آگــاهـــی :کتب آوای ماندگار زنـان افـغـانستان٬ پابرهنه بازگشت٬هنرمندان تاریخ ساز تیاتر و چهره های جاودان : اثـــر مـــاریـــا دارو در آنلین در خدمت دوستان قرار دارد.

کتب  های  بنده

کتاب  آوای  ماندگار زنان افغانستان (چاپ اول 2008)                                                                         اولین  کتابیست  که پس از تحقیقات چندین  ساله ( 2005  الی  2008 میلادی )٬ چهره  های  برجسته  زنان  افغانستان را که در رسانه  های جمعی ایفای  وظیفه  میکردند٬ معرفی  میدارد.  این کتاب  در شرایط  خیلی  دشوار و امکانات محدود با تماسهای مکرر تحریر گردیده است. 

      پابرهنه بازگشت (چاپ اول  2009 )                                                                                      کتابیست  که شرح حال  خانواده ها و جوانان  افغان را که در اثر جنگ خانماسوز داخلی صدمه  دیدند ٬مشت  نمونه خروار بیان  میکند.

  هنرمندان تاریخ ساز تیاتر و چهره های جاودان (چاپ اول اکتوبر 2013 )                                                      کتاب هائیست که پس از تحقیقات زیاد طی چهارسال از آغاز تیاتر در افغانستان تا مسدود ساختن تمام ابعاد فرهنگی در زمان طالبان برای  معرفی هنرمندان تیاتر وچهره های ماندگار فرهنگی و تاریخی  به  رشته تحریر آورده شده است. همچنان                                                                                                                        

ادامه خواندن آگــاهـــی :کتب آوای ماندگار زنـان افـغـانستان٬ پابرهنه بازگشت٬هنرمندان تاریخ ساز تیاتر و چهره های جاودان : اثـــر مـــاریـــا دارو در آنلین در خدمت دوستان قرار دارد.

به نخستین سالروز درگذشت واصف باختری : محمد اسحق ثنا

استاد ، بیتو شعر وسخن گریه میکند 

بلبل ز حسرتت به چمن گریه میکند 

یک سال شد که بلخ به ماتم نشسته است

در سوگت این دیار کهن گریه میکند 

اهل ادب کشند ز دل آه سوزناک

یک سر به درد و داغ و محن گریه میکند 

ادامه خواندن به نخستین سالروز درگذشت واصف باختری : محمد اسحق ثنا

ار جگذاری و روگشایی از دو کتاب محترم نذیر احمد ظفر ؛ وارث الشعرا

دوستان فرهنگی روگشایی کتب جناب محترم نذیر احمدظفر را در افغان اکادمی طی یک مراسم که دران محفل جمع از دوستان فرهنگی ؛ شعرا و نویسندگان اشتراک داشتند برگذار نمودند. دوستان هریک بنوبه خود پیرامون فعالیت های فرهنگ ؛ سروده های میهنی جناب وارث الشعرا صحبت کردند و این صحبت از خانم فوزیه جان شهاب میباشد : استماع بدارید و در اینده صحبت دیگر دوستان را نیز به نشر میسپاریم.

“یادگار ابریشم”(گزینۀ نوشته‌های کامله حبیب): داکتر صبورالله سیا سنگ

امروز کار “یادگار ابریشم” به کمک دوستان گران‌ارج (داکتر سید وحیدالله هاشمی، عبدالقدیر فضلی، انجنیر عثمان عظیم، مینه جان رووفی، سیده جان حسین، جلیل سلطانی، کاوه شفق، میم، صنم جان عنبرین، غزاله جان عفت، دینا جان امین، عبدالله حسینی و ظاهر حبیب) پایان یافت.

با سپاس فراوان از نظیفه جان عزیز، تورپیکی جان سلطانی، صالحه جان اسدی، لیلا جان مستان، صفیه جان حقوق‌ حسابی، داکتر سید وحیدالله هاشمی، صبور رحیل دولت‌شاهی، شیرشاه ابوی، عبدالقدیر فضلی، کبیر امیر، کاوه شفق، صباح رهش، آصف معروف، و جعفر رضائی که فراتر از تایپ کردن در چند بخش دیگر نیز مهربانی نمودند.

ادامه خواندن “یادگار ابریشم”(گزینۀ نوشته‌های کامله حبیب): داکتر صبورالله سیا سنگ

آشتی کردن طالبان با مردم افغانستان، راهی برای پایان جنگ های بی پایان :مهرالدین مشید

زهر پاشی های قومی و زبانی و توطیۀ ادغام افغانستان

هرچند آشفتگی های سياسی و اجتماعی کنونی ریشه در پنج دهه جنگ و ناامنی گذشته داشته که در موجی از تهاجم و حمله ی کشور های خارجی و جنگ های گروهی و مذهبی از هم گسیختگی های شدید را در حوزه های گوناگون بر مردم افغانستان تحمیل کرده است؛ اما سقوط جمهوریت و به قدرت رسیدن طالبان گرچه به جزیره های حاکمیت گروهی و قومی در افغانستان پایان داد و این کشور را از وجود رهبران فاسد و خاین گروهی و قومی خالی گردانید؛ اما تضاد های گروهی و قومی و مذهبی را در افغانستان به نقطه ی غیر قابل بازگشت رسانده است.

ادامه خواندن آشتی کردن طالبان با مردم افغانستان، راهی برای پایان جنگ های بی پایان :مهرالدین مشید

خلق دردانه لری : دکترا فیض الله ایماق

قۉشیق ( دو بیتی )


باید گفت که، قؤشیق«سرود، دوبیتی، چار بیتی، غزل ، یار- یار، نای – نای،

سوزوان ( داستان منظوم یازی وزیبا )، اله ( سرودیکه به خاطر خواب

دادن اطفال توسط مادران سروده می شود) رمضانی، اوراقچی (سرود

دروگر)، سرود اطفال، کیلین سالم ( مراسم سالمنامه ی عروس)، ماتمنامه ،

ادامه خواندن خلق دردانه لری : دکترا فیض الله ایماق

غم دوشینه و سرنوشت نافرجام و دردناک مردم افغانستان : مهرالدین میشد

کشتی شکستگانیم ای بادشرطه برخیز

 باشد که باز بینیم  دیدار آشنا را

هرچند بحث بر سر سرنوشت انسان کشوری چون، افغانستان که مردم آن از پنج دهه بدین سو با حوادث بی پایان و رنج های بی درمان دست و پنجه نرم می کنند و در این مدت سرنوشت آنان بار بار به بازی گرفته شده و این بازی ها هنوز هم ادامه دارد، امری ساده نیست. این در حالی است که تا کنون تلاش های پیهم مردم افغانستان برای برداشتن موج سنگین رخداد ها نه تنها به موفقیت نرسیده؛ بلکه سرنوشت آنان هر روز بیشتر از روز دیگر در گرداب حوادث فروتر رفته است.

ادامه خواندن غم دوشینه و سرنوشت نافرجام و دردناک مردم افغانستان : مهرالدین میشد

خانه ویران و وطن زیر و زبر شد : میرزاابوالپشم

خانه ویران و وطن زیر و زبر شد نه مگر

روز ما شب شد و شب پر ز خطر شد نه مگر

باغ ما رفت به تاراج خزان صد افسوس

شاخه‌ی نازک گل زیر تبر شد نه مگر

ادامه خواندن خانه ویران و وطن زیر و زبر شد : میرزاابوالپشم

از مولانا بیاموزیم: استاد پرتو نادری

مولانا در دفتر دوم مثنوی معنوی حکایتی دارد که باری سه تن از دزدان روزگار به نام صوفی، سید و فقیه، به باغی او زده بودند تا باغش را تاراج کنند.

باغبانی چون نظر در باغ کرد

دید چون دزدان به باغ خود، سه مرد

یک فقیه و یک شریف و صوفیی

ادامه خواندن از مولانا بیاموزیم: استاد پرتو نادری

در نخست ورود ماه محرم و عاشوراء حسينى را به كافه مسلمين تسليت عرض ميدارم : وارث الشعرا نذیر احمد ظفر


باسم تعالى

در نخست ورود ماه محرم و عاشوراء حسينى را به كافه مسلمين تسليت عرض ميدارم

ثانيا از همه خواهشمندم تا به اعتقادات مردم احترام داشته باشند و باور هاى مردم را كه خود به آن باور مند نيستند، مورد استهزا و تو هين قرار ندهند .

در ظرف ١٤٠٠ صد سال هزاران حاكم و شاه امير ، با امر و حكم و ظلم و زور خواستند جلو گيرى از مراسم عاشوراى حسينى كنند اما ناكام ماندند، انها به گور ها رفتند و مراسم عاشورا تا كنون ادامه دارد ، طالبان كه مزدوران بيش نيستند بايد بدانند كه هيچگاه نميتوانند مراسم عاشورا را لغو كنند چون تا كنون خود شانرا هيچ كشور اسلامى منحيث مسلمان برسميت نه شناخته است، بنا آزين بيشتر خود را منفور نسازند.

ادامه خواندن در نخست ورود ماه محرم و عاشوراء حسينى را به كافه مسلمين تسليت عرض ميدارم : وارث الشعرا نذیر احمد ظفر

د مدني ټولنې په اړه په ساده ژبه څو خبرې : نورممد غفوری

د مدني ټولنې په اړه په ساده ژبه څو خبرې

 زموږ په ګران هېواد افغانستان کې دا ډیر کلونه او په خاص ډول د ۲۰۰۱م کال راوروسته «د نړیوالو تر ملاتړ لاندې جوړ جمهوری نظام» کې د مدني ټولنې اصطلاح او فعالیتونو ډیر رواج موندلی. په شل کلن جمهوري نظام کې په افغانستان کې د مدني ټولنې د رښتینې او روښانه تصویر پر ځای د هغو بدل او بدرنګ کاریکاتور افغانانو ته وړاندې شو چې په ځینو وختو کې د مدني ټولنې او مدني فعال په اړه د خلکو تر منځ د منفی نظرونو د راپیدا کېدو سبب شو؛ په داسې حال کې چې په اصل کې مدنی ټولنه ( civil society) د هېواد په مادي او معنوي برخه کې د ولسونو د خیر او فلاح له پاره ډیر ګټور خدمتونه وړاندې کوي. 

مدني ټولنه څه شی ده؟

ادامه خواندن د مدني ټولنې په اړه په ساده ژبه څو خبرې : نورممد غفوری

بهای سنگین این خاموشی پیش از توفان را طالبان خواهند پرداخت : مهرالدین مشید

طالبان بیش از این صبر مردم افغانستان را به آزمون نگیرند

 سقوط جمهوریت در افغانستان همه چیز را به کلی فروپاشید و بشکن بشکن آن چنان فراگیر بود که تمامی ساختار های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نهاد های مدنی در کشور را  از هم پاشید. پس لرزه های اين شکست چنان مردم افغانستان را شکست و چنان خاموشی سنگین پیش از توفان را در موجی از ترس و وحشت در این کشور حاکم گردانیده که در تاریخ افغانستان بی پیشینه است.

ادامه خواندن بهای سنگین این خاموشی پیش از توفان را طالبان خواهند پرداخت : مهرالدین مشید

باغ وطن: ایرکین واحدوفباغ وطن؛ ارسالی داکتر فیض الله ایماق

وطنداش باغینگه بیر نهال قده

بو نهال نامینی یخشیلیک اته

نهال نینگ یانیگه بیر گل ایکیب قؤی

بو گل نینگ نامینی گوزه لیک دیب قؤی

ادامه خواندن باغ وطن: ایرکین واحدوفباغ وطن؛ ارسالی داکتر فیض الله ایماق

اندر یاد سازنده مکاتب خیالی : احمد سعیدی

روز گذشته در یکی از رسانه ها در مورد مکاتب خیالی افغانستان صحبتی داشتم، بعدا یکی از مقامات عالی رتبه دوره جمهوریت، که مستقیم و غیر مستقیم از عاملین مکاتب خیالی برایم تیلفون کرد و گفت، استاد سعیدی من برای شما خیلی احترام دارم، اما مکاتب خیالی یک آوازه است اگر مکاتب خیالی وجود میداشت ما در کابل نمیبودیم، ولی ما حالا در کابل حضور داریم و کار تجارت خود را پیش میبریم، اگر چنین میبود باید امارت اسلامی ما را مجازات میکرد، امارت اسلامی میداند که این مکاتب خیالی عوامل دیگری داشته است.

ادامه خواندن اندر یاد سازنده مکاتب خیالی : احمد سعیدی

خواهرم عاقله و من : برگردان: سیاسنگ

در مکتب شاگرد ممتاز بودم و غالباً اول نمره یا دوم نمره می‌شدم. چون تقریباً همیشه از قوانین خانواده سرپیچی می‌کردم، می‌دانستم که باید در سایۀ تایید پدر باشم، ورنه از مکتب بیرونم می‌کشید. در کلیت،  رسم نبود که دخترها به مکتب بروند. اولین دختران جامعۀ هزارۀ هلمند که شامل مکتب شدند، خواهرم عاقله و من  بودیم. تعدادی از افراد محافظه‌کار محل در بارۀ ما شایعاتی می‌پراکندند، اما پدرم به آموزش ما متعهد بود.

در دوران لیسه، هوای پیوستن به شاگردانی که اندیشۀ آبادانی افغانستان بهتر و تامین حقوق برابر برای همه داشتند، به سرم زد. اگرچه  باید نظریه و تطبیق عملی حقوق بشر را بیشتر می‌آموختم، طبعاً از تبعیض علیه هزاره‌ها آگاه بودم. 

ادامه خواندن خواهرم عاقله و من : برگردان: سیاسنگ

شاد روان استاد توریالی شفق یک نام معروف، پایدار و جاودانه در تاریخ سینمای افغانستان (قسمت سوم ) نوشته: موسی رادمنش

شخصیت والا گهر شاد روان استاد توريالي شفق، فاضل، آراسته بافضایل روشن، بینش مسلکی رشته سینما را، هنر ایکه جلوه گر حقایق، تحولات و اعمال زشت وزیباست، با افگار روشنگرانه وصمیمانه اش برای تمامی راهیان سینما  که با ایشان در تماس بودند و اعضای پر تحرک شفق فلم و کورس آموزشی که درموسسه سینمایی شفق فلم ایجاد کرده بودند و مسوولیت آن بدوش من بود و در مجموع، خطاب به شاگردان اش تاکید میورزیدند، تاسعی بورزند که بکار وکمال شان ارزش قایل شوند.

بلی.. جناب استاد دقیق فرموده بودند،زیرا به ارزشها باید بی اندیشیم، چون ارزش یک قوه تحرک و تجلی فکریست، انسان را نیرومند میسازد.

ادامه خواندن شاد روان استاد توریالی شفق یک نام معروف، پایدار و جاودانه در تاریخ سینمای افغانستان (قسمت سوم ) نوشته: موسی رادمنش

پارچه تمثیلی و نشر قسمت دوم داستان اخرین دیدار در برنامه کورنی ژوند بتاریخ سوم جولای 2024

دررادیو و تلویزیون وطن ماه یکبار پارچه های تمثیلی ؛ نوشته ماریا دارو با هنر نمایی زرغونه رفاه گرد و خانم دارو

همچنان داستانها نوشته ماریا دارو در دو قسمت هر ما ه دو بار منتشر میشود.

همچنان داستان نوشته ماریا دارو در دو قسمت هر ما ه دو بار منتشر میشود.

خیام و کوزه‌های سخن‌گو : استاد پرتو نادری

 ·کوزه یکی از نمادهای کلیدی در رباعیات حکیم عمر خیام است. او در کوزه سرگذشت و هستی انسان را می‌بیند. وقتی از کوزه سخن می‌گوید یا کوزه را به سخن در‌می‌آورد، همزمان دو مفهوم دیگر نیز در ذهن او بیدار می‌شوند؛ یکی خاک و دیگری انسان.

او پیوندهایی را در میان، انسان، کوزه و خاک می‌بیند. بر‌بنیاد روایت‌های دینی، خداوند انسان را از خاک آفریده است. در اسطوره‌های یونانی نیز انسان از خاک آفریده شده است. بر‌بنیاد اسطوره‌های یونانی، انسان در زمین و از خاک رس آفریده شده است. کوزه را نیز از خاک رس می‌سازند.

گِل کوزه را روزها با لگد می‌کوبند تا برسد و بعد از آن کوزه می‌سازند. کوزه را در کوره کوزه‌پزی می‌گذارند تا پخته شود. انسان نیز چنین سرگذشتی دارد. زنده‌گی و روزگار، انسان را پیوسته لگدکوب می‌کند تا این‌که در کوره دردها و رنج‌های خویش پخته می‌شود و پر می‌شود از تجربه‌های تلخ و شیرین زنده‌گی و پر می‌شود از خود‌آگاهی و دانش، تا این‌که روزی با دستان سنگین مرگ شکسته می‌شود.

ادامه خواندن خیام و کوزه‌های سخن‌گو : استاد پرتو نادری

گنجینه ی طلای تو از مال مردم است ؛ شعر از: میرزا ابوالپشم

کفشِ گران‌بهای تو از مالِ مردم است

آن فرشِ زیر پای تو از مالِ مردم است

تختی که با زنت تو در آن خواب می‌کنی

آن جامه و قبای تو از مالِ مردم است

خرجِ عمل، هزینه‌ی دکتر در انقره

داروی تو، دوای تو از مالِ مردم است

ادامه خواندن گنجینه ی طلای تو از مال مردم است ؛ شعر از: میرزا ابوالپشم

●گوش‌زدهایی از پدر زنده‌یادم : جاوید فرهاد

مرحوم پدر فرهاد

پدرم را بسته‌گان و دوستانش به‌دلیل مهربانی، راست‌گویی، کاکه‌گی و آزاده‌گی‌اش، “لالا جان” می‌گفتند.

این لالا جانِ زنده‌یاد؛ یعنی پدرم، پیش از رفتنش در دلِ خاک، چند تا گوش‌زد برایم کرد:

•در زنده‌گی نمک‌شناس و با پاس باش و احسانِ کسی را در روزهای دشوار فراموش نکن؛ زیرا حق‌شناسی خصلت جوان‌مردان است.

•تفاوت مرد و نامرد در عمل است؛ مرد آن‌ست که به‌چیزی که وعده نمی‌دهد، عمل می‌کند؛ اما نامرد به‌چیزی که وعده می‌دهد، عمل نمی‌کند.

ادامه خواندن ●گوش‌زدهایی از پدر زنده‌یادم : جاوید فرهاد

دیدبان “کشت‌زار سـوخته” : داکتر صبورالله سیاه سنگ

در ده سال میان 1977 و 1987 نیز برای برخی رسانه‌ها شعر، داستان و گزارش می‌نوشت، ولی از اکتوبر 1987 تا مارچ 1992 کارمند رسمی و همکار دایمی ماهنامۀ “سباوون” (ارگان اتحادیۀ ژورنالیستان افغانستان) شد؛ چنانی که در هر یک از پنجاه‌وپنج شمارۀ پیهم این نشریه، نام کامله حبیب به چشم می‌خورد.

نخستین گزارش او در اولین شمارۀ “سباوون” یادی از فیض کاریزی بود. سپس، پیوسته به گفت‌وشنودها می‌پرداخت و یادگارهای دل‌نشینی از وحید قاسمی، وحید صابری، انجنیر لطیف، ناهید، قمرگل و دیگران برای خوانندگان می‌داشت. 

ادامه خواندن دیدبان “کشت‌زار سـوخته” : داکتر صبورالله سیاه سنگ

پاره‌یی از مثل‌های عامیانه در مثنوی معنوی : استاد پرتو نادری

پاره‌یی از مثل‌های عامیانه در مثنوی معنوی

1. امانت را خاک خیانت نمی‌کند.

این مثل را زمانی به کار می برند که کسی بر امانت کس دیگر خیانت کند. یعنی خاک هم به امانت کسی خیانت نمی‌کند و تو خیانت کرده ای.

خاک امین و هرچه در وی کاشتی

بی خیانت جنس آن برداشتی

دفتر اول ، ص 24.

2. با ماه نیشنی ماه شوی، با دیک نشینی سیاه شوی.

این مثل را در مورد تاثیر پذیری انسان از هم‌نشینانش می‌گویند. انسان از دوست نیک کردار نیکی و از دوست بد کردار کردار بدی می‌آموزد.

هم‌نشین مقبلان چون کیمیاست

چون نظر شان کیمیای خود کجاست

دوفتر اول، ص 133.

ادامه خواندن پاره‌یی از مثل‌های عامیانه در مثنوی معنوی : استاد پرتو نادری

شکست مارکسیسم و ناپاسخگویی لیبرالیسم و آینده ی ناپیدای بشر؛ حرکت جهان به سوی ناکجا آباد: مهرالدین مشید

فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی پیشین، در واقع به صدا درآمدن آژیر شکست ایده ئولوژی مارکسیسم در سراسر جهان بود که نه تنها فصل جدیدی از تحولات تاریخی را در جهان رقم زد؛ بلکه در روح نیمه جان لیبرالیسم نفس تازه نیز دمید و بر چندین دهه جنگ سرد پایان داد. فروپاشی شوروی در اواخر سال ۱۹۹۱، در بحبوحه ی یک بحران سیاسی فاجعه بار، با خروج چندین جمهوری از اتحادیه و کاهش قدرت متمرکز، رهبران سه عضو بنیانگذار آن، جمهوری‌های سوسیالیستی روسیه، بلاروس و اوکراین، اعلام کردند که اتحاد جماهیر شوروی، دیگر وجود ندارد.

ادامه خواندن شکست مارکسیسم و ناپاسخگویی لیبرالیسم و آینده ی ناپیدای بشر؛ حرکت جهان به سوی ناکجا آباد: مهرالدین مشید

دکان عشقری ! سر بازار اگر دکان نمی کردم چه می کردم : رشاد رحیمی(Reshad Rahimi)

پنجاه سال یا بیشتر از این شاعری در دل کابل این حرفی را تکرار میکرد…

این حرف را به تکرار از هر کسی شنیدم

ظالم به روی دنیا ترس از خدا ندارد

با رهروئ بگفتم اینراه کدام راه است

گفتا که راه عشقست هیچ انتها ندارد

در اخر جاده سنگ تراشی در بازار شور بازار کابل مردی باریک اندام با چهره نورانی  و لنگی و‌ چپن در  غرفه چوبی رنگ رو  رفته و شکسته ی چهار زانو نشسته بود و چشم براه عابرین بود.

ادامه خواندن دکان عشقری ! سر بازار اگر دکان نمی کردم چه می کردم : رشاد رحیمی(Reshad Rahimi)

یخشیلیغ شعر میرزا ظهیرالدین محمد بابر : ارسالی داکتر فیض الله ایماق

کیم کؤریبدیر ، ای   کونگل  اهل   جهاندن  یخشیلیغ

کیم که آندین یخشی یؤق کؤز توتمه آندین یخشیلیغ

گر   زماننی  نفی   قیلسام، عیب    قیلمه،  ای  رفیق !

کؤرمادیم   هر گز    نیتایین،  بو   زماندین   یخشیلیغ

دلربادین     یمانلیغ    کیلدی     محزون      کونگلومه

ادامه خواندن یخشیلیغ شعر میرزا ظهیرالدین محمد بابر : ارسالی داکتر فیض الله ایماق