به هر سو رنگ تنهایی : استاد اسرایل رویا

بـاز منتشر شد به هر سو رنگ تنهایی ها

در هوا بشکست پیکِ خالی، صدا پایی ها

مــاه، دایــره کشــانِ بــاغ خیـره انــگاری

آسمان ســتاره باران شــعله بـریـایی هـا

زار گشت لاله ها چون خار ها در قلب صحرا

داغ ها بـر دل ها دمیده شـرح جدایی ها

دامان سلسله ها گشته پامال خود خواهی

ادامه خواندن به هر سو رنگ تنهایی : استاد اسرایل رویا

نابغه ناز : شعر از استاد علی اصغر بشیر هروی

                           

نالهٔ زار بر آور زدل ای ساز امشب     شاید از ناله شود عقدهٔ دل باز امشب

شب هجر است و در این گوشهٔ تنهایی نیست    جز تو ای ساز مرا مونس وهمراز امشب

آشکار است که داری چو من، ای ساز تو نیز   گله از دوری آن دلبر طناز امشب

ای صبا  ای که توئی قاصد دلباختگان     آگه از حال من، آن شوخ مرا،  ساز امشب

ادامه خواندن نابغه ناز : شعر از استاد علی اصغر بشیر هروی

ز حالِ ما مپرس : احمد محمود امپراطور

مرا می بینی و از کوچه ای عشقت بدر میشی

به شوخی های فصل نوجوانی همسفر میشی

ز لای پیکی ای سه رنگِ خود تا کی نظر بازی

نکن اینگونه قربانِ تو میگردم نظر میشی

ادامه خواندن ز حالِ ما مپرس : احمد محمود امپراطور

به یادبود مرحوم استاد علی اصغر بشیر هروی : استاد محمد اسحاق ثنا

شاد خواهم روحت ای استاد بشیر

ای که بودی در نگارش بی نظیر

از کلامت می چکید دُر و گُهر

بود گفتارت شیرین چون شکر

ادامه خواندن به یادبود مرحوم استاد علی اصغر بشیر هروی : استاد محمد اسحاق ثنا

خلای قدرت : وارث الشعرا نذیر ظفر

سپاهی که دارد به بیگــــــــانه دست

به رزم اش بود پیش دشــمن شکست

به هر جا که شـــــــــاندی نهال نفاق 

نبیــــنی از او حا صــــلی جز شقاق

حکایت نمـــــایم ز کابـــــــــل زمین

چه آمد دریـــــن مــــــهد زیبا زکین

ادامه خواندن خلای قدرت : وارث الشعرا نذیر ظفر

بازوی قدرت است که توان موج میزند: احمد محمود امپراطور

بازوی قدرت است که توان موج میزند

فر و شکوه ز کوه گران موج میزند

حماسـه آفرینی عشق است چراغ را

تا در نبرد تیر و کمان موج میزند

ادامه خواندن بازوی قدرت است که توان موج میزند: احمد محمود امپراطور

دامنم پُر گشـت از اشـک و دلم خالی نشـد -گرچه دهقانم، غنی میسـازد این گوهر مرا : نوشته ذیل از احمد محمود امپراطور

غلام‌ سرور دهقان کابلی آن پیر عارف و شاعر وارسته که سال ۱۲۸۲ خورشیدی از افق نور سر برآورد و در دوشنبه روز ۱۱ حوت ۱۳۵۴ خورشیدی غروب کرد

اما نه در خاموشی که در روشنی فنا. او رخت از عالم صورت بربست تا در اقلیم معنی مأوا گیرد. 

خاک چهاردهی کابل پیکر مطعر او را در آغوش دارد  اما روحش در ملکوتِ اعلی عشق سیر می‌کند و بر لوح جان عارفان نامش چون ذکر حق حک شده است.

ادامه خواندن دامنم پُر گشـت از اشـک و دلم خالی نشـد -گرچه دهقانم، غنی میسـازد این گوهر مرا : نوشته ذیل از احمد محمود امپراطور

….عشق بی مضمون نمی ماند : احـــمد محمود امپراطور

در این عالم به جز آن خالق بی چون نمی ماند 

دگر هر چیز فانی میشود گردون نمی ماند 

نه شاخ کبر استبداد و نه مظلوم غم دیده 

یکایک از مکافات عمل بیرون نمی ماند 

ادامه خواندن ….عشق بی مضمون نمی ماند : احـــمد محمود امپراطور

سنبله آمد به پایان گپ نزن  : احمد محمود امپراطور

سنبله آمد به پایان گپ نزن 

آمد از نو ماه میزان گپ نزن

روزگار است و هزاران حادثات 

پیش از آن گردی پشیمان گپ نزن 

از بری جمعیت خانه بدوش 

ناغلط از باد و باران گپ نزن

ادامه خواندن سنبله آمد به پایان گپ نزن  : احمد محمود امپراطور

آرامگاه عاشق شوریده، رابعه دختر کعب قُزداری : احمد محمود امپراطور

 بانوی عارف و شاعرِ شیدا، که در تاریخ عشق و عرفان، بنام جاودان 

رابعه بلخی درخشیده است

نخستین بانویی که در زبان دل سخن حق را با نغمه‌ ای عشق درآمیخت

و از شراب وصال الهی جرعه‌ ای بر لب جانِ انسان ریخت.

ادامه خواندن آرامگاه عاشق شوریده، رابعه دختر کعب قُزداری : احمد محمود امپراطور

در سوگ کنر : استاد محمد اسحاق ثنا

از زمین لرزه کنر هر روز کشد آه از نهاد

آنکه انسان است زاین حالت بود غمگین زیاد

زین حوادث خانه ها ویران شد و مردم تلف

مرد نشد تنها تلف، زن و طفلان هم زیاد

ادامه خواندن در سوگ کنر : استاد محمد اسحاق ثنا

هنوز بهر شکستن هزار پیوندیم : احمد محمود امپراطور

هنوز زنده ایم و تا هنوز می خندیم

هنوز درب غم و رنج و غصه می بندیم 

هنوز بارگه ای عشق را سپهداریم 

هنوز بهر تب و تاب فضل دلبندیم

ادامه خواندن هنوز بهر شکستن هزار پیوندیم : احمد محمود امپراطور

ایام خسته ودلگیر : استاد جاوید فرهاد

آدم چقدر خسته و دل‌گیر می‌شود

تسلیمِ ناشیّانه‌ی تقدیر می‌شود

وقتی‌که با خیالِ خودش حرف می‌زند

در چارراهِ وسوسه تکفیر می‌شود

ادامه خواندن ایام خسته ودلگیر : استاد جاوید فرهاد

از تو جدا نمیشوم  : وارث الشعرا نذیر ظفر

از همه گان جدا شوم از تو جدا نميشوم

گرچه به انزوا. شوم   از. تو جدا نميشوم

نگهت ارزوى    من مطلع   گفتگوی  من

راهى  بهر كجا    شوم از تو جدا نميشوم 

ادامه خواندن از تو جدا نمیشوم  : وارث الشعرا نذیر ظفر

فدای پیاله ای چایت شوم من : احمد محمود امپراطور

فدای حسنِ زیبایت شوم من 

فدای سروِ رعنایت شوم من

سیاهی سرمه ات روزم سیاه کرد 

فدای چشمِ شهلایت شوم من 

ادامه خواندن فدای پیاله ای چایت شوم من : احمد محمود امپراطور

سخن‌دان روزگذار : استاد محمد اسحاق ثنا

ای وای آن درخت شگوفان (شکست و ریخت)

کاج بلند ز آفت طوفان شکست و ریخت

آن شهسوار پهنه‌ی شعر و ادب گذشت

تیر و کمان شعر به میدان شکست و ریخت

فرهیخته مهندس کاخ سخنوری

ادامه خواندن سخن‌دان روزگذار : استاد محمد اسحاق ثنا

دُردانه‌ی دارم : احمد محمود امپراطور

به شهر عاشقان دلداده‌ی دُردانه‌ی دارم 

بدور کهکشان گیتی من پروانه‌ی دارم

به هرجا دست و پا کردم نشد حاصل مراد من 

درون سینه‌ی خود سوزی آتشخانه‌ی دارم

ادامه خواندن دُردانه‌ی دارم : احمد محمود امپراطور

وگمنامه‌ی خورشید معرفت؛ در رثای پیرِ روشن‌ ضمیر《استاد شیر احمد یاور کنگورچی 》: احمد محمود امپراطور

چگونه می‌توان فریاد دل را از ورای این غبار اندوه به گوش آسمان رساند، آنگاه که اخترِ دانایی و آگاهی از افق خاک غروب می‌کند؟ دهمین سالیاد کوچ خاموشانه‌ مردی فرا رسیده است که جانش با آمیغ مهر، صداقت، دانایی، و رنج مردم آشنا بود. انسانی که در هیأت خویش، سادگی، فرزانگی، فروتنی و عشق به انسان را یک‌جا داشت.

استاد شیر احمد یاور کنگورچی، منشأ الهام و آگاهی برای نسل‌ها بود. نگاهش بیدارکننده، سخنش آرام‌بخش، و حضورش امیدبخش دل‌های خسته. نه در سودای جا و مقام، بلکه در جست‌وجوی حقیقت، عدالت، و کرامت انسانی می‌زیست.

ادامه خواندن وگمنامه‌ی خورشید معرفت؛ در رثای پیرِ روشن‌ ضمیر《استاد شیر احمد یاور کنگورچی 》: احمد محمود امپراطور