قدرت های بزرگ برای خود اجازه میدهند که در امور سایر کشور ها مداخله و تجاوز نمایند، لاکن دخالت در امور خود را نمی پذیرند. سوسیال امپریالیسم شوروی بر هنگری، چکوسلواکیا و افغانستان لشکر کشی نمود و سال ها این کشور ها را در اشغال نگهداشت. حال که امریکا و ناتو بنای مداخلۀ مخفی و یا علنی را در روسیه دارد، سران کریملین بنا داد و فریاد را گذاشته اند.
امپریالیسم امریکا که در ویتنام، افغانستان، عراق، لیبیا و سوریه تجاوز نموده و دخالت در امور کشور های امریکای لاتین و جنوبی را حق طبیعی خود میداند، حال به ارتباط حملۀ سایبر روسیه در انتخابات 2016 این کشور به مرحلۀ جنون رسیده است. هریک ازین دو کشور به بهانۀ دفاع از سوسیالیسم، دموکراسی و حقوق بشر به کشور های مورد نظر تجاوز نموده و خود را مستحق هر گونه خطا کاری می پندارند. مردم کشور های اشغال شده حق دفاع از خود را ندارند وگرنه به نام تروریست محکوم می شوند. با این مقدمه می خواهم که به اصل مطلب برگردم و بحران در روابط امریکا و روسیه را در چند ماه اخیر مورد تبصره قرار دهم.
بعد از پیروزی ترمپ در انتخابات ریاست جمهوری 2016 امریکا که برای همه حیرت انگیز بود، دستگاه های استخباراتی امریکا واقعی و یا جعلی گزارش دادند که روسیه کمپیوتر حزب دموکراتیک امریکا را هک کرده و ایمیل های هلری کلنتن را افشاء نموده تا انتخابات به نفع ترمپ تمام شود. دولت امریکا روسیه را به حملۀ سایبر متهم ساخت که منجر به اخراج یک عده از کارکنان روسی و بسته شدن منازل آنها گردید. پوتین با خودسردی این اقدام یک جانبۀ امریکا را تحمل کرد و اقدام بالمثل از خود نشان نداد. سرانجام ترمپ هم پذیرفت که روسیه در انتخابات ریاست جمهوری امریکا مداخله نموده است، لاکن از خود کدام هیجان خاصی بروز نداد. جریان سردی در روابط روسیه و امریکا باعث شد که محققان سیاسی سیر تاریخی حادثه را تعقیب نمایند و دلایل خصومت پوتین را با هلری کلنتن بیابند.
روسیه بار ها از مداخلات امریکا در امور داخلی روسیه شکایت نموده است. اکثر تحلیل گران روسی به این عقیده اند که اضمحلال شوروی و هرج و مرج ناشی از آن سبب گردید که امریکا ازین حادثۀ غم انگیز تاریخی سوءاستفاده نموده و با مداخلات مخفیانه روسیه را زیر فشار قرار داده تا تسلیم غرب شود. روسیه معتقد است که حتا تا همین لحظات امریکا از دخالت پی در پی در امور روسیه خوداری نمی ورزد و سعی میدارد که روسیه را بیشتر به سوی تجزیه بکشاند و این کشور را کاملاً از پا اندازد. عروج پوتین در صحنۀ سیاسی روسیه، صحنه را تغییر داد. پوتین قاطع تر با امریکا و ناتو برخورد میکند و با مداخله و پیشروی ناتو به سوی سرحدات روسیه با شدت عکس العمل نشان میدهد. جهان در جریان بحران اوکراین و الحاق کریمیه به روسیه، پوتین را شناخت که یک فرد عادی نیست و امریکا نمی تواند مانند دورۀ یالشتین دست آزاد در مداخلۀ خود در امور روسیه داشته باشد. در واقعیت، بحران اوکراین به امریکا و ناتو هشدار داد کهپوتین را نباید ساده پنداشت.
روسیه شکوه دارد که امریکا و بالاخص شخص هلری کلنتن که در چها سال اول ادارۀ اوباما به حیث وزیر خارجۀ این کشور ایفای وظیفه می کرد، بار ها دست به تحریکات زده و مردم را به قیام علیه زعامت کریملین تحریک کرده است. زمانیکه تظاهرات مردم در مسکو علیه پوتین به راه افتاد، پوتین دانست که در عقب این تحریکات کی بوده است: شخص هلری کلنتن وزیر خارجۀ اوباما. هلری کلنتن انتخابات 2011 روسیه را مورد انتقاد قرار داده و آن را متقلبانه و غیر منصفانه خواند. این گفتار کلنتن از نظر گاه پوتین مداخلۀ مستقیم در امور داخلی روسیه تلقی گردید که باعث تحریکات و تظاهرات مردم علیه شخص پوتین و نظام بر سر اقتدار شد. کلنتن آشکارا متذکر شد که “مردم روسیه حق دارند که اعتراض نمایند. رای مردم باید شمرده شود. این حق به معنای اینست که آنها مستحق انتخابات سالم، منصفانه و شفاف هستند و رهبران درین قسمت مسؤولیت دارند”. این صحبت هلری کلنتن برای پوتین بسیار آزاد دهنده بود. هر باری که امریکا به یک طریقی در امور روسیه دخالت می کند، رهبران کرملین حساس تر و مصمم تر در دفاع از منافع روسیه شده تا به هر نحوه ممکنه طرح های امریکا را ختثی سازند.
زمانیکه هلری کلنتن وزیر خارجۀ اوباما تعیین گردید، توظیف شد که روابط امریکا و روسیه را از نو تنطیم کند. کلنتن متوقع بود که میتوان با میدیویف رئیس جمهور نسبت به پوتین بهتر معامله کرد. پوتین و میدیویف هر چند سالی ریاست جمهوری و صدرات را با هم تعویض می کردند. طبق گزارشات غیر رسمی، کلنتن به میدیویف پشنهاد کرده بود که اگر او پوتین را از صحنه دور کند، حمایت امریکا را خواهد داشت. کلنتن همچنان از میدیویف خواهش کرده بود که این موضوع را با پویتن در میان نگذارد. لاکن میدیویف پیشنهاد هلری کلنتن را به پوتین گفت. میدیویف فهمید که پوتین قبلاً از طریق دستگاه استخبارتی خود از صحبت کلنتن با وی آگاه شده بود. اگر میدیوف پیشنهاد کلنتن را در مورد از صحنه کشیدن پوتین نزد خود نگهمیداشت، شاید به قمیت حیاتش تمام میشد. این حادثه و بعداً جریان انتخابات 2011 و سخنان مداخله گر هلری کلنتن، عقدۀ حقارت و خصومت پوتین را نسبت به هلری کلنتن افزایش داد.
مزید بر آن، تجاوز ناتو به لیبیا و به خاک و خون کشانیدن شخص قذافی که همه جهان را تکان داد، چهرۀ خشن و ضد بشری هلری را به نمایش گذاشت. هلری در جریان مرگ قذافی با خوشی نعره کشید و با استهزاء گفت: ما آمدیم، ما دیدیم، او مرد”. پوتین با مشاهدۀ جسد خون آلود قذافی که توسط وحشیان مذهبی و عمال غرب در جاده ها کش میشد، بغض و عقده اش نسبت به امریکا و خاصتاً هلری کلنتن دو چند بالا رفت. بایست یاداور شد که انهدام عراق و لیبیا یک ضربۀ کاری به روسیه بود که در زمان حیات شوروی هر دو کشور را در آغوش خود داشت. امریکا و ناتو به روسیه فهماندند که ما متحدین تو را نابود می سازیم و تو نسبت ضعف سیاسی، نظامی و اقتصادی ات کاری کرده نمی توانی. همین بود که روسیه با قاطعیت تصمیم گرفت که در قدم اول امریکا و ناتو را در اوکراین شکست دهد و بعداً سوریه را از دام غرب برهاند و امریکا را به عقب نشینی وادار سازد. هلری کلنتن از تبلیغات ضد پوتین تا آخر دست نکشید. چنانچه در یک محفل جمع آوری پول در مورد الحاق کریمیه به روسیه گفت: “این عمل پوتین مشابه عملکرد هتلر در دهۀ 1930 است”. طرز کلام هلری پوتین را بسیار عصبانی ساخت و عقدۀ حقارت و انتقام را در دل او بیشتر جا داد.
روز انتقام پوتین فرا رسید. 8 نوامبر 2016، روز پوتین بود که هلری کلنتن را از یک برد حتمی محروم ساخت و او را با بی عزتی در یک کنج تاریخ پرتاب کرد. تصور کنیم که پوتین به هک کردن کمپیوتر حرب دموکراتیک موفق شده و ایمیل هلری را افشاء نموده است، این خود یک سرشکستگی برای امریکا تلقی میشود که همیش از قدرت والای علمی و تکنالوژی بی مانند خود و از عقب ماندگی روسیه در همه جهات حرف میزند. چطور ممکن شد که یک کشور عقب مانده مانند روسیه که به عقیدۀ امریکا هیچ تولید کارآمدی ندارد، این کشور معظم را در ساحۀ تکنالوژی کمپیوتر عقب بزند و سیستم انتخاباتی اش را دگرگون سازد؟ اکثر صاحب نظران به این عقیده رسیده اند که ارزیابی امریکا از سیر تکامل روسیه در 20 سال اخیر نادرست از آب برآمده است. پس معلوم میشود که روسیه نه آنقدر ضعیف است که امریکا تصور میکرد و نه آنقدر از نگاه علمی ناتوان است که نتواند امریکا و ناتو را به حیرت اندازد. پوتین انتقام خود را از هلری رفت و او را حد اقل در حال کنونی از صحنۀ سیاسی امریکا بدر کرد.