در اولین روز سال نو 2018 میلادی دونالد ترامپ رئیس جمهوری ایالات متحده امریکا در یک نوشته در صفحه تویتر خویش پاکستان را هدف حمله قرار داد و با متهم کردن این کشور بخاطر پناه دادن به گروه های تروریستی کمک 225 میلیارد دلاری واشنگتن را به اسلام آباد به حالت تعلیق درآورد. با آغاز دور تازه تنش ها میان واشنگتن اسلام آباد، مقامات پاکستانی، با عجله واشنگتن را متهم به خیانت کردند با تهدیدات دونالد ترامپ علیه اسلام آباد رهبران حکومت افغانستان خیلی خوشحال و سر مست از باده فشار امریکا بر پاکستان بودند.
در چنین وضعیتی چند روز بعد اسلام اباد اقدام به قرار دادن نام شبکه حقانی در لیست سیاه تروریست ها کرده و به گفته برخی تحلیلگران با چنین اقدامی تلاش کرد تا اوضاع نه چندان خوشایند روابط با واشنگتن را بهبود ببخشد بعد از فشار و تهدیدات مقامات امریکایی بر پاکستان طی روزهای گذشته ما شاهد اظهارنظرهای متفاوت از سوی مقامات پاکستانی علیه واشنگتن بوده ایم. به گونه ای که در اخرین اظهارنظر از سوی مقامات پاکستانی سخن از بهبود روابط با واشنگتن مطرح شد و در اقدامی عملی نیز شبکه حقانی در لیست سیاه تروریست ها قرار گرفت حالا این سوال را باید مطرح ساخت چه عواملی را میتوان با این عملکرد های مقامات پاکستانی دریافت.
به عقیده من ساختار ذهنی قدرت در پاکستان چه به لحاظ نظامی ، سیاسی و حزبی به شدت غربی است. علت این مسئله نیز در واقعیتی تاریخی نهفته است. عمده کسانی که پاکستان را در سال 1947 از هندوستان جدا کردند، یا نظامیانی از ارتش هند بودند یا سیاستمدارانی بودند که تحصیلکرده دانشکده های انگلیس بودند. در بخش سیاسی رهبری این جناح را “محمد علی جناح” برعهده داشت و در بخش نظامی نیز مارشال ایوب خان این سنت و این ذهنیت در دو بخش سیاسی و نظامی پاکستان طی سالها وجود داشت و هم اکنون نیز شاهد آن هستیم. تنها تفاوت آن است که پس از جنگ جهانی دوم ، امریکا به عنوان قدرت جهانی ظاهر شد و به تبع آن انگلیس از صحنه هژمونی کنار رفت. بر این اساس نگاه سیاستمداران و نظامیان پاکستانی از انگلیس به سوی امریکا جلب شد. در حال حاضر نیز اکثریت جنرالهای اردو و سران احزاب در پاکستان تحصیل کرده غرب بوده و بر اساس چهارچوبهای فکری غرب “لیبرالیسم” فکر کرده و رفتار می کنند. همین امر نیز باعث شده تا مقامات پاکستانی نتوانند در مقابل واشنگتن به اتفاق نظر برسند.
اگر از من پرسیده شود که ریشه های تاریخی تنش ها میان واشنگتن- اسلام آباد برآمده از چه واقعیاتی است؟ آیا این عوامل در تنش اخیر میان واشنگتن و اسلام اباد نیز نقش قابل توجهی داشتند؟
بخشی از ریشه های تنش میان واشنگتن و اسلام اباد به رقابتهای چین و روسیه و امریکا در جنوب آسیا باز می گردد. چین در پروژه جاده کمربندی علاوه بر اهداف اقتصادی و سیاسی، اهداف نظامی و امنیتی بسیاری نیز در سر دارد. چین علاوه بر ایجاد بندر گوادر در تأسیسات اقتصادی و تجاری، احداث یک پایگاه مهم دریایی را نیز به طور همزمان پیش می برد. علاوه بر این در بندر جنوبی نزدیک مرز ایران و چابهار نیز تلاش دارد تا یک پایگاه بزرگ نظامی دریایی را تأسیس کند. این اقدامات از سوی چین، موجب نگرانی و خشم امریکایی ها شده است. بویژه آن که امریکا پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران قصد داشت تا یک پایگاه نظامی بزرگ “کنارک” در چابهار را تأسیس کند که با وقوع انقلاب در این کشور این پروژه منتفی شد. بنابراین حضور نظامی دریایی چین در اقیانوس هند و سواحل “مکرون” با مخالفت شدید امریکا و در عین حال هند روبرو است. این در حالی است که روسها از طرحهای اقتصادی ونظامی چینی ها در منطقه حمایت می کنند.
مسئله بعد مربوط به افغانستان می شود. از حضور نظامی امریکایی ها درافغانستان اضافه تر از 17 سال می گذرد و طی این مدت نیز با صرف مبلغ اضافه تر از 150 میلیارد دلار و دادن تلفات جانی زیاد نتوانسته به جنگ و بحران در این کشور پایان دهد. در تمام این مدت نیز افغانستان و هندوستان مدعی بودند که ریشه تروریسم در پاکستان و نه در افغانستان است. اما امریکایی ها ان را نمی پذیرفتند. بعد از به قدرت رسیدن دونالد ترامپ، اعمال فشارها به اسلام اباد افزایش پیدا کرده. چنانچه شاهد بودیم که آقای ترامپ در یکی از روز ها در ساعت 4 صبح به وقت واشنگتن در صفحه تویتر خود نوشته بود امریکا 33 میلیارد دلار تا کنون به پاکستان کمک کرده تا با گروههای افراطی مبارزه کند اما نه تنها در این امر هیچ کمکی نکرده بلکه بخشی از این مبلغ را در اختیار گروههای افراطی قرار داده تا سربازان امریکا را بکشند. به همین دلیل نیز تمامی کمک های نظامی امریکا به پاکستان به حالت تعلیق درآمد.
شاید سوالی مطرح شود که در شرایط موجود راهکارهای پیش روی مقامات پاکستانی درخلاصی از بحران رخ داده با واشنگتن، چیست؟
به باور من مقامات اسلام اباد دو راهکار برای خلاصی از بحران کنونی پیش رو دارند.
الف – پاکستان به طور کلی از همکاری و دریافت کمک به امریکا نا امید شده و مناسبات خود با چین و روسیه را افزایش خواهد داد و واقعیت تغییر یافته سیاست امریکا در قبال مسائل شبه قاره جنوب آسیا را بپذیرد.
ب – پاکستان سیاست جدیدی را در پیش گرفته و ضمن هم نظر شدن با سیاست های امریکا حمایت همه جانبه خود از گروههای افراطی را قطع کرده و از این طریق نیز به بازگشت صلح و ثبات درافغانستان کمک نماید. اما با توجه به مجموعه شرایطی جاری میان مناسبات واشنگتن و اسلام آباد، به نظر می رسد که امریکایی ها به سادگی نخواهند پذیرفت که پاکستان به طور کامل از سیاست دوگانه ای مورد نظر امریکا دست بردارد. این احتمال نیز وجود دارد که پاکستان سیاستی را در پیش بگیرد مشابه سیاستی که در سال 2001 پرویز مشرف در پیش گرفت. هر چند که به نظر نمی رسد که در شرایط کنونی از امکانات زیادی برای اتخاذ این سیاست برخوردار نباشد. بنابراین قابل پیش بینی است که پاکستان به چین و روسیه و ایران نزدیک خواهد شد. اگر هم قرار باشد اسلام آباد به صلح و ثبات در افغانستان کمک نماید این کار تنها از طرق چین انجام خواهد شد نه از طریق امریکا در حال حاضر پاکستان قلمروش را به عمق استراتژیک طالبان بدل کرده و در زمانیکه بارک اوبا خروج قوت های امریکا را از افغانستان مطرح کرده بود پاکستان با این تصمیم رسیده بود که امریکا ها میروند بعد از خروج قوت های امریکا سرنوشت افغانستان بدست ما خواهد بود اما اعلان استراتیژی جدید ترامپ برای پاکستانیها غیر منتظره بود. آنان فکر میکردند که دونالد ترامپ فرمان خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را با عجله صادر خواهد کرد. آنان فکر میکردند که اوباما، گورباچف و ترمپ، بوریس یتلسن دوران معاصر هستند. اما چنین اتفاقی نیفتاد. پاکستان انتظار نداشت که امریکا فهرستی از دوستان جنرالهای پاکستانی را به آنان تحویل دهد و خواستار بازداشت آنان شود.
به همین دلیل است که ارتش پاکستان سخت عصبانی است. وزیر خارجهی پاکستان در مجلس سنای این کشور گفته است که اسلامآباد به خواستهای امریکا پاسخ مثبت نمیدهد. وزیر خارجهی بر حال پاکستان حتی مشرف را به دلیل همکاری با امریکا پس از حادثهی یازده سپتامبر به باد انتقاد گرفت. پاکستانیها شاید تصور میکنند که امریکای امروز، مثل امریکای نیست سال ۲۰۰۱. تصور آنان این است که امریکای امروز مانند امریکای آن روز قوی نیست. شاید به همین دلیل است که وزیر خارجهی پاکستان به امریکا پاسخ رد میدهد. امریکاییها هم حتماً محاسبهی خودشان را کردهاند. امریکاییها حتماً اهرمهای فشارشان را در صورت عدم تمکین پاکستان به خواستهایشان، استفاده خواهند کرد. روشن نیست که پاکستانیها در پشت درهای بسته به امریکاییها چه گفتهاند، اما به نظر میرسد که آنان میخواهند جدیت امریکاییها ببینند، اگر پاکستانیها حس کنند که امریکاییها از همه ابزار فشارهایی که در اختیار دارند، استفاده خواهند کرد، در آن صورت بعید نخواهد بود که جنرالهای پاکستانی، پیشنهادهایی برای معامله روی شبکهی حقانی سر میز امریکاییها بگذارند اما این دست آورد زمانی بدست خواهد آمد که در افغانستان حاکمیت توانمند با در نظرداشت درک از سیاست های ملی و بین المللی داشته باشد از توان و مدیریتی برخوردار باشد تا چالش های موجود را به فرصت های ثمر بخش مبدل سازد.