بازوی قدرت است که توان موج میزند: احمد محمود امپراطور

بازوی قدرت است که توان موج میزند

فر و شکوه ز کوه گران موج میزند

حماسـه آفرینی عشق است چراغ را

تا در نبرد تیر و کمان موج میزند

ما را غرور و غیرت کاذب به باد داد

شوری که در تمام جهان موج میزند

یکروز آتشیم و دگر روز کوه یخ

شرمندگی به این نوسان موج میزند

دستها امیل گردن بیگانگان شدند

موج شکایت از همگان موج میزند

دین در مضیقه ای جهلا رفته است فرو

قرآن به رکن سوره پران موج میزند

شیطان وقار میخرد امروز از ملک

ننگ شـرف ز بوالهوسان موج میزند

از زیر جامه های خرافاتیان دون

رنگ گنــاه به شرح و بیان موج میزند

تلقین شد دست تکدی به خاص و عام

در خطه ای که ناموران موج میزند

شمشیر عدل رفته فرو در نیام خوف

زهرِ زبـان بدنصبان موج میزند

پیغام بخردان به شبی سرمه خفته است

نضج سخن ز گنده دهان موج میزند

روباه حیله گـر چقدر حیله سر کند

در کشـوری که شیر ژیان موج میزند

شد عامـل بد امنی درین ملک پا غیر

سودی ندیده ایم و زیان موج میزند

تاکی به خون بخوابی تو ای مادر وطن

در دامن تو نسل جوان موج میزند

هرچند نماند ناخلفان بر تو نام و ننگ

تاریخ تو به نام و نشان موج میزند

محمود را ز گفته بُــوَد درد بیشتر

در سینه اش چنین سخنان موج میزند

——————————————

عقرب 1392 هجری خورشیدی

سـرودم

احمد محمود امپراطور

کابل/افغانستان