سپاسی از هموطن فرهیخته ونویسنده با احساس ، خانم ماریا دارو

Jawedan Book Cover

حـــــامد نوید

با ابراز سپاس فراوان از نویسنده فرهیخته هموطن وبانوی با درد، خانم ماریا دارو که درمورد من لطف نموده وکارهای هنری و فرهنگی مرا با وجود کم وکاستی های آن ،در کتاب ارزشمند خود (چهره های جاودان ) به دیده قدر دیده اند. همچنان ازجناب پوهاند لطیفی که مهرورزیده اند وبخش های این کتاب ارزشمندرا که درآن مطالبی درمور پدربزرگوارم مرحوم غلام احمد نوید و اینجانب نگاشته شده اقتباس نموده و درجریده پرخواننده امید به نشر رسانده اند ابراز ممنونیت دارم. گرچه من بصورت عمومی دوست ندارم تا درمورد خود و کارهای فرهنگی خودچیزی بگویم و بیشترعلاقمندم تا در مورد

ادامه خواندن سپاسی از هموطن فرهیخته ونویسنده با احساس ، خانم ماریا دارو

قسمت دوم : دنباله معرفی کتاب « هنرمندان تاریخ ساز تیاتر» در شماره ۹۶۷ جریده وزین امید بتاریخ ۱۹ فبوری ۲۰۱۴ از قلم پوهاند دکتور لطیفی در بخش نظری به نشرات تازه جریده امیدچنین به نشر رسید. نام نکتاب هنرمندان تاریخ ساز تیاتر «بخش دوم»

فوتو برای  نشر  در  مضمون  امید نام کتاب  هنرمندان  تاریخ ساز تیاتر «بخش  دوم»  

مولف  : ماریا  دارو 

این  ابرها که  مینگرم  اسمان  کیست ؟  
اندر ورای  ابر نهان اختران کیست؟ 

این  دود های  تیره که  ر باغ شد بلند  
از شاخسار سوخته و آشیان کیست؟

چون انکه از هلاکو و چنگیز گذشته است  
 گوید زمانه باز  که اکنون زمان کیست؟

دشمن  اگر قویست  ُ نگهبان  قویتر است
 میدانم  اینقدر که خدا پاسبان کیست ؟

(شاروان عبدالرحمن  پژواک)

 در سلسله گلچینی  از ذکر زندگینامه ها و دست اورد های  هنرمندان ُ نویسندگانو درامه  نویسان که در واقعیت تمثیل گران و روشنگران نشیب  وفراز دردهای کهن وزخمهای نوین اجتماع را درهم کوبیدهُ ولی پر طاقت وسربلند  ملت باشهامت افغانستان میباشدُ کتاب  ارزشمند  وپر محتوای  پژوهشگر عزیز  بانو ماریا دارو  راددرصحفه ء «۱۳۷» آن میکشایُم ُ تصویر و زندگینامه شخصیت  نخبه  و شهیر وطن ُ نویسنده و شاعر در هردو زبان  فارسی  دری  و پشتو ُ دپلومات ورزیده  وآزموده و مبارز سخن و قلم مرحوم استاد عبدالرحمن  پژواک  جلب  نظر میکند.من گوشه وشمه یی از  احساسات  وطن خواهی ُ داغ هجرت و دردهای  غربت اورا  در چند مصرع از یک قطعه شعرش  که در آغاز این  نوشته  به شما مطالعین گرامی جریده  وزین  امید تذکر دادمُ منعکس می یابم.  

ادامه خواندن قسمت دوم : دنباله معرفی کتاب « هنرمندان تاریخ ساز تیاتر» در شماره ۹۶۷ جریده وزین امید بتاریخ ۱۹ فبوری ۲۰۱۴ از قلم پوهاند دکتور لطیفی در بخش نظری به نشرات تازه جریده امیدچنین به نشر رسید. نام نکتاب هنرمندان تاریخ ساز تیاتر «بخش دوم»

يکي ازمنابع ذيـقـيمت هـرکشوري آهـنگهـا و ترانه هاي آنست نگاهي مختصرازفعاليت هنري نظام ( دنيا ) درمونتريال « نويسنده – استاد صباح»

  صباح - وحید سرور و نظام دنیا ابن سینا بلخي دانشمند معروف ميگويد : موسیقی جزی از بدن انسان است که مانند خون در بدن آدمی جریاندارد.از این رو وي و بسیاری ازانديشمندانمريضان خود را با نوای موسیقی وآهنگهای موزون معالجه می کردند.

موسیقی واژه یونانی است که با واژه«غنا» در عربی برابر است ، در رسائل «اخوان الصفا» چنین آمده استموسیقی همان غنا و موسیقار خواننده است و موسیقات ابزار غنا و غنا آواهای ترکیب یافته و آوا نغمه‌هایی پی در پی و نغمه همان صداهای آهنگین می‌باشد

ادامه خواندن يکي ازمنابع ذيـقـيمت هـرکشوري آهـنگهـا و ترانه هاي آنست نگاهي مختصرازفعاليت هنري نظام ( دنيا ) درمونتريال « نويسنده – استاد صباح»

الياس شهنا: من باموسيقي نفس ميکشم : موسيقي ، جواني و صداي الياس شهنا ، همچون زنده گي اش ساده و بي الايش است و شايد اين است كه شنونده گانش بسيار دوستش دارند چرا كه جواني ظهر ساده گي و يكرنگي ست.: نويسنده : استاد صباح

 استاد صباحموسيقي ، جواني و صداي الياس شهنا ، همچون زنده گي اش ساده و بي الايش است و شايد اين است كه شنونده گانش بسيار دوستش دارند چرا كه جواني مظهر ساده گي و يكرنگي ست.

شهنا : هر وقت که غمگینم ، هروقت که شادم ، هر وقت هیجان دارم به موسیقی گوش می کنم.موسیقی گرد و خاک زنده گی روزانه را از روح و روان می زداید

شهناآهنگ شبي عمربه پايان ميرسد راباسوزوگدازي عجيبي اجرامينمايد وهرشنوينده يي رابه تحسين واميدارد.

من كـه مـيدانم شبي عمرم به پايان ميرسد

نـوبت خامـوشي من سـهل وآسـان مـيرسد

من كه مـيدانم كه تاسرگرم بـزم ومستي ام
مــرگ ويـــرانگـرچه بــيرحم وشـتابان مـيرسد

من كـه ميدانم به دنـيااعتباري نيست نيست
بـين مرگ وآدمي قـول وقـراري نيست نيست

من كــه مــيدانـم اجل نـاخـوانـده وبــيداد گــر
ســــرزده مـي آيــدوراه فــراري نـيست نـيست.

ادامه خواندن الياس شهنا: من باموسيقي نفس ميکشم : موسيقي ، جواني و صداي الياس شهنا ، همچون زنده گي اش ساده و بي الايش است و شايد اين است كه شنونده گانش بسيار دوستش دارند چرا كه جواني ظهر ساده گي و يكرنگي ست.: نويسنده : استاد صباح

افتخار بر جوانان مانند آرش بارز ُ امید بخش آرزو های مردم کشور و منمون از شفیع عیار و برنامه های آموزنده او

شرح حال و گزيده‌اي از شعرهاي بوريس پاسترناك‎ : شـــــاپـــور احـــــــمــدی

جمال وطن را گرامی میداریم : میر عبدالواحد سادات -5 1 مارچ 2014

   
واحد سادات           دراحوال نا هنجار کنونی که :

   «همه جا دکان رنگ است ، همه رنگ می فروشند»

و بگفته ویکتور هوگو :

به خیانت عصای پادشاهی میدهند »»

و بزرگترین جفا درحق ارزشهای معنوی انجام میآبد ، صحبت از ارزشهای معنوی شاید نوعی بدعت پنداشته شود .

 Untitledپس چه خوب که « سنت مرسوم » نا پسند را مردود پنداشته و مطرو نماییم وبدنبال ارزشهای معنوی برویم ، که برای حفظ هویت فرهنگی ما و تداوم آن سودمند می باشد .

براستی یکی از بدعت های که در سالهای اخیر انجام یافته ، یاد آوری از خادمان صادق وطن و بخصوص عرصه فرهنگ است که در قید حیات می باشند . آنانیکه با آفریده ها وخلاقیت های شان ، گنجینه فرهنگی وطن را بارورساخته ، وما میتوانیم با افتخاراز موجودیت این غنایم بحیث سرمایه های ملی یادهانی نماییم .

ادامه خواندن جمال وطن را گرامی میداریم : میر عبدالواحد سادات -5 1 مارچ 2014

به برادرعزیزوگرامی جناب داکترجمراد جمشید. ; عنایت الله شهرانی

  عنایت الله شهرانیاینجانب باکمپیوتروانترنت سروکاری ندارم ، یکی ازدوستان محترم ، اعتراضیه یابعبارۀ دیگر جوابیۀ وردیۀ جنابعالی را که شکل قطعنامه راداشت ، دردوصفحه کاغذ چاپ کرده برایم فرستاد ، البته مکررا باغورودیدارعمیق دیدم که شما بودید ونه کسی دیگری ، درمورد رودکی که نگارندۀ این سطور، دایم اورا به لقب آدم الشعرا یاد مینمایم ، رجوع کنید به مقدمۀ بقلم این راقم درکتاب سیر دبستان به سرودۀ شادروان استاد جمشید شعله ، ونیز رجوع بفرمایید به سلسلۀ مقالات اینجانب به عنوان ” به کمک تاجیکستان بشتابیم ” درنشریۀ وزین ” کاروان ” به مدیریت استاد داکتر شکرالله کهگدای همچنان بنگرید به مقالۀ اینجانب درباره اکادمیسن دستگیرپنجشیری که درقسمت رودکی ، جمشید شعله وجمراد جمشید چه ها گفته شده است ودرهمه جا به سراحت آورده شده است که او کیست وشما ضرورنیست بدان سبب پریشان باشید. معلوم است که شما بسیارحساس ودرونگرای هستید ، من اگر بگویم که قاسم می باشم واگرقاسم بگوید که من هست ، هرگزبدان عکس العمل نشان نخواهیم داد ، چونکه هردوبارها گفته ایم که توومن باید نگوئیم وبگوییم ما هردو .

ادامه خواندن به برادرعزیزوگرامی جناب داکترجمراد جمشید. ; عنایت الله شهرانی

جایزه بهترین بازیگر زن ‘جشنواره فیلم‌های عاشقانه’ به یک افغان رسید

وژمه بهار در جشنواره بین‌المللی فیلم‌های عاشقانه، بلژیک

وژمه بهار، بازیگر تئاتر و سینما، جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره بین‌المللی فیلم های عاشقانه بلژیک را از آن خود ساخت.

این جایزه به خاطر بازی در فیلم ‘وژمه، غزلنامه عشق افغانی’ به او داده شده‌است.

اهــــدای لقب هنــــری برای بانو آتش نشین خانم آریانا سعید بنام « ستاره آواز » افغانستان

 1779904_755505211196393_1486030972_nلقب  هنری « ستاره آواز »  از طرف اتحادیه  سراسری  هنرمندان افغانستان  در خارج از کشور تحت ریاست  دکتور عنایت  الله  شهرانی  ُ بعد از نظر سنجی  هنرمندان بزرگ  و بادرنظر داشت فعالیت های مثمرهنری  خانم »سعید»  برایش اهدا شد و محفل از طرف  تلویزیون  تحت سرپرستی  جناب  برکی  در شهر لندن  برگذار گردیده بود و یکتعداد هنر دوستان  و فرهنگیان  شهر لندن انگلستان اشتراک  ورزیده  بودند.
ســـایـــت مــاریـــا دارو  مراتی  تبریکات  خویش  را خدمت  تمام هنردوستان  و بانو آریانا سعید تقدیم  میدارد. 

 

برای  تماشای  محفل  بالای  ویدیو فشار  بدهید

http://youtu.be/daggarUufgU

مبارک باد روز عشاق این فرهنگ دیرنیه سرزمین اریانای قدیم : جاوید روستاپور

Silhouette of man and woman in loveولنتاین یا روز عشق در آریانا کهن وجود داشته و این روز هنوزهم در ایران امروزی تجلیل می شو، تاریخ روزعشق در اریانای بزرگ، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، بل از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده‌است. که در گاه شماری کنونی برابر است با ۲۹ دلو، یعنی تنها 4 روز پس از روز ولنتاین. این روز سپندارمذگان یا «اسفندارمذگان» نام داشته‌است.

ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌ است که آریایی ها این روز را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانسته اند. فلسفه بزرگداشت این روز به عنوان “روز عشق” به این صورت بوده است که در آریانا هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر این که ماه ها اسم داشتند، هر یک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. به عنوان مثال روز اول “روز اورمزد”، روز دوم، روز بهمن معنی “سلامت، اندیشه” که نخستین صفت خداوند است، روز سوم یعنی “بهترین راستی و پاکی” که باز از صفات خداوند است، روز چهارم یعنی “شاهی و فرمانروایی آرمانی” که خاص خداوند است و روز پنجم “سپندار مذ” بوده است. سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را به عنوان نماد عشق می پنداشتند.

 

جـــــامـــعـــــه درانـــــــی : نــــشـــرات تازه از شــــاپــــور احــــــــــمـــدی

خبرگزاری فارس: عزت الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما در مصاحبه ای با خبرگزاري فارس اعلام نمود : لطفاٌ این مطلب را تا اخر بخوانید

 

> عزت الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما در مصاحبه ای اختصاصی با خبرگزاری فارس اعلام نمود که برای مقابله با تهاج فرهنگی دشمن، به زودی فیلم های پورنوی اسلامی از شبکه های مختلف سیما پخش خواهند شد ..

ادامه خواندن خبرگزاری فارس: عزت الله ضرغامی، رئیس سازمان صدا و سیما در مصاحبه ای با خبرگزاري فارس اعلام نمود : لطفاٌ این مطلب را تا اخر بخوانید

گنجینه ی از میراث موسیقی ما ( موسیقی میراثمز گنجینه سی) شـــریـــف الله : تهیه کننده امــان مــعــاشــر از صحفه فیسبوک محترم شریف الله

 

 unnamedگنجینه ی از میراث موسیقی ما مجموعۀ از گرد آورده ها  ژورنالست وپژوهشگر موفق کشور ما محترم شریف الله است که به شکل تذکره موسیقی ترتیب و در آن از زندگانی  هنر های موسیقی  درسده ها و هزاره ی   گذشته در ساختمان نظام اجتماعی مختلف که پیشقراول هنر وساز وآواز در سطح منطقه و جهان تبلور نموده وارزشهای ملی  مردم مارا بیان و درحفظ آن ازسینه به سینه به نسل ها و تبار آینده ی ما  انتقال می یابد و تصویر از آن برای ابد در صفحات تاریخ بیاد می ماند محترم  شریف الله درین  گرد آورده های خویش  درطی چهار قسمت: اول:  آهنگ های  که توسط موسیقی نوازان مسلکی و   ممتاز اوزبیکی به خصوص در هنر (شش مقام) کمپوز گردیده است.

ادامه خواندن گنجینه ی از میراث موسیقی ما ( موسیقی میراثمز گنجینه سی) شـــریـــف الله : تهیه کننده امــان مــعــاشــر از صحفه فیسبوک محترم شریف الله

*بهشت نو، **شعرهاي سال 90* گل سرخ هيچ كس به ياد شادي، مرد مردستان، * هفت پيكر هيچ كس مارينا تسوه‌تايواي من نامه به ريلكه. مارينا تسوه‌تايوا گاگريو نخست دوئينو. ماريا راينر ريلكه : مترجم – شاپور احمدی

یادی از گذشته های فاکولتۀ هنرهای زیبا : دکتورعنایت الله شهرانی

 shahrani  جای خوشی ومسرت است که اینک با لطف پرورد گارعالمیان ، فاکولتۀ هنرهای زیبا دردردانشگاه کابل درقطارسایرفاکولته ها اخذ موقع نموده است ، وشنیده میشود که استادان صاحب هنرودانشمندان فاکولتۀ مذکوردست بکارهای زده ، فعالیت های بسیارخوب را انجام داده اند ، که درآینده برای آموزش اولاد وطن عزیز افغانستان بدرد خواهد خورد.

ادامه خواندن یادی از گذشته های فاکولتۀ هنرهای زیبا : دکتورعنایت الله شهرانی

موسیقی در زمان طالبان : دوستان گرانقدر توجه شما را به این راپور جلب مینمایم بشنوید که از اینجا تا نهمین دوره ستاره افغان چه تحولات در بخش موسیقی کشور ما بوجود آمده است .

ستاره افغان در کشور برای رشد استعداد های جوانان در بخش موسیقی طی چند سال فعالیت مینماید. اما اینکه از این فرصت مردم به چه شکل استفاده مینماید… و بالاخره میخواهند با پول استعداد بخرند …توجه شمارا به مصاحبه خانم زهره یوسف داوود با شهلا زلاند جلب مینمایم .

بـــوی جـــوی مـــولـــیـان آید هـــمــی آید هـــمی : شعر شادروان عبدالله رودکی با حنجره فرزند پامیر بدخشان جناب داوود پژمان …

بوی جوی مولیان آید همی – یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی راه او – زیر پایم پرنیان آید همی

استــــاد عبـــــدالقـــیوم بـــــیسد پدر تیاتر افغانستان وفات یافت « بیسد کی بود؟ »


Ustad Besedd

استاد عبدالقیوم بیسد در سال  1307  هش – در ده  افغانان  شهر کابل  دیده بدنیا  گشودُ بعد از

ختم  مکتب  ابتداییه  شامل لیسه  استقلال  گردید.  در سال 1324 هش  از لیسه استقلال  فارغ  التحصیل  گردید ُ استاد قبل  از ختم  مکتب  استقلال  یعنی در سالهای 1322 هش – که  هنوز  متعلم  بود  همکار افتخاری  در  آغازین  پوهنی  ننداری  داشته  است.

 اولین  نقش  وی  در تیاتر کشور چنین  آغاز  شد. شاد روان  استاد عبدالرشید  لطیفی  در ثور سال  1322 هش  نمایشنامه یی  را بنام میراث  نوشت  و یک  میرزا ی کمسواد ُ پرُ مدعا و آفسقال را برای شخص  خیلی  جوان  سپردند که تازه  به تیاتر راه  پیدا کرده  بود ُ هنوز در این اقلیم  نام و نشانی  نداشتُ او عبدالقیوم  بیسد بود. از همان روز تا امروز تاریخ پنجم  دسمبر  سال  2013  مطابق  سال  1392

 هش ـ میباشد و  وفات   آن گرانمایه  تیاتر  را  شیندیم  وفادار به مسلک  مقدس تیاتر  باقی  ماندُ مشعل  تیاتر افغانستان را به شهر هاُ دهات و قریجات  وطن  برده  تا هیچ گاهی  تاریکی بر روشنی  پیروز نگردد و بواسطه مشعل فروزان هنر تاریکی  جامعه را نور افشانی کرد عاشقانه و پیگیرانه  در راه  هنر  روان  گردید و رد  پای  استادان بزرگ  چون  شادروان  استاد لطیفی  ُ شادروان استاد برشناُ  شادروان عبدالرحمن  پژ واک ُ شادروان  عبدالرحمن  بینا ُ شادروان  نشاط  ملک خیل  و دیگران را  تعقیب  نمود .

ادامه خواندن استــــاد عبـــــدالقـــیوم بـــــیسد پدر تیاتر افغانستان وفات یافت « بیسد کی بود؟ »

سنایی غزنوی انديشمند ، شاعروعارف بزرگ پژوهش استاد (صباح)

Untitled

الا ای لعبت ساقی ز می پر کن مرا جامی

 که پیدا نیست کارم را درین گیتی سرانجامی

کنون چون توبه بشکستم به خلوت با تو بنشستم

 ز می باید که در دستم نهی هر ساعتی جامی

نباید خورد چندین غم بباید زیستن خرم

که از ما اندرین عالم نخواهد ماند جز نامی

همی خور بادهٔ صافی ز غم آن به که کم لافی

که هرگز عالم جافی نگیرد با کس آرامی

منه بر خط گردون سر ز عمر خویش بر خور

که عمرت را ازین خوشتر نخواهد بود ایامی

چرا باشی چو غمناکی مدار از مفلسی باکی

که ناگاهان شوی خاکی ندیده از جهان کامی

مترس از کار نابوده مخور اندوه بیهوده

دل از غم دار آسوده به کام خود بزن گامی

ترا دهرست بدخواهی نشسته در کمین‌گاهی

زغداری به هر راهی بگسترده ترا دامی.

ابوالمجد مجدود بن آدم متخلص به سنایی شاعر و عارف بزرگ و نامدار نیمهٔ دوم سده پنجم و نیمهٔ اول سدهٔ ششم هجری است. وی در سال ۴۶۳ یا ۴۷۳ هجری قمری در غزنین دیده به جهان گشود. چنانچه ازشعرسنایی برمی‌آید او به تمام دانشهای زمان خود آگاهی و آشنایی و در برخی تبحر و استادی داشته است. وی در سال ۵۲۵ یا ۵۳۵ هجری قمری در سن ۶۲ سالگی درگذشت. از آثار وی غیر ازدیوان قصیده وغزل و ترکیب وترجیع وقطعه و رباعی، مثنویهای وی معروف و بدین قرارند: مثنویهای حدیقةالحقیقه، طریق التحقیق، کارنامهٔ بلخ، سیر العباد الی المعاد، عشق‌نامه و عقل‌نامه. سه مکتوب و یک رسالهٔ نثرنیز به وی نسبت داده‌اند

ادامه خواندن سنایی غزنوی انديشمند ، شاعروعارف بزرگ پژوهش استاد (صباح)

درباره وفات شاد روان نصرالله حافظ شاعرحماسه سرای کشور : ماریا دارو

 ی  بلبل  ترانه  خوان   کجا  رفتی   –   از  گلشن  شعر  و ترانه  بی جا رفتی 

در  موسوم  گل  ُگلشن  خموش وطن  – خورشید رخت  غروب  کرد وفنا رفتی 

Hafiz_d.14.11.13 

 شاد روان  نصرالله   معروف  به  حافظ  شاعر  زبان  پشتو  که یک  عمر  در  غنی  سازی  فرهنگ وادبیات  پشتو  قلم  زد و گهر  های  نایاب  از بحر  افکار ش بروی  کاغذ  ریخت.

 نصرالله  حافط  در سال  1310 هــش – در  ولسوالی «  چپرهار» ولایت  ننگرهار بدنیا  آمد وبتاریخ  چهاردهم عقرب  سال  1392 هش در  شهر کابل  وفات  نمود. استاد حافظ  دانش  متداوله  را در  قریه  زادگاهش  آموخت  و جهت فرا گیری  بیشتر  تحصیل  روانه  کابل  گردید. 

حافظ  در سال  1331  هش – در  وزارت  معارف  شامل  خدمت و در لیسه  خوشحال  خان  بصف  استاد  درآن لیسه به  تدرسس پرداخت. 

   در سال  1232 نظر به  ضرورت  به  رادیو کابل  وقت  شامل تبدیلا مقررو  به  نوشتن  آثار  ادبی  و هنری  پرداخت.

در  آن زمان رادیو  نشرات  مستقیم  داشت  و برنامه  های  هنری  و ادبی  مستقیم  نشر میگردید  و اثار  ویاز ان زمان   در  آریشف  رادیو  موجود نیست . 

در سال  1339  هش – معاون  مسلکی  مجله  پشتون  غژ  ارگان  نشراتی  رادیو  

در سال 1343 هش –  بحیث  معاون  تدقیق  پروگرامهای   هنری  وادبی  

بعد از آن  بصفت  نویسند رادیو  درامها  بخش  پشتو  و همچنن  در سال  های  که  جنگ نشراتی  از طریق  نشرات  رادیو  ازپروگرامهای  پشتونستان  اغاز  شد ُ سروده  های میهنی  اوزینت بخش   نشر ات پروگرام  پشتونستان گردید.

 در سال  1348هش –  زمانیکه رادیو  به  انصاری  وات  منتقل  گردید  مرحوم  نصرالله  حافط  بحیث  عضو  مدیریت روزنه تقرر حاصل  کرد  و هم  چنان در  پروگرامهای  پشتونستان  بمدیریت شادروان  امان  الله  سیلاب  ساپی  بفعالیت  ادبی  و سرودن  اشعار  حماسی  خویش  ادامه  داد. حافظ  در نوستن  اثار ادبی  در بخش  نشرات  مطبوعاتی  خدمات  چشم  گیر انجام  داده  است . وی  بر علاوه  اینکه  یک  شاعر بلند  مرتبت  بود در نوشت  نثر  نیز قلم  فرسایی  نموده  است و بسیار  برنامه  های  هنری  و ادبی  از  قلم  وی  به  نشر رسیده  است 

شاد روان  نصرالله  حافظ  در سال  1353  هش – بحیث  مدیرانسجام  پروگرامها رادیو  ایفای  وظیفه  کرد  و 

 در سال   1358 هش – از  طرف  اداره  پشتونستان  جایزه  بهترین  شاعر  حماسه  سرا را نصیب  گردید.

در سال  1373 هش –  به  تقاعد  سوق  شد و مصروف  نوشتن اثار  و جمع آوری  اشعار اش  گردید.

آثار  حافظ : 

1 -دنغمو کاروان  از  طرف  ریاست رادیو  افغانستان درسال  1356 هش – نشر  گردید

2- دشمشاد هسکی  څوک دی ـ  در سال  1362 هش – از  طرف  اتحادیه  نویسندگان  افغانستان  به  طبع  رسید

3- ترانی  –  مجموعه  اشعار  وی  از طرف  رادیو  افغانستان  به طبع  گردید  

4 – په جاپان کی  سلام 

5 – دلنډو  کیسو ټولګه – 

6 – د بیداری  غژ – در  سال  1334  هش – جایزه  را  نیز  بدست  آورد . 

7 – دسباوون نغمه – در  سال 1353  هش – جایزه  ادبی را حاصل کرد. 

8 – مات وزرونه  –  اثر  جبران  خیلیل  را حافظ  به   نظم  در  آور 

9 – داسلام سیاسی  تاریخ  – یک  کتاب  دلچسپ  سیاسی  مذهبی  میباشد . 

10 – دحضرت  محمد  «ص» د وډکتوب  کیسی  .   

11 – ویرنی  او ستاینی – این  کتاب  درباره  شاهان  و  نویسندگان  و شاعران  تحریر  شده  است.

12 – دسولی  علم بردار –  اشعار  که درباره  خان  عبدالغفار  سروده  شده  است 

13 – پردیسه مینه  –  زمانیکه  حافظ  به  سفر  حج  و بغداد رفته بود  نوشته  است.

14 – مرسته  – اشعار  در باره غربای  افغانستان  و کمک های  سره  میاشت 

15 – حبابه  – قصه  های جالب   اموی های در  باره خلیفه  یزید  بن  عبدالمالک 

16 -کابل  شهید  شو – در زمان  جنگی  های  داخلی  اشعار  که  درباره  قتل  مردم  شهر  کابل  سروده  است

17 –  غیرتی  ربی – یک  منطومه  شعر که  از  طریق  رادیو  نشر  شده  است.

 18 – هغه  شپی  چه  لمن یی  په سینه  ده 

 19 – شعر  بغاوت …بخاطر   تجاوز وطن سروده  .

  20 – مجموعه اشعار  

21 –  دپشتو ژبی  سره  دله  خواله  

22 -سپرلنی  توگه   مجموعه  اشعار  بهاری  

23 – دنری  دنامتو لیکوالانو  کیسی  .  قصه  نویسندگان  جهان 

24 –  پت  خزانی  –  درباره  شاعران  زبان  پشتو

25  – دنری  د مشهور  شاعرانو 

26  – پرهرونه  .  مجموعه  اشعار  عشقی  

مراتب  تسلیت  خودرا  نسبت  این  ضایعه  بزرگ  برای  فامیل  مرحوم  حافظ  و اهل  شعر  و ادب  و  کارمندان  رادیو  تلویزیون  ملی  افغانستان  عرض  میداریم .  تسلیت  در برابر  غم  بزرگ   جبران  آنچه  از  دست  رفته  است  نمیدارد  اما  باید  بهتر بگویم  در غم  و سوگ  دانشمندان  همیشه  شریکم . 

روح  حافظ  شاد  و بهشت  برین  جایش  باد 

مرگ باید  سجده باشد سجده  ای  پیش  از  قیام

اشهدم  را  خوانده ام ای مرگ  بر  تو صد  سلام

هیچ  ندارد  شاعر  دیونه  دل  جز  جان مست 

میتوان  رفتن به  عرش  خدا  با  شیرین  کلام