یک هموطن عزیز ما در پاسخ به این سوال که “عبدالمجید زابلی کی بود”؟ مطالبی را اخیرآ در سایت وزین “آریانا افغانستان آنلاین” به نشر سپرده است که ایجاب تصحیح و باز نویسی را مینماید. زیرا توضیح واقعات تاریخی باید متکی به نقل قول های مستند و معتبر باشد. در رابطه به این که عبدالمجید زابلی یک متشبث آگاه و فعال بود، هیچ شکی وجود ندارد. اما به این سوال که او با کدام حمایت و چگونه صاحب آن همه ثروت های هنگفت شد؟ وسرنوشت آنهمه دارایی ها، امروز به کجا کشیده است؟ نباید مسکوت بود.
طبق نوشتۀ میرمحمد صدیق فرهنگ، زابلی یگانه تاجری نبود که در تآسیس صنایع عصری و گسترش تجارت کشور تلاش میورزید. فرهنگ درین ارتباط از اشخاصی دیگری نیز که درین عرصه کار میکردند و در عملیه صنعتی ساختن اقتصاد وطن شان، سهم مستقل داشتند، نام میبرد. (1)
مستقل بودن به این معنی است که آنها بیرون از محدودۀ تشبثات خصوصی شان، با کدام مقام متنفذ دولت، معاملات پشت پرده بخاطر اخذ امتیازات تجاری نداشتند. این تفاوت قابل دقت بوده و نباید از آن چشم پوشی کرد.
زابلی در عنفوان جوانی این فرصت را یافت که همراه با کاروان مالتجاره پدرش در مربوطات اتحاد شوروی سابق رفت و برگشت نموده و تجارب زیاد تجاری را کسب کند .پس از آنهمه رفت و آمد ها، بالاخره پای او به ماسکو کشیده شده و از امکانات تجاری در آنجا بهره مند گردید. بخصوص وقتی که دولت اتحاد شوری بخاطر مضیقه های اقتصادی، مجبور شده بود تا بخشهای کوچکی از تجارت و صنعت را در اختیار تاجران داخلی و خارجی قرار بدهد. زابلی نیز ازین فرصت نفع برد.
او مدت زیادی در آن شهر اقامت داشته و در همانجا میان او و سردارمحمد هاشم خان (سفیر آنوقت افغانستان در ماسکو) روابط تنگاتنگ بمیان آمد. همین روابط سبب شد که با برگشت هاشم خان بکابل، وی نیز زمینه را مساعد یافته و با اطمینان از حمایت هاشم خان، در اواخر سلطنت نادر خان به وطن برگشت. برای اقای زابلی در آن مقطع زمانی فرصت مساعد شده بود، تا در پرتو قدرت هاشم خان، دست به تآسیس تشبثات پرمنفعت تجاری، مالی و صنعتی بزند.
در پهلوی این حمایت شخصی، باید اضافه کرد که کمبود عواید نیز سبب میشد، تا دولت پالیسی خودرا در آنوقت بیشتر متمرکز به جمع آوری و افزایش عواید گمرکات نماید. مبتنی بر این پالیسی، تشویق تجارت در محراق خواست های دولت قرار داشت. زیرا با ارزیابی تجارب تلخ گذشته، نادر خان نمی خواست که اشتباه دولت امانی را تکرار نموده و با افزایش مالیات مواشی و زمین، متنفذین محلی را از خود براند.(2)
زابلی در ابتداء با مشارکت سرمایۀ دولتی یک شرکت سهامی را به سرمایۀ پنج ملیون افغانی بمیان آورد و سپس آن را در قالب “بانک ملی افغان” تغیرساختار داد.(3).
“با پیدایش بانک ملی افغان درسال 1933 به زودی قسمت اعظم معاملات تجارتی و سیستم مالی در تحت کنترول این بانک قرار گرفت. اقلامی که بالاثر احراز صلاحیت های بانک ملی افغان در انحصار آن قرار داده شد، عبارت اند از انحصار صدور قره قل، تورید شکر، پطرول، موتر و پرزه جات موتر بود.
همچنان خریداری های دولت به شمول طلا و نقره، با اخذ کمیشن از طریق همین بانک اجراء میشد .استفاده از معادن هم بدون اجازه و یا مشارکت بانک به کدام کمپنی داخلی و یا خارجی داده نمیشد. تا سالهای 1936/1937 به تعداد 40 شرکت تجارتی با سرمایۀ 90 ملیون افغانی در زیر رهبری بانک ملی افغان بمیان آمد. این سرمایه تا سالهای 1938/1939 به 292 ملیون افغانی ارتقاء یافت” .(4)
با آنکه دولت در سال 1939 سرمایه های خودرا از بانک ملی بیرون کرده و به سرمایه 200 ملیون افغانی بانک مرکزی را زیر نام “دافغانستان بانک” بناء نهاد، اما انحصار اقلام پرمنفعت وارداتی و صادراتی مانند سابق در اختیار بانک ملی افغان و شرکت های وابسته به آن باقی ماند. زابلی بخاطر حفظ این انحصارات، حمایت بعضی از اعضای قشر حاکم را با توزیع سهام بیشتر بانک به آنها، بدست میآورد .(5) ادامه خواندن عبدالمجید زابلی کی بود؟ : میـرعـنایـت الله سـادات