نگاهی به سیر تأریخی زبان دری به استناد آثار خطی افغانستان و کشورهای همجوار «بخش چهارم» : حــامــد نـویـد

         پس منظر تأریخی زبانهای هند و آریایی غربی:

به اساس یادداشتهای هرودوتس پاسارگادها ( پارس ها )  در قرن ششم پیش از میلاد  شالودهُ  حکومتی را در شمال خلیج فارس و شرق رود دجله اساس گذاشتند که در عهد کورش هخامنشی )در حوالی  550 ق. م.( به دولت  نیرومندی مبدل شد. پیش از ایجاد دولت هخامنشی عیالمی ها در شهر شوش حکومت میکردند که فرهنگ مشابهی با اکادها و مردمان بابل داشتند و زبان شان از دسته بندی زبان های سامی به شمار میرفت. زبان شناسان آغاز زبان پارسی نوشتاری را در ایران، قرن چهارم ق. م میدانند  زیرا در کتیبه کوروش که در 45  سطر به زبان بابلی نگاشته شده ٬ واژه های فارسی وجود ندارد. درین سنگنبشته که به خط آرامی میخی تحریر یافته و به نام استوانه کورش مشهور است، از کلمه فارس و یا ایران ذکری نیست، بلکه این شاه هخامنشی خود را به نام پادشاه جهان و فرمانروای توانمند َّ « بابل » ( باء لیم ) ٬ ( شوء م ء ری ) و ( اکدَ ) یاد کرده است. نخستین نمونه زبان فارسی در کتیبه  بیستون نگارش یافته که به نام سنگ نبشته داریوش مشهور است.  درین کتیبه نیز زبان بابلی مسلط است و در حدود  بیست فیصد آن به زبان پارسی آمیخته با ُکردی نگارش یافته.  تاریخ نگاران این زبان را به نام »فارسی باستان« یاد می کنند که از نگاه ساختار واژه ها و دستور زبان به قول زبانشناس معروف ایران دکتر ژاله آموزگار از پهلوی اشکانی تفاوت کلی  داشته است.

چنانچه قبالا گفتیم زبان پهلوی از باختر توسط پارت ها به شمال ایران آمد، که برخی این زبان را به نام زبان پارتی نیز یاد می کنند. این موضوع باعث آن گردیده تا ابهاماتی میان کلمات پارتی و پارسی  پدید آید، در حالیکه پارسی زبان پارسه قدیم بود نه زبان پارت های مستقر در پرتوه. در قرن سوم میلادی  هنوز بقایای پارسی عصر هخامنشی در تیسفون پایتخت ساسانی ها موجود بود، اما زبان پهلوی که زبان اوستایی بود برآن اثر گذاشت. از این رو زبان این دوره به نام پهلوی ساسانی یاد می گردد. در سده های ما بعدی در اثر تماس های بازرگانی، حملات   شاهان ساسانی بر قلمرو کوشانی ها و حملات  متقابل یفتلی ها بر قلمرو ساسانیان و تسخیر تیسفون پایتخت ساسانی ها توسط اخشنوار شاه یفتلی زبان باختری در دربار شاهان ساسانی رایج شد. و برخی کلمات فارسی قدیم نیز به باختر آمد که در نتیجه دری را به خاطر سلاست و روانی آن زبان درباری، نوشتاری و دبیری خواندند.

در اشعار شعرای متقدم از قرن دهم تا پانزدهم میلادی هم به اصطلاح دری و هم به اصطلاح  زبان فارسی و زبان پهلوی بر میخوریم که موجودیت این زبان ها را در طی زمانه ها ابراز میدارد، مانند این ابیات:

خاصه آن بنده کا مانندۀ من بنده بود-    مــدح گوینده و داننده بـه الفاظ دری

( فرخی)

بسـی رنـج بـردم دریــن سال سی    – عـجـم زنــده کـردم بـدیــن پارسی

بــفــرمــود تـا پـارســــــی دری –   نـوشـتـنـد و کـــوتــاه شـــد داوری

یکی تــازه کــن قصۀ زردهشت     به نظــم دری و به خــط درشت

( فردوسی)

مگر به فضل تو نیکو شده معانی خیر   – و یا به لفظ تو شیرین شده زبان دری

(عنصری)

شکرالله  که ترا یافـتــم ای بحر سخا   – ز توصلت زمن اشعار به الفاظ دری

( سنایی)

روزیست خوش وهوا نه گرم است ونه سرد –  ابر از از رخ گلزارهمی شوید گرد

بلـبـل به زبـان پهلــوی بـا گل زرد     فـریاد همی زنـد که می باید خورد

(عمر خیام)

نـظـامی کـه نـظـم دری کار اوست    دری نـظـم کـردن ســزاوار اوست

(ظامی)

مـن آنــم که در پای خوکان نریزم  – مـر این قـیـمتی ُدر لـفـظ دری را

( ناصرخسرو)

هزار بلبل دستان سرای عاشق را –  بباید ازتو سخن گفتن دری آموخت

( سعدی)

زشعر دلکش حافظ کسی شود آگاه    که لطف طبع و سخن گفتن دری داند

( حافظ)

با ظهور دین اسلام در قرن هفتم میلادی تغییرات ژرفی در شمال افریقا، آسیای میانه، فارس، خراسان، سیستان،

هند، و آسیای مرکزی )ماورا النهر( پدید آمد که بالای عقاید، رسوم، زبان و مظاهر فرهنگی باشندگان

شمال نیمقاره  این خطه بزرگ تأثیر بزرگی داشت.  در عهد خالفت امویان کوشیده شد تا زبان عربی منحیث زبان رسمی در سراسر جهان اسلام  تعمیم گردیده و الفبای عربی جای رسم الخط های باستانی را بگیرد.  ولی با آنهم زبان های کهن کاملا

از بین نرفتند. در عهد زمامداری خلفای عباسی، بخصوص پس از اقتدار یافتن برمکیان برخاسته از بلخ در دربار نهم میلادی  هارون الرشید زبان و مظاهر فرهنگی ملل دیگر مورد توجه قرار گرفت.      در اخیر قرن هشتم و آغاز سده  دولت های مستقلی در خراسان و ماورالنهر مانند طاهریان هرات، صفاریان، سامانیان و غزنویان ظهور نمودند. در این دوره شعر و ادب در خراسان و ماورالنهر به درخشش آغاز کرد و سبک ادبی خراسانی به میان آمد. برخی  گویندگان زبان این عصر را فارسی گفته اند و عده ای از شعراء زبان ادبی خود را دری  خوانده اند، اما در این وقت زبان شناسی منحیث یک علم مطرح نبود تا موضوع از نگاه علمی ریشه یابی گردد و سیر تکامل تأریخی هر دو اصطالح با مراجعه به اسناد باستانی مورد مطالعه قرار گیرد.                                   عده ای زبان دری را چون برخاسته از دره های  بدخشان و تخار می پنداشتند زبان دره ها یاد کردند و برخی با استناد به یادداشت های جهان گردان چینی که به زیارت بودا های بامیان می آمدند این زبان را به نام زبان دهاری یاد کردند،  زیرا تخارستان قدیم به نام دهار یاد می شد، اما کاوش های باستان شناسی و مطالعات علمی پرده از روی بسی ابهامات تاریخی برداشت.

کتیبه های سرخ کوتل و رباطک معتبرترین منابع شناخت »زبان دری باختری« در دهه شست کتیبه معروف سرخ کوتل از والیت بغالن توسط شلوم برژی Schlumberger باستان شناس معروف

فرانسوی از یک معبد باستانی عصر کوشانی کشف شد و مورد مطالعه زبان شناسان قرار گرفت. از قرار معلوم بر فراز معبد سرخ کوتل به امر  کانیشکا نهر آبی حفر گردیده بوده که از چشمه ای آب می خورده و آتشکده  نوشاد را سیراب می نموده است.  مردمان محل این چشمه را به نام »چشمه شیر« و همچنان »سرچشمه« یاد می کنند، اما از سنگ نوشته معرف سرخ کوتل چنین بر می آید که این چشمه پس از چند گاهی خشک گردیده و از این رو کانیشکا امر به حفر چاهی داده تا آتشکده بدون آب نماند. باستان شناسان در پای تپه چاهی را کشف نمودند که دیوار های آن با دقت خاصی سنگ کاری شده و مطابق به مشخصاتی می باشد که در کتیبه معروف سرخ کوتل آمده است.  برعلا وه از داخل چاه ۵2 پارچه سنگی بدست آمد که در دیوار های چاه جابجا گردیده و مطالبی برسم الخط یونانی بر آن حک گردیده بود. زمانیکه محققین این پارچه های سنگ را در کنار هم گذاشتند عین مطلبی ذکر یافته در کتیبه اول  درین کتیبه نیز خوانده می شد. چون این سنگ نبشته برای مدت های درازی در زیر آب قرار داشته مانند کتیبۀ اول خوانا نیست، اما عین مطلب را بدون کم و کاست ابراز میدارد. اینکه چرا این مطلب به صورت پراگنده در سنگ کاری دیوارهای چاه عمیقی با دقت بافت  گردیده از زمره اسرار تأریخ است. در حالیکه انگیزه اصلی این عمل را نمی دانیم ولی صائب ترین حدس برین است  که شاید معماران معبد به این فکر بوده اند تا در صورت از بین رفتن احتمالی کتیبه اولی رونوشتی از آن در داخل  چاه وجود داشته باشد. سنگ نبشته سرخ کوتل در 1۵ و 123 کلمه به زبان »باختری کوشانی مادر زبان دری  امروزی« با الفبای یونانی )که پس از لشکر کشی های اسکندر در خاور زمین معمول گشت( نگاشته شده و گذشته های تأریخی این نیایشگاه با شکوه را شرح می دارد:

سنگ های نگاشته شده در دیوار چاه نیایشگاه “جهاندار توانا شاه شاهان کنییشکو Kaneṣko( ‘کانیشکا( در سال … با افسران خود در این جا آمد و این نیایشگاه و دژ آن به دستور او آباد شد. کار این دژ و پلگان آن در چهار سال به پایان رسید. این نیاشگاه تحفه ایست از جانب کونیشکو برای اونیندو ) الهه ظفر( که در رو بروی نیایشگاه نگاشته شد؛ همچنان نهر مقدسی به امر او ساخته شد که از آب خدایان سرچشمه می گرفت،  ولی پس از چندگاهی وقتی خدایان خواستند از اینجا رو برگردانند آب نهر خشکید. سپس زمانی که نیکونزوکو Nokonzoko

معتمد و خادم وفادار شاه، در ماه نیسان سال 31 پادشاهی کونیشکو )کانیشکا( پسر آفتاب، مالک مهربان و پاک نهاد به اینجا آمد چاهی ساخت سنگ کاری شده تا آب پاک دوباره عبادتگاه را سیراب کند و خدایان بار دیگر به اینجا برگردند. “

این متن را مرحوم احمد علی کهزاد مؤرخ بزرگ افغانستان از فرانسوی به دری ترجمه نموده و شاد روان پوهاند عبدالحی حبیبی شرح دقیقی در مورد کتیبه از نگاه ریشه یابی و ساختار کلمات نگاشته و همچنان تأثیرات زبان پهلوی و سغدی را بر زبان باختری عصر کوشانی بررسی نموده است که رساله ایست بس علمی و تحقیقی. مطالعه تحقیق مرحوم پوهاند حبیبی درمورد کتیبه سرخ کوتل تحت عنوان “زبان دوهزار ساله نستن کامل متن توصیه میگردد. افغانستان” به زبان انگلیسی برای دا در کتیبه سرخ کوتل این معبد به نام bagolango oanindo Kanēško کنیشو اونیندو بگولنگو یعنی معبد پیروزی کنیشکا در بغلان آمده است. برعلاوه نام نیکوزوکو والی )بغالن( سیرگومانو Xirgomano دستیار وی و مهرمانو Mihramano طراح و معمار چاه و همچنان نام Eiiomano , ایومانو و مهرمانو فرزند بزومهرو Bozomihro نویسندگان این کتیبه آمده است، که همه از مردمان سرزمین آریانا بوده و نام های شان به اسمای چینی، هندی، یونانی و رومن شباهتی ندارد. بگولنگو را برخی از زبان شناسان به معنی تصویر بدیع ترجمه کرده اند.

اینکه چگونه کلماتی مانند اوبو به آب، اوتو به آتش، وادو به باد، کنیشکو به کنیشکا ، بگولنگو به بغلان، مهرمانو به مهربان و بزومهرو به  بزرگ مهر از زبان )دری باختری( به دری میانه  تبدیل شده بحثی است مربوط به علم اتومالوجی Etymology یا دانش ریشه یابی واژه ها و تغییر خوردن تلفظ و امالی آن در طول زمانه ها که  مورد بررسی زبان شناسان قرار می گیرد. نمایی از کوتل شکوهمند سرخ کوتل، مجسمۀ کانیشکا و کتیبۀ تأریخی آن پس از کتیبه سرخ کوتل کشف سنگ نبشته رباطک معتبر ترین سند تأریخی از نگاه زبان شناسی در مورد شکلگیری زبان دری و سیر انکشافی که وضاحت بیشتری بر موضوع می افزاید.

The Two Thousand Years Old Language of Afghanistan L. W. Adamec, Gazetteer of Afghanistan I, Graz, 1972, pp. 40-48 1

معبد نانه و کتیبه رباطک

شاید باستان شناسانی که از بغلان به شهر مزارشریف از طریق سمگان در حال تردد بوده اند توجه زیادی به تپه بلند خاکی کنار جاده نکرده و متوجه نگردیده بودند که خاک توده بزرگ کوتل رباطک معبد بزرگ نانه در عهد قلب آن جا داشته است.  گرچه قبالا کوتل رباطک منحیث یکی از مناطق پادشاهی کانیشکا بوده و کتیبه مهمی در مطالعات باستان شناسی نشانی گردیده بود ولی در سال 1993هنگامی که جنگ های تنظیمی در افغانستان اوج گرفت، قبل از آنکه دست باستان شناسان به آن برسد توسط قاچاقبران آثار تأریخی به کمک قوماندانان محلی به شکل ناشیانه و با استفاده از تراکتور مورد تاراج قرار گرفت.  در جریان این حفریات غیر قانونی و غیر فنی تعدادی پیکره های

باستانی و سنگ نوشته بدست آمد که مورد توجه یکی از کارکنان انگلیسی االصل بنیاد ماین پاکی هالوترست Halo organization demining Trust قرار گرفت. وی ویدیو و عکس هایی ازین کتیبه برداشت و به موزیم برتانیه در لندن فرستاد.  نخستین کسی که از روی عکس ها قدامت تأریخی این کتیبه را با شناختن نام کانیشکا تعیین کرد سکه شناسی به نام جوکریب Cribb Joe بود. مطالعات ژرفتر در مورد کتیبه رباطک توسط پروفیسور ویلیام سیمز صورت گرفت که تا سال 199۵ به پایه تکمیل رسید. کتیبۀ رباطک اکنون در موزیم کابل قرار دارد و منحیث یکی از معتبر

ترین اسناد تأریخی، بخصوص در بخش زبان شناسی از زمره سرمایه های گران بهای ملی افغانستان به شمار میرود. نخستین کسی که سنگ نبشته رباطک را از زبان آری کهن به انگلیسی برگرداند، نیکوالس ویلیام سیمز استاد زبان شناسی یونیورستی لندن بود. همچنان جی مکرجی پروفیسور زبان شناسی یونیورستی کلکته آنرا به انگلیسی  ترجمه کرد که هر دو ترجمه عین مطلب را بیان می دارد. کتیبۀ رباطک سند گویایی است که در23 سطر به زبان (Arya =αρια( ,)آریا( آری نظر به مندرجات کتیبه با الفبای یونانی نگاشته شده.

پایان بخش چهارم

ادامه دارد