تقریظ استاد دکتور عنایت الله شهرانی بر کتاب یادگار من 

 به یاد  روانشاد ضیاءالدین میهن یار حافظی

بزرگترین خدمتکار مطبوعات بدخشان 

با نامی گرامی حافظ عبدالعزیز مشهور به حاجی حافظ جان پدر روانشاد ضیاءالدین میهنیار حافظی زیادتر از ۷۰ سال به این طرف آشنایی دارم. هنوز هم که هنوز است.   نام آن بزرگمرد و شهیر ورد زبان‌هاست . سال‌های زیادی می‌گذرد. که آوازه مرگ یکی از اعضای این خانواده که در وقت شکار در قله کوه در فیض آباد صورت گرفته بود و به سرعت در سراسر بدخشان این خبر پخش گردید.دیده می شد چقدر مردم با این خانواده غمشریکی داشتند…  زمانی که جوان بودم ،  در فاکولته تعلیم و تربیه مصروف فراگیری دروس خود بودم. روزی به یادم می آید. در کنار هوتل کابل مقابل فروشگاه قاری امان نوایی یک جوان نهایت خوش برخورد و مهربانی  مرا شناخت در حالی که آن گرامی را نمی‌شناختم بعد از مقابل  شدن با من به تورکی اوزبیکی سخن گفت.

گویا که از هفتاد و هفت نسل با این سو در جهان تورک حیات به سر برده باشد.  خود را با بسیار با محبت  و مهربانی معرفی نمود که نامش آذرخش و فرزند همان شخص مشهور حاجی حافظ جان است میگویند هر کس که یک زبان را غیر از زبان مادری خود خوب بداند در حقیقت صاحب شهادت نامه دکترا یا پی اچ دی است. چه اتفاق خوبی بود که تقریباً بعد از سالهای زیاد از آن روز میمون در هفته قبل یک مصاحبه او را در یوتیوب دیدم که به چه فصاحتی سخن میگفت. 

 چند سال پیش از طریق تلفن صدای دلنشین به گوشم رسید از شهر سن دیگو بود.  صدای ناآشنا ولی با کلمات عالمانه و صمیمی او کسی نبود به جز از نواسه همان شادروان حاجی حافظ جان به اسم ضیا مصدق حافظی،  پدر مغفورم از کسانی  فیض آباد، سه شخص را بارها یاد می‌کرد:  وکیل ذاکر جان پدر مرحوم محمد طاهر بدخشی ، حاجی حافظ جان و حاجی ملا لطیف چته گی جناب ضیا جان فرمود که می‌خواهد،  مصاحبه ای را با من درباره یکی از اعجوبه های مهم و نامدار بدخشان شهید محمد طاهر بدخشی انجام دهد و من با احترام که برای شان داشتم جواب مثبت دادم. و این بود آغاز دوستی جناب حافظی و من .. در روزنامه بدخشان به جهت اینکه ادبا و شعرا همکاری های  زیاد می کردند.  روزنامه بدخشان یکی از نشریه های معتبر و پر خواننده  در سطح کشور بود. به جهت اینکه ادیبان و شاعران زیادی با آن همکاری دائمی داشتند.  همیش مشاعره‌ ها جریان داشت. استقبال  از اشعار شاعران متقدم  صورت می‌گرفت.  همچنان سوانح شعرای معاصر مخصوصاً شاعران بدخشان یکی پی دیگر به طبع می‌رسید که از آن جمله هم یکی زنده یاد ضیاءالدین میهن یار حافظی بود. او نه  تنها  شاعر وارسته بلکه یکی از نویسنده گان دست اول روزنامه بدخشان بود. درین نوشته  بالای دیوان روانشاد حافظی بزرگ  سخن می‌گویم. 

چند روز قبل برادر دانشمند و فرهنگی شایسته جناب ضیا مصدق حافظی مژده طبع دیوان اشعار زنده یاد ضیاالدین میهن یار حافظی را دادند.  در آرزوی به دست آوردن یک کاپی آن دیوان وزین شدم. خوشبختانه جناب ضیا جان حافظی یک جلد از آن دیوان عالی پدر مغفورش را طوری هدیه برایم فرستادند. با تشکر از جناب ضیا جان حافظی نظریات خود را در باب کتاب به گونه زیر به عرض میرسانم: 

 در این دیوان چهار موضوع قابل بحث است: 

 اول: نوشته ی  پر محتوای جناب ضیا جان حافظی به گونه مقدمه که از موضوعات فامیلی بحث می‌کند.  برای این نگارنده خیلی دلچسب و قابل قدر بود. سپس کارهای ادبی و خدمات بسیار زیاد  جنت مکان پدرش را در مطبوعات بدخشان شرح داده است. این شرح حال و توضیح فعالیت ها،  چه از زبان ضیا جان حافظی و چه از زبان جناب فضیلت مآب استاد فاضل دانسته می شود که آن روانشاد در واقع پدر مطبوعات بدخشان بوده است.

سوال اینجاست، جناب زنده یاد ضیاالدین حافظی ، در آن اوان نوجوانی   طریق انکشاف مطبوعات را در ولایت بسیار فرهنگی چون بدخشان می دانسته و بی تردید می توان گفت که مغز متفکر بوده و احساس پاک برای ترقی و تعالی بدخشانیان داشته است. .بیجا نبود که وی را پدر مطبوعات.بدخشان لقب داده بودند

من از زبان شادروان غلامحسین فعال و  سراج  وهاج مدیران وقت مطبوعات بد خشان شنیده بودم،  کارهای خوبی را در بدخشان به اتمام رسانیده بودند.. چنانچه  روانشاد حافظی در غزل  وداعیه ستایش آمیز خود از سراج وهاج مدیر جوان روزنامه چنین می فرماید  : اندرین گلشن بود نسل جوان چون غنجه یی 

                       ناشکفته دست گل چینش ز گلبن چید و رفت 

  ارجمند ضیا جان حافظی ،نامی از مرحوم  محمد خان جلالر وزیر سابق تجارت ،گرفته بودند و  فرمودند که شادروان ضیاءالدین میهن یار حافظی با وی دوست و هم سبق بودند.قابل ذکر می دانم زنده یاد جلالر  در علم تجارت شخصیت کم نظیر بود و من او را از نزدیک میشناختم.

دوم:  

در این مجموعه شعری مرحوم ضیاءالدین حافظی نوشته ی پر کیفیت و مملو از اخبار و معلومات درباره فامیل بزرگ و نامدار و شهیر حافظی ها از جانب عالیقدر, نویسنده ی مقتدر افغانستان و منطقه ، استاد فضل الرحمن فاضل دیده می شود.جناب استاد فاضل عضو فامیل حافظی ها نمی باشد و به حقایق زنده گی فرهنگی شادروان ضیاءالدین  حافظی خوب می دانسته.  چند نکته از نوشته های او را طوری نمونه می آوریم: ” مرحوم ضیاءالدین حافظی آن ادیب مبارز و روشنکر سترگ را با آن سیمای مهربان شخصیت و قور و برخورد متواضعانه با بزرگان و مشفقانه  با خردسالان با سپری شدن بیش از ۶۰ سال هنوز به خاطر دارم…” گفته های بالا سند بزرگ ، خیلی جامع و  قرین حقیقت است که ضیاالدین حافظی مرد مبارز و روشنگر در تنویر افکار جامعه شریف بدخشان بوده است.   خداوند او را اجر جمیل عنایت فرماید.

استاد  فاضل زمانی که مرحوم ضیاءالدین حافظی فعالیت های مطبوعاتی را انجام می داد, با وجود خردسالی خدمات  کارروایی او را به یاد  آورده  می فرماید: ” روزنامه بدخشان که هشت دهه  قبل از امروز و دقیقا در سال سیزده صد و بیست و پنج هجری شمسی تاسیس شده است،  و بلا ریب در پرورش فکری روشنفکران بدخشان