بعد جنگ ها و تحقیــــر بشــــــر    

مر جهان را پیش آمد این بصــــر

درشناخت حق هرکشور بــــذات          

عد ل و آزادی بیابد بس ثبـــــــات

ادامه خواندن حـــقــوق بـــشــر : عبدالفتاح سکندری