قتل نفس انسان بی گناه: خالد افضلیار

یكی از گناهان كبیره، قتل نفس انسان بی گناه است.

وقتی انسان بی گناهی، به ناحق كشته می‌شود، حق حیات و زندگی از او گرفته می‌شود و او، از بزرگترین حقی كه دارد، محروم می‌گردد. علاوه بر این، قتل انسان بی گناه، اطرافیان او، خصوصاً همسر و فرزندان و پدر و مادر و خواهر و برادر مقتول را در شوك روحی- روانی سهمگین قرار می‌دهد و شیرازه زندگی خانوادگی او را از هم می‌گسلد.

ادامه خواندن قتل نفس انسان بی گناه: خالد افضلیار

نبـود استـاد ولایـت خان یک ضایعهَ بـزرگ در جـهان هنـر موسیـقی! : دکتـور اسعـد حسان غبار

  وفات استاد  ولایت  خان  ٬ موسیقی  دان و ستار نواز افسانوی  شرق  بتاریخ  13  مارچ  سال  2003 م – یک ضایَعهء بزرگ و غیر  قابل  تلافی  در  جهان موسیقی  کلاسیک شمرده  میشود . شهرت  او در  جهان  موسیقی  آنقدر وسیع است که حاجت  به  تشریح ندارد ٬ تنها مقام علمی  وهنری  او  نه بلکه کرکتر وشخصیت  او قابل  توصیف  میباشد.

استاد ولایت  خان  فرزند  استاد  عنایت  خان و نواسه  استاد امداد خان ستار نوازان و سُربهار نوازان معروف  هند بوده  و اجدادش  تا شش نسل  موسیقی دانهای  برجسته  وقت  خود بشمار رفته اند.

او از  کودکی  نزد پدر  خویش  به  موسیقی آشنا گردیده بود٬ولی  متاسفانه در  سن  ده سالگی  پدر  خودرا  از دست  داد و بعداٌ شاگرد کاکای  خود استاد وحید خان گردید. ادامه خواندن نبـود استـاد ولایـت خان یک ضایعهَ بـزرگ در جـهان هنـر موسیـقی! : دکتـور اسعـد حسان غبار

اخـــتـــر فـــروزان ٬شعر از مـعتـصـم بـالله خــلـیـلی در وصــف داکــتـر اســعـد حــسان غـبــار

داکتر غبار

امشب  سریر خامه  را آهنگ  دیگر است

   نایش چو نایک شبگیر به خونابه  اندر است

بی پرده  حرف  گوید  و بی  ترس  نوازند

بریاد رفتگان فلک گریه  کند  خود به خون تر است

مردانر که منقوش  به  سنگ است  نام شان

روشن  چو آفتاب  و فروزان  چو اختر  است

ادامه خواندن اخـــتـــر فـــروزان ٬شعر از مـعتـصـم بـالله خــلـیـلی در وصــف داکــتـر اســعـد حــسان غـبــار

اهـــداَ : شعر مـیـر حـفـیـظ الله به دکـتـور اسـعـد حســان « غــبــار»

        اهداَ

تو ای  غبار ! ای  مظهر عطوفت و رحمت

که روح  شاد و بهجت بقالبم بدمیدی

توئی طبیب دل مستمند مرگ پرور زارم

که جان مردهً من چون مسیح زنده نمودی

ادامه خواندن اهـــداَ : شعر مـیـر حـفـیـظ الله به دکـتـور اسـعـد حســان « غــبــار»

تــاثـیـــرات روانـی مــصــیـبــت و ضــایــعــات جـانـی در کــشــور هــانـــوشـتـه : پــروفــیــســـر دکـــتــور اسعــد حـســان غـبار

 داکتر غبار   مصیبت ُ بربادیُ فقر ُ بیچارگی  وتلفات جانی که دروطن ماافغانستان در ظرف چندین سال گذشته رخ داده ُ درتاریخ کمتر بملاحظه رسیده ُ ثابت است که مصیبت و هلاکت وارده بریک جامعه ُ خواه در اثرحوادث طبیعی مانند سیلاب و زلزله باشد و خواه در اثر محاربه و یا خانه جنگی ُ عواقب روحی ناگواری را بالای مسکونین و اهالی منطقه تولید مینماید. صدمه روحی عموماٌ در فامیلها واشخاصیکه مستقیماٌ در چار مصیبت میشوندُ شدید تر است.

ادامه خواندن تــاثـیـــرات روانـی مــصــیـبــت و ضــایــعــات جـانـی در کــشــور هــانـــوشـتـه : پــروفــیــســـر دکـــتــور اسعــد حـســان غـبار

یـــادی از اســتاد ســـــرآهـــــنگ نوشــــته : پـــروفــــیــسر داکـــتـــر اســـعــد حـــــــــــــان غـــبــار

داکتر غبار
قهرمان موسیقی افغانستان ُ استاد محمد حـــســیــن ســـرآهـــنــــگُ طوریکه به  همه مشهود استُ از پــیـشتازان درجه یک موسیقی کلاسیک شرقی بشمار میرفت.
 او تعلیمات اساسی موسیقی را درشروع از پدر خویش استاد غلام حـــســین فرا گرفت و بعدبه  هند رفته شاگرداستاد عاشق علی خان گردید.

استاد عاشق  علی خان از پیشوایان مکتب پتیاله بوده که این مکتب نه تنها مزایای مکاتب موسیقی قبل از خودرا داراستُ بلکه باازدیاد طرز تهمری خوانی ُ امتیاز خاصی را عرضه میدارد. استادان نامدار برای غلام علیخان و برادرش برکت علی خان هردو پرورده ء همین مکتب شمرده میشوند.

استاد سرآهنگ برعلاوه از اینکه اساسات موسیقی کلاسیک راازاین مکتب بیآموخت ُدر ساحه نوآوری ُ کمپوزُ وغزل سرایی پیش قدمی نمود. تا اینکه سرآمد زمان خویش گردید. امتیاز غزل سرایی استاد سرآهنگ دراین است که اولا کمپوز نغمه بصورت سچه وخالص از یک مقام و یا راگ معین مشتق گردیده است.

دوم:  شعر منتخبه بصورت بسیار متوازن در آهنگ  کمپوز  گنجانیده  شده.

saraha2        سوم  : اشعار بلند پایه را انتخاب کرده ُ توجه خاص به شاعر فیلسوف مشرب زبان دری ُ میرزا عبدالقادربیدال داشته ُ و در واقع این استادسرآهنگ بوده که بیدل را متجلی ساخت. درک معانی ُ صحت  شعر خوانی و کمپوز غزل ازخصوصیات اوست. او با غزل سرایی خویش  موسیقی  فولکلوری و منطقوی وطن را غنا بخشید.

ادامه خواندن یـــادی از اســتاد ســـــرآهـــــنگ نوشــــته : پـــروفــــیــسر داکـــتـــر اســـعــد حـــــــــــــان غـــبــار

داســـتــان کـــوتــــاه ( چـــهــل زیـــنـــه ) نوشـــتـــه : پروفیســــــــر داکتـــــــر اسعد حــــــسان غبار

   دکتور  حسان  غبار  ا حـــمــد جان از منزل خویش ُ که  در حصه  وسطی بازار هرات واقع شهر قندهار قرارداشت ُ خارج وقرار معمول  راه چهل زینه را پیش گرفت .

چهل زینه یکی از ابدات تاریخی وبسیار جالب قندهار است که در قسمت غربی شهر واقع شده ُ وکسی نیست که به آن دیار سفر کرده ُ وآنرا ندیده باشد. احمد جان عادت کرده بود که دیگرانه راه چهل  زینه را پیش گرفته وشام دوباره به منزل  برگردد.

پیاده  گردی او همیشه با تفکر و اندیشه های گوناگون همراه بود. دیروز را با امروز مقایسه میکردُ میدید که دروارن خوش  و آرامش سالایان سابق ُبا وصف کمی که داشت ُ چگونه مثل خواب و خیالی سپری  شده ُ وحال باید در حالت بیداری با شرایط  روزگار بسازد .

ادامه خواندن داســـتــان کـــوتــــاه ( چـــهــل زیـــنـــه ) نوشـــتـــه : پروفیســــــــر داکتـــــــر اسعد حــــــسان غبار

بحثی در مورد موسیقی کلاسیک : نوشته : پروفیسور داکتر اسعد حسان غبار

داکتر غبار
روزی یک جوان افغان که یک شاگرد پیشرفته در موسیقی کلاسیک  شمرده میشود شکایت وار گفت:برمن انتقاد شدکه چرا در موسیقی خود  کوشش نمیکنی  که وقت خودرا به  آموختن موسیقی  کلاسیک هندی  مصرف  میکنی ؟

جواب من که هنر ازاد است  قناعت بخش نیفتاد. نظر شما دراین باره چیست؟

در واقع  این جوان حق  تشویش را داشت  نه تنقید را .خاطرش تسکین شد ولی  چون این از جمله موضوعاتی است که اکثراٌ مطرح گردیده وبازهم در تاریکی  قرار داردُ خواستم توضیحات خودرا جهت استفاده خوانندگان محترم به نشر بسپارم.

ما افغانها نظر به احساسات وطن پرستی وملیت خواهی  خود تمایل  عمپده  به  این داریم  که هر چیز را صر ف ازنظر ملی بودن یا نبودن ارزیابی نماییم ُ غافل از آینکه بسیار چیزهاست که ازساحه ملیت خارج شده و ساحه  بینالمللی  ویا بشری را اختیار مینمایدُ یکی از آن جمله  علم است . کدام علم ملی  وجود دارد . در واقع  ملی آنست  که یک سمبول واحد و مشخص  ومختص یک ملت بوده ُ توسط آن از  ملل دیگر فرق  وتشخیص  گردد ُ مثلا بیرق ملی ُ سرود ملی ُآن ملی ُوغیره .

ادامه خواندن بحثی در مورد موسیقی کلاسیک : نوشته : پروفیسور داکتر اسعد حسان غبار

انجام کار نوشته : پروفیسر داکتر اسعد حسان غبار

 غبار  پیرمرد از  جابلند شده ُ از کلکین کوچک اتاق  خود هوای  بیرون  را نگاه کرد ُ برف  بشدت میبارید و پاغنده های  ان فضا وزیمن را در برگرفته بود سرمای  زمیستان قرار معمول  مردم قریه را درخانه های  شان قید ساخته بودُ وکس بدون  یک احتیاج مبرمُ از خانه  بیرون نمیشدُ واگر میشد ُبایسای  برای یافتن راه ورسیدن از یک حصه بجای  دیگر مجادله  مینمود.

جوانان قریه  میتوانستند با این  مشکلات  بسازندُ ولی برای  سیف  الدین که مرد کهن سال وبه اصطلاح پیر وزهیر بود ُ خیلی مشکل و تکلیف آور شمرده میشد. در این  مرحله زندگی ُ تنها دوستی  که داشت ُ جان  محمد معروف به جان آغا بودُ که وفتاٌ فوقتاٌ یکدیگر را میدیدند و صحبت میکردندُ سیف الدین  درجوانی توانسته بود با پیشه زمینداری ُ گذاره  شبا روزی خودرا تامین نمایدُ ولی بعداز فوت خانمش ُ ده سال  قبل یک تغیر فاحش در زندگی او رخ داد چند جریب زمین که داشت ُ نخست به گرو رفت و بالاخره در اثر عسرت اقتصادی و عدم توانایی  پرداخت قرضه ُ بفروش کشیذد ُسردی اتاق  دفعتاٌ فکرش را متوجه خویش ساخت وبرای باردوم به اجاقی که پرُ از خاکستر بود ُ نگاه کرد. 

ادامه خواندن انجام کار نوشته : پروفیسر داکتر اسعد حسان غبار

پرامون جهانی بودن موسیقی نوشته : پوهاند دکتور اسعد حسان غبار


داکتر غبارآله موسیقیمعلوم است  که ما افغانها نظر باحساسات وطن پرستی  و ملیت  خواهی  خود تمایل  عمده باین داریم که هر چیز را صرف  نظر ملی بودن  یا نبودن ارزیابی نمائیمُ غافل از اینکه بسیار چیزهاست که از ساحه ملیت خارج شده وجه بین المللی یا بشری رااختیار مینماید. یکی از آن جمله  علم است زیرا کدام علم ملی وجود ندارد. در واقع ملی آنست که یک سمبول  واحد ومشخص بیک ملیت باشد تا توسط آن از ملل  دیگر فرق و تشخیص شده بتواند از قبیل  زبان ملی ُ بیرق ملیُ اتن  ملی و امثالهم . اما وقتیکه یک عنصر بین دوملیت و یا چندین  مملکت مشترک باشد ادعای  ملکیت ویا ملیت  آن مورد مناقشه قرار میگیرد و دراین  صورت  اصالت تاریخی آن باید درنظر گرفته شودُ هرگاه  غرض از موسیقی ملی  ُ اهنگهای  فولکلوری باشد ُ اینها نیز از یک منطقه تا منطقه دیگر کشور متفاوت میباشند واین  واقعیت در کشورهای همجوار بملاحظه میرسد.

هرگاه  موسیقی راازنظر افاقی بنگریم ُ یک زبان بین المللی و جهان شمول  بوده برای تفهیم آن بالفاظ ضرورت ندارد ُ همان طوریکه در یک نمایشگاه  بزرگ هنری  ُ مردم تابلوها ونقاشی ها رانظر به تجربه ُ ذوق و احساس خویش مقایسه ویکی را بردیگری  ترجیع میدهند ُدرمورد موسیقی نیزکسب لذت مربوط به درجه فهم ُ آشنایی و ذوق هنری هرشخص متفاوت میباشد. اینکه چرا مردم افغانستان به موسیقی هندی ُ اعم از  کلاسیک ُ غزل و فبلمی  آن  علاقه  نشان میدهندُ بخاطر انست  که یک وجه مشترک بین  اهنگهای  اغعانی  وهندی موجود است.البته  این  علاقه دوجانبه  بوده ُ موسیقی  فولکلوری  ما افغان ها نیز در  هندوستان قابل درک  وپسند قرار داشته  ُچنانچه  نغمه ء افغانی « انار انار » در معروفترین و محبوب ترین فیلم هندی  بنام  پاکیزه گنجانیده شده  است.

کسانیکه  انکشاف موسیقی افغانستان را وابسته به ورود چند هنرمند هندی در زمان این یا آن پادشاه قلمداد مینمایندُ به واقعیت مقرون نبوده بلکه کوتاه نظرانه میباشد. اگر موضوع  عمیقاٌ مطالعه شود ملتفت میومیم  که ارتباط بین موسیقی هند و افغانستان ریشهء تاریخی دارد.

به استناد تاریخ  ُ نخستین سرودهای  ویدی در حدود دوهزار قبل ازمیلادمسیح در سرزمین اصلی  آریائیها انکشاف کرده و توسط مهاجرین آریائی ازمناطق بلخ وباختر بهندوستان رفته و به مرور زمان در آنجا پروسه تکاملی خودرا پیموده وگسترش یافته است. به اساس کشفیات  باستانشناسی استفاده  و حتی نواختن یک تعداد آلات موسیقی از قبیل رباب ُ توله ُ دایره ُ دهل و چنگ از قدیم درکشورما رواج داشته و در «سرگم» که الفبای  موسیقی  کلاسیک مرکب  از هفت  سُر عمده میباشدُ یکی آن بنام گندهارا یاد میشود و چنانکه میدانیم گندهار نام یک منطقه است  در افغانستان باستان.  در حقیقت بنیاد موسیقی هندی  که مشتمل بر راگها ُ راگنیهای و تال  میباشد براساس موسیقی محلی  وفلوکلوری  گذاشته  شده  است.که درآن علاوه  از خود هندوستان ُ کشور ها همجوارش خصوصاٌ سرزمین افغانستان  نقش بارزی  داشته است. نفوس موسیقی افغانستان بالای  نیم قاره  هند به شمول  پاکستانُ نه تنها از رهگذر اهنگ بلکه از  ناحیه الات موسیقی نیز مشهود استُ زیرا آله موسیقی  معروف هند بنام «سرودم مستقیماٌ با کمی  تغیر از رباب انکشاف  کرده ُ که ساز اصیل  افغانی  است واین  واقعیت را  استاد امجد علی  خان سرود نواز  معروف  هند در مضمون زبان انگلیسی  نوشته  وسجره  اجداد خود را که از  افغانستان به هندوستان  رفته بودند ُنیز بیان داشته  است.

ادامه خواندن پرامون جهانی بودن موسیقی نوشته : پوهاند دکتور اسعد حسان غبار