جایزه ای بالاتر از « نوبل» و « اسکار»… برای کتاب “گوهر اصیل آدمی”

 

سیلمان کبیر نوری

چهارسال پیش وقتی نظرم به عنوانی خورده بود :«شاهکاری که کاندیدای جایزهء نوبل میکنم» ؛ احساس های متضادی برایم پیدا شد و راستش اینکه x؛ مگر آنقدر بی ارزش است که به کتاب یک افغان چنین و چنان داده شود ؛ انهم چه کتاب و از چه قلم و با چه توان و پشتوانهء علمی و … خلاصه قباله های که میدانیم و به آنها معتادیم.با وسواس ولی با کراهیت گاهگاهی بر این کتاب و سایر آثار نویسنده آن رجوع میکردم یا سر میخوردم ؛ اهسته آهسته در من نیز تإثیراتی ایجاد شد و خلاصه کتاب را خواندم و بر علاوه به دوستانی توصیهء خواندن آنرا نمودم .هنوز متن (pdf) و انترنیتی بود ؛ تا آنکه با محترم عالم افتخار نویسنده این کتاب و ده ها اثر وزین دیگر و با شاعر توانایی که از نوجوانی شناختی از وی داشتم ؛ عمیقتر آشنا شدم. خیلی دغدغه داشتم جناب آشیل بخارایی ( بخارایی به خاطری که اجداد شان اهل بخارای قدیم بوده و بنابر جبر هایی به افغانستان مهاجر و ماندگار شده اند) را بشناسم و از این ابتکار و شهامت شان بپرسم ؛ خوب به دلایلی میسر نشد.

ادامه خواندن جایزه ای بالاتر از « نوبل» و « اسکار»… برای کتاب “گوهر اصیل آدمی”

تجدید تعریف و شناخت انسان در اثر« گوهر اصیل آدمی »

 

عبدالکریم  فهیمی  عبدالکریم  فهیمی  

در این روز ها، اثر گوهر اصیل آدمی همه جا غوغا را برپا کرده است  راستی در ین روزها در محافل روشنفکری و در بین محصلان اثر «گوهر اصیل آدمی » غوغا را برپا  کرده است. از کابل محصلین  برایم زنگ زده بودند ؛ البته کل محصلان علاقمند که مرا نمی شناسند, و در ریاست معارف روزی که آنجا بودم خیلی تبصره بود؛ و در لیسه افغان- ترک هم  …به همین خاطر من خواستم که این متن خویشرا در رسانه های برونمرزی نیز بدست نشربسپارم که مفید واقع خواهد شد. بنده بخت آن را داشتم که یک مرور ابتدایی بر اثر گوهر اصیل آدمی که نویسنده آن عالم افتخار است داشته باشم و در همان حد تصور میکنم  درک درست آثر گوهر اصیل آدمی در حقیقت تجدید حیات دوباره انسان در عصر جدید را الهام میدهد باکمک تجارب متراکم عینی و اندیشه ای بشری و بخصوص داده های  ابر لابراتواریکه عالم افتخار توانسته انرا کشف کند و مورد استفاده قرار دهد ؛ ازاین حیوان تکامل یافته (بشر)  تعریف جدید- شناخت جدید- نگرش جدید – امید جدید عرضه بدارد تا جایکه درین کتاب تذکر یافته  در طول تاریخ بشری گوهر آدمی ( موهبتی که تصور کنم تنها در فرهنگ شرق ازگذشته ها مطرح بوده ) بزرگترین صدمات را متقبل شده که جبرانش دانش مضاعف و صرف انرژی مضاعف متقابل جهانی – تاریخی می طلبد ؛ امر عظیم و خطیری که  این اثر همانسو ها و همان راه ها و روش ها و وسایل را قسم هنری و اسطوره ای متبارز میسازد . به نظر من از وقتیکه قابیل ، هابیل را به شکل ناجوان مردانه هلاک کرد این صدمات جبران ناپذیر آغاز شد. قهرمانان تاریخ یعنی پیامبران و اندیشمندان بزرگ با استفاده از متن دین و عقل در طول تاریخ بشری خواستند که این صدمات بزرگ را به نحوی جبیره کنند یا از وخامت آن بکاهند (توحید- عدالت- آزادی بیشترین کار پیامبران در زمان خودش بوده)، اما بنا بر کم رشدی عمومی و ابتلای بشر به غرایز، تلاش و فداکاری قهرمانان تاریخ هم نتوانست که همین صدمه ها (شرک- بی عدالتی-  نفاق- زراندوزی – استثمار – استعمار- استکبار…) را کاملا جبران کند.  افتخار در 30 سال اخیر عمرش با تجارب عمیق و موشکافانه این را درک کرد که ایدیولوژی ها، مکتب ها، رسم ها و آیین ها بیشتر کاربردش بخاطر منافع زمانی و تاریخی بوده نه ازلی و ذاتی … بنا کار را از صفر شروع کرد… یعنی انسان کی است؟ و مقصد و مبدا چی است؟ و چرا قهرمانان تاریخ بنا بر ملحوظاتی عرضی و تاریخی نتوانسته که همه ابعاد “انسان” را کلا بشکل ساینتیفیک مطالعه  و حلاجی کند و جواب قانع بخش دهد و ده ها سوال دیگر…سوال اینجاست که آیا با طرح و نگرش گوهر اصیل آدمی ، انسان (حیوان تکامل یافته) میتواند به قله معراج هستی برسد یا به عبارت ساده تر این اندیشه ژرف ؛ استعداد و توان تغییر در رفتار و عقیده بشریت را داراست و می تواند کمک کند که این گوهر آدمی از نو تجدید بنا شود… یا اینکه این آثر مثل دیگر آثار اندیشمندان بشکل انتزاعی در قفسچه ها نگهدارای خواهد شد و از احاد بشر پنهان و دور و نادسترس نگهداشته خواهد شد… سوال دیگر این است که بشر ذاتا عرضی و تاریخی است یعنی ضرورت به بقا دارد و این موجب رقابت – عرضه و تولید.. (تنازع-بقا) میگردد و آیا میشود که این بشر عرضی و تاریخی را خصوصا در ین شرایطیکه غارت گران اندیشه و انحصارگرایان عقیده، گوهر اصیل انسانی را دارد هر روز به شکل آگاهانه و ناخود آگاه نابود میکنند – نجات بدهد….؟ کثرت گرایی یا پلورالیسم از موضوعاتی دیگریست که باید بالایش مکث کرد آیا میشود بشریت را که خالقش با تفاوت های  جغرافیایی- مذهبی خلق کرده ، در مورد رسیدن به  گوهر آدمی به یک نتیجه رسید…؟ کادالفقران یکون کفرا : فقر انسان را به کفر و به زبونی میکشاند (البته فقر مادی ). آیا انحصارگران  و تولید کننده گان موتور های جنگی و نابودکننده گان محیط زیست هنوز در کمین نابود ساختن این گوهر از  ایکسترمیزم ِ اسلامی استفاده اعظمی نمیکنند…؟ گر چه خلق ِ آثر گوهر اصیل آدمی با چنین عظمت در تاریخ افغانستان کمنظیر است، اما آیا ساینس و علم تجربی قبول خواهد کرد که گوهر اصیل آدمی بالاخره در قطب شمال  سلامت خود را باز یابد… من شخصا این را فراتاریخی و اسطوره مینامم. با تمامی این همه کمال و اشکال – شاید این آثر بتواند در زود ترین فرصت غوغایی را در منطقه ایجاد کند که موجب تعجب و اغفال انحصارگرایان دین و وارثین حقوق بشر – دیموکراسی و اکستریمزم مذهبی گردد. کی میداند با یک شهکاری این مرد حد اقل نام افغانستان حیثیت خود را دو باره کسب کند. زمانیکه  اثر بزرگ « گوهر اصیل آدمی» را بمطامعه گرفتم و به پایان رسانیدم، نبشتهء راکه چندی پیش در مورد خانم  سیمین بارکزی  به دست نشر سپره بودم، ذهنم را بخود منهمک ساخت. بنا” تصمیم گرفتم که آن مضمون را نیز در پایان این نبشته غرض مطالعهء هموطنان گرانقدر درج نمایم.

دو هفته نامه امید در شماره « ۹۱۱ سال ۲۰۱۱ » بمدیریت مسئول جناب قوی کوشان در سرتا سر امریکا به نشر میرسد از قلم جناب داکتر عبدالواسع لطیفی به معرفی کتاب رومان جالب « پا برهنه باز گشت» پرداخته است.

   

معرفی  کتاب
پا برهنه باز گشت

                 پروفیسر  عبدالواسع  لطیفی                                   

                عنوان  کتاب  : پا برهنه  باز کشت 

                   نویسنده   : ماریا  دارو 

           خلل  پذیر بود هربنا که می  بینی
         بجز بنای محبت که خالی از خلل است « اقبال»

 کتاب  رومان  ریالستیک  پر احساس و پر ماجرای نویسندهء پر کارو متجسسُ بانوی  فرزانه وطن در هجرت  «ماریا  دارو»  که آرزو  دارد انسان را در سرزمین مصبیت بار و درد افزا  دریابد و او رااز تعقیب جنگها و دشمنیها  وکدروتها و شقاوت ُ به روشنی  عشق و محبت  خلل  ناپذیرُ  در انعکاس همین شعر اقبال ُ به  قلمرو صلح وصفا و کرامت  انسانی  بکشاندُ چندی قبل  چون تحفهء  بی شایبه  ای از دست  خودش   بدستم  رسید که در سه صد و شصت و پنج  صفحه در موسسه  (پیچ ون پرنتنگ) در کانادا به چاپ  رسیده است. درصحنه ها و رویدادهای  بوقلمون  پرعاطفه و بعضاٌ حسرتبار و دردناک و غم انگیز این داستانُ آنچه در میان خرابه  ها ُ بربادیها ضربه های  مرگبار جنگ و خصومت و انتقامجویی چهره  میگشایدُ وچون آفتاب  برون شده از خلال  ابرهای سیاه ُ نورافشانی میکندُ همانا عشق  سرشار و پاکیزه دو جوان وفا پیشه ایست که در برابر هر رویداد و موانع پی در پی و اتفاقات درد ناک زندگیُ  این شعر ماندگار مولانا را بنمایش می گذارد که:

     علت عشق  زعلت ها جداست === عشق اسطرلاب اسرار خداست

ونویسنده پراحساس « بانو دارو » درسرخط پشتی کتابش مینویسد: « این کتاب از واقعیتهای جامعه ما سرچشمه گرفتهُ از وقایع تلخ جنگ و عشق  شیرین دو دلباخته حکایت  میکند. همچنان بیانگر اندیشه های ابلهانه ایست که زندگی  انسانها را به غارت کشیده  است. هرگاه انسان  بخاطر معتقدات خویش  پیکار صلح میکردُ هیچگاه جنگ وجود نداشتُ و سیل  عصیان طغیانی نمیگردیدُ هستیها به کام مرگ فرو نمی رفت. چیزیکه دراین کتاب  تاکید گردیده استُ عدم فهم  جنگسالاران از مفهوم واقعی  جنگ وعدم درک  مردم بیگناه از عاقبت جنگ میباشد. جنگ بیشترین  صدمه در پیکر جوانان و بانوان نازنین  وطنم وارد کرد. کلمهء جنگ خیلی  زشت و دیدن اتش جنگ وحشتناک است. اما زندگی درکنار زشتیهای جنگ  نافرجام ُ زیبایی های  خود را نیز داشته  است. آن زیبایی  هیچ وقت تغیر ماهیت  ندادهُ و شعله های سرکش جنگ آنرا نابود نساخته است. همانگونه پاکُ خدشه ناپذیر و مستتحکم باقی مانده است. آن زیبایی برای هرانسان و درجریان هرگونه مصبیتُ دوستداشتنی و قابل پذیرش است.  آنرا«عشق» نامیده اند…. بلی عشق  یگانه چیزیست که از آسیب جنگ مصوون می ماند. داستان دلباختگان این  رومان بیانگر عشقیست که پیوند روح و قلب دو جوان پاکدامن و معصوم را به نمایش میگذارد.  چطور جوانان در مصبیت جنگ عشقهای پاک شانرا درسینه پخته کردندُ  چشمان منتظر شان را نبستند و برای  رسیدن به عشق  پاک شان از تنگنای جنگ خانمانسوز عبورکردند. انسان باید دامن امید راازدست ندهدُ زیرا خداوند همیشه  مددگار حق است.» وبعد درصفحه  اول کتابش  زیر عنوان پیام  نویسنده نگاشته: « نوشتن  این کتاب  به هیچ صورت دفاع و یا تخریب هیچ یک از شخصیتهای مطرح سیاسی و سیاسی مذهبیُ رئیس جمهوران یا پادشاهان نمیباشدُ  بلکه قصه های در سینه  نهفته دوران جنگ مردم افغانستان را بازگو میکند. هربرگه این رومان  خواننده  عزیز را به سفر دور  به درازای  جنگ خانمانسوز افغانستان میبرد. بلی  جنگی که باعث  ویران شدن هزاران  هزار کانون خوش بختی ُ تاریک  شدن دلها از خشمهاُ از غیظهاُ از نومیدی هاُ از شکستهای پیاپیُ نابودن شدن  عزیزان و اختطاف  فرزندان و دلبندان خانواده هاُ بخصوص خانمهای تناز سرزمین ما و بالااخره از همه خوبیها و زیبایی های جامعه مارا برهم ریختُ بحث  مینماید. منافقین از ویرانیها و خونریزیها منفعت میبرندُ  که  به  هیچ صورت  قابل عفو نمی باشند این داستان از واقعیت های  جامعه ماسر چشمه گرفتهُ  برای بیدار کردن و جدانهاُ درمان کردن دردهای  بزرگ اجتماعی و اقتصادی و سرانجام برای سرکوبی  ظلم و عوامل  فقر و بدبختی تحریر یافته  است….» بهرحال ُ در رویدادها و خلال  قصه هایکه در سراسر رومان مطالعه خواهید کردُ نمایشی ازعشق پاکیزه و سرناشدنی دوشیزه جوان بنام  «خماری» باعشق خلل ناپذیر جوان غیور و وفاشعاری بنام «فاضل» زندگی  پرماجرا و حسرتباری را مواجه باظلم و جفا و نابکاریهای جنگجویان  کور دل و عاری ازارزشهای  کرامت انسانی  به پیش میبرد. در پیشگفتار کتاب آقای داکتر احسان الدین  نصیر زاده نوشته: « داستان حاضر از معدود داستانهایست که در آن خط مرز برای روای قصه وجود ندارد…نویسنده شما را بهر دو طرف در گیریهای جنگ میبرد…شمابا مطالعه این کتاب به سوگ کشتگان هردو طرف جنگ می نشینید….زیبا ترین  و شگفت انگیز ترین حقیقی که با خواندن این کتاب  دریافتمُ  این بودکه «عشق» تنها چیزیست که مصوون از جنگ میماند. جنگ آتش خود را بجانُ مال ُ شرف و ناموس همگان میزندُ  ولی درگیر و دارجنگ هنوز چشمانی را میبینید که باهم رابطه دارند و گره خورده اندُ  قلبهای که برای یکدیگر می تپندُ مادرانی که کودک تازه تولد شدهء خودرا در آغوش میکشندُ و پدرانی که همچو یعقوب (ع) چشک براه  یوسف  گمگشتهء خود دوخته  اند….» بهر حال« خماری » دوشیزه دلداده و جوان افغان از این جریان اسف انگیز جنگ ظلم و اختطاف دور نماندهُ و دریک شب تاریک  مرگبار از منزلش  توسط تفنگداران سنگدل  ربوده  میشود.  بانو « دارو » صحنه تراژیدی  را چنین به نمایش میگذارد: « داستان تراژیدی این دختر ناز پرور خواننده  عزیز را به  حوادث مشابهء که دامنگیر هزاران خانواده شریف  افغان ُ در اثر جنگهای خانمانسوز گردیدندُ آشنا میسازد. این کتاب یکی از تراژیدی ترین حوادث  سالهای  جنگ است …. جنگ  مسیر اصلی  اش را که نجات از قشون سرخ شوروی  بودُ بسمت عقده گشاییُ حسادتُ  جاه طلبیُ  نژادی پرستی و زبان پرستی سوق  داد. حوادث ناگوار در سراسر افغانستان توسط افغانان مسلح تکرار شد. خماری  یگانه دختر پدر و مادرش (زمان وحمیرا) بود. با نجابت در آغوش  خانواده شریفی تربیت شدُ در نوجوانی دلش اسیر عشق  فاضل گردیدُ با وجود مساعدت های اقتصادی آغوش  خانواده را رها نکردُ برای رسیدن  به عشقش  تن به حوادث جنگ ویرانگر  دادُ روزها باران راکتها را بچشم  مشاهده کرد. برای  رسیدن به  اغوش همسر آینده اش لحظه شماری  مینمود. شبهاییکه درخت آرزوهایش برومند میشدُ ناگهان خشم قدرت طلبان درخت  زندگیش را ازکمر شکستاند.  خماری  صدای فیر را شنیدُ  پروین دلداریش کردُ او رادر بغلش سخت  گرفته بود. چند ثانیه بعد ازفیر های مواتر چند نفر در اتاق  خواب شان آمدندُ یکنفر او رااز بسترش بغل زد و چند دیگر پروین را کنداغ کاری کردندُ پروین  اورا از بغلش رها نمیکرد و  نفریکه خماری  را بغل کرده بودُ دهنش را با دست  محکم گرفت  تا صدای  چیغش  بلند نشود و بسرعت بیرون رفتند….. یکی از نفرها  پتوی  عرق  بویش را در سرش انداخت. او از ترس  و وحششت وسردی  هو میلرزید.  کسی  به او  گفت:«چپ شه جلی چپ شته». خماری  نمیدانست  در کجاهست  وکجا میرود.  زمانیکه از منطقه  شهرآرا  دور شدندُ نفر یکه در کنار دریور نشسته بود بکدام نفر  مخابره کردُ راه  جلال آباد پرخطر بود ُ از پل  محمود خان طرف  لوگر رفتند. باهمین رویداد فاجعناکُ خماری  با همه آرزو هایش وخون جگر خوردنهای  در راه وصلت و عروسی  با فاضل  عزیزش ظالمانه  اختطاف  میشود و با سرنوشت  حسرتباری  دچار میگردد. که شما خواننده  گرامی  طی  صفحات پی درپی  رومان  مطالعه  خواهید کرد. ولی
 چه  خوش باشد که بعداز انتظاری – به  امیدی  رسد امید واری  
فاضل در پایان ماجرا  بارشادت و شجاعت و فداکاری  خاص موفق  میشود که خماری  گمشدهء خود رااز چنگ اختطاف کنندگان و دژخیمان در یک  حمله سرنوشت ساز نجات ُ وقتیکه  چشم  وحشتزده  خماری  به  چهره رنگ پریده ُ ولی  شجیع و مصمم  فاضل  میدوزد که در آغوش  پر مهر او قرار دارد و نجات یافته  است.  فاضل نگاه  حیرتزده او را درک  کرده- این شعر را که داستان را به پایان میرساند زیرلب  زمزمه میکند.

        من درد ترا ز دست آسان ندهم        دل برنکنم ز دوست  تا جان ندهم 

         از دوست بیادگار دردی  دارم         کان درد  به صد هزار درمان ندهم

با همین  زمزمه دلنشینُ عاشق  ومعشوق ُ معرفی  مختصری  کتاب  پا بر هنه  بازگشت  پر مطلب  و پرماجرای – بانو پراحساس و درد اشنا – ماریا  دارو – را به امید  صحت  وسعادتش در  دیار غربت به پایان  می رسانم.

معرفی کتاب:افغانستان سرزمین حماسه وفاجعه اثر: محترم سادات – بزبان انگلیسی بمعرفی جناب ادیب.

A Closer Look at
Afghanistan: The Land of Epics and Tragedy
 

[image]

By Saraj-al-Din Adib
Translated from Dari by Mir Hekmatuallah Sadat
January-March 2000
Lemar-Aftaab
Luckily during the last few years, a series of books have been published that have shed light on the different historical aspects and stages of our grief stricken country. Individuals interested in attaining the truth should read these books. Although many obstacles and constraints hinder researchers from using many sources, these researchers have nonetheless endeavored painstakingly to write meaningful books.Unfortunately, there were also books that are influenced by greedy and powerful people and neighboring regional powers that are not useful to the population. Their approaches impede readers from recognizing true facts and actions. The tragedies of the last two decades deem it necessary for Afghans to refute and clarify the misconceptions spread by the aforementioned. However, there are a few patriotic publications written by intellectuals during the last two or three years that unlike the previously mentioned publications, have helped readers to attain the truth.One of these interesting and analytical publications is a book entitledAfghanistan sar Zamin-e Hamasa wa Fajaha (Afghanistan: The Land of Epics and Tragedy) by Mir Enayatullah Sadat. The author completed his Economics degree at Kabul University in 1971. Soon afterwards, he left for West Germany to further his graduate studies in Economics. Mr. Sadat has also held numerous positions of power in Afghanistan and overseas.This book is made up of first-hand documents and sources comprising 241 pages with 15 chapters and over 10 pages of references. The cover contains the picture of an innocent child that reminds the reader of the sad situation of the country. The sources come mostly from his private-archive, University libraries located in Germany, libraries from the University of California campuses, and the author’s memoirs during his stay in Afghanistan and overseas.The author’s motivation for writing the book stems from concerns regarding the current upsetting situation and development in the region as well as concerns regarding the fate of Afghanistan’s future. Rather than showing a static view, he has approached the events in a dynamic fashion. He enlightens the reader not only by outlining events and their causalities, but separately analyzes the events. As he states, “this book does not examine the general process of Afghanistan’s history. It revolves around the definite tendencies that originate from geographical and geo-strategic conditions.”

According to the author, the rivalries of foreign powers and fine-bliss of influential persons are the reasons for restrictions placed upon the country’s national integrity and the weakening of national sovereignty. These reasons lead and are still influencing the enduring brother versus brother war in Afghanistan.

He states, “although the Afghan nation in certain historical periods has endured similar events and foreign enemies under the atmosphere of common understanding and reconciliation, Afghans have always forced foreigners to withdraw from their homeland through general and national rebellions. Yet, not much time passed that foreigners again with renewed plots created conflicts amidst Afghans. Such an example is currently visible in our homeland.”

This book considers the historical period of events after the establishment of Afghanistan’s central government with the increasing role of the colonial powers. However, the events of the last thirty years lay within the central point of the book.

In Chapter 11, the author discusses the influence of the social structure, geographical and physical situation, and national independence sentiment in the course of historic events.

This publication of Afghanistan’s history, particularly that of the last years, will interest any readers wanting to examine historical events with a realistic perspective. I deem reading this book valuable and want to congratulate the author.

 


Original Dari text published in Omaid Weekly, ‘the most widely read Afghan publication in the world’, issue #399, 13 December 1999. Printed with permission.



Copies of Afghanistan sar Zamin-e Hamasa wa Fajaha may be obtain in Afghan Stores: Germany: Bonn, Dusseldorf, Hamburg, Hannover.
Denmark: Copenhagen.
Switzerland: Geneva.
United States: Los Angeles, New York, San Francisco.

Or contact: RAT DER AFGHANISCHEN FLUCHTLINGE, e.v.
Postfach 201126
53141 Bonn, Germany

 

“افغانستان اؤزبیکلري خلق قؤشیقلري” معرفی کتاب بزبان ازوبیکی

معرفی  کتاب
داکتر فیض الله ایماق

اثر عالی علمی و تحقیقی سپهسالار ادبیات و فرهنگ اؤزبیکي افغانستان داکتر فیض الله ایماق بنام “افغانستان اؤزبیکلري خلق قؤشیقلري” در شهر ترنتو کانادا اقبال چاپ یافته به دسترس علاقمندان قرار گرفت. این مجموعۀ 137 صفحه‌ای دربرگیرنده‌ سروده های عامیانۀ اوزبیکی و دوبیتی است که بیش‌تر مضامین آن فرهنگی ،اجتماعی و تاریخی بوده مؤلف در رابطه به شیوه های هنری و ویژگی های خاص در وزن و قافیه در سروده های عامیانه را به بررسی گرفته است.
مندرجات
نام کتاب:” افغانستان اؤزبیکلری خلق قؤشیقلری” یعنی آهنگ های عامیانۀ اؤزبیکي مردم افغانستان.
مولف: داکتر فیض الله ایماق
ناشر: محمد بابر ایماق
محل چاپ: تورنتو- کانادا.
: ۱۳۸۹=۲۰۱۰ سال چاپ
صفحه بندی و دیزاینر: علیشیر ایماق
جلد۵۰۰تیراژ
حق چاپ و نشر محفوظ است
مؤلف این گنجینه ی فرهنگی خود رابه نام مادر خود مفتونه ایماق اهدا نموده است.
مفتونه ایماق خانم یبیسواد و شاعر فی البدیحه گو بوده که موضوع اشعار او با لهجه ی تاتاری در فراق دوری از وطن و هجرت سروده شده است و نمونه های اشعار ان در کتاب “بیدلستان و گلدسته” نیز بچاپ رسیده است.
امان معاشر

آشنایی با « سایه روشن »

   میرعنایت الله سادات

سایه روش نام کتابی است  از نویسندۀ توانای کشور ما ، محترم  یاسین بیدار که اخیرا بدستم رسید. این اثر مجموعه ای میباشد از30 مقالۀ ناب که در اوضاع و احوال مختلف و متفاوت ، پیرامون قضایای محوری افغانستان و منطقۀ ما در 311 صفحه نگاشته شده و یا بنا بر اهمیت فوق العادۀ آن از جانب مؤلف ترجمه و درین کتاب گنجانیده شده است . بخاطر روشن شدن مفاهیم مورد بحث در اخیر هر فصل پاورقی های لازم وجود دارد . باید متذکر شد که بیدار نه تنها در کار نویسندگی دارای سابقه ای طولانی میباشد ، بلکه بخاطرتسلط فوق العادۀ او به زبان انگلیسی ، در امر ترجمۀ آثار علمی و ادبی نیز ید طولا دارد.

کتاب سایه روشن نه تنها از نظر متن ، دلچسپ و پر محتوی میباشد ، بلکه ظاهر آن نیز با قطع و صحافت مرغوب آماده شده است . دیزاین روی جلد ، گویایی خاص داشته و خواننده را در جهت درک انگیزۀ تحریر کتاب استقامت میدهد .

مقالات مندرج در کتاب به وضاحت میرساند که منظور بیدار از نشر این مجموعه چی بوده است ؟. او پاره ای از معضلات جامعۀ مارا که هنوز هم روی آن کمترصحبت میشود ، صادقانه به بحث گرفته و میکوشد خواننده را از علل پیدایش این معضلات اگاه بسازد . او از گفتمان و مباحثات کاوشگرانۀ روشنفکران حمایت نموده و آنرا گام اساسی درجهت« بیداری ملی » افغانها میداند . کتاب نه تنها معلومات وسیع در مورد توطئه های کشور های ذیدخل در امور افغانستان میدهد ، بلکه یک نقد غیر جانبدارانه و علمی را از راه و روش فکری چپ دیروز نیز انجام میدهد. شمار زیادی ازین اطلاعات قبلا” منتشر نشده و برای بار اول در اختیار خوانندگان قرار میگیرد .

ادامه خواندن آشنایی با « سایه روشن »

معرفی کتاب

درباره  گوهر  اصیل  آدمی
پشتی کتاب

         څه موده مخ کی د انترنیټ له لاری د ښاغلی محمد عالم افـــتخار له ځینې لیکنو سره آشنا سوم، او په دې هم پوه سوم چې نوموړي ښاغلي غواړی خپل یو کتاب چې «ګوهر اصیل آدمی» نومېږی، چاپ ته وسپاری. ما څه ناڅه د دې کتاب په باب پــه انتر نیټ کې تر لاسه کړی وو،هغه لنډ معلومات د کتاب ځاي نشی نیولي، خو بیا هم دا راته جوته شوه چې کتاب باید خورا په زړه پوری مطالــب ولــری. زه د کــتاب د چمتو کېدو لپاره سترګې په لار وم چې ناببره دغه ځلانده «غمي» ماته راورسـید او هغه په دې توګه چې افتخار صاحب خپل کتاب ماته د ډالئ پــه څــېر راولـــېږه. زما لپاره کتاب ډېره ستره ډالئ بلل کېږی په همدی خاطر زه ډېر خوښ سوم او د افتخار صاحب له دې احسان څخه ډېـره مننه کوم.

     کله چې ما د کتاب په لوستلو پیل وکړ، « داسې ئې پسې واخیستم چې د کتاب تر پایه و نه درېدم»، دا په دې مانا چې دکتاب مطالب دومــره  پــه زړه پـورې دی چې سړي نشی کولاي چې لوستل ودروی اوځینې نور کارونه، او حتی ضروری کارونو ته زړه ښه کړی. زه دکــتاب لــه لـوستلو سره ډېره مینه لرم، او حتی ویلي سم چې د لوستلو ډیر حریص هم یم، هر راز لیکنه چې په لاس راشی مــــخ ترې نه اړوم، خو په لیکلو کې مې مزه نشته. د ښاغلی افتخار «ګوهر اصیل آدمی» یو ژور او په زړه پوری علمی – فلسفی اثر دي چي د افغانی ادبیاتو په آسمان کې د یوه ځلانده ستوری په شان را څرګند شو. د کتاب له متن څخه داسې څرګــندېــږی چې افتخار صاحب د لوړ استعداد او ذکاوت خــاونــد دي او ســـتره علمی ذخیره له ځانه سره لری. هغه د ساینس او تکنولوژۍ په باب معلومات لــری او د ښه قلم خاوند هم دي. هم دادي چې پخپل کــتاب کې ئې د اجتماعی ژونــد او ســړیتوب پـټ رازونه راسپېړلی دی او تر وسه وسه ئې د علاج وسایل هم په ګوته کړی دی. ښــاغلی افتخار زما د نهاد، زما د معنوی عالم په دننه کې هغه غوټه خلاصه کړه چې مـــا ئــې د خـــلاصــولو توان نه درلود. زما او دملیونونو انسانانو پیام، فریاد او آرمان ئې د کاغذ په مخ انځــور کړو او بشریت ته ئې وړاندې کړ. اوس نو د هر رسالت مند انسان دنده ده چې د ریښتینی انسان د روزلو لــــپاره هڅې پیل کړی او د «ګوهر اصیل آدمی» سپارښتنې په عمل کې پیاده کړی.

ادامه خواندن معرفی کتاب