ماه گذشته، بنگاه انتشارات “کتاب کابل”/ تورنتو، کانادا از چاپ “قبلۀ سوم” (نوشتۀ نجیب روشن) مژده داد. در مقدمۀ این اثر آمده است: “منظور از “قبلهٔ سوم” واشنگتن است./…/ ببرک کارمل بعد از تغییرات در سیاست شوروی دوران گرباچف طی یک صحبت خصوصی گفته بود: “قبلهٔ اول [مکه] را از دست داده بودیم، حالا قبلهٔ دوم [مسکو] را نیز از دست دادیم”.
کتاب که به نسل جوان اهدا شده، در ده فصل با تحلیل تاریخی از اوضاع عمومیافغانستان – مقارن تأسیس جریان دموکراتیک خلق – آغاز و با بررسی سرنوشت مارکسیزم در قرن حاضر پایان مییابد.
آیا با پیروزی ترامپ آمریکا به افغانستان باز میگردد
پس از تبصره ها و پیش بینی های خوش بینانه و بد بینانه سرانجام انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار شد و ترامپ از سوی مردم این کشور برای بار دوم بحیث چهل و هفت و مین رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد. بررغم پیش گویی های بدبینانه انتخابات آمریکا در فضای آرام برگزار شد و به گونه ی بی پیشینه ای مورد استقبال مردم آمریکا قرار گرفت. پیروزی ترامپ نقطه ی عطفی در تاریخ آمریکا است و پیروزی او به معنای به صدا درآمدن ناقوس تغییر در داخل امریکا و در بیرون از امریکا تلقی شده است که تکانه های آن در سراسر جهان و بویژه در کابل تحت اداره ی طالبان بیشتر قابل درک است. ترامپ اولین رئیس جمهور در بیش از ۱۳۰ سال گذشته است که بعد از ترک کاخ سفید دوباره به قدرت بازمیگردد و در سن ۷۸ سالگی، مسنترین مردی است که به عنوان رئیس جمهور این کشور برگزیده شده است. او در روز پیروزی خود گفت، وظیفهای که پیش رو دارد، آسان نخواهد بود، اما او تاکید کرد که با تمام نیرو وظیفه ی خود را بسر خواهد رساند. وی افزود، تا زمانی که به قدرتی که آمریکا نیاز دارید نرسم، از تلاش دست نخواهم کشید.
در این روز ها چشم همه به سوی واشنگتن است تا رییس کاخ سفید را در ۴ سال آینده ببیند. اما این همه اهمیت در انتخابات امریکا برای چیست؟
نخست اینکه امریکا بزرگترین قدرت نظامی جهان است که بودجه سالانه آن به ۹۱۵ ملیارد دالر میرسد و در جهان جای نخست را دارد. نیروی هستهیی پرقدرتی دارد و پایگاه های نظامیاش تقریبا در همهی زونهای استراتژیک جهان پا بر جاست. یعنی امریکا ژاندارم جهانست که خود در باب جنگ تصمیم میگیرد و نظم جهانی را تعیین میکند. بنا رییس کاخ سفید این دکمه سرنوشتساز را در زیر انگشتان خود خواهد داشت.
به راستی که جهان بی وطنی دنیای سرد و یخ زده است که در فراز و فرود یخچال های سنگین و پرحجم آن هرگز بوی بهاران واقعی را نمی توان سراغ نمود؛ زیرا دوری از وطن جز خواری و در بدری و زبونی و ذلت چیز دیگری به همراه ندارد. دوری از وطن در واقع جهان بی کسی ها را در اوجی از تراژدی های دردناک به نمایش می گذارد که انسان آواره و غربت زده خویش را در فضای آن غریب و بیگانه احساس میکند؛ احساس غم آلودی که لحظه ای هم او را رها نمی کند. از این رو به انسان بی وطن چنان هر لحظه سرگشتگی و دل خورده گی دست می دهد که گویی او هر لحظه خویش را در زیر تیغ سیاستگران سفاک و خاین به تماشا می نشیند. آرزومندم که بار دیگر کوه های شیردروازه و آسمایی قامت آرایی کنند و از زیر سیطره ی طالبان رهایی یابند.
تازهترین اثر داکتر محمدحسن شرق با سرنامۀ “تعلل در مصالحۀ ملی، تجویز تجزیۀ افغانستان و موضوع پنجشیر” که در صدمین سالگرۀ زندگی او نوشته شده بود، هفتۀ پیش از سوی انتشارات شاهمامه به چاپ رسید.
گرچه این کتاب را میتوان دنبالۀ اپدیت “کرباسپوشان برهنهپا” (1990) و “تأسیس و تخریب اولین جمهوری افغانستان” (2000) دانست، با آویزههایی که در چاپ دوم (2005) و چاپ سوم (2010) نیامده، ارزش زیادتر مییابد.
داکتر شرق در “تعلل در مصالحۀ ملی، تجویز تجزیۀ افغانستان و موضوع پنجشیر” نخستین بار از برخی نامههایی که به مسکو فرستاده بود و گفتوشنودهای شیرین و تلخی که با گرباچف، داکتر نجیبالله، عبدالوکیل، بنین سیوان، دیگو کوردویز، گزارشگران در نیویارک و چند تن از سیماهای کلیدی افغانستان و جهان داشت، یادآوری میکند و مینمایاند که چشمۀ کشاکش نجیبالله با رفقا یا موافقین پریروز و دشمنان یا مخالفین دیروزش از کجاها گلآلود شد و رفته رفته رسید به جایی که امروز تماشاگرش هستیم.
انجمن همبستگی ملی-فرهنگی افغانها در مسکو از پنجاهمین سال فعالیتهای فرهنگی و ادبی طنزنویس محمد عمر ننگیار گرامیداشت بعمل آورد.
در این گردهمآیی که به اشتراک حدود پنجاه تن فعالین فرهنگی، اجتماعی و ادبی شهروندان افغانستان مقیم مسکو و کراسنادار مشمول زنان و مردان و ادوارد والنتینوویچ خندیکوف عضو اتحادیهٔ نویسندههای مسکو در رستورانت باکینسکی بولوار در جوار مارکیت یوژنیه وروتا برگزار شده بود، فعالین فرهنگی جمعیت افغانهای مقیم مسکو هر یک داکتر شیرحسن حسن، داکتر شاه محمد گویا، مولاناشناس معروف شکرالله رحمانی، فعال فرهنگی و فعال حقوق زنان خانم اسما جان توریالی، شاعر مشهور زبان روسی ادوارد خندیکوف، استاد رحمت الله روند و عاکفی پیرامون فعالیتهای فرهنگی و ادبی پنجاه سالهٔ محترم ننگیار صحبت کردند.
در بخشی از محفل پیامهای واصله از جانب فرهنگیهای معروف کشور چون استاد لطیف ناظمی، زرغونه ژواک، اسماعیل فروغی، ماریا دارو، سرگی انتیپوف، خورشیده همراقولووا، محمد یوسف هیواد دوست و ولادیمیر سیلیکین توسط محترم گویا و محترم سیف الله لاروی به خوانش گرفته شد.
این درس زندگیام را از دنیای آموزش و فراگیری با شما شریک میسازم. شاید روزی به درد تان بخورد. این درس نتیجه سالهای دراز درسخواندن و درسدادن من است و به خون جگر بدست آمده است. اما حالا این درس را برای سه دقیقه مرور کنید و اگر از آن چیزی آموختید با دیگران شریک سازید.
من سه نوع دانشجو را میشناسم.
۱. دانشجوی فعال
این دانشجو به مفاهیم یک درس و بحثهای دانشگاهی توجه دارد. حتا قبل از آغاز بحث به ساختار و اجندا آن توجه کرده است. او در جریان بحث مفاهیم را با تحلیل آموزگار، متخصص و سخنران به بررسی میگیرد. این دانشجو پرسشهای در ذهن خود از جریان بحث میپرواند و تلاش دارد تا به آن پاسخ یابد. در بحثهای حضوری دانشجوی فعال حتما پرسشهای را مطرح میکند و در جریان بحث یادداشت میگیرد. او در ختم بحث عملکرد آموزگار، سخنران و نقش خود را در بحث به چالش میکشد و ارزیابی میکند.
با قلبی آکنده از اندوه و تأسف، خبر درگذشت بانو “آزاده”، یکی از نخستین آوازخوانان زن در تاریخ معاصر موسیقی افغانستان، را دریافت نمودم. زنده یاد “آزاده”، با اجرای آهنگهای چون من گلفروشم، سمنک، او بته والا، و لاله آزاد که با محترم استاد مددی اجرا شده است، در حافظه تاریخ موسیقی افغانستان و قلب دوستداران موسیقی و هنر افغانستان برای خودش جاه باز نموده است
مرحوم “آزاده” بهعنوان یک پیشگام در عرصه موسیقی، الهامبخش نسلهای جدیدی از هنرمندان زن در کشور بوده و صدای او نمادی از پایداری در برابر تمام سختیها و محدودیتها بود که زنان هنرمند افغانستان با آن روبرو بوده اند.
مانور های طالبان؛ ناموفقیت های مخالفان و رنج های مردم افغانستان سه سال از فروپاشی نظام ورشکسته جمهوریت و فرو ریزی ارزش های آن سپری شد و سرآغاز چهارمین سال حرمت شکنی ها، عزت ستیزی ها و خودکامگی های طالبان در عرصه های گوناگون زنده گی آغاز گردید. با تاسف که در این مدت طالبان نه تنها پاشنه های خویش را بر گلو های مردم افغانستان گذاشته و هزاران زن را از کار و میلیون ها دختر را از آموزش محروم گردانیده اند؛ بلکه بدتر از آن فقر و تنگدستی در کشور بیداد می کند و هر روز به شمار لشکر گرسنگان و بیکاران افزوده می شود. تنها استبداد و خودکامگی های طالبان در موج فزاینده ی تجاوز های جنسی و زن ستیزی آنان نیست که چون کابوسی بر روان مردم افغانستان سایه افگنده است؛ بلکه اختلاف و پراگنده گی گروهی، قومی و مذهبی نیرو های مخالف طالبان به مثابه ی پاشنه آشیل بر گلو های مردم ما هر روز بیشتر از روز دیگر نیز سنگینی میکند.
نذیر احمد ظفر یکی از شخصیت های شهیر و ژورنالست و ادیب و شاعر بلند اوازه افغانستان است.
اشنایی من با این شخصیت عالی و خبرنگار مسلکی ازسالها قبل در رادیو تلویزیون ملی افغانستان بوقوع پیوسته بود. همسرعزیزم انابت جان و اینجانب نه تنها در ایام اقامت ما در کابل باهم همکار بودیم بلکه در ایام هجرت نیز در رادیو تاشکند یکجا در سرویس خبری فارسی دری تورکی واوزبیکی فعالیت داشتیم.
دراین روزها خبر نیک وبسیار خوبی در رسانه مجازی شینده و در سایتهای هموطنان ما خواندم که وارث الشعرا جناب محترم ظفر شاعر شیرین کلام عصر حاضر افغانستان در غربت کتابی را تحت عنوان« بانوی قلم فرسا »در باره زندگینامه و خدمات علمی وفرهنگی خانم ماریا جان دارو در قید تحریر درآورده است که واقعاٌ یکی از مهم ترین کتاب های تالیفی جنا ب محترم ظفر بشمار میآید.
درین اواخر دو اثر بر گزیده و عالی از جناب محترم وارث الشعرا نذیر احمد ظفر به عنا وین (بانوی قلم فرسا) که در باره حیات علمی و هنری و اداری محترمه خانم ماریا بیگم دارد بحث میکند ، و دو دیگر مجموعه اشعار و یا دیوان چهارم ژور نا لیست کار کشته نذیر ظفر به عنوان (آرا)بطبع رسیده است.اول با نوی قلمفرسا: مو لف دانشمند و قلم بدست توانا جناب ظفر این کتاب را به افتخار خد مات ارزنده ِهنری، ادبی و علمی با نو ماریا جان در دو صد و هشتاد و دو صفحه نوشته و به طبع رسانیده است. درین اثر پر محتوا نظر یکتعداد از نویسنده گان وطن خاصتا همکاران خانم ماریا دارو، در قسمت کار کرد های محترمه ماریا دارو در خصوص طرز بر خورد وی با ما مورین و هنر مندان رادیو افغانستان آورده شده است، که واقعا میتواند آیینهِ فعالیت های او را نماینده گی نماید،به قرار نوشته محترمه فوزیه جان شهاب ، ماریا جان دارو مو سس کودکستان رادیو تلویزیون میباشد.
اوضاع ناگوار و شکننده ی سیاسی و اجتماعی افغانستان در موجی از خشم روزافزون، نارضایتی و اعتراض های پنهان و آشکار مردم این کشور حکایت از شکستن طلسم وحشت گروه ی طالبان دارد که این گروه نتوانسته بر رغم استبداد و اعمال اختناق حاکمیت خود را بر مردم افغانستان تحمیل کند. این نشانه ی آشکار خشم عمومی و لبریز شدن صبر مردم افغانستان نسبت به گروه ی طالبان است که بر رغم خشونت های فزیکی و روانی، تیرباران های صحرایی و حرمت شکنی های آشکار، نتوانسته صدای اعتراض مردم این کشور را خاموش نماید. بلند شدن صدای اعتراض بدخشانی ها در ولایت های درایم و ارگو آغاز توفانی است که به زودی تمام کشور را فراخواهد گرفت.
مثل کلمهییست عربی و به معنی شباهت داشتن چیزی به چیز دیگر است، علامه جارالله زمخشری فخر خوارزم در کتاب المستقصی خویش درباره مثل میگــوید: «مثل در اصل زبان عرب به معنای مانند و نظیر است و معنی مثل مانند کردن چیزی به چیز دیگر است». ابو عبید قاسم بن سلام متوفی سال (۲۲۴ هـ ق) در آغاز کتاب الامثال مثل را همان حکمت دانسته است یعنی حکمتی که محصول تجربه است و مثل را گونهیی کنایه دانسته بر آن سه ویژهگی شمرده است، ایجاز لفظ، اصالت معنی، حسن تشبه. این باور در مورد مؤجز بودن لفظ مثل صائب است اما نشانه سومی که حسن تشبیه باشد در همه گونه مثلها دیده نمیشود،