عمران خان، نخست وزیر پاکستان در یک سفر رسمی سه روزۀ به روز به واشنگتن رسید. این سفر که به دعوت رئیس جمهور امریکا صورت گرفته است، هدف این سفر جلب حمایت امریکا و سرازیر شدن کمک های مالی این کشور به پاکستان و امضای چند قرار داد اقتصادی میان دو کشور ذکر شده است. این سفر پس از آن صورت می گیرد که کمک های مالی امریکا به پاکستان قطع شده و روابط دو کشور به سطح پایینی سقوط کرده است. روابط پاکستان با امریکا پس از آن به تنش گرایید که رئیس جمهور امریکا کمک هالی کشورش را به پاکستان قطع کرد و گفت پول هایی را احمق پولی به پاکستان خواند که طی سال های گذشته از سوی امریکا به این کشور پرداخته شده بود.
قمر باجوه رئیس ارتش پاکستان نخست وزیر پاکستان را در این سفر همرایی می کند. معلوم است که حضور باجوه در این سفر حکایت از اهمیت این سفر برای پاکستان دارد و این نشاندهندۀ این است که عمران خان در این سفر روی مسایل مهمی با امریکا وارد بحث خواهد شد که رابطۀ این کشور با طالبان و سایر گروه های تروریستی در کنار مسایل اقتصادی پاکستان در راس آن قرار خواهند داشت. هدف اصلی این سفر بلند بردن سطح روابط هر دو کشور از حالت کنونی و برقراری روابط بهتر میان دو کشور خوانده شده است. این در حالی است که پاکستان از لحاظ اقتصادی تحت فشار شدید به سر می برد و این کشور پس از اعلام استراتیژی جنوب آسیا ترامپ در بحیث عامل اصلی بی ثباتی افغانستان خوانده شد و مقام های امریکایی گفتند که آنان به کشوری میلیارد ها دالر داده اند که تروریست ها را پس از آموزش به کشتن سربازان آنان به افغانستان می فرستد. پس از آن فشار های امریکا بر پاکستان افزایش یافت و کمک هایش به این کشور قطع شد. پاکستان از لحاظ اقتصادی دارای دشواری های زیادی می باشد، تحمل فشار های اقتصادی از سوی امریکا و گروه ویژه اقدام مالی برایش دشوار است.
پاکستان پس از آنکه از سوی گروه خاص اقدام مالی درفهرست کشورهای حامی گروه های تروریستی شامل ساخته شد که بخاطر تمویل گروه های هراس افگن تحت نظارت قرار دارد، مقامات پا کستان تعهد کرده اندکه درزمینه مسدود ساختن منابع مالی تمویل هراس افگنان اقدام خواهد کرد. نتیجه شمولیت در فهرست خاکستری گروه ویژه اقدام مالی این است که در صورت عدم اقدامات در مرحله بعدی پاکستان در لیست سیاه شامل شده و تحریم ها بالای این کشور وضع خواهد شد. گفته میشود که برای خارج شدن ازفهرست خاکستری ، گروه ویژه اقدام مالی یک فهرست از تدابیر واقدامات لازم را برای حکومت پاکستان نیز سپرده است. یکی از اهداف سفر عمران خان شامل اقداماتی از سوی امریکا خواهد بود که از رفتن پاکستان در فهرست سیاۀ گروۀ ویژۀ اقدام مالی پیشگیری کند.
پاکستان چند روز پیش برای روی خوش نشان دادن و جلب توجۀ امریکا حافظ سعید رهبر گروه جماعت الدعوه و گروه تروریستی لشکر طیبه، را که در بمب گذاری های بمبیی متهم است، به زندان افگند؛ اما گفته می شود که وی پیش از این رهبری این گروه را برای برادرش سپرده است. بازداشت حافظ سعید سبب دلگرمی هند و امریکا گردیده است . جنان که ترامپ ریسس جمهور تویتی امریکا از بازداشت حافظ سعید اظهار خوشنودی کرده و آنرا دستاورد دلگرم کننده توصیف کرد و از سویی هم بازدشدن فضای پاکستان بر روی پرواز طیاره های افغانستان نیز نوعی مدارای پاکستان در برابر امریکا می باشد ؛ اما گزارش هایی وجود دارد که حافظ سعید ازاد بوده وبرای سهم گیری حزب اش برای انتخابات اینده بطور آزادانه مبارزه میکند. این که امریکا به چه میزانی از این ترفند پاکستان آگاهی دارد و این کشور را در سایۀ این مخفی کاری خود قرار داده است، امری تازه نیست؛ زیرا آی اس آی سال ها است که با بازی های زیرکانۀ استخباراتی و توسل جستن به دیپلوماسی های زیرکانه واشنگتن را در رابطه به مسایل افغانستان به بازی گرفته است.
امریکا باز هم این بار به عنوان حسن نیت لشکر بلوچستان آزاد را که مخالف رژیم پاکستان است در لیست سیاه تحریم های خویش قرار داد و همچنین خلیل زاد در سفر های پیشن اش به پاکستان برای جلب همکاری های پاکستان درصلح افغانستان و ترغیب طالبان از سوی این کشور برای گفت و گو های مستقیم با حکومت افغانستان چراغ سبز همکاری داده شده است؛ اما این را نباید فراموش کرد که پاکستان در سیاست های خارجی امریکا بویژه دراستراتیژی جنوب آسیای امریکا از اهمیت زیادی برخوردار است. از این رو امریکا در رابطه با پاکستان جانب احتیاط را از دست نمی دهد و می ترسد که مبادا به دامن چین که رقیب بزرگ اقتصادی امریکا است، بیفتد. از سویی هم امریکا هراس داد که مبادا اسلحۀ اتومی پاکستان بدست تروریستان بیفتد و یورانیم این کشور به کشور های مخالف امریکا قاچاق شود. از سویی هم پاکستان توانسته تا با پشتیبانی چین و روسیه برای خود جایگاهی بسازد که دیگر ترامپ جرات نداشته باشد تا مانند خلف اش بوش عمران خان را تهدید به فرستادن به عصر حجر نماید. از همین رو است که طرح صلح امریکا با طالبان با منافع ملی پاکستان ناسازگاری ندارد و هرچند تعریفی که امریکایی ها از صلح افغانستان دارند، منافع ملی آنان را توجیۀ می کند و اما با توجه به قرار داشتن پاکستان در محراق توجۀ امریکا، نمی تواند که منافع ملی این کشور را نادیده بگیرد. بعید نیست که طرح صلح امریکا در داخل این کشور با مخالفت هایی رو به رو باشد و چندان به میل و وفق مراد اداره های پنتاگون، وزارت خارجه و سی آی ای نباشد که هرکدام دید متفاوت در پیوند به صلح افغانستان دارند؛ اما در کل با سیاست های کلی استراتیژیک امریکا ناسازگاری ندارد؛ زیرا این پروژه از سوی خلیل زاد به پیش برده می شود که عضویت سازمان “رند” را دارد و این سازمان کهنه کار در تمامی سیاست گذاری های خارجی و حتا داخلی امریکا تاثیر گذار است وخلیل زاد هم یکی از اعضای مهم این سازمان به شمار می رود. در این پروژه آخرین تلاش های خلیل زاد را هم جلب توجۀ پاکستان و پشتیبانی آن از صلح افغانستان تشکیل می دهد؛ زیرا خلیل زاد می داند که طالبان در چنگال آهنین نظامیان پاکستان قرار دارد و حضور باجوه بحیث مرد قدرتمند در کنار عمران خان دراین سفر هم اطمینان دادن به امریکا از وعده هایی است که در نتیجۀ توافق میان دو کشور بوجود خواهد آمد.
در این میان دشواری هایی هم وجود دارد که نمی توان آنها را دست کم گرفت؛ زیرا پاکستان از یک سو منافع استراتیژیک متفاوت و از سویی هم شرکای استراتیژیک دیگری جز امریکا در منطقه دارد که نمی تواند توجۀ آنان را از نظر بیندازد؛ زیرا پاکستان آنها را عامل بقای خود می داند که شرکای استراتیژیک منطقه یی پاکستان چتر نیرومند دفاعی در برابر سیاست های تهاجمی امریکا در برابر این کشوراست و از این رو با یک چشم لطف امریکا آنها را از دست نمی دهد. پاکستانی ها سیاستگران آب دیده اند و به مثابۀ گرگ های باران دیده احتمال پیش آمد های غیر قابل پیش بینی را از نظر دور نمی دارند.
پاکستان می داند که سایر کشور های شریک استراتیژی اش به جز امریکا در پیوند به صلح افغانستان نگاۀ متفاوت از امریکا دارند. از نظر آنان ممکن پایان جنگ در افغانستان به معنای پایان بازی امریکا در منطقه نخواهد بود و ممکن امریکا از اهداف راهبردی خود در رابطه به کشور های رقیب اش در منطقه چون؛ چین، روسیه و ایران عقب نشینی نکند. نکتۀ دیگری که قابل تامل است، همانا روابط شماری گروه های تروریستی به شمول طالبان با ایران، روسیه وچین است که مناسبات این گروه را با پاکستان با نوعی چالش رو به رو می کند. از سوی دیگر سرنوشت پاکستان به نحوی با موجودیت گروه های تروریستی گره خورده و سیاست های راهبردی پاکستان در مقابله و رقابت با هند و سایر رقبایش در زد و بند های پیدا و پنهان با گروه های تروریستی سخت رابطه دارد. این پیچیده گی رابطه گویا نوعی ثبات تصنعی به پاکستان بخشیده است و در صورت تمایل پاکستان برای سرکوب و اخراج تمامی گروه های تروریستی خطر بالقوه یی است که پاکستان را تا رو به رو شدن به یک انفجار درونی تهدید می کند.
در این میان ضریب آسیب ناپذیری طالبان را نیز نمی توان دست کم گرفت؛ زیرا طالبان با برقراری روابط با شبکه های مختلف استخباراتی منطقه و جابجایی شان در ولایت های گوناگون افغانستان نوعی روابط آنان را با کشور هایی چون ایران، روسیه و کشور های دیگر جدا و حتا مستقل از پاکستان تامین کرده است که توانسته اند تا از انحصار کلی پاکستان بیرون شوند و پاکستانی ها به این نکته ملفت شده اند و اما برای امیتاز گیری های بیشتر از امریکا نمی خواهند، این مسایل را شامل گفت و گو های شان با امریکایی ها نمایند. با این همه ناهمگونی ها و اختلاف هایی که میان گروه های طالبان وجود دارد، آی اس آی پاکستان توانسته تا آنان را یک دست نشان بدهد و روی اختلاف های شان پرده کشیده است که این نشان دهندۀ دست آهنین نظامیان پاکستان در عقب گرور های تروریستی فعال در افغانستان است. راز پیروزی پاکستانی ها در پیوند به مار های افعی که در آستین خود همه را به گونۀ آهنین حفظ کرده است، در همین موضوع نهفته است که از آنان طبق میل خود می تواند، هر از گاهی سود ببرد و در بازی های سیاسی و نظامی از آنان بحیث طوس قره می تواند، استفاده کند.
عمران خان در حالی به امریکا سفر می کند که نشست های صلح افغانستان به نقطۀ غیر قابل بازگشت رسیده است و امریکایی ها مدعی اند که به پیشرفتهای قابل توجهی نایل آمده اند. این در حالی است که آصف ملک سکرتر وزارت دفاع و سلیم صافی سخنگوی اردوی پاکستان از معاملۀ میان طالبان و امریکا سخن گفت که نیرو های امریکایی تا پنج سال دیگر در افغانستان باقی می مانند و در این مدت به گونۀ تدریجی از این کشور خارج می شوند. گفته هایی وجود دارد که حکومت موقت تشکیل می شود که در راس آن یک تکنوکرات و در راس نخست وزیری و وزارت های کلیدی افراد طالبان خواهد بود و این حکومت در حضور نیرو های امریکایی افغانستان را اداره خواهد کرد و تا پایان سال پنجم افغانستان را ترک خواهند کرد. این در حالی است که پاکستان از تشکیل یک حکومت قوی و با ثبات هراس دارد و بعید نیست که این شامل نگرانی های شان با مقام های امریکابی نباشد. سفر نخست وزیر پاکستان به امریکا در میان انبوهی از دشواری های داخلی با این قضایا نیز سخت گره خورده است و این مسایل نمی تواند خارج از اجندای گفت و گو های او با مقام های امریکایی باشد. خان در این سفر، جنرال قمرجاوید باجوه، رییس ارتش پاکستان با سرپرست وزارت دفاع امریکا، جنرال مارک میلی، رییس تازۀ ستاد مشترک ارتش امریکا و دیگر مقامهای بلند پایۀ پنتاگون دیدار و گفتگو خواهد کرد. وی همچنان در این سفر با دیوید لیپتون، رییس صندوق بینالمللی پول و سپس با رییس بانک جهانی، دیدار و گفتگو خواهد. دیده شود که این سفر به چه میزانی سر نخ کلافۀ روابط پاکستان و امریکا را آشکار تر خواهد گردانید و بر روابط و مناسبات آیندۀ هر دو کشور چه تاثیراتی را برجا خواهد گذاشت و در ضمن رابطه میان ترامپ و خان چقدر استحکام خواهد یافت. آیا وی کمک های امریکا را در پیوند به مشکل اقتصادی و حمایت صندوق بین المللی پور را بدست خواهد آورد یا خیر. از سویی هم این سفر در رابطه به صلح افغانستان چه اثری برجای خواهد نهاد که همزمان با آغاز دور هشتم گفت وگو های خلیل زاد با طالبان صورت گرفته است. هرچند سفر خان به امریکا در واقع چانه زنی های جدید پاکستان با امریکا است و اما نگرانی هایی وجود دارد که پیش از این مقام های پاکستان کوشیده اند تا با به کارگیری همچو دید و بازدید ها بر سر مقام های امریکایی کلاه بگذارند و به قول از پیش روی شان” خرسوار” بگذرند که در تمامی این کلاه گذاری ها و خرسواری بر سر سرنوشت مردم افغانستان معامله کرده اند. امید می رود که این بار ترامپ آخرین فشار ها را بر عمران خان وارد کند تا پاکستان با یک چرخش عملی وادار به ترک سیاست های تروریست پرورانه شود. آیا با تمامی ناباوری ها بازهم ممکن است که رویکرد های جدید پاکستان در پیوند به افغانستان را ترفتند ندانست و باور کرد که گویا پس از سفر رئیس جمهور غنی به گونۀ واقعی فصل جدیدی از رواط میان دو کشور گشوده شده است. یاهو