افغاني ام، تمام تنم غرق آتش است
در شهر آشنا بدنم غرق آتش است
رقصيده ام به همرهي شعله هاي داغ
تا موج موج پيرهنم غرق آتش است
ديواره ها بسوخت زمين و زمان بسوخت
حتي هواي در چمنم غرق آتش است
افغان-ستانم و به چه روزي فتاده ام
گودال ام كه مرد و زنم غرق آتش است
سعدي به حرف مفت تو باور نميكنم
اعضاي شعر در سخنم غرق آتش است
اينجا زمين ِكيست بگو آسمان كيست
كه لحظه لحظه هموطنم غرق آتش است
خاكسترم! چه نام دگر ميتوان گزيد
دور از ديارم و وطنم غرق آتش است
پرنيان صديقيان