“مرگ قو” و عکس‌های دو نفره : داکتر صبورالله سیاه سنگ

سرشناس بودن در کنار زیان‌های پنهان، سود نمایان هم دارد. اگر به جای احمد شاملو کس دیگری می‌سرود: “یک بار هم حمیدی شاعر را/ در چند سال پیش/ بر دارِ شعر خویشتن/ آونگ کرده‌ام” و آن را “شعری که زندگی‌ست” می‌نامید، بی‌گمان سرکوب می‌شد.

گرچه شاملو انگیزۀ خشم نهفته در پشت این چند مصراع را آشکار نکرد، سرودپردازان دیروز ایران می‌دانستند که “حمیدی شاعر” نیز چندان کشمش بی‌چوبک تشریف نداشت؛ زیرا خطاب به معشوق و همه نیماگرایان سروده بود: “گر تو شاه دخترانی، من خدای شاعرانم”. (مفاخره شنیده بودم، متعالیه نیز شنیدم!)

همین‌جا یادم آمد که ۴۴ سال پیش یکی از هنرمندان پرآوازۀ سرزمین ما در پاسخ به گزارش‌گری که پرسیده بود “موقف ادبی خود را چگونه می‌بینید؟”، فرمود: “همشیره! من نر تمام شاعران افغانستان هستم”. 

ادامه خواندن  “مرگ قو” و عکس‌های دو نفره : داکتر صبورالله سیاه سنگ

زندگی نامه احمد محمود امپراطور

شاعر اهل بدخشان افغانستان است که در ۱۳ حوت سال ۱۳۶۳ هجری شمسی متولد شده است. 

او به خاطر اشعار زیبا و عمیق خود در ادبیات افغانستان شناخته شده است.

  او معمولاً به مسائل اجتماعی؛ فرهنگی، طبیعت و عشق می‌پردازد. 

امپراطور یکی از شاعران تاثیرگذار و محبوب در میان مردم افغانستان است و توانسته با استفاده از زبان ساده و موثر، احساسات و تجربیات زندگی را به زیبایی بیان کند.

امپراطور در سال ۱۳۶۳ هجری شمسی متولد شده است.

اگر سال ۱۴۰۳ هجری شمسی را در نظر بگیریم، او در حال حاضر حدودا ۴۰ سال سن دارد. 

شخصیت احمد محمود امپراطور: 

ادامه خواندن زندگی نامه احمد محمود امپراطور

جوانی من باخیال‌های شعرنادرنادرپور: استاد پرتو نادری

 چه سال‌های جوانی من که باخیال‌های شعرنادرنادرپور  گذشتند. می‌خواندم وذهنم ازتخیلات بلندی پرمی‌شدند. من ب ابسیاری از شعرهای او گامگام بااو راه زده‌ام. حتاوقتی خبرخاموشی‌اش راشنیدم،لحظه‌های یاحساس کردم که دراورنگ بزرگ شعرهای او مرده‌ام.

این روزها شعر ” حماسه‌ای در غروب” هی در ذهن من بیدار می‌شود و تصویرهایی از آن بر زبانم تکرار!

این شعر را این جا برای خودم و دوست داران شعر او نوشته‌ام.

ز پناهگاه جنگل های خاموش خزان دیده

ادامه خواندن جوانی من باخیال‌های شعرنادرنادرپور: استاد پرتو نادری

چالش های فرا راه طالبان و ناکارآمدی این گروه برای حل آنها : مهرالدین میشد

نیم قرن رخداد های خونین؛ درس های آموزنده برای طالبان

چه طالبان بپذیرند و یا نپذیرند، افغانستان بدترین بن بست سیاسی، اجتماعی، امنیتی و اقتصادی را تجربه می کند و حکومت دیفکتو و غیر قانونی آنان از سوی هیچ کشوری به رسمیت شناخته نشده است. این در حالی است که اوضاع اقتصادی افغانستان در موج فزاینده و سنگین بیکاری و فقر هر روز بدتر می شود. طالبان پس از بیشتر از سه سال درک کرده اند که بقای حکومت به این صورت ناممکن است و عواقب حکومت آنان را موج سنگینی از خشم درون کوب برخاسته از فقر، بیکاری، منع آموزش دختران و وضع دستور های سخت گیرانه بر زنان و مردان تهدید می کند .

ادامه خواندن چالش های فرا راه طالبان و ناکارآمدی این گروه برای حل آنها : مهرالدین میشد

اسارت؛ ایستگاهی حیرت شکن و سیاه چاله ای گریز ناپذیر : مهرالدین میشد

اسارت یعنی ایستگاه ی سیاه چاله ی ظلمت بار که از برج و باروی آن موج سنگین و گلوگیر استبداد زبانه می کشد و توانایی ها، ظرفیت ها، قریحه و خلاقیت های انسان در پشت دیوار های فولادین آن به زنجیر کشیده می شوند‌. هر زمانیکه سخن بر سر اسارت آغاز می شود، در ذهن انسان بصورت ناخودآگاه زندانی تصور می شود که در هفت دربند دیوار های فولادین ساخته شده و در پشت دیوار های آهنین و غیر قابل نفوذ آن انسان های با غول و زنجیر کشیده شده، در خاطره های انسان تداعی می شوند.
اما همیشه این چنین نیست و آنگاه وحشتناک تر می شود که این ایستگاه به جغرافیای بزرگی تبدیل شود که نه در آن آثار غول و نشانه های زنجیر را مشاهده کنی و نه هم خود را در پشت دیوار های فولادین احساس نمایی؛ بلکه همه چیز در آن متفاوت تر از زندان های معروف و مخوف دنیا است.

ادامه خواندن اسارت؛ ایستگاهی حیرت شکن و سیاه چاله ای گریز ناپذیر : مهرالدین میشد

نام جلال نورانی با طنز نویسی افغانسان چنان پیوندی دارد. او را می توان یكی از پایه گذاران طنز نویسی به مفهوم امروزین آن در كشور خواند. : استاد نصرالله پرتو نادری

چه دردناک است که ناگهان نگاهایت روی سطرهای می‌دوند و در پایان در می یابی که دوستی خاموش شده و بعد قطره قطره لغزش داغ اشک‌هایی را روی گونه‌هایت احساس می‌کنی.

روز دوشنبه  بیست و هفتم مارچ 2017 برابر باهفتم حمل 1396 خورشیدی نگاه‌های من همین‌گونه روی سطرهای خبر خاموشی طنز نویس، نمایش‌نامه نویس و پژوهشگر ادبی کشور جلال نورانی دوید، چنان کودکی پا برهنه‌یی که از خط قوغ آتش بگذرد!

نورانی در تاریکی دلگیر تنهایی در زادگاه خود کابل،  چه غریبانه از جهان چشم پوشید.  روانت شاد باد! چه نا به هنگام تکاور زنده‌گی به آن سوی دیوار شکستۀ مرگ جهاندی!

***

ادامه خواندن نام جلال نورانی با طنز نویسی افغانسان چنان پیوندی دارد. او را می توان یكی از پایه گذاران طنز نویسی به مفهوم امروزین آن در كشور خواند. : استاد نصرالله پرتو نادری

دگرگونی های ژرف و گسترده و چالش های فکری و اعتقادی : مهرالدین مشید

    تحولات شتاب زدۀ جهان؛ ناپاسخ گویی و شگفت زده گی افراطیون

در جهان متحول کنونی که هر روز چرخه های تغییر با شتاب بی مانند تمامی حوزه های فکری، فلسفی، فرهنگی، اجتماعی و صنعتی را می نوردد؛ هرگونه ثابت اندیشی، قشری نگری و دگم انگاری بعید از عقلانیت و خرد ورزی است. آنانی که خویش را از این قافله جدا می پندارند و با خیال های واهی و افکار پریشان می خواهند به مثابه ی تافته ای جدا بافته در مسیر تحول حرکت کنند، نه تنها که از کاروان تغییر و دگرگونی ها فرسنگ ها عقب می مانند؛ بلکه بدتر از آن در فراز و فرود و کوه و کتل های تحولات از حرکت به پیش باز مانده و به مثابه ی لکه ننگ بر جبین انسانیت با افتادن در زباله های تاریخ محو و نابود می شوند.

ادامه خواندن دگرگونی های ژرف و گسترده و چالش های فکری و اعتقادی : مهرالدین مشید

لیلة القدر بیدار شدن است نه بیدار ماندن! احمد محمود امپراطور

شب قدر، شب برداشته‌شدن حجاب‌هاست؛ شبی که فاصله خاک و افلاک رنگ می‌بازد و درهای غیب به روی دل‌های بیدار گشوده می‌شود.

 در این شب، نه زمان قید دارد و نه مکان، که همه چیز در نور بی‌کران الهی محو است.

فرشتگان با کاروانی از نور، بر جان‌ های صاف و دلباختگان فرود می‌آیند.

 دفتر قضا و قدر در دستان ملائک است و سرنوشت‌ها به قلم حکمت ازلی نوشته می‌شود. 

ادامه خواندن لیلة القدر بیدار شدن است نه بیدار ماندن! احمد محمود امپراطور

طالبان در گیر یک کشتی نرم درونی و منطقه ای و فرامنطقه ای : مهرالدین مشید

طالبان به خط آخر رسیده اند یا مهندسی جدید در کار است :

هرچند اختلاف میان طالبان پدیده ی تازه نیست و این کشیده گی ها در واقع انفجار یک سلسه اختلاف های پیشین است که حالا آفتابی شده است. حال پرسش این است که آیا اختلاف های درونی طالبان که حالا به یک کشتی نرم درون‌گروهی و منطقه ای و فرامنطقه ای بدل شده است؛ بقای امارت هبت الله را به خطر جدی روبرو کرده است و آیا رویارویی حقانی ها و قندهاری ها زمینه را برای یک جنگ داخلی برای براندازی او فراهم کرده است؟

ادامه خواندن طالبان در گیر یک کشتی نرم درونی و منطقه ای و فرامنطقه ای : مهرالدین مشید

طلوع حماسۀ نوروزی؛ نمادی از ایستاده گی برای زنان افغانستان : مهرالدین مشید

نوروز رنگین کمانی از تنوع فرهنگی و همدیگر پذیری ها

نوروز فراتر از یک جشن باستانی و سنتی، نمادی از همبستگی فرهنگی در میان ملت‌های گوناگون بوده است. این جشن باستانی که ریشه در ایران بزرگ باستان دارد، در کشورهای متعددی از آسیای میانه، قفقاز، خاورمیانه، بالکان و حتی بخش‌هایی از چین و هند گرامی داشته می‌شود. هر منطقه، بنا بر فرهنگ و سنت‌های خود، آداب ویژه‌ای برای نوروز دارد؛ از حاجی فیروز و هفت‌سین در ایران گرفته تا بایرام در ترکیه، سمنک‌پزی در آسیای مرکزی و جشن‌های رنگارنگ در کردستان و جهنده برافرازی، سبزه کوبی، سمنک پزی و  در افغانستان همه نماد های نوروزی اند که حاکی از عظمت و شکوه این روز در سراسر جهان است.

ادامه خواندن طلوع حماسۀ نوروزی؛ نمادی از ایستاده گی برای زنان افغانستان : مهرالدین مشید

هر روز به ره منتظر نامه‌رسانم : داکتر صبورالله سیاه سنگ

May be an image of text

می‌توانید بر من بخندید: اگر اینی که هستم، نمی‌بودم، می‌خواستم پُسته‌رسان باشم. (خواهید پرسید: پیش‌نارفته بگو که حالا چه هستی؟ بازنشسته می‌اندیشم و پاسخ ندارم، ولی پرسشی یادم آمد: آیا شما می‌توانید ایستاده بیندیشید؟ من نمی‌توانم.)

برگردم به آرزوی دیرینه، پسته‌رسان‌ها را دوست دارم. از امروز و دیروز نه، از گذشته‌های دوردست که کودک بودم، دوست داشتم. هنوز به برخی از یارانم نامه‌های دست‌نویس می‌فرستم. خوشم می‌آید هم نوشتن، در پاکت گذاشتن و فرستادنش و هم دریافتن و خواندنش. خوشم می‌آید آدم بخشی از دل خود را لای نامه بگذارد و بفرستد به هرآن‌که بخواهد. (هزار البته، کهنه‌گرایی من از شایستگی، شتابندگی و کارآیی ایمیل نمی‌کاهد.)

ادامه خواندن هر روز به ره منتظر نامه‌رسانم : داکتر صبورالله سیاه سنگ

مقدم بهار خجسته باد! -۰ احمد محمود امپرطور

بدشت عشق من هر سال منتظر هستم 

که همچو لاله برون آیی و بهار کنیم

درود بر بهار، درود بر جان‌های بهاری

به نام یگانه دانای گیتی‌آفرین، آن که دفتر آفرینش را به مُهر بهار مُزیّن ساخت و در گردش روزگار، نسیم نوزایی را در لوح جان‌ها دمید؛

اکنون که بار دیگر چرخ کبود، جامه زمستانی از تن برکنده و به زیور سبز و زرین بهار آراسته شده است و سال ۱۴۰۴ خورشیدی با شکوهی تمام‌عیار گام بر عرصه گیتی نهاده، فرصت را مغتنم می‌شمارم تا با دلی سرشار از مهر و صفای ناب، آکنده از خلوص و بی‌آلایشی، درودی صمیمانه و تهنیتی فاخر و بی‌ریا به عزیزانم تقدیم دارم.

ادامه خواندن مقدم بهار خجسته باد! -۰ احمد محمود امپرطور

ناپاسخگویی های روشنفکرانه و سرنوشت غم انگیز مردم افغانستان : مهرالدین مشید

اوضاع ناهنجار کنونی و مسؤولیت های همگانی

روزی معلم تاریخ ما وارد صنف شد؛ اما آن روز خلاف روز های گذشته، ناراحت و افسرده به نظر می رسید. در حالیکه او روز های گذشته دروازه ی صنف را با لبخند می گشود و پس از شوخی طبعی های ظریفانه با شاگردان، تدریس را آغاز می کرد؛ اما آن روز حالت اش چنان خراب بود که خستگی و درمانده گی از سیمایش پیدا بود. او آن روز نتوانست مانند روز های گذشته فضای مثبت و انرژی تازه در صنف بوجود آورد و احساس خوشحالی و آرامش را در روح پریشان دانش آموزان بدمد تا هرچه بیستر فضای صمیمانه را در صنف بوجود آورد و در ضمن رابطه ی رفیقانه و صمیمانه ی خود را با شاگردان هرچه بیشتر تقویت نماید. پیش از آنکه او به درس دادن آغاز کند.

ادامه خواندن ناپاسخگویی های روشنفکرانه و سرنوشت غم انگیز مردم افغانستان : مهرالدین مشید

از غبار خاک تا افلاک عشق: نویسنده- احمد محمود امپراطور

در پهنه‌ی بی‌انتها و سکوت ژرف آفرینش، آن دم که انسان چشمان جان را از خواب فراموشی می‌گشاید و پرده‌های سنگین غفلت را یکی‌یکی از آیینه‌ی دل می‌زداید، نسیمی از عالم قدس بر باغ جانش می‌وزد و افق‌های نادیده، پیش چشم دل، گشوده می‌گردد. 

در آن لحظه‌ی ناب، انسان درمی‌یابد که وجودش بازیچه‌ی حادثه و اسیر باد و خاک نیست، بلکه شراره‌ای از آتش جاودان حقیقت در نهاد او افروخته شده؛ نوری از سرچشمه‌ی ازلیت که از اقیانوس بی‌کران رحمت الهی در پیاله‌ی وجودش ریخته‌اند.

این انسانِ به ظاهر خاک‌نشین، حامل رازی ملکوتی است؛ رازی که فرشتگان از دریافت آن عاجزند و آسمان‌ها در برابر آن سر به تعظیم فرو می‌آورند. 

ادامه خواندن از غبار خاک تا افلاک عشق: نویسنده- احمد محمود امپراطور

جُستاری در باره‌ی نوروز و پیشینه‌ی آن : استاد جاوید فرهاد

نوروز، به‌مثابه‌ی مهم‌ترین جشن آریایی، در تأریخ فرهنگی آریاییان پیشینه‌ی کهن دارد.

برگزاری این جشن از دوره‌های پار و پیرار، با سنت‌ها و روش‌های ویژه‌ به همراه بوده‌است که از آن شمار می‌توان از تهیه‌ی “هفت سین، شمع روشن کردن، خانه‌تکانی، نهال‌شانی، سمنک‌پزی، سبزه‌کوبی” و … نام بُرد.

-پیشینه‌ی نوروز:

در باره‌ی پیشینه‌ی نوروز گفته‌های گوناگونی وجود دارد که از این شمار با توجه به ارزش پژوهشی آن‌ها، نقلی از کتاب “التفیهم” ابوریحانِ بیرونی را در این این‌جا می‌آورم:

“نوروز، نخستین روز از ماه فروردین(حمل) است که آریایی‌ها تا پنچ روز پس از آن، جشن برپا می‌نمودند و پادشاهان به حقوق اطرافیان، مردم و بزرگان رسیده‌گی می‌کردند.”

ابوریحان، با اشاره به این پیشینه‌ی کهن می‌افزاید: “آریایی‌های قدیم، اول فروردین را وقت نزول فروهرها (فرشتگان) از آسمان می‌دانستند و جشن “فروردین” را برپا می کردند.”

ادامه خواندن جُستاری در باره‌ی نوروز و پیشینه‌ی آن : استاد جاوید فرهاد

حکمت‌یار، برگشت یا شکست؟ : نوشته ملک ستیز

منطق زمان با برگشت حکمت‌یار از بازمانده‌گان دکترین برژنسکی در افغانستان سازگار نیست.

ـ حکمت‌یار دیگر یک ایدیالوگ نیست. ایدیالوژی وی‌را طالبان در سال‌های ۹۰ ربودند و حکمت‌یار از داشتن فکر برای افغانستان تهی شد. از این‌رو جای‌گاه فکری‌اش در جامعهء افغانستان فرسوده و تکراری است. «زنان چادر بپوشند و مردان ریش گذارند» نمی‌تواند یک فکر سیاسی در جامعهء امروز ما باشد.

ادامه خواندن حکمت‌یار، برگشت یا شکست؟ : نوشته ملک ستیز

دشمنی با زمامداران و سیاستگران خاین را قومی نسازید : مهرالدین میشد

ارایۀ راهکار ها برای همگرایی بجای زهر پاشی ها برای واگرایی

در این تردیدی وجود ندارد که زمامداران و سیاستگران افغانستان، به هر قوم و مذهب و گروهی که تعلق داشتند و دارند؛ به بهای پشت پا زدن به  ایثار و فداکاری های صادقانه و صمیمانه ی مردم این کشور، به تمامیت ارضی و افتخارات تاریخی آنان خیانت کرده اند. اینکه غنی بحیث زمامدار پشتون تبار در همکاری با جمعی از سیاستگران هم تبارش با سیاست های انحصار گرایانه ، قومی و ضد ملی در یک بازی مرموز  استخباراتی بسان هم تباران  گذشته اش فغانستان را به پرتگاه ی تروریسم افکند، یک واقعیت انکار ناپذیر است؛

ادامه خواندن دشمنی با زمامداران و سیاستگران خاین را قومی نسازید : مهرالدین میشد

سروده های از شعرای شهر تورنتو بمناسب زاد روز نیلوفر ایماق

(نيلوفر قشنگ)

اى   نور  ديده ی  من  و  آیينه   جهان

تاريخ   ساز   بابر   و  تهمينه ی زمان

ادامه خواندن سروده های از شعرای شهر تورنتو بمناسب زاد روز نیلوفر ایماق

یک”  تل”  “خان”، هزاران تلخان حماسه آفرید : مهر الدین مشید

اسطوره های تاریخی و حماسه های تلخانی

هر کس با توجه به تجربه ها، فراز و فرود ها و پیش آمد های روزانه، از گوشه و کنار  زنده گی و زوایای پیدا و پنهان آن تعریفی و سخنی دارد؛ اما از نظر من زنده گی بار گران‌سنگ سراپرده ی امواج خروشان و شگوفایی و پاییزی خاطره ها است که دم به دم شور زیستن و نور حلاوت را در رگبار های زنده گی می دمد و شادابی و طراوت را در کوچه باغ های آشفته و خشکیده ی آن پیهم به ارمغان می آورد. ممکن شماری ها با این نظر من موافق نباشند؛ زیرا هر کس با توجه به‌ شرایط زنده گی خود معنای متفاوت و تعریف خاصی از زنده گی دارد که متاثر از سبک تربیتی، محیط زیستی و حتی دوستان و اطرافیان او است.

ادامه خواندن یک”  تل”  “خان”، هزاران تلخان حماسه آفرید : مهر الدین مشید