جلیلی که همیشه می درخشید و با جلایش پر شور و شعف برای خدمتگذاری به مردم و وطن می تپید، امروز ازین جهان رخت بست.
فکر میکنم دو یا سه هفته قبل از امروز، با دوست عزیزم جناب آقای عزیز جرئت در مورد بیماری بزرگمرد وطن جلیل پر شور، صحبتی داشتم. و ایشان، منی بیخبر را از درد ها و بیماری ی بیدرمان این فرزند دلیر و پولادین مرز و بوم وطنم آگاه ساختند.
جلیل پرشور با درد جانسوز سرطان درکشور سویدن میزیید.این بیماری در کشور سویدن تحت کنترول در می آید و پر شور را امیدوار به ادامه ی زندگی میسازد.اما درد مردم افغانستان ، دردیست بالاتر و ویرانگرتر از درد سرطانی که پر شور دارد. دردی که همیشه در جان و درون استخوان دارد، بدون استیذان دوکتوران معالجش میخواهد به التیام درد مردمش رسیدگی کند و راه وطن را در پیش گرفته و رهسپار وطن میشود و در وطن می زید. میخواهد با همه نا بسامانی هایی که دامنگیر مردمش است؛ بستیزد و درآویزد. اما دریغا که بیماری ای که از کنترول برون شده است، او را در خود میپیچد و نفسش را میگیرد. این ابر مرد با استواری و شجاعت بخاطر بهروزی و نجات مردمش و در راه آرمان مردمش جان میدهد.
به پنداشت من؛ نام نامی جلیل پر شورـ این مرد مبارز و پولادین و آزادمنش چون نام چگوارای بزرگ در صفحات زرین و متجلی تاریخ نهضت مترقی و دادخواهانه افغانستان همیشه جاویدان و تابناک باقی میماند.
مرگ المناک این رادمرگ بزرگ را برای فامیل و خانواده، دوستان و رفقای همرزم و همراه ایشان تسلیت گفته، روان ایشان را شاد و راه و اندیشه و اخلاق و منش انسانی؛ ترقیخواهانه و مردمدارانه شان را پیروز و پیروز ترین میخواهم.